خانه > آزاده اسدی > گفتوگو > میخواهم فریاد بزنم مولانا ایرانیست | |||
میخواهم فریاد بزنم مولانا ایرانیسترکابزدن از مسیر کشوری به کشور دیگر برای رساندن پیامی توسط دوچرخهسواران موضوع جدیدی نیست. ازهفتم آبانماه گذشته یک دوچرخهسوار با ایده جدید و پیام تازهای مسیر بین ایران تا ترکیه را رکاب زد تا در سالروز فوت مولانا خود را به شهر او برساند. سعید سعیدی دوچرخهسواری است که سفرش را از کنار مقبره فردوسی در شهر توس شروع کرده و در حال رکاب زدن مسیری است که مولانا روزگاری تا قونیه طی کرده است. این سفر تا دهم دسامبر، یعنی سالگرد فوت مولانا در قونیه، ادامه پیدا کرد. سعید با چند نفر از دوستانش مسیر را شروع کرد ولی آنها از نیمهراه برگشتند و به دلایل مختلف مسائل مالی، نتوانستند با او همراه شوند اما سعید به تنهایی و با همراهی معنوی و مادی این دوستان، سفرش را ادامه داد.
او که قبلا برای مخالفت با آبگیری سد سیوند، برای حمایت از حقوق کودکان و اعتراض به تغییرنام خلیج فارس، سفرهای مشابهی را در داخل ایران داشته ، میگوید برای سفرهای اینچنینی باید به هزینه روزی شش تا هشت دلار فکر کرد. اما موفق نشد برای چنین هزینهای حامی پیدا کند. از او میپرسم با وجود تجربه چندین سفر مشابه، چه نتیجهای گرفته که باز هم به رکاب زدن ادامه میدهد برای بیان هدفش:" شاید این نوع کارها در حال حاضر نتیجه ندهد، اما با حداقل افرادی که مواجه میشوید امکان صحبت پیدا میشود. مثلا در یکی از سفرها با 5 هزار ایرانی صحبت کردم و توانستم به آنها بفهمانم چه اتفاقی برای خلیج فارس خواهد افتاد. لااقل توانستیم به خیلیها بفهمانیم که ما هنوز زنده هستیم، هنوز ایرانیها هستند که بخواهند کاری انجام دهند." او میگوید:" سفرهای آهسته بهترین حالت ارتباط را دارد. اگر شما با ماشین یا هواپیما سفر کنید، هیچ زمان نمی توانید با آن رمهدار یا چوپانی که کنار جاده هست، صحبت کنید. اما من با او صحبت میکنم." آرزوی دوچرخه سواری در تمام مردم هست و زمانی که مردم میبینند کسی این کار را انجام میدهد، دو گروه میشوند. گروهی میگویند که از روی شکمسیری این کار را انجام میدهد و گروه دیگر می گویند که واقعا برای هدفی این همه راه را رکاب میزند. در این مسیر با دوستی ترک صحبت میکردم که می گفت: تو آنقدر در حسابت پول داری که راه افتادی و این کار را انجام میدهی. دیگری میگفت به تو چه ارتباطی دارد که مولانا شعرهایش را فارسی گفته یا ترکی. جوابی برای این سوالات دارید؟
خانم چلپی بیستودومین نواده مولاناست و بر سر این مسئله که مولانا ترک هست، ایستاده اند و مراسمش را برگزار میکنند و کسی هم نمیتواند به او که عضوی از خانواده مولاناست، بگوید ایرانی است. تو به این فرد چگونه این مسئله را میگویی؟ با همه این حرفها، فرض کنید مزار مولانا در ایران بود. ما برای مولانا چه میکردیم؟ آیا ما هم مثل ترکها میتوانستیم به داشتنش افتخار کنیم؟ پس به چه چیزی اعتراض میکنیم؟ اما عملا این سفر برای شناساندن اندیشه مولانا به دوستان بیشتری بود. دوستانی هستند که درگیر این برنامه هستند. اما دوستانی که فرصت درگیری را نداشتند، شاید تلاش ما تلنگری برای ذهنهای خسته بودیم که شاید بدلیل غبار کار و مشکلات در ایران، فرصت اندیشیدن را نداشته باشد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مولانا از ایران رد شده، و در ترکیه اقامت کرده است! تا زمانی که مولانا را از این حوزهء تمدنی، شامل افغانستان، ایران و ترکیه ندانیم این گونه ادعاها بیهوده و بی مورد است. چون چیزی که به ایران فعلی می رسد فقط رد شدن مولانا است از ایران! و سرودن شعر به زبان فارسی دری است. باز هم می ماند مولانای بلخ و روم که هردو خارج از ایران است. چون در تفکر ایرانی فعلی، وقتی ایران می گویند منظورشان ایرانی است که از تایباد شروع می شود و به مرز ترکیه ختم می گردد! باقی جاها از نظر جغرافیایی در تاریخ جزیی از ایران است اما از نظر اجتماعی بیگانه هستند. مثلا در قضیهء درهم شکستن حکومت صفوی توسط غلجایی های قندهار در کتابهای تاریخ ایران و حتی در مدرسه و دبیرستان و دانشگاه آن واقعه به نام "فتنه افغان" و تجاوز خارجی خوانده می شود. خوب یکی از همان خارجی ها مولانای بلخی نیست؟
-- غ.جاهد ، Dec 11, 2007من کاملا با آقای سعیدی موافقم و از عمل ایشان قدردانی می کنم امیدوارم سفرشان بی خطر باشد و خوشحالم که هنوز کسانی هستند که به افتخارات ایران ارزش می نهند به اعتقاد بنده نیز مولانا ایرانی است و مطمئنا هیچگونه تعلقی به دو کشور نامبرده شده ندارد و اشعارش کاملا به زبان فارسی است بنده نیز کاملا روی این موضوع حساسیت دارم که مولانا را غیر ایرانی معرفی کنند مولانا از سرمایه های فرهنگی و معنوی بودند و هستند و خواهند بود روح مولانا همیشه زنده است و هنوز هم کسانی هستند که بهره بسیاری از سرچشمه های معنوی و اخلاقی و قرآنی حضرت مولانا دارند مولانا هنوز هم زنده است و با انسان حرف می زند فقط کافی است دیوان شمس را بردارید و فارغ از هرگونه فکری و در خلوت خود اشعارش را بخوانید مطمئنا اگر بهره ای از معنویت داشته باشید بی شک بدون تأثیر نخواهد بود من یک مسلمان هستم ولی به واقع زمانی به قرآن علاقه مند شدم که دیوان مثنوی معنوی را مطالعه می کنم و قطعا اگر بهره ای از قرآن داشته باشم مدیون دین پدر و مادرم نخواهم بود بلکه مدیون تعلیمات مولانا هستم که اسلام واقعی را به انسان می شناساند و اسلام یعنی سلامت روح
-- هما ، Dec 12, 2007ای با دل و از تن نهان با جان سلامت می کنم تو کعبه ای هرجا روم قصد مقامت می کنم هرجا که هستم حاضری از دور بر ما ناظری شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
با سلام
من کار این دوستمون رو بی فایده می دونم و مورد جغرافیا رو هم کم اهمیت فرض می کنم .
نکته اصلی و یا شاید مهم ترین نکته چالش ما با مولانا دین وگرایش مولانا هست !!!
حکومت شیعی نمی خواد قبول کنه که بزرگترین و درخشان ترین انسان های این سرزمین از مرز هند تا بین النهرین سنی مذهب بودند و در حکومت های سنی زندگی می کردند این اون چیزی هست که جمهوری اسلامی رو به شدت آزار می ده چون بیشتر افتخار آفرینان این سرزمین حتی اقلیت شیعه ای که در درجه دوم علمی و... بودند حداقل شیعه 12 امامی نبودند!!!!!!!!!!!!!!!!
این عامل هست که موجب شده جمهوری اسلامی هیچ تلاشی برای نشون دادن ایرانی بودن مولانا و خیلی از بزرگان دیگه نکنه .
نمونه بارزش افاضات نوری همدانی بود که گفت برگزارکنندگان کنگره مولوی بابد از امام
زمان خجالت بکشند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا؟! چون مولوی سنی بوده و امام زمان رو قبول نداشته !!!
تا زمانی که این تعصب های کورکورانه حاکم هست مولوی نه تنها ایرانی بلکه جهنمیه!
-- نعیم ، Dec 12, 2007بیچاره مولانا!
-- یک آدم معمولی ، Dec 12, 2007خدا بیامرزد مولانا را که خود بی تعلق بود و اکنون چند تا ناسیولیست پارسی و ترک و افغان، نشسته اند و برایش تعلق می آفرینند!
از مولانا بیاموزید و انسان را ارج نهید: از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
کار جالبی است. بالاخره چشممان به جمال یک آدمی که دلش برای نان گندم خودمان می سوزد و ترجیح می دهد از ماتحت عریبه نخورد، روشن شد! کاری به این ندارم که کارش عبث است یا نه یا اصلن بضاعت فکری این جور کارهایی را دارد یا نه. مهم این است که همت کرده و پا پیش گذاشته. ما مردم از این همت ها نداریم. برای هیچ چیزمان. برای همان فردوسی ایرانی مان هم نداریم!
و اما آن آقایی که فرموده که مولانا فقط از ایران رد شده، بگویم که جواب شما را سال ها پیش پرویز ناتل خانلری داده. در کنفرانسی که افغان ها برای افغان خواندن و ثبت کردن مولوی راه انداخته بودند شرکت کرد و گفت اگر به مولوی می گفتند "ایران" می توانست بفهمد کجا را می گویند. ولی اگر می گفتند "افغانستان"، می گفت افغانستان کجاست؟! در مورد ترکیه هم همینطور است دوست عزیز. اگر به مولانا می گفتند "ترکیه"، می گفت کجا؟!!
باز هم دست مریزاد آقا سعید!
-- حسین بهایی ، Dec 13, 2007من نمى دانم جه جور ايرانى ها باوقاحت تمام مى خواهند مولانا را ايرانى معرفى كنند.مولانا ازبلخ است ودرقونيه سكونت نموده است. دزديدن ميراث فرهنكى ديكران خيلى وقاحت مي خواهد راستش.
-- جاويد ، Dec 13, 2007من این کار اقای سعیدی رو واقعا تحسین میکنم فقط نمی دونم این چه حرف مسخره ای که افتاده رو زبونمون وقتی میگیم اگه مقبره مولانا الان تو کشور ما بود تا حالا خراب شده بود.
-- داوود ، Dec 13, 2007مولانا ایرانی بوده و هست.
این جوری باشه باید اون سه تا جزیره رو هم بدیم به عربای امارات چون اونا دبی رو خوب درست کردند و ما نمیتونیم ازونا خوب استفاده کنیم
دمت گرم و دلت شاد باشد.
--
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا ز هستان پرده ها برداشتی
هر چه گویی ای دم هستی از آن
پرده ای دیگر بر او بستی بدان
مولوی
راستی مثنوی هفتاد من کاغذ به چه زبانی است؟
-- پروانه ، Dec 13, 2007این" مثنوی هفتاد من کاغذ" به چه زبانی است؟
-- پروانه ، Dec 13, 2007چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد
-- منصور ، Dec 13, 2007موسوی با عیسوی درگیر جنگ شد
اینکه داد بزنیم مولانا ایرانی است چه فایده ای دارد. اگر واقعا باور داریم مولانا ایرانی است بیاییم آموزه های مولانا را در جامعه ایرانی پیاده کنیم. ایشان به جای اینکه بعد از این همه رکاب زدن برود در قونیه داد بزند که مولانا ایرانی است کاش در ایران رکاب میزد و با مردم در مورد مولانا و شناساندن ارزشهای مورد نظر او حرف میزد. این همه آدهمهایی که رگ غیرتشان باد کرده در این مدت برای شناساندن اندیشه های مولانا چه کار کرده اند؟
-- حسن ، Dec 13, 2007این که سر ملیت شاعری که جهان وطن بود این قدر مجادله می شود ناخوشایند است. من کمتر دیده ام ترکها اصرار داشته باشند که مولانا ترک است. تنها کاری که آنها می کنند بزرگداشت مولاناست. اینجا در کانادا غالبا بزرگداشت مولانا از سوی ترکها انجام شده است. آیا این حق را ندارند؟
-- شاهین ، Dec 13, 2007در ضمن بر اساس چه معیاری می خواهیم اصرار کنیم که مولانا ایرانی است؟ چون به فارسی شعر گفته است؟ اولا زبان فارسی مختص ایران نیست. ثانیا فارسی تنها زبان موجود در ایران نیست. ثالثا آیا اعراب می توانند دانشمندان ایرانی را که به عربی نگاشته اند عرب بدانند؟
معیار محل تولد؟ بر اساس کدام مرزها؟ مرزهای امروز؟ اکنون که بلخ جزئی از ایران نیست. مرزهای زمان مولانا؟ آن هنگام که واحدی سیاسی به نام ایران وجود نداشت. مرزهای زمان هخامنشیان؟ آیا همانقدر مسخره نیست که مغولها بر اساس مرزهای زمان امپراطوری مغول ایران را جزئی از مغولستان بدانند؟
بهتر است از ذهنیت صفر و یکی دست برداریم. هیچ اشکالی ندارد که ایرانیان، ترکها و افغانها همه مولانا را از خود بدانند. هر چه باشد ترکیه وطن انتخابی مولانا بوده است و بخشی از افکار او در آن سرزمین رشد کرده است. به علاوه او خود گاهی خودش را ترک معرفی می کند:
رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را
من آن ترکم که هندو را نمی دانم نمی دانم
گل گفتی و در سفتی آقا شاهین!
-- یک آدم معمولی ، Dec 14, 2007بیخودی فریاد می زنید! مولانا ایرانی نیست، جهانی است و به عنوان ایرانی باید به همزبانی با او افتخار کنیم. آرمان مولانا برداشته شدن همین مرزهای ظاهری و یکی شدن نوع بشر بوده و نه راه افتادن دعواهای احمقانه بر سر ملیت و دین و غیره...
-- بهمن ، Dec 14, 2007طبعاً مولانا برای مخاطبانی سخنی می گفته است که زبانش را می فهمیده اند یعنی قونیه حوزه ی زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بوده است.
-- مسعود ، Dec 14, 2007بگذاریم ترک ها بر سر خود بزنند در حالی حتی یک بیت از اشعار مولانا را نمی فهمند.
رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را
-- Mahmoud ، Dec 14, 2007من آن ترکم که هندو را نمی دانم نمی دانم
مولانا ایرانی هست:
http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/mowlanavapanturkan.htm
گذر از گفت ترکی و رومی
چون از آن اصطلاح محرومی
لیک از پارسی گوی و از تازی
چونکه در هر دو خوش همی تازی
و یا
اي تُرک ِ ماهچهره، چه گردد که صبح، تو//
آيي به حجرهي ِ من و گويي که: گـُل برو!//
تو ماه ِ ترکي و من گرچه ترک نيستم،//
دانم من اين قَدَر که به ترکي است، آب سُو//
آب ِ حيات ِ تو گر از اين بنده تيره شد،//
تُرکي مکن به کُشتَنَمام اي تُرک ِ تُرکخو!//
-- lمولانا ایرانی هست ، Dec 15, 2007با سلام
من هنوزم معتقدم مهمترین نکته طرد مولانا گرایش ایشون به اهل سنت و بیزاری ش از شیعه هست مطلبی که بارها در کلام مولانا دیده می شه .
حالا جالبه ایران از یونسکو درخواست کرده که سال 2009 رو سال شیخ بهایی نامیده بشه!!!!!!!!
شیخ بهایی یه آخوند شیعه بوده که مال جبل العامل لبنان هست و هیچ ربطی به ایران نداره!!!!!!!!
فکر کنم با این کار عقده مولوی شون فروکش می کنه.
-- نعیم ، Dec 15, 2007هیچ مهم نیست که مولانا اهل کدام سرزمین ومتعلق به چه کشوری است واصولا شیعه وسنی بدون ایشان هم مطرح نیست اگر من مدعی بشوم باید دنباله رو مولانا باشم اگر هم نباشم اصولا خارج از قاعده انسانیت است که مولوی را به خود یا کشورم نسبت دهم مولوی کسی بود که چندین سال به عنوان یک مرجع روحانی به مردم خدمت کرد وشاگردان بسیاری داشت ودر درس خود از بزرگان دین یاد نموده واز عبرتهای تاریخی سخن گفته همان طوری که سعدی وحافظ وفردوسی و نظامی گفته اند بنابراین او برای بشریت ارزش دارد وبه قول خودش با ید عاشق واقعی بود
-- امان الله ، Mar 1, 2008عشق هائی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
چرا دیگر مولوی ها بوجود نمی آیند وچرا توی مدعی همت بخرج نمی دهی تا مولوی دیگر بشوی مولوی متعلق به تمام فرهیخته گان ملل جهان است اگر پیکر او در ترکیه است روح او در هرجائی که به آثارش بها می دهند است لطفا دیگر نگوئید من آنم که رستم بود پهلوان
گر پدرتو هست فاضل
از فضل پدر تورا چه حاصل