خانه > فرنگیس محبی > خبر و نظر > در پریشانحالی و درماندگی | |||
در پریشانحالی و درماندگیفرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comروز به روز بر تعداد سازمانهای خیریه و انجمنهای غیرانتفاعی فرهنگی ایرانیان در لندن افزوده میشود. انجمنهایی که در زمینههای گوناگون برای کمک به جامعه ایرانیان مقیم بریتانیا و گاهی اوقات ایرانیان داخل کشور فعالیت میکنند. خدمات این سازمانهای خیریه از تأمین مسکن برای مهاجران نیازمند و خدمات ترجمه برای بیماران تا کمکهای مالی و تأمین اجتماعی برای محتاجانی که از عهده مخارج روزمره زندگی و خورد و خوراک خود برنمیآیند تا کمک به دانشجویانی که هزینه سنگین تحصیل خود را نمیتوانند پرداخت کنند، گسترده است. البته تأمین مخارج این سازمانهای خیریه هم کار آسانی نیست و برای بعضی از آنها مشکلساز شده است. برای آشنا شدن با این اقدامات خیرخواهانه و زمینههای فعایت آنها، سری به چند سازمان خیریه در لندن زدم. بنیاد مهر یکی از سازمانهای خیریه در لندن است که با تلاش دکتر رضا قاسمی، دبیر کانون فرهنگی ایران که بیش از بیست سال است با هدف گسترش فرهنگ ایران در بریتانیا فعالیت دارد و کمک مالی یک ایرانی خیر در سال 1999 تأسیس شد. کار این بنیاد، کمک مالی برای پرداخت شهریه دانشجویان دانشگاه است که بدون این کمک مالی فادر به فارغالتحصیل شدن نخواهند بود. دکتر قاسمی که مدیریت اجرایی بنیاد مهر را برعهده دارد، از چگونگی تأسیس این بنیاد و نحوه کارش میگوید.
حضورتان عرض کنم که در گذشتههای دور میدیدم دانشجویانی که اینجا تحصیل میکنند و به خاطر گران بودن شهریه دانشگاهشان، امکان ادامه تحصیل نداشتند و همیشه مترصد این فرصت بودم که یک راهی پیدا بشود که بتوانیم به این دانشجویان کمک کنیم. با خیلی از بزرگان و ثروتمندان که در طول زندگی با آنها برمیخوردم، صحبت میکردم و این مقوله را مطرح میکردم؛ ولی همیشه به اصطلاح تیرمان به سنگ میخورد و موفق نمیشدیم. تا اینکه در سال 1999 بر حسب تصادف با یک شخصیت خیرخواهی آشنا شدم و ایشان گفت که من میخواهم یک کاری بکنم، اواخر عمر من است و دلم میخواهد که یک خدمتی کرده باشم. من آن درد همیشگی را با او مطرح کردم و گفتم که اینجا دانشجویانی هستند که به خاطر گرانی شهریه، قادر به ادامه تحصیل نیستند و بهترین کار این است که یک بنیادی درست کنیم تا به اینها کمک بشود. ایشان گفتند که بسیار فکر خوبی است. هیأت امنایی مشخص شد و خلاصه این بنیاد به این ترتیب ثبت شد و به راه افتاد. چون در ماه مهر هم گفتگو میکردیم، اسم آن را بنیاد مهر گذاشتیم. این بنیاد، چه کارهایی کرده؟ آیا به آن اهدافی که میخواسته تا حالا رسیده؟ به چند نفر توانسته کمک بکند؟ حدود شاید 200 دانشجو میتوانم بگویم که از کمک این بنیاد استفاده کردند و توانستند تحصیل خود را ادامه بدهند. یعنی به عنوان شروع که بتوانند وجهی را بگیرند و جلو بروند، این بنیاد به آنها کمک کرده. خیلیها تحصیلاتشان را با کمک این بنیاد تمام کردند. خیلیها فوق لیسانس گرفتند. خیلیها پزشک شدند. خیلیها حسابدار خبره شدند و خب، این کار پیش رفته. متأسفانه وقتی ما این کار را شروع کردیم، بعضی نغمههای ناسازگار از این طرف و آن طرف شروع شد؛ چون همه ما به اصطلاح در این جو تردید و شک زندگی میکنیم، فکر کردند که این پول از کجا میآید و این کیست و چه طوری است و مبداء آن کجاست و منشاء آن چیست و خب، حتماً از یک مسیر دیگری پول میآید و آقای ایکس و ایگرگ کمک میکنند؛ یا مقامات بالاتر، یا جمهوری اسلامی و یا سی.آی.ای و این حرفها. چون این تیر حملات بیشتر متوجه من بود و چون اسم من مطرح بود به عنوان مدیر امور اجرایی این بنیاد، من از بنیانگذار خواستم، با اینکه از اول شرط گذاشته بود که اسم او هیچ جا گفته نشود و عنوان نشود، ولی وقتی من دیدم که تیر تهمت و حمله متوجه من است، بهخصوص در بعضی از این روزینامههای لندن، خب دیدم که بهترین کار این است که از ایشان تقاضا کنم که چهره عیان کند و خودش را نشان بدهد؛ که به شناختنشان که ایشان آقای مهندس جواد موفقیان است که به هر حال یک فردی است خیرخواه و دوست دارد که در سنین کهولت و پیری، به اصطلاح پیرانهسر، یک خدمتی کرده باشد. البته ایشان کارهای بسیار زیادی کرده. پارسال بود که شش میلیون دلار به بیمارستان بچههای سرطانی در کانادا، ونکوور اهدا کرد که مدیریت آنجا طی نامهای از ایشان تشکر کرد. تأسیسات بیمارستان قلب را در تهران و در مشهد تقبل کرده. بیست تا مؤسسه فرهنگی کارآموزی و غیره در نقاط فقیرنشین تهران، اطراف تهران تأسیس کرده. خیلی کار کرده؛ خیلی زیاد. ولی متأسفانه الان ایشان دچار یک مقدار مشکلات مالی شده و کار این بنیاد کمی افت کرده که حتی الان تقاضاهایی هست که مانده و نتوانستهایم راجع به آن تصمیم بگیریم. حالا با ایشان صحبت کردیم که ایشان آن میزان کمکی که میکرد، اگر میتواند به نصف تقلیل بدهد تا ما از جاهای دیگر، از اشخاص خیر دیگری هم کمک بگیریم تا شاید بتوانیم این بنیاد را تعطیل نکنیم و به کارش ادامه بدهد. فعلاً در چنین شرایطی هستیم و امیدوارم که این بنیاد بماند. چون خیلی بی سر و صدا و بدون هیچ ادعایی، کارهای خیر زیادی شده توسط این بنیاد و کلی از این بچهها سپاسگزار هستند که تحصیل آنها به این ترتیب موجباتش و شهریه آن فراهم شد تا توانستند که ادامه بدهند.» بیماری سرطان محمد صالحی، نوجوان سیزده ساله ایرانی که در سال 1989 برای معالجه به لندن آمد، اما خانواده او قادر به تأمین هزینه کمرشکن معالجات او نبودند، باعث پایهگذاری سازمان خیریهای شد که تا کنون هزینه معالجه بیش از 300 بیمار ایرانی در بریتانیا را تأمین کرده است. در آن زمان بسیاری از ایرانیهای مقیم بریتانیا، کمکهای مالی خود به معالجه محمد صالحی را در حساب بانک ویژهای که به این منظور گشوده شده بود، واریز کردند. هر چند محمد قبل از اینکه بتواند از این کمکها استفاده کند، درگذشت. اما این حساب بانکی گشوده ماند و بنیاد خیریهای به نام او به راه افتاد. آذر شهپر، عضو هیأت امنای بنیاد محمد صالحی میگوید: برای بیمارانی که به اینجا میآیند، ما فقط چند تا بیمار سرطانی داشتیم، سرطان خون. اینها آمدند اینجا و چون پولشان نمیرسد ما برای آنها fund raising کردیم. یک مقدار پول جمع کردیم و اینها خوب شدند و برگشتند. بیشتر بیمارانی که به اینجا آمدند، یا بچه بودند، سه ساله داشتیم، بچهای بود که ناراحتی قلب داشت، بچه 11 ساله و 12 ساله داشتیم؛ هر نوع بیماری که شما فکر کنید و تصور کنید، ما داشتیم. همه اینها میآیند اینجا و ما میرویم بیمارستان و هم از نظر روحی و هم از نظر مالی به آنها کمک میکنیم. هر کدام از آنها هم که برمیگردند، برای ما نامه میفرستند و تشکر میکنند. با ما ارتباط دارند و ارتباطشان را با ما قطع نمیکنند. چه طوری میتوانید این بنیاد را زنده نگه دارید؟ چه کارهایی میکنید برای اینکه کمک مالی به این بنیاد ادامه پیدا بکند؟ ما هرسال، سالی یک دفعه یک میهمانی و برای Fund raising جشن میگیریم که مردم به ما کادو میدهند؛ چیزهای عتیقه، آنتیک و هر چیزی که بدهند، ما اینها را حراج میکنیم و پول جمع میکنیم و از این پولی که جمع میکنیم، بعداً به بیماران کمک میکنیم. همچنین Direct debit هم داریم. یعنی مردم در ماه، کسانی هستند که مستقیم به حساب پول میفرستند. کسانی هستند که از مالیاتشان میدهند. خیلی طریقهای مختلف هست که کمک میکنند. آیا سعی کردهاید که از سازمانهای دولتی اینجا، مثلاً از لاتاری پول بگیرید؟ نه. نه. ما چون همان میهمانی که میگیریم، خیلی کسانی هستند که به ما کمک میکنند. فعلاً احتیاجی نداریم و همیشه داشتهایم. اگر یک موقعی یک بیماری آمده و خیلی خرجش گران بوده؛ مثلاْ صد هزار پوند، ما Fund raising کردهایم؛ یعنی در روزنامهها آگهی میدهیم و مردمی پیدا میشوند که پولشان را به بیمارستان میدهند و خرج بیمار را میدهند. فکر میکنید سالی چند تا مریض میگیرید یا با شما تماس میگیرند؟ بستگی دارد. قبلاً خیلی بیشتر بود؛ چون از ایران خیلی راحتتر میآمدند. الان ما مثلاً در سال چهار پنج تایی صد درصد داریم.
انجمن حمایت از معلولین ایرانی و فارسیزبانان از زمان تأسیس در سال 2004 تا کنون خدمات ویژهای به معلولین ایرانی و افغان مقیم بریتانیا کرده است. فرید انصاری، بنیانگذار و مدیر اجرایی این سازمان خیریه میگوید: داشتن فرزندی معلول، او را از داشتن مشکلاتی که معلولین و خانوادههای آنان پیش رو دارند، آگاه کرد که منجر به تأسیس این انجمن شد: یکی از کارهای اساسی ما که جزو کارهای عمده ماست، مشاوره و راهنمایی توسط تلفن یا حضور در محل کار است؛ و ترجمه و همراهی مترجم برای کسانی که مشکل زبان دارند. کمک جهت تکمیل کلی فرمهای کمکهای اجتماعی، که فرمهای اداری است که معمولاً معلولین یا بیماران با آنها سر و کار دارند. همچنین ارجاع و راهنمایی و همراهی کردن این افراد به ادارات دولتی و خدماتی، برپایی کلاسهای آموزش روانشناسی و خودشناسی که درواقع هر ماه برگزار میشود و سخنران این کلاسها هم استاد مجید مرادی، که ایشان استاد روانشناسی و پژوهشگر هستند، در مورد خودشناسی عملی. بعد هم برقراری ارتباط با سازمانهای مدافع معلولین در ایران و کمکرسانی به آنان در حد توان انجمن. تدارک و تنظیم دعوتنامه درمانی و پزشکی برای بیماران و معلولینی که در ایران هستند و علاقه دارند بیایند به اینجا. البته در صورتی که انجمن متوجه بشود، در واقع لازم ببیند که اینها واقعاً احتیاج به دعوتنامه درمانی دارند. بعد هم انتشار نشریه توانا است که این نشریه یک نشریه اجتماعی، علمی و فرهنگی هست که درواقع سعی میشود یک پلی باشد بین جامعه معلولین ایرانی با کسانی که در انگلستان زندگی میکنند و حتی خارج از انگلستان چون این نشریه در خارج انگلستان هم پخش میشود. این نشریه در ایران هم هست. آقای انصاری این انجمن چگونه تأسیس شد؟ در بریتانیا ما اولین انجمنی هستیم که از معلولین و بیماران حمایت کردیم. اینجا خوشبختانه انجمنهای مختلف ایرانی و فارسیزبان هستند که در زمینههای مختلف کار میکنند؛ کوشش میکنند که مشکلات ایرانیها را حل کنند و یا کمک کنند که مشکلات آنها حل بشود. ولی متاسفانه هیچ انجمنی در انگلستان نبود که از معلولین حمایت کند؛ یعنی به صورت سازماندهی شده. لذا ما، این شش نفر هیأت امنا تصمیم گرفتیم که این انجمن را تأسیس کنیم و بتوانیم از معلولین و بیماران حمایت کنیم. شاید هم یکی از علل عمده این مساله، خب من خودم دارای یک بچه معلولی هستم؛ شاید یکی از علل عمده وجود چنین بچهای بود و مشکلاتی که من خودم شخصا با این مساله مواجه بودم و خواستههای یک خانواده معلول. از چه طریقی این سازمان تأمین مالی میشود؟ چه طور کمکهای مالیتان را دریافت میکنید؟ راستش کمکها متأسفانه بسیار ناچیز است. ولی عمدتاً و در درجه اول، اسپانسری که به ما کمک میکند، چای احمد است. ولی به غیر از ایشان تعداد افرادی که کمک میکنند، بسیار قلیل است و یک مقدار هم سازمانهای خارجی هستند مثلاً مؤسسه «Trust for London» است که این، یک قدری کمک میکند و یا یکی دو بار هم توسط مؤسسهای که وابسته به لاتاری انگلستان است، به ما کمک کردند. سازمانهای خیریه ایرانی در لندن، مختص به این سه سازمانی که نام بردیم، نیستند. بنیاد خیریه کهریزک، انجمن مسکن خانه امید و انجمن کمک به معتادان هم از سازمانهایی هستند که در زمینه کمک به ایرانیان فعال هستند. اضافه بر اینها انجمنهای غیرانتفاعی فرهنگی گوناگونی هم در زمینه گسترش فرهنگ و ادب و هنر ایران در پایتخت بریتانیا فعال هستند که در مجله دیگری آنها را نیز معرفی خواهیم کرد. Farangis Mohebbi Iranian Charity Organisations in UK
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Salam,
I am very delighted to see that there a lot of effort being put by the Mehr foundation and I am thankful to them.
I think other Iranians should also support this sort of activities so that we have a strong iranian community outside Iran
Regards,
Sohrab
-- Sohrab ، Apr 13, 2008