خانه > فرنگیس محبی > خبر و نظر > «آقای خامنهای قادر نبود مستقیماً وارد چالش با دولت شود» | |||
«آقای خامنهای قادر نبود مستقیماً وارد چالش با دولت شود»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.com
بحث مناقشه هستهای و مذاکره بر سر بسته پیشنهادی کشورهای موسوم به ۱+۵ همچنان ادامه دارد. روز شنبه، رییس جمهوری اسلامی ایران در سفر به مالزی برای شرکت در اجلاس کشورهای موسوم به دی - ۸ گفت که درخواست توقف غنیسازی اورانیوم از ایران غیرقانونی است. در عین حال در ایران این مسأله که چه مرجعی تصمیمگیرنده در مناقشه هستهای است، مورد اختلاف نظر است. در گفت و گویی با ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی که سفر کوتاهی به لندن کرده است، پرسیدم در حالی که آقای الهام، سخنگوی دولت اظهارات آقای ولایتی، مشاور امور بینالملل آقای خامنهای را تنها یک اظهار نظر شخصی تلقی و تأکید کرده که مواضع جمهوری اسلامی تغییر نکرده است، آیا این نمایانگر شکافی اصولی بین دولت و رهبر نظام خواهد بود؟
من یک علامت و نشانهای فقط به شما میدهم که نشان میدهد آیا این شکاف، شکاف جدی است یا تقسیم نقش است یا به اصطلاح یک مانور سیاسی است. ما میتوانیم از حیث سیاسی هر سه را تأیید کنیم؛ به این معنا که پارهای از دولتها با تقسیم نقشی که ایفا میکنند، یک کسی برخورد رادیکال میکند، یک کسی برخورد میانهروانه ای میکند و یک کسی هم این وسط مانور میدهد تا بتواند شکافها یا چالشها را به حداقل برساند. این چیزی است که میشود آن را در صحنه دید. ولی در این اواخر آن نشانه، نشانه مهمی است که آقای دکتر علی اکبر ولایتی به عنوان مشاور عالی رهبری - آیتالله خامنهای - در امور بینالملل، هنگامی که مقالهای در یک نشریه معتبر اروپایی مینویسد یا مصاحبهای میکند، این علامت دیگری است. بدون اخذ تأیید از آیتالله خامنهای ممکن نیست چنین حرکتی به صورت انفرادی یا مستقل از رهبری صورت بگیرد. در بررسی علل برخورد اینچنین آقای دکتر علی اکبر ولایتی میتوانیم به این اشاره بکنیم که مثلاً فرض کنید کشورهای ۱+۵ و به طور مشخص خاویر سولانا علاقهمند بود که از رهبران ایران بخواهد که سیاستهایی را که در مذاکرات از خودشان نشان میدهند، یعنی آمادگی ایران مثلاً برای بررسی بسته پیشنهادی ۱+۵، رسماً به گونهای اعلام شود تا سیاستهای اعلامشده دولت احمدینژاد و شخص رییسجمهور، تحتالشعاع به اصطلاح سیاستهای کلی نظام حرکت بکند. ورود آقای دکتر ولایتی به این صحنه نشانی از این دارد که تلاش میکند ایران به خانواده بینالمللی نشان بدهد که نظام جمهوری اسلامی ایران در موضوع پرونده هستهای، توان تعامل مثبت را با خانواده بینالمللی را دارد. بر خلاف سیاستهای اعلامشده یا ادبیات رادیکال دولت احمدینژاد و شخص رییسجمهور، ایران میتواند بسته پیشنهادی را از دید مثبت بررسی کند و این چالش را ببرند و به سمت یافتن راه حل یا برونرفت از این وضعیت موجود مدیریت کنند. اگر چنین حرکتی از سوی دکتر ولایتی را نشانهای از وجود شکاف جدی بدانیم، به نظر میرسد که سیاستها یا اختلاف نظرهایی که میان اردوی محافظهکاران وجود دارد، شکل آشکارتری به خودش بگیرد و به ویژه شکل رسمی به خودش میگیرد. اظهار نظر آقای الهام یا انتقاد ایرنا و سایر رسانههای وابسته به محافظهکاران، اینها علامت ما نیست؛ نشانه مهم این است که پس از یک سکوت طولانی، ناگهان دکتر ولایتی وارد موضوع میشود و برای نشان دادن سیاستهای واقعی و حقیقی و قطعی جمهوری اسلامی، آن حرکت را از خودش نشان میدهد. من این را ملاک و شاخص مهمی برای افزایش ظرفیتهای دیپلماتیک ایران به منظور حل و فصل عمدهترین بحران کنونی ایران یعنی پرونده هستهای تلقی میکنم. آقای ولایتی هم پس از انتشار انتقاداتشان از تندروی دولت، سه نامه به سه روزنامه اروپایی نوشتند و گفتند که بر طبق قانون اساسی ایران، رهبر حرف آخر را میزند که با این نظریه خیال افکار عمومی را هم راحت کنند که رهبر با تندرویهای رییسجمهور مخالف است. این باز در تناقض است با سخنان دولت که آنها هم به هر حال از قانون اساسی مطلع هستند. موضوع این است که آیا این یک بازی سیاسی است یا شکافی واقعاً وجود دارد؟ اگر که بازی سیاسی هم تلقیاش کنیم، باز میشود این طوری به آن نگاه کرد که بسیار خوب، باشد، بازی سیاسی باشد، ولی این بازی را چه کسی میتواند به نقطه پایان برساند؟ کدام مربی فوتبال میتواند تیم خودش را به سمت فینال ببرد و به سمت وضعیت نهایی هدایت و مدیریت کند؟ در این بازی نیز دکتر ولایتی نشان داد که بازی را زمان و شخصیتی میتواند به پایان ببرد که به لحاظ قانون اساسی یا تفسیرهای موجود قانون اساسی، رهبری است که میتواند صلاحیت این را داشته باشد که سیاستهای دولت را تحت کنترل در بیاورد. البته اختلاف نظر زیادی در مورد تفسیر صلاحیتهای رهبری وجود دارد؛ ولی یک بخش آن واقعاً مورد تأیید است که سیاستهای کلی نظام و حتی چالشهایی که در برابر جمهوری اسلامی ایران پیش میآید و بنبستهایی که به وجود میآید، فقط رهبری است که میتواند آن را حل و فصل کند. شاید آیتالله خامنهای به این نتیجه رسیده باشند که در ارتباط با پرونده هستهای، به یک وضعیت حساس و تعیینکننده رسیدهاند و به تنهایی قادر نبودهاند به طور مستقیم وارد چالش با دولت بشوند و در نتیجه به مشاورشان علامتی میدهند که آن مقاله را یا آن مصاحبه را انجام بدهند و آن مصاحبه، مبین سیاست قوی نظام جمهوری اسلامی ایران باشد. در نتیجه دولت با مواجه شدن با چنین نوشته یا مصاحبهای از سوی دکتر ولایتی، در آغاز تلاش میکند آن را مثلاً خلاف قانون اساسی اعلام کند. ولی اوضاع به جایی رسیده که به نظر میرسد حضور یک شخص نزدیک به رهبری برای تعیین و اعلام مواضع قطعی جمهوری اسلامی ایران ضرورت داشته و بنابراین دکتر ولایتی بدون مشورت با دولت، دست به چنین اقدامی زده است. در خود دولت هم مواضع گیجکنندهای وجود داره که برخی هم فکر میکنند که این مواضع، عمداً برای گیج کردن افکار عمومی است. از یک سو اظهارات منوچهر متکی، وزیر امور خارجه در سازمان ملل متحد است که بسیار نرمتر از مثلاً سخنان تند آقای احمدینژاد در قبال پرونده هستهای و برخی دیگر از مسئولین دولت است. کلاً نیت چه هست و از این مواضع گیجکنندهای که اختیار میکنند، چه چیزی عایدشان میشود؟ اگر کمی در این صحنه، واقعنگر یا جامعنگر باشیم، میبینیم که در کل اردوهای سیاسی و سیاستهای بینالملل شما چنین چیزی را می بینید. حتی در کشورهای ۱+۵ شما میبینید مثلاً لاوروف، وزیر خارجه روسیه با موضوع، برخورد دیگری میکند، ولی بعضی از مشاوران امنیتی از زمان ولادیمیر پوتین حتی و در ایالات متحده آمریکا، یک برخورد تندی با مسائل ایران میکند؛ فرمانده نیروهای مرکزی ایالات متحده در منطقه برخورد دیگری میکند. طبیعت یک بازی پیچیده مثل بازی پرونده هستهای اقتضا میکند که تفاوت بین دیدگاهها و مواضع مقامات رسمی این قدر زیاد باشد که حریف که ایران باشد که البته از منظر غرب اگر نگاه بکنیم، بتواند با طیفی از دیدگاهها مواجه بشود و یکی از آنها را در نهایت انتخاب بکند. همین طور شما در صحنه ایران هم که بیایید، اگر این را مانور و بازی تلقی بکنیم، در ایران کنونی نیز دولت احمدینژاد برخورد تندی میکند، فرماندهان نظامی در این زمینه از طریق تهدیدها قویتر عمل میکنند و در رأس دیپلماسی ایران، منوچهر متکی به زبان دیپلماتیک سخن میگوید؛ آرامتر و با نرمش سخن میگوید. ولی در نهایت خانواده بینالمللی از ایران میخواهد که در یک زمینهای سیاست قطعیاش را بیان بکند. آقای دکتر ولایتی در واقع با آن مقالهشان در لیبراسیون میخواهد به خانواده غربی بگوید که جایی هست که شما مطمئن باشید و اگر بر سر این با ایران توافق کنید، ایران آماده پایبندی و ابراز تعهد خودش نسبت به مسائل بینالمللی دارد تا بنبستی بر یک پرونده مثل پرونده حساس هستهای حاکم نشود. به نظر میرسد غربیها خوب این پیام را دریافت کردهاند و در نتیجه در آینده خواهید دید که پرونده هستهای از حلقههای تنگ تصمیمگیریها یا بیانات یا مواضع تند آقای احمدینژاد آرام آرام دارد به حلقههای ملایمتری مانند پیام دکتر علی اکبر ولایتی منتقل میشود. Farangis Mohebbi
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به نظر من این احتمال هم وجود دارد که آقای ولایتی مقاله مورد نظر را برای ورود به بازی انتخابات آینده ریاست جمهوری و ارائه یک تصویر بهتر از خود، نوشته باشد.
-- کاوه ، Jul 10, 2008شاید این گفته دوستمان کاوه درست باشد ولی هرچه هست بدون توافق با آقای خامنه ای نبوده.که در اینصورت نشانه ای بر خواست آقای خامنه ای برای مطرح شدن آقای ولایتی بعنوان کاندید ریاست جمهوری است
-- احمد ، Jul 10, 2008احمدي نژاد مهره سوخته اين بازي است قانون شل كن سفت كن يكي از شيوه هاي حكومتي اخوندهاست فقط بايد هر دفعه كسي را براي اين بازي پيدا كرد . يك زماني خاتمي را علم كردند امروز احمدي و فردا اگر شرايط خوب بود حداد عادل اگر شرايط طوفاني بود ولايتي وهگر اوضاع قمر در عقرب بود چه داخلي وچه خارجي يا مجددا خاتمي يا شبه كروبي مي تواند رئيس جمهور شود به هر حال بايد تمام دارايي هاي اين ملت بد بخت بين يك مشت دزد توضيع شود قيمت ان هر چه مي خواهد باشد
-- م.م ، Jul 10, 2008