خانه > فرنگیس محبی > مجله ورزشی > «ملیپوشان، وطنفروش نیستند» | |||
«ملیپوشان، وطنفروش نیستند»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comدر چند روز گذشته، سه بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران مهدی مهدویکیا، علی کریمی و وحید هاشمیان با ارسال نامههایی به فدراسیون فوتبال از تیم ملی فوتبال ایران خداحافظی و کنارهگیری خود را رسماً اعلام کردند. صحبتهای زیادی دربارهی بازنشستگی این سه بازیکن پس از بازگشت تیم ملی ایران از کره جنوبی و عدم راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۰ و بستن مچبند سبزرنگ در نیمه اول بازی تاکنون مطرح شده است. با در نظر گرفتن سن این سه بازیکن شایستهی فوتبال ایران، کنارهگیری آنان از تیم ملی دور از انتظار و شگفتآور نبود. و آنطور که شواهد نشان میدهد و همچنین به گفتهی خود این بازیکنان فدراسیون فوتبال هم هیچگونه فشاری و یا دستوری و یا درخواستی از این بازیکنان برای کنارهگیری نکرده و تنها تصمیم خود این بازیکنان بوده است. اما نباید فراموش کرد که بستن مچبند سبز از سوی این بازیکنان در مسابقه با کره جنوبی و بازکردن آن در بین دو نیمه به دستور همراهان تیم با درنظرگرفتن شرایط حاکم در ایران، که رنگ سبز که تا یک ماه پیش نماد مذهب بوده و اکنون به گونهای نمایش آن کیفر دارد، از نظر بسیاری تنها نشان از شجاعت وعلاقهی این بازیکنان به مردم کشورشان و حمایت آنان از جنبش آزادیخواهانهی آنان و بالاتر از آن وطنپرستی این بازیکنان دارد که در طی سالها برای فوتبال ایران افتخارآفرین بودهاند. در مورد خداحافظی این سه بازیکن، مسایل حاشیهای ازجمله «وطنفروش» خواندن بازیکنان تیم ملی از سوی یک روزنامهی وابسته به دولت و نامهی پرمعنای مهدی مهدویکیا، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران با رضا فاضلی، مدیر برنامهی آنان و کارشناس فوتبال گفت و گو کردهام.
رضا فاضلی ابتدا از علت کنارهگیری این بازیکنان میگوید: البته من افتخار همکاری با آقای کریمی و با آقای مهدویکیا را دارم و دیگر بازیکنان در ایران مانند آقای نکونام، آقای شجاعی و آقای هاشمیان از دوستان خوبم هستند اما مستقیماً با همدیگر کار نمیکنیم. دربارهی خداحافظی آقایان کریمی و مهدویکیا همانطور که قبل از بازیهای مقدماتی جام جهانی این دو بازیکن اعلام کرده بودند، که اگر تیم به جام جهانی نرود، سعی میکنند که جایگاهشان را به جوانترها بدهند، متأسفانه با ناموفقیتهایی که بهخصوص در پنج بازی اول برای تیم ملی ایران بهوجود آمد و در سه بازی آخر هم نتوانستند این عدم موفقیتها را جبران کنند و به جام جهانی نرفتند، به این ترتیب نظری را که قبل از این بازیها داشتند به سرانجام رساندند و اعلام خداحافظی از تیم ملی کردند. خداحافظی آقای علی کریمی شاید کمی شگفتآورتر بود، چون ایشان در گذشتهی نه چندان دور هم به دلیل اختلافاتی که با فدراسیون و علی دایی، سرمربی وقت داشتند از تیم ملی خداحافظی کردند و دوباره زمان آقای قطبی برگشتند. آیا تنها دلیل کنارهگیری ایشان همین ناکام ماندن در راهیابی به جام جهانی بود؟ درست است. کاملاً صحیح به این نکته اشاره میکنید. همانطور که گفتید در دورهی قبلی که آقای کریمی از تیم ملی کنارهگیری کردند، از تیم ملی به خاطر اظهارنظری که کرده بودند، کنار گذاشته شدند. در آن زمان کاپیتان تیم ملی بودند و از دیدگاه ایشان، شرایط غیرحرفهای بر تیم ملی حاکم بود، انتقاد شدیدی از ایشان شد و از طرف فدراسیون فوتبال کنار گذاشته شدند و مربی آن زمان تیم ملی هم در مرحلهی اول از ایشان حمایت نکرد و در دور بعد که از ایشان دعوت کردند، ایشان هم گفتند راضی نیستم به تیم ملی بازگردم. خداحافظی برنامهریزی شدهای نبود. ولی این بار هم نظر ایشان بود و هم آقای مهدویکیا که اگر به جام جهانی نروند، از تیم ملی خداحافظی کنند. آقای قطبی در مصاحبهی مطبوعاتیشان گفتند که ایشان این خداحافظی را بیشتر احساسی میدانند و سعی میکنند این دو سه بازیکن را به تیم ملی بازگردانند.
نظر شما چیست، میتوانند این دو بازیکنی که به هر حال شما مدیریتشان را بهعهده دارید، قانع کنند و به تیم ملی بازگردانند؟ شخصاً در حال حاضر بعید میدانم آقای مهدویکیا و آقای علیکریمی بازگردند. ولی فکر میکنم مثل دیگر بازیکنان بزرگ دنیا که وقتی همیشه به کمک آنها احتیاج میشده، اعلام آمادگی کردند، الان نمیشود این تصمیم را گرفت. فعلاً ایران بازیهای زیاد مهمی را در پیش رو ندارد. ولی اگر کار به جاهای باریک برسد و واقعاً بخواهند از تجربهشان کمک بگیرند و این دو بازیکن هم در آن زمان در سطح باشگاهیشان در بهترین موقعیت فوتبالشان باشند، شاید امکانش باشد. ولی در عین حال بعید میدانم. در میان نامهی خداحافظی این سه بازیکن، نامهی خداحافظی آقای مهدویکیا توضیحات بیشتری داشت. ایشان در نامهشان به دو نکته اشاره داشتند که بهعنوان کلام آخرشان گفتهاند، افرادی که ایشان و بازیکنان ملی را «وطنفروش» خواندهاند، شاید مردم به خوبی بین ایشان و وطنفروشان و وطنپرستان قضاوت خواهند کرد. توضیحی در این قسمت میدهید. چون یکی از نویسندگان یکی از روزنامهها ی ایرانی در مطالبی درمورد بچههای تیم ملی همین واژه را، که من دوست ندارم تکرار کنم، بهکار برده بودند و این واژهی خیلی توهینآمیزی است. حدود بیست سال است که در اروپا زندگی میکنم. یادم هست زمانی که آقای مهدویکیا به اروپا آمدند یا قبل ایشان آقای دایی و آقای عزیزی، بچههای خردسال ایرانی و جوانهایشان در جامعه خودشان را بهعنوان ایتالیایی یا حتا یوگسلاوی معرفی میکردند که اسم ایرانی رویشان نباشد. بعد از موفقیتهای این بچهها در استادیومهای آلمان یا دیگر کشورهای اروپایی، در سالهای بعد دیدم که لباسهای این بازیکنان را به تن میکنند و به ایرانی بودن خودشان افتخار میکنند. این نکته را هم باید بگویم که تمام بازیکنان ایرانی، آقایان عزیزی، دایی، مهدویکیا، هاشمیان، کریمی، نکونام، شجاعی و آندرنیک تیموریان در لندن که با اکثرشان افتخار همکاری داشتم، فقط سعی کردند حرفهشان را دنبال کنند و همیشه علاقهی خاصی به مملکتشان داشتند و حتا بیشترین سرمایهگذاریهای اقتصادی را در کشور خودشان انجام دادهاند. طبیعتاً وقتی خبرنگار روزنامهای به این حالت و با این واژه به این بازیکنان توهین میکنند، طبیعی است که این قضیه بیپاسخ نمیماند و آقای مهدویکیا هم بهعنوان کاپیتان تیم ملی از این قضیه ابراز نگرانی و ابراز اعتراض کردند. ایشان تذکری هم در مورد تخلفات در بازیهای بینالمللی داده بودند که رسیدگیاش مربوط به فیفا است و نه سازمان و شخص دیگری. آیا آقای مهدویکیا و این چند بازیکن نامهای از فدراسیون فوتبال در این باره دریافت کردهاند؟ نه. این را باید صادقانه به شما بگویم که این مسایل را هم مثل بقیه از روزنامهها پیگیری میکردیم و این مطلب هم نباید ناگفته بماند که تا امروز فدراسیون فوتبال ایران هیچ واکنشی به این قضیه نشان نداده است و حتا فشارهایی که گفته شده و در روزنامهها بوده، روی هیچکدام از این بازیکنان نبوده است. ولی این مطالبی که در روزنامهها چاپ شده بود، به قدری فیفا را هم نگران کرده بود که فیفا نامهای به فدراسیون فوتبال ایران نوشت و سوال کرد که آیا این قضیه صحت دارد که بازیکنان قرار است جریمه بشوند؟ و پاسخی دربارهی این نامه از طرف فدراسیون فوتبال ایران بود که آن را هم مطبوعات عنوان کردند. ما این نامه را هیچ وقت ندیدیم، انگار سوال شده بود که میشود این بازیکنان را جریمه کرد و غیره که فیفا هم اعلام کرده بود این قضیه هیچ مسألهی سیاسیای نداشته و از دیدگاه ما هیچ جریمهای برای این قضیه نباید در نظر گرفته بشود و اگر قرار باشد جریمهای باشد، ما مسئول بازیهای بینالمللی هستیم. فکر میکنم به خاطر این مسایلی که در روزنامهها بود و هیچ تماس مستقیمی با بازیکنان نبود، آقای مهدویکیا به این قضیه دوباره اشاره کردند.
به نظر شما که با روحیه این بازیکنان آشنا هستید، جو حاکم در ایران در زمان بازی با کره جنوبی که بازیکنان هم از آن خبر داشتند و همینطور در چند هفتهی اخیر، تأثیری در تصمیم این بازیکنان در بازنشستگیشان داشت؟ ببینید، طبیعتاً همیشه دلایل مختلفی هست که آدم تصمیم نهایی را میگیرد. ولی به خاطر اینکه بهخصوص هم آقای کریمی و هم آقای مهدویکیا این مسأله را قبل از بازی هم عنوان کرده بودند، فکر میکنم برایشان مسألهی حلشدهای بود. خیلیها میگویند که اگر در بازی آخر، در ده دقیقهی آخر این گل را نمیخوردیم، شانسمان برای حضور در جام جهانی زیاد بود. ولی ناکامی تیم بیشتر به چهار، پنج بازی اول برمیگردد. ولی من بعید میدانم همهی اینها و مسایلی که در حاشیه اتفاق افتاد، میتوانست دست به دست این تصمیمات بدهد. چون از قبل تصمیماتی گرفته شده بود. خیلی از بچهها بودند که انتقاد میکردند بعضیها با سن زیاد، جایگاهشان را به جوانترها نمیدهند و میخواستند برعکس این قضیه باشد و من دلیل این کنارهگیری را از این دیدگاه میبینم. شما که خودتان در فوتبال خیلی فعال هستید، نظرتان در مورد بیتفاوتی و عدم عکسالعمل مردم ایران، برخلاف معمول، نسبت به شکست تیم ملی و عدم راهیابی به جام جهانی در آن زمان چه هست؟ فکر میکنم متأسفانه در این چندسال اخیر به غیر از یک دوره که ایران تا حدودی راحت به جام جهانی راه پیدا کرد، در جام جهانی آلمان نتوانستند آن انتظارات را برآورده کنند، همیشه به دنبال فوتبال ایران، اما و اگرهایی بود. البته باید این را بهعنوان یک طرفدار فوتبال، نه کارشناس فوتبال بگویم این را یک فاجعه میدانم که در پنج تیمی که از کره شمالی، کره جنوبی، امارات متحده عربی، ایران و عربستان سعودی تشکیل شده، با این تواناییهایی که در تیم هست، ایران نتواند حداقل تیم سوم از این گروه بشود. ولی فکر میکنم مشکلات در این چند وقت در ایران خیلی زیاد بوده است. فوتبال همیشه برای همهی ایرانیان و طرفداران فوتبال وسیلهای بیشتر از یک سرگرمی است، ولی زمانهایی وجود دارد که یکسری مسایل خیلی کمرنگتر میشوند و طبیعتاً در آن روزها هم مردم توجهشان به فوتبال و موفقیت فوتبال خیلی کمتر است تا مسایل جانبی که در ایران اتفاق میافتد. Farangis Mohebbi
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خانم محبی گرامی
-- سیاوش پرند ، Jul 12, 2009گذارش شما را خیلی راحت خواندم و بابت آن سپاسگذارم. زبان این مطلب روان است. بسیاری از مطالب زمانه را که می خوانم، حس می کنم که نیاز به ادیت (مختصر) دوباره دارند و با خودم می گویم کاش نویسندگان آن ها مطالب خود را یکبار دیگر می خواندند و کاستی های زبانی آن ها را که برخی در اثر جابجایی کلمات ایجاد شده، برطرف می کردند.
با امید به این که ورزشکاران کشور ما بار دیگر در عرصه ورزش ملی و بین المللی آزادانه و بدون ترس و اضطراب حضور یابند. سپاس از شما و دیگر همکارانتان.
آفرین بر شما بازیکنان وطن پرست. ملت ایران حوب وطن فروش را زا وطن پرست تمیز میدهد.
-- حسین ، Jul 12, 2009iran iran irann ba omid moafagiat bar tim fotbal iran
-- mostafa nasseri ، Jul 12, 2009کار این بازیکنان در بازی با کره (بستن مچ بند سبز) کاری بزرگ بود.این کار آنها برای همیشه در حافظه تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند.آنها در قلب مردم جای دارند. تاریخ قاضی منصفی خواهد بود
-- محمد ، Jul 13, 2009درود بر شما ورزشکاران ایران.ما همه میدانیم که وطن فروشان که جزو اقلیت در ایران هستندوفعلا به زورقتل وجنایت به حکومت ادامه میدهند اسم خود را روی وطنپرسان میگذارند. اما اخر عمرشان رسیده مطمعنم.
-- mehrnosh Brennscheidt ، Jul 13, 2009درود به شرف و ذات این شجاعان و فرزندان پاک ایران زمین که شرافت خود را با مال دنیا و مقام و احترام زود گذر نفروختند. شیر مادرتان حلالتان باد ای علی کریمی ، مهدوی کیا، هاشمیان، کعبی،مسعود شجاعی و محمد نصرتی . این حرکت ملی و همبستگی شما با مردم در تاریخ اذهان همشمندان باقی می ماند و بدا به حال آنهایی که نان را به نرخ روز نوش جان می کنند. اینان سنبل شرافت و شجاعت یک ایرانی متعهد و با اصالت هستند. درود به شما
-- یک بسیجی ساده و ایران دوست ، Jul 13, 2009من واقعا افتخار میکنم به این بازیکنان کشورم که خاک وطن را به منافع شخصی برتری دادند. درود بر همه شما 6 بازیکن با غیرت
-- زهراپورمنش ، Jul 14, 2009