تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
جهانگیر کوثری:

حیف شد کلمنته را از دست دادیم

فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com

Download it Here!

جوایز ورزشی لاریوس که هر ساله به بهترین ورزشکاران جهان داده می‌شود؛ امسال نصیب قهرمانان تنیس جهان شد. در مراسم اهدای این جوایز در شهر سن پیترزبورگ روسیه با حضور ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری آن کشور برگزار شد، جایزه‌ی لاریوس برای بهترین ورزشکار مرد به راجر فدرر، قهرمان سوییسی تنیس جهان و جایزه‌ی بهترین ورزشکار زن جهان سال به ژوستین انان، قهرمان تنیس جهان از بلژیک رسید.

فدرر پس از دریافت این جایزه قول داد که سعی کند تا ده سال دیگر همچنان در صدر تنیس جهان باقی بماند. در میان دیگر جوایزی که در مراسم لاریوس، توزیع شد؛ لوییس همیلتون، راننده‌ی فرمول یک بریتانیایی و نایب قهرمان جهان، جایزه‌ی بهترین دستاورد ورزشی سال را برد. پائولو ردکلیف، دونده‌ی بریتانیایی به خاطر پیروزی در ماراتن نیویورک، جایزه‌ی موفق‌ترین بازگشت به دنیای ورزش را به خود اختصاص داد. جایزه‌ی ویژه‌ی لاریوس به خاطر یک عمر دستاورد ورزشی نصیب سرگئی بوبکا، قهرمان اکراینی پرش با نیزه شد که پس از 14 سال، هنوز رکوردهای جهانی این رشته را در اختیار دارد.


فدراسیون فوتبال ایران نتوانست با خاویر کلمنته به توافق برسد/ عکس از ایرنا

با کلمنته به توافق نرسیدند
در تهران اعلام شد که فدراسیون فوتبال ایران نتوانسته است با خاویر کلمنته، مربی اسپانیایی برای سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران، به توافق برسد. کمتر از یک ماه پیش علی کفاشیان، رییس جدید فدراسیون فوتبال ایران، کلمنته را به عنوان سرمربی جدید تیم ملی، اعلام کرد. اما پس از سفر به ایران، این مربی باسابقه‌ی اسپانیایی ضمن اظهار رضایت از تاسیسات و امکانات فوتبال ایران گفت که پس از بازگشت به اسپانیا و مشورت با اعضای خانواده‌اش، موافقت رسمی خود را اعلام خواهد کرد.

اکنون گفته می‌شود که اختلاف نظر کلمنته با مقامات ورزش و فوتبال ایران بر سر میل او در اقامت در اسپانیا و سفر به ایران در صورت لزوم بوده است که با مخالفت ایرانی‌ها روبرو شده. خاویر کلمنته در گفتگو با خبرگزاری رویترز گفته که در این مورد هم با مسئولان فدراسیون فوتبال،‌به توافق رسیده بود. اما در قراردادی که به اسپانیا برای امضای او فرستاده شد،‌ بند جدیدی بدون اطلاع او درباره‌ی اقامتش در ایران گنجانده شده بود که مورد موافقت او نیست.

جهانگیر کوثری، روزنامه‌نگار و کارشناس ورزش و فوتبال در تهران در این باره چنین می‌گوید:

مشکل اصلی بر سر مبلغ قرارداد بوده است. به این شکل نبوده اصلا درخواست ایشان که در اسپانیا باشند و از آنجا تیم را هدایت کنند. در تمام قراردادهای رایج جهانی‌ که وجود دارد، این هم جزو یکی از سه مدلی است که در واقع قرارداد می‌بندند. یکی اینکه مربیان تمام وقت می‌روند و تمام تیم‌های ملی رده‌های مختلف سنی را زیر نظر می‌گیرند و در سطح باشگاه‌ها مثلا کلاس می‌گذارند، خب این یک رقمی برای خودش دارد.

یک مربیانی هم هستند که می‌روند و تیم ملی بزرگسالان را می‌گیرند و در مقاطعی که این تیم بازی دارد، یک ماه، دو ماه، سه هفته زودتر می‌روند؛ شما حتما خودتان می‌دانید که برای آموزش دادن یک تیمی که تمرین نداشته باشد، شش هفته کافی است. حال اگر تیمی هم تمرین داشته باشد، درگیر مسابقات باشگاه‌ها باشد و نفراتش آمادگی جسمی داشته باشند، خب کمتر.

این هم براساس، یعنی آن شکل سوم قراردادی است که خیلی از مربی‌ها اینطوری قرارداد می‌بندند و این هم می‌خواسته اینطوری باشد و وقتی که با پیشنهاد ایران روبه‌رو می‌شود که می‌گویند باید تمام وقت باشید، می‌گوید خب من دو میلیون و هشتصد هزار یورو می‌خواهم. بعد هم چون در شرایط فعلی فوتبال و ورزش ما، تصمیم گیرنده‌های مختلفی وجود دارند و فوتبال فکر می‌کنم که بعد سیاسی هم در جامعه‌ی ما دارد، بعد اجتماعی بسیار قوی هم دارد، در تصمیم گیری‌ها، آدم‌های مختلفی هم در واقع حضور پیدا می‌کنند و به دلیل شرایط و شغلی که دارند، می‌توانند تاثیر‌گذار هم باشند روی جذب کردن یک مربی. فکر می‌کنم کلمنته در این دست انداز افتاد و حالا یا خوب یا بد این اتفاق برای فوتبال ما افتاد.

در حالی که اگر کلمنته می‌آمد، ما به یک شرایط تبلیغاتی بسیار مثبتی در جهان، دست پیدا می‌کردیم. از نظر سیاسی و اجتماعی می‌توانست خیلی خیلی برای ما مفید واقع بشود. یعنی ما اگر در جام جهانی صعود می‌کردیم و می‌رفتیم، دو کشور ما را تشویق می‌کردند، یکی ایران و یکی اسپانیا. این موضوع، خودش خیلی مهم است، ضمن آنکه وقتی به سابقه‌ی آقای کلمنته رجوع می‌کنیم، اینها به نظر من سابقه و رزومه‌ی کمی برای مربی مثل کلمنته نیست. مربی است که می‌توانست مربی تیم ملی ما باشد. من فکر می‌کنم خیلی حیف شد این اتفاق برای فوتبال ما افتاد و به ضرر فوتبال ما شد.

فکر می‌کنید چرا از آغاز مذاکرات، فدراسیون مساله‌ی اقامت در ایران را با آقای کلمنته مشخص نکرد و یا اینکه این بند را در قراردادش نگذاشت که تا به این حد، وقت هدر نرود و به این جاها کشیده نشود؟
از ابتدا کسانی که رفتند با کلمنته صحبت کنند،تسلط کامل به تمام مسائل جاری در قراردادهای فوتبال جهان نداشتند، این اتفاق افتاد و با یک خوشبینی توام با احساسات، اینکه کلمنته را برای تیم ملی انتخاب کرده، پش بینی و حسابشون غلط بود، باید کسانی میرفتند که اینها با مسائل حقوقی و قراردادی درواقع فیفا آشنایی داشتند و حتما باید یک وکیل از فدراسیون فوتبال می‌رفت برای این قرارداد.

اما به هر جهت کسانی که رفتند صحبت کردند، تماما اطلاعتشان کامل نبوده است و به همین دلیل از ابتدا فکر کردند که ایشان که می‌گوید من می‌آیم برای بازی های تیم ملی کافی است اما نمی‌دانستند که مسئولان بالاتر، خواستار این شده بودند که ایشان دائمی در ایران باشد.

حالا از موضوع کلمنته که بگذریم، در میان مربیان داخلی که اسم آنها در رسانه‌ها برده شده، نام علی دایی به چشم می‌خورد. نظر شما در مورد سرمربی‌گری احتمالی علی دایی برای تیم ملی فوتبال چیست، به هر صورت با توجه به حمایتی که از طرف مردم دارند؟
علی دایی با باشگاه سایپا قراردادی که دارد باید برود در مسابقات قهرمانی باشگاه‌های آسیا و در این شرایط فعلی هم سایپا حاضر نیست ایشان را از دست بدهد. ثانیا، علی دایی شرایطش به گونه‌ای است که اختیار تام تام می‌خواهد. یعنی اینکه تمام تیم ملی زیر نظر خودش باشد. خودش دستیارهایش را انتخاب کند، خودش کادر فنی را انتخاب کند و خودش برنامه ریزی بکند. و فدراسیون هم حاضر نیست تمام اختیارات را به یک نفر بدهد و علی دایی به نظر من گزینه‌ی تیم ملی نیست الان و از بین کسانی که در داخل کشور هستند باید کسی را انتخاب کنیم که لااقل یک تیتر تحصیلات آکادمیک داشته باشد که اگر در سایت‌های مختلف جهان در مقایسه با کلمنته پیش آمد، لااقل ما بتوانیم بگوییم که مثلا مربی تیم ملی ما دارای دکترای ورزش است، یا فوق لیسانس ورزش است یا دکترای فوتبال است.

ما باید از این قضیه غافل نشویم. نرویم یک فرد معمولی را برداریم و در راس تیم ملی بگذاریم که وقتی آمدند بیوگرافی او را در سایت‌های مختلف جهان گذاشتند، بنویسند ششم ابتدایی، نهم ابتدایی و از این قبیل. ما باید این قضیه را هم در نظر بگیریم، این خیلی از نظر شخصیت دادن به ورزش و فوتبال ما در میدان‌های سیاسی و اجتماعی ما در جهان مهم است. به همین خاطر هم من فکر می‌کنم که الان مسئولان فدراسیون فوتبال، دنبال آدم‌های تحصیل کرده ای هستند که در راس تیم ملی او را بگذارند.

شما، چه کسی در نظرتان است با این مشخصاتی که می‌گویید؟
ما آقای بیژن ذوالفقار نسب را داریم که دارای دکترای ورزش فوتبال از بلژیک است. در خود ایران هم ما مربیانی داریم که دارای تحصیلات دکترای در ورزش هستند، اما زیاد در فوتبال احاطه و تسلط ندارند، اما آقای ذوالفقار نسب در فوتبال این درجه را گرفتند و به نظر من ایشان می‌تواند در راس تیم ملی فوتبال قرار بگیرد. هم مسلط به زبان است، انگلیسی را خوب صحبت می‌کند، هم بلژیکی را صحبت می‌کند و هم اینکه به هر جهت فوتبال را خیلی علمی می‌شناسد، شاید نتواند عملا خیلی خوب نشان بدهد یا در گفتار خودش یک مقدار الکن باشد، اما از نظر دانش فوتبال بسیار مطلع است ضمن اینکه وقتی مقایسه بشود با کلمنته در سایت‌های مختلف، می‌گویند یک دکترای فوتبال در راس تیم ملی ایران قرار گرفت. اگر کلمنته را از دست دادند، لااقل این تیتر را این دارد.

استعدادهای مربی گری ایشان چطور است، غیر از تحصیلاتی که دارند؟
آنها را هم به نظر من تا حدودی تجربه‌ی زیادی دارد. الان در تیم ذوب‌آهن که یک تیم جوانی است، موفق بودند. حتی در دوره‌های قبل هم موفق بودند. منتها باید از نظر کار مدیریتی و طراحی درواقع برنامه‌ی یکساله فوتبال، حالا یکساله هم نه، تا آخرین بازی دوره‌ی مقدماتی به ایشان کمک کرد.

------
Farangis Mohebbi

Interview, Jahangir Kosari

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)