خانه > فرنگیس محبی > خبر و نظر > «نتانیاهو تمایلی به صلح خاورمیانه ندارد» | |||
«نتانیاهو تمایلی به صلح خاورمیانه ندارد»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comبنیامین نتانیاهو، رهبر حزب راستگرای لیکود که ازطرف شیمون پرز دعوت به تشکیل دولت شد، در اولین سخنان خود بعد از پذیرش دولت در مورد ایران، ایران را بزرگترین تهدید و خطر برای اسرائیل قلمداد کردهاست. در این زمینه با حسن هاشمیان، تحلیلگر مسایل خاورمیانه به گفت و گو نشستهام.
آقای هاشمیان، از سخنان آقای نتانیاهو چه برداشتی میشود داشت؟ این صحبتها نشان میدهد که آقای نتانیاهو تمایلی به مسأله اول یعنی صلح خاورمیانه ندارد. ایشان ابتدا مسأله ایران سپس احیای اقتصادی یا بهبود اقتصادی و سپس مسأله صلح خاورمیانه را مطرح کرد. این نشان میدهد که آیندهی نه چندان دور منطقه، آینده تیره و تاری خواهد بود که علاوه بر مشکلات فعلی که بر این منطقه حاکم است ممکن است جنگهایی رخ دهد که یکی از این جنگها در رابطه با ایران است و بنابراین این مسایل وخیم هم شامل ایران خواهد شد. از مدتها پیش مشخص بود اگر حزب لیکود در اسرائیل بر سر کار آید به هر حال ممکن است تنش در این منطقه افزایش پیدا کند. فکر میکنید حملات حماس قبل از جنگ غزه به اسرائیل که شروع جنگ غزه را باعث شد درست یکی دو ماه قبل از انتخابات اسرائیل، چهقدر بر مردم اسرائیل تأثیر داشت که به لیکود رأی دهند؟ حماس هدفهای مختلفی را از این جنگ دنبال میکرد. از جمله آن برداشتن محاصرهی غزه و همینطور به رسمیت شناختن حماس به جای آقای محمود عباس و فتح است. ولی نتایج جنگ برعکس شده. اگرچه وضعیت خانم لیونی مقداری بهبود پیدا کرد و توانست در صدر احزاب مختلف اسرائیلی قرار بگیرد ولی نتوانست همه راستهای میانه را به داخل پارلمان ببرد. به خصوص دیدیم حزب کارگر نسبت به انتخابات گذشته چقدر پسرفت داشته و چقدر عقبنشینی کرده است. بنابراین جنگی که صورت گرفت نتایج برعکسی داشت. اگر برحسب محاسبه حماس پیش ببرید، نتایجی داشته که به تندروها و راست تندروی اسرائیل کمک کرده که اینها قدرت را بگیرند. حزب لیکود رأی خیلی زیادی آورد، حزب «اسرائیل خانه ما»ی آقای لیبرمن هم رأی خیلی زیادی آورد. احزاب دینی مثل شاس هم رأی زیادی آوردند بنابراین الان ۵۶ کرسی از ۱۲۰ کرسی از پارلمان اسرائیل در دست راستهایتندرو است. راکتپراکنی حماس کاری کرده که اینها بتوانند بگویند که فقط اینها هستند که میتوانند امنیت اسرائیل را ایجاد کنند. احزاب دیگر قادر به این کار نیستند و به اعتقاد من حماس در به قدرت رساندن این گروهها خیلی موثر بوده.
عدهای معتقد هستند که اصلاً هدف حماس همین بوده است؟ من چنین اعتقادی ندارم. از دلایلی که برای این استدلال خودم ارائه میکنم این است که در حال حاضر میبینیم حماسیها به چه تکاپویی افتادهاند: یک ـ برای صلح با فتح. دو ـ برای پذیرفتن بینش مصر در مورد غزه. سه ـ برای بهبود روابط خود با اروپا و آمریکا. همچنین بحث نامهای که به جان کری داده شده که البته حماسیها تکذیب میکنند. بنابراین تمام این تکاپوها و تمام علایمی که از حماس میبینیم نشان میدهد که از وضعیت جدیدی که آقای نتانیاهو را بر سر قدرت آورده ناراضی است ناراحته و حتی میترسد که ممکن است حزب تندروی لیکود همراه با احزاب تندروی دیگر اسرائیلی، آن سیاست جنگ ملایم آقای باراک و خانم لیونی را نداشته باشند و به شدت عمل کنند یا حماسیها را از غزه بیرون کنند و بسیاری از مسایل دیگر. بنابراین حماسیها نشان دادند که از این وضعیت جدید خیلی بیمناک هستند. فکر میکنید این صحبتهای آقای نتانیاهو مبنی بر تأکید او بر این تهدید از سوی ایران تأثیری در دیالوگهای احتمالی آیندهی جمهوری اسلامی و اوباما خواهد گذاشت؟ با توجه به این مسأله که به هر حال سوریه هم علاقه نشان داده که با اوباما روابط خوبی را شروع کند؟ فکر میکنم اگر روندی را که ایران با آمریکا دنبال میکند به این شکل ادامه بدهد به نتیجه نمیرسد. یعنی درست است که صحبت از عدم نصب جدید سانتریفیوژها یا مسایل دیگر میشود، ولی به هر حال آمریکاییها در یک جایی خواهان تسلیم ایران هستند و ایران هم تسلیم نخواهد شد. این یک مسأله است. مسأله دیگر آن جهتگیری سیاسی است که اکنون در ایران داریم احساس میکنیم بهخصوص آن مراکز قدرتی که بر سر کارند بههیچوجه حاضر نیستند که دولت فعلی احمدینژاد تغییر پیدا کند و رییس دولت میانهرو برسر کار آید. بنابراین ادامهی این سیاستها نشان میدهد که تغییر اساسی از سوی ایران ایجاد نخواهد شد و بهدنبال آن آمریکاییها هم مجبور هستند که بر سیاستهای گذشته خود پافشاری کنند. ضمن اینکه آمریکاییها در حال حاضر معتقد هستند اگر بتوانند سربازهای خود را اندک اندک از عراق خارج کنند و حماسیها را مجبور کنند که با فتح کنار آیند و در آن طرف هم حزبالله مهار شود، اوضاع ایران از دست خارج میشود و بنابراین ممکن است راحت تسلیم شود. بنابراین هر دو سیاستی که از سوی ایران و آمریکا اتخاذ میشود، کاملاً از هم دور هستند و بعید به نظر میرسد با این دوری سیاستها بتوانند در یکجایی آن هم در مدت کوتاهی مثلاً در عرض سهماه یا چهارماه آینده که تا انتخابات ایران باقی مانده است، به هم نزدیک شوند. بنابراین فکر میکنم وضعیت میان آمریکا و ایران به همین شکلی که الان است ادامه پیدا میکند. آخرین سوالی که از شما میکنم این است که تمامی طرفداران صلح در منطقه و خاورمیانه نگران به قدرت رسیدن حزب راستگرای لیکود در اسرائیل بودند، فکر میکنید اینکه با به قدرت رسیدن حزب لیکود تنش در منطقه شدیدتر میشود و یا کمتر؟ واکنشهارا باید دید. اگر حماس به موشکپراکنی ادامه دهد و یا حزبالله کارهایی در مرز اسرائیل انجام دهد، طبیعتاً واکنش نتانیاهو خیلی شدیدتر از واکنش کادیما یا حزب کارگر خواهد بود. اما بحث اصلی این است که ممکن است تحرکاتی را که حماس یا حزبالله قبلاً انجام میدادند دیگر انجام ندهند. بنابراین این مسأله خیلی فرق خواهد کرد. مسأله جدیدی هم اضافه میشود که آقای نتانیاهو ایران را اولویت قرار داده است طبیعتاً اگر ایران را اولویت قرار دهد و در عمل هم به این شکل دربیاید و درگیری بین ایران و اسرائیل پیش آید، مطمئن هستم که حزبالله بیکار نخواهد نشست چراکه حزبالله یکی از وفادارترین نیروهای منطقه برای ایران است. ولی ممکن است حماس دست به چنین اقدامی نزند و یا تحت فشار مصر و کشورهای عربی موضعگیری متفاوتی اتخاذ کند. معتقد هستم که حزبالله به شدت به اسرائیل واکنش نشان خواهد داد. در همین رابطه: • حمله توپخانهای ارتش اسرائیل به جنوب لبنان • پرتاب دوباره راکت از لبنان به اسرائیل • پیچیدگی تشکیل دولت آینده اسرائیل
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تحلیل جناب دکتر را در این موضوع دقیق نمی پندارم، فکر می کنم اسراییل جنگی علیه حماس براه انداخت که اهدافی را در نظر داشت و اینک به اهدافش رسید یا نه؟ نه اینکه حماس جنگی را شروع کرد تا اهدافش را به اسراییل تحمیل کند. این چیزی بود که در آن مدت از اوضاع می شد فهمید نه اینکه ما بخواهیم از حماس طرافدای کنیم.
-- میکایل ، Feb 24, 2009با سلام
-- محمود دلخواسته ، Feb 24, 2009اشکال اصلی نظرات آقای هاشمیان اینست که رابطه مستقیمی بین موشک پرانیهای حماس و رشد راست افراطی در اسرائیل بر قرار کرده اند که بسیار ساده انگاری در تحلیل میباشد. بدین جهت که نه تنها ما مدتهاست شاهد رشد راست افراطی در اسرائیل هستیم که حداقل از ده سال قبل شروع شده.
دیگر اینکه ایشان اصلا توجه ندارند که تغییر ترکیب جمعیتی اسرائیل یکی از علل اصلی ( و نه تنها علت) این تغییر است و این از آن جهت است که اسرائیل یک میلیون از یهودیهای روسی را وارد اسرائیل کرد و این گروه ثابت کرده اند که از افراطی ترین راستهای رای دهنده در اسرائیل میباشند.
من نمیدانم که آقای هاشمیان واقعا در این نظر جدی هستند که علت رشد عظیم راست افراطی و نژاد پرستیهای صریح این نیروها که بیشتر در بیانات و رهبری کاریزماتیک آقای لیبرمن خود را بیان میکند، را علتش را در موشکهای خانگی حماس باید جست که در عرض هشت سال هشت اسرائیلی را بقتل رسانده؟ ایشان فکر نمیکنند که برای توضیح این تغییر جدی و رشد شدید نژاد پرستی در اسرائیل لازم است دلایل جدیتری را بکار بگیرند؟
دکتر محمود دلخواسته انگلستان