خانه > فرنگیس محبی > خبر و نظر > «نفع اصلاحطلبها در کاندیداتوری اصلاحطلبان مختلف» | |||
«نفع اصلاحطلبها در کاندیداتوری اصلاحطلبان مختلف»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comدر حالی که پیشتر مهدی کروبی، نامزدی خودش را برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود، سید محمد خاتمی هم بیستم بهمنماه امسال اعلام کرد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایران خواهد شد. اما به نقل از روزنامه اعتماد ملی شواهدی وجود دارد که میرحسین موسوی قصد دارد به عنوان سومین نامزد جدی جبههی اصلاحات وارد این رقابت انتخاباتی شود. برای بررسی بیشتر این موضوع با حسین باستانی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسایل ایران گفت و گو کردهام.
با وجودیکه مدتها آقای میر حسین موسوی از حضور در انتخابات امتناع میورزیدند الان صحبت از حضور قریب الوقوع ایشان در انتخابات وجود دارد. بنظر شما دلیل آن چیست تصور من این است که آقای موسوی در صورت کاندیدا شدن حتماً در مراحل نهایی به نفع آقای خاتمی کنار خواهد کشید. خبرهایی که از طریق منابع موثق به دست ما رسیده این است که تصور ایشان این است کسانی هستند که مایل به رأی دادن به ایشان هستند و با حضور ایشان کسانی به صحنه خواهند آمد که ممکن است به خاطر کاندیداهای دیگر به صحنه نیایند. اینها درگیر صحنهی انتخابات خواهند شد. در نهایت اگر ایشان در مراحل نهایی کنار بکشند و کاندیدای دیگری به نفع ایشان کنار بکشد که آن هم فرض محال نیست, در هر دو صورت طرفداران هر دو یا هر سه در صحنه باقی خواهند ماند. زمانی که آقای خاتمی قبل از اینکه حضور خودشان را در این انتخابات اعلام کند گفته بودند یا من شرکت میکنم و یا آقای موسوی و تنها ظاهراً پس از اطمینان از عدم شرکت آقای موسوی در انتخابات، نامزدی خودشان را اعلام کرده بودند ولی الان دومرتبه صحبت از حضور آقای موسوی میشود؟ آنطور که منابع تهران تأکید میکنند آقای خاتمی که اعلام کاندیداتوری خود را در زمان دهه فجر و قبل از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کند از ابتدا پیشبینی شده بود. یعنی انتظار میرفت ایشان در آن زمان این کار را بکند. آقای موسوی ظاهراً برای رسیدن به تصمیم نهایی خودشان اعلام کرده بودند که به بررسیهای بیشتری احتیاج دارد. این بررسیهای بیشتر ظاهراً اینطور نبوده که بتوانند مطمئن باشند که طرفدارهای آقای خاتمی و شخص آقای خاتمی به اینکه قبل از ۲۲ بهمن صورت خواهد گرفت در نتیجه آنها کار خودشان را کردند. شاید بشود گفت آن اعلام آمادگی آقای خاتمی شتابزده بوده ولی نهایتاً آنها نمیتوانستند اعلام کاندیداتوری را به تعویق اندازند. آقای موسوی هم بههر حال طبق سیاست خودشان در زمانیکه لازم میدانند اعلام حضور خواهند کرد. ولی یک چیز قطعی است و این است که بعضاً مطالبی که مخصوصاً در منابع محافظهکار چاپ شده است که آن دو نفر در تضاد باهمدیگر وارد صحنه انتخابات میشوند بنظرمن کاملاً غلط است.
حالا اگر فرض کنیم که این فرضیه درست باشد این در نهایت به نفع اصلاحطلبها خواهد بود یا به ضرر آنها؟ وارد شدن همزمان این دو را میفرمایید؟ بله. به نظر من بهنفع اصلاحطلبها است. بهاین خاطر که هنوز با مراحل نهایی انتخابات خیلی فاصله داریم. یعنی اعلام کاندیداتوریهای رسمی هنوز هم صورت نگرفته است. طبیعتاً به مرحله ثبتنام و اینها که خیلی مانده تا برسد به رد صلاحیت در شورای نگهبان. نهایتاً شما با یک صحنهی انتخاباتی روبهرو خواهید شد که در یکی دو ماهه مانده به انتخابات که در آن یک تعداد کاندیدای مشخص و نهایی باقی ماندهاند و البته در پایان هر فردی که تأیید صلاحیت شود در صحنه باقیمیماند. به طور طبیعی از زمانی هم که نتیجهی تأیید صلاحیتها اعلام میشود از آن زمان دیگر نمیشود از نقطه صفر ستادهای انتخاباتی را تشکیل داد. بنابراین کاندیداهای محتمل باید از چند ماه زودتر ورود خودشان را به صحنهی اعلام کنند. در نهایت با اتفاقاتی که در آن اواخر میافتد یک عده از اینها امکان شرکت را پیدا نکنند و یک عده بتوانند شرکت کنند و آنهایی که پشیمانند مرحله نهایی مبارزات انتخاباتی را شروع کنند. طبیعتاً کاندیداهایی که از قبل اعلام آمادگی کرده باشند ولی در مرحله آخر به هر علت تصمیم بگیرند شرکت نکنند و یا اصلاً اجازه شرکت آنها توسط شورای نگهبان یا غیره داده نشود، میتوانند از طرفداران خودشان دعوت کنند که به یک کاندیدای دیگر بپیوندند. طبیعتاً این کارها باید از همین حالا صورت بگیرد و نه آخر. کاندیداهایی که دقیقاً در خطکشی نباشند ولی امکان ائتلاف را داشته باشند البته به شرطی که حاضر باشند در لحظات آخر باهم ائتلاف کنند ورود آنها برای هر دو جناح مثبت ارزیابی میشود. هم اصلاحطلب وهم محافظهکار بهاین خاطر که در نهایت هر کدام از اینها ممکن است طرفداران خودشان را داشته باشند که از ابتدا با کس دیگری به صحنه نیایند و وقتی در صحنه آمدهاند با درخواست برای پیوستن به ستاد دیگری این کار را بکنند. در صورت حضور آقای خاتمی و حضور آقای موسوی جداگانه در این انتخابات، فکر نمیکنید این موفقیت اصلاحطلبان را از لحاظ تقسیم رأی یک مقدار مشکلتر میکند؟ این در صورتی است که هر دو بخواهند همزمان در مرحله نهایی انتخابات با همدیگر رقابت کنند و در آن صورت رأیها تقسیم میشود. ولی بهنظر من احتمال رخ دادن آن نزدیک به صفر است و آنها هرگز در وضعیت نهایی کاندیداهای تأیید و صلاحیت داده شده در کنار همدیگر و به عنوان رقیب هم مطرح نخواهند شد و حتماً یکی به نفع دیگری کنار خواهد کشید.
در هر صورت آقای کروبی و آقای خاتمی از اصلاحطلبان آمادگی خودشان را در این انتخابات اعلام کردند و اگر آقای موسوی هم نامزدی خودشان را اعلام کنند فکر میکنید تا چه حد احتمال رسیدن به نامزدی واحد ازسوی اصلاحطلبان در انتخابات وجود دارد؟ تا آنجایی که به آقای کروبی مربوط میباشد که البته یک خورده معادلات ممکن است تغییر کند. نمیتوانید در مورد آقای کروبی مطمئن باشید که با کاندیدایی آقای خاتمی و آقای موسوی حتماً در تفاهم نهایی برسند. ممکن است برسند و ممکن است نرسند اگرچه احتمال آن زیاد است، یعنی نهایتاً این احتمال وجود دارد یک کاندیدا مثلاً آقای خاتمی باشد و یک کاندیدا آقای کروبی و رأیها بین اینها تقسیم شود. این احتمال منتفی نیست، ممکن است این اتفاق بیفتد ولی بین آقای خاتمی و آقای موسوی است که نهایتاً تقسیم رأی صورت نخواهد گرفت چون آنها در مرحله نهایی با همدیگر هماهنگ عمل خواهند کرد. آقای کروبی بهطور طبیعی از زمان انتخابات ریاست جمهوری قبلی، بیاعتمادیهایی را نسبت به بقیه اصلاحطلبها پیدا کردند که ممکن است کنار نکشد. البته ممکن است بعضی از نگرانیها و گلههای ایشان آنقدر موجه هم نباشد و بعضی موجه باشد. آنجایی که میشود تا حدی به ایشان حق داد این است که معترض هستند چرا در انتخابات ریاست جمهوری قبلی، نظرسنجیهایی که دستگاههای دولتی و درواقع اصلاحطلبها به من میدادند حکایت از این داشت که آرای من بسیار بسیار کم هست و بهتر است بهنفع کاندیداهای دیگر مخصوصاً آقای معین کنار بکشم در حالی که نهایتاً معلوم شد آرای من دوم شد. میدانید که آرای آقای کروبی در مرحلهی اول دوم شد. ولی آقای کروبی به هر حال این دلگیری خودشان را هرگز از اصلاحطلبها از دست ندادند و همین الان هم کسانی که میگویند بیایید نظرسنجی کنیم که کروبی کنار رود. جواب آنها این است که میتوانند نظرسنجی کنند که مثل آن نظرسنجی قبلی باشد بنابراین بکار خودم ادامه میدهم و به نفع کسی هم کنار نمیروم. به نظر شما کدام یک از اینها از جهت کسب رأی، بیشتر پایگاه مردمی دارند؟ ببینید به طور طبیعی میشود این حدس را زد که بین کاندیداهای موجود امکان دارد که سبد رأی خاتمی بیشتر باشد حالا هیچ ربطی به این ندارد که آیا ما معتقد هستیم که او میتواند رییس جمهور خوبی باشد یا بدی و یا غیره. ولی او در دو انتخابات ریاست جمهوری که شرکت کرد بالاترین میزان آرای تاریخ انتخاباتی ایران را بهدست آورده است. اولین بالاترین و دومین هم بالاترین را. البته در زمانی که آقای خاتمی از پست ریاست جمهوری کنار میرفت و آن را تحویل آقای احمدینژاد میداد، میشود اینطور حدس زد که احتمالاً طبقاتی از جامعه از ایشان نارضایتی پیدا کرده بودند و احساس کردند شعارهای آنها پیش نمیرود و احتمالاً اگر همان زمان انتخاباتی برگزار میشد دیگر به آقای خاتمی رأی نمیدادند. اما عملکرد چند ساله آقای احمدینژاد و اگر شرایط به صورتی شود که یک دو قطبی انتخاباتی شکل گیرد و به نظرم داره میگیره و یک سمت احمدینژاد و یک سمت آن خاتمی قرار گیرد، اگر افراد بخواهند از بین این دو انتخاب کنند میشود حدس زد دوباره خیلی از افرادی که شاید رضایت زیادی هم از آقای خاتمی نداشتند برای اجتناب از احمدینژاد اینبار به او رأی دهند. در نتیجه میشود این احتمال را داد که آرای آقای خاتمی کماکان زیاد باشد اگرچه نه به به اندازه دو دفعه قبلی که در انتخابات شرکت کرده است. در همین رابطه: • محمد خاتمی نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد • حمله به محمد خاتمی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
در مرحله اول انتخابات اکثریت مطلق آرا اهمیت دارد. بنابراین آن جناحی که کاندیدی ندارد که بیش از 50% آرا را بدست آورد باید با چند کاندید وارد شود و کاندیداهایش گروههای مختلف اجتماع را با شعارهای متفاوت جذب کند تا رای رقیب را حتی الامکان بشکند.
-- امیر ، Feb 15, 2009با عرض سلام و خسته نباشيد. ممکن است اين جمله را اصلاح بفرماييد: "در نهایت اگر ایشان [ميرحسين موسوي] در مراحل نهایی کنار بکشند و کاندیدای دیگری به نفع ایشان کنار بکشد که آن هم فرض محال است،" درست تر آن است که: "... که آن هم فرض محال نيست." با تشکر از زحمات سرکار خانم محبی
-- بدون نام ، Feb 16, 2009حسين باستاني
**************
دوست گرامی آقای باستانی
با سپاس از تذکر شما – اصلاح شد.
فرنگیس – زمانه
کاش نامزد های اصلاح طلبان با هم مناظره کنند و برنامه هایشان را برای مردم روشن بیان کنند سپس به انتخاب مردم یک نامزد برای انتخابات بفرستند مانند \"مناظره کلینتون و اوباما\" اینگونه اقبال بیشتری برای پیروز شدن دارند
-- بدون نام ، Feb 17, 2009با توجه به تحلیل آقای باستانی چند نمایندگی شدن اصلاح طلبان حتی با احتمال کنار روی آنها در روزهای آخر حاکی است از دو چیز:
1. اصلاح طلبان متشتت تر از آن هستند که برروی کاندیدای واحدی به توافق برسند و /یا
2. اصلاح طلبان از حمایت مردمی بالا از هیچ یک از کاندیداهای مطرحشان حتی خاتمی در این مقطع مطمئن نیستند.
بنابراین تصمیم گرفته اند چند نامزدی وارد شوند تا هم جلوی اصطکاک های درون جناحی را بگیرند هم در نهایت احتمالا به نفع کسی که در نظر سنجی های نهایی قبل از انتخابات بیشترین رای را می آورد کنار بروند. اما چنین چیزی ریسکی بسیار بالا را به همراه دارد. همانطو که جناب باستانی اشاره کرده اند.
1. آن نظر سنجی ها معیار دقیقی نیستند و نمی توان به آنها اطمینان کرد. شرایط به شدت خفقانی ایران اعتبار و روایی نظر سنجی های حتی بسیار دقیق و پر کلک را هم پایین می آورد.
2. بسیار محال است آقای کروبی کنار برود. بنابراین آرا به هر حال شکسته می شود.
3. به این باید اینرا هم اضافه کرد که با کنار رفتن مثلا آقای موسوی هیچ تضمینی نیست که رای دهندگان به ایشان به خاتمی رای دهند بسیاری که به موسوی رای می دهند میان چپ و راست ایستاده اند و بسیاری به ایشان رای می دهند چون ایشان را متفاوت هم از احمدی نژاد و هم خاتمی می بینند.
بنا براین به نظر بنده با توجه به همه فعالیت هایی که در حال شکل گیری است و میزان فعال شدن کاندیداها و مخارج و منابعی که بکار گرفته اند احتمال کنار گیری نیست و هر کدام تا به آخر می مانند . کاندیداهای اصلاح طلب دیدگاههای زیر جناحی خود را دارند و در توافق کامل با هم نیستند.
به عنوان مثال تیم اقتصادی آقای خاتمی همان نولیبرالهای قبلی هستند اما تیم اقتصادی موسوی نو کینزگرا هستند که در شرایط بحران مالی جهانی صدای بلندتری برای اصلاح اقتصادی در سراسر دنیا پیدا کرده اند.
اگر موسوی بخواهد بعدا کنار بکشد می تواند جلوی خرج گزاف را گرفته از حالا به حمایت تمام قد از خاتمی بر خیزد. چنین چیزی از ایشان دیده نشده و حتی در قبال جمله یا من یا موسوی ایشان سکوت کرد.
نتیجه اینکه تکثر اصلاح طلبان به شدت به ضرر آنهاست و تاکتیک یکی بعدا کنار برود بسیار ریسکی و نامحتمل است. شکسته شدن آرا احتمال دستکاری ها را بالا می برد حتی اگر خاتمی بتواند نصف آرا دوره دوم خود را بیاورد. ورود ایشان اثر زیادی بر تحریمی ها که 45 درصد در دوره قبلی بودند نخواهد گذاشت.
-- احمد ، Feb 17, 2009تنها شانس اصلاح طلبان (یا بخشی از آنها) این است که با گفتمان جدیدی (مثلا حول موسوی) به میدان آمده و موج و جنبش 20 میلیونی جدیدی را بر پا کنند.
همچنین باید اشاره کرد علارغم همه مشکلات اقتصادی احمدی نژاد هنوز در بین رای دهندگان همیشگی نظام چهره ای بسیار مردمی شناخته شده و همان بهانه های اصلاح طلبان که "نمی گذارند ما کار کنیم" را طرفداران وی اشاعه داده اند و از وی چهره ای نیمه مستقل ساخته اند. جمع برج عاج نشین روزنامه نگاران وابسته به اصلاح طلبی متاسفانه هنوز به تعمیم نگاه خویش به جامعه ادامه می دهند