رادیو زمانه > خارج از سیاست > فستيوال فيلم > محمد حقیقت: کن، مکه سینمای جهان است | ||
محمد حقیقت: کن، مکه سینمای جهان استپرویز جاهدjahed@radiozamaneh.com
محمد حقیقت از منتقدان قدیمی سینماست که سالهاست در فرانسه اقامت دارد؛ اما برای علاقهمندان سینما، به ویژه خوانندگان مجله فیلم و دیگر نشریات سینمایی ایران نامی آشناست و آنها اغلب گزارشهایی را که او هر ساله از کن یا دیگر فستیوالهای سینمایی جهان میفرستد، میخوانند. حقیقت بیش از ۳۰ سال قبل، به انگیزه تماشای فیلمهای مطرح تاریخ سینما که نامشان را در کتاب تاریخ سینمای آرتور نایت به ترجمه نجف دریابندری دیده بود، به فرانسه رفت؛ اما چنان که خود میگوید، عاشق پاریس شد و در همان شهر رحل اقامت افکند. حقیقت، علاوه بر نشریات سینمایی ایران برای مجلههای سینمایی فرانسه مثل «کایه دو سینما» نیز مطلب مینویسد و ارتباط نزدیکی با دستاندرکاران فستیوال کن دارد و با سیاستها و تصمیمگیریهای آنها از نزدیک آشناست. به همین دلیل به محض دیدن او در کن، قراری برای گفتگو میگذارم و با هم فستیوال کن و سیاستهای اخیر آن را مرور میکنیم.
آقای حقیقت؛ شما ظاهراً پای ثابت فستیوال فیلم کن هستید و سالها است که در این فستیوال شرکت میکنید. از دید شما کن امسال چه تفاوت بارزی با دورههای گذشته دارد؟ به نظر من امسال کن جنبه سیاسی بیشتری گرفته است. یعنی فیلمهایی که امروزه در دنیا ساخته میشوند، اصولاً جنبههای سیاسی بیشتر به خودش گرفته و مردم و سینماگران به ویژه، یک حالت تعهد بیشتری نسبت به جامعه پیرامون خودشان حس میکنند. این نسبت به فیلمهایی است که تا حالا ما در کن دیدیم. مثلاً امسال فیلم کوری از فرناندو میرلس که قبلا فیلم خوب شهر خدا را ساخت، در بخش مسابقه کن به عنوان فیلم افتتاحیه بوده. ولی ظاهراً منتقدان از این فیلم راضی نبودند. به نظر شما انتخاب چنین فیلمی به عنوان فیلم افتتاحیه، تا چه حد میتواند به اعتبار فستیوال کن لطمه بزند؟ در هر حال این یادمان باشد که اینها حدود ۱۷۸۰ فیلم را از سراسر جهان دیدند و حتی وقتی میخواستند فیلمهایشان را در کنفرانس مطبوعاتی در پاریس اعلام کنند، یک هفته این کنفرانس را به تأخیر انداختند؛ به دلیل اینکه به حد کافی فیلمهای خوب به نظر کمیته انتخاب پیدا نکرده بودند. اول هم حدود ۱۹-۱۸ تا فیلم انتخاب کردند و بعد دو سه تا فیلم دیگر از جمله مثلاً فیلم کلینت ایستوود اضافه شد. شاید یک دلیل آن را میتوانیم این بدانیم که تعداد فیلمهای با کیفیت فوقالعاده بالا که نظر اینها را جلب بکند کمتر بود و یا اینکه کمیته انتخاب ندیده است. تا امروز چند تا فیلم دیدهاید و از میان فیلمهایی که دیدهاید کدام یک به نظر شما بهتر بوده و شانس بیشتری برای دریافت نخل طلا دارد؟ با توجه به اینکه الان سه چهار روز است که از شروع جشنواره گذشته است و فیلمهایی که دیدهایم، خیلی محدود هستند و چهار پنج تا بیشتر نیستند. به اضافه اینکه یک سری هم در بخش نوعی نگاه دیدیم، نمیتوان قضاوت کرد. مثلاً فیلم افتتاحیه بخش نوعی نگاه، فیلم بسیار بسیار قویای از انگلیس و راجع به ارتش آزادیبخش ایرلند بود ... منظورتان فیلم «گرسنگی» است که راجع به بابی ساندز است؟ بله. این فیلم، هم از نظر ساختاری و هم از نظر موضوع قوی بود و حتی به نظر آمد که این فیلم میتوانست جایش را عوض کند و به جای مثلاً آن فیلم کوری در بخش افتتاحیه قرار بگیرد. به نظرم فستیوال کن یک مقدار دارد در انتخابها و تقسیم فیلمها در بخشهای مختلف اشتباه میکند. مثلاً فیلم وودی آلن را میبینیم که در بخش مسابقه نیست؛ درحالی که اگر بود، احتمالاً یکی از نامزدهای اصلی دریافت نخل طلا بود. نظر شما چیست؟ دقیقاً. منتها وودی آلن امروز آن قدر مشهور و بزرگ است که مثل برگمان و غیره در سالهای آخر، فیلمهای اینها را میگذارند خارج از مسابقه و ترجیح میدهند سراغ فیلمسازهای دیگری بروند. به اضافه اینکه این احتمال هم هست که خود وودی آلن خواسته باشد که فیلمش در مسابقه نباشد. این را هم باید در نظر گرفت. شما فیلم را دیدهاید؟ فیلم را دیدهام و بسیار فیلم فوقالعادهای است و به نظر میآید وودی آلن در این فیلم به یک حالت بلوغ کامل رسیده. در مورد پایان آن چه فکر میکنید؟ فکر نمیکنید که یک مقدار پایان ملودراماتیکی دارد؟ به هر حال این نوع پایانها، تیپ پایانهای هالیوودی است که همه را جذب میکند و خوشحال میکند و به هر حال فیلم در تیپ فیلمهای هالیوودی هم ساخته شده؛ با اینکه یک سری اورژینالیتیها (اصالتهایی) هم دارد. چون مثل کارهای دیگر وودی آلن این فیلم یک نوع تراژیکمدی است و پایان آن همانطوری که گفتید «Happy End» است و آن زهر فیلم را میگیرد. اشکالی هم ندارد. شما خوشتان آمد؟ بسیار. لازم نیست همه فیلمها پایان تلخ داشته باشد.
اینها که میگویم به معنی بدی فیلم نیست؛ اما من انتظار دیگری از پایانبندی فیلم وودی آلن داشتم. ولی به هر حال همان طوری که گفتید، فیلم بسیار هوشمندانهای بود. خب دیگر چه دیدید آقای حقیقت؟ یک فیلمی از اسراییل بود که راجع به جنگ لبنان ساخته بودند. والس با بشیر. بله. این فیلم راجع به کشتار فلسطینیان در آن دو اردوگاهی است که سال ۱۹۸۹ این اتفاق افتاد و آدمهای بیگناه فلسطینی بسیاری در این کشتار کشته شدند و جالب اینکه امروزه یک فیلمساز اسراییلی این مسأله را مورد توجه قرار میدهد و به آن پرداخته است؛ البته در قالب یک فیلم انیمیشن. ولی میآید یک بخشی از فیلمهای مستندی را که از این واقعه گرفته شده، در پایان فیلم اضافه میکند و نشان میدهد که به هر حال آدمهای متعهدی هم میتوانند در یک کشوری مثل اسراییل وجود داشته باشد که وجدان انسانی بیداری نسبت به فجایعی که پیش میآید، داشته باشند. یا یک فیلم بسیار خوب دیگر ... ببخشید همین جا، در مورد فیلم والس با بشیر، به نظر شما این فیلم نگاه انتقادی نسبت به سیاستهای اسراییل در قبال فلسطین دارد؟ انتقادهای شدید، آن طور که ما فکر کنیم باید بایستد و موضع محکمی بگیرد، نه. ولی یک نوع افشاگری میکند ... بیشتر جنگ را محکوم میکند تا سیاستها را. بله ولی در هر حال نشان میدهد که این عمل توسط دولت اسراییل انجام شده و این را هم همه میدانند که آنها بودند که از آن دولت حمایت کردند. ولی وقتی از صبرا و شتیلا صحبت میکند، بیشتر تقصیر را گردن فالانژها میاندازد تا مثلاً اسراییل. در حالی که ما میدانیم به هر حال پشت این کشتار، اسراییلیها بودند. ولی فیلم این را نمیگوید. این را میگذارد به عهده تماشاچی. نه من فکر میکنم خیلی زیرکانه از کنار آن رد میشود. در هرحال من فکر میکنم مطرح کردن خود این موضوع، باعث میشود که باز یک عده زیادی امروزه بعد از چندین سال که از این ماجرا گذشته، دومرتبه راجع به آن و راجع به مسئولیت اسراییل در یک چنین موقعیتی و جنگ و فاجعهای که رخ داده، بحث کنند وبپرسند که چرا اینها این کار را کردند. نظر شما در مورد حضور فیلمهای انیمیشن در بخش مسابقه کن چیست؟ خب این موضوع از یک زاویهای، باز بودن کن را نشان میدهد که در هر حال اینها فکر نمیکنند که همان قاعدههایی که از قبل تعیین شده، باید فقط همانها را رعایت کنند و دست به یک سری کارهای جدیدتر میزند و به هرحال زمینه را برای چنین فیلمهایی بازتر میکند و نمونه آن هم فیلم پرسپولیس بود که به خاطر حضور در فستیوالی مثل کن، موفقیت بسیار زیادی در فرانسه و در سایر کشورها داشت. میبینیم که امسال فیلمهای زیادی از سینمای آمریکای لاتین، از برزیل، آرژانتین و مکزیک در فستیوال هست. یعنی جهش سینمایی این قاره در این چند سال اخیر، به نظر خیلی چشمگیر میآید. درباره موقعیت امروز سینمای آمریکای لاتین چه فکر میکنید؟ اگر دقت کنید و یک فلاشبک بزنیم و برگردیم، میبینیم که در تاریخ سینما، سینمای هر منطقهای یک پریود و دورانی داشته است. یک مدتی میآمده بالا و بعد افول میکند میرود پایین و این دلایل گوناگونی دارد. یکی از دلایل آن مسائل اقتصادی است؛ دلایل سیاسی هست؛ یکی جنبشهای منطقهای آن ناحیه هست. مثلاً یک مدتی ما سینمای نووی برزیل را داشتیم. گلوبر روشا و ... بله موج نوی برزیل وغیره که خیلی مطرح بودند؛ اما مدتی بعد به دلایل اقتصادی و غیره خوابید. یک مدتی سینمای اروپای شرقی را داشتیم که بسیار مطرح بودند. میکلوش روژا و غیره که مدتی افت کرد و البته الان دوباره مطرح شده و آمده بالا. تغییر وضعیت سیاسی جهان هم هست. دقیقاً. ولی این حرفها هم، همه به وضعیت اقتصادی ارتباط پیدا میکند و یک مجموعه شرایط که دست به دست هم میدهند و باعث مطرح شدن سینمای یک منطقه میشوند. تا چه اندازه زیباییشناسی فیلم در این زمینه مطرح است؟ آن طور که من اینها را میشناسم، زیباییشناسی هم مورد نظرشان هست. یعنی این بخش از سینما هم برایشان اهمیت دارد. کسی که یک زبان جدیدی در زمینه سینما آورده باشد یا کوششهایی در این زمینه کرده باشد، به این هم خیلی اهمیت داده میشود.
چون شما در اول صحبتهایتان اشاره کردید که کن دارد سیاسی میشود. من میخواهم ببینم این نگاه سیاسی کن تا چه حد در انتخابهایش تأثیر میگذارد و باعث میشود که ارزشهای سینمایی کارهایی که ارائه میشود، نادیده گرفته شود و خیلی از فیلمها حذف بشود. همان طوری که میدانید، الان وضعیت جهان خیلی سیاسیتر است و اینها روی سینماگران تأثیر میگذارد و سینماگرها ملهم از این چیزها، فیلمهای سیاسیتری نسبت به قبل میسازند و کسانی هم که فیلم انتخاب میکنند، تحت تأثیر جریانهای سیاسی جهان هستند و این تأثیر طبیعتاً متقابل است. به نظر شما این نگاه سیاسی که کن دارد تا چه حد غلیظ است و تا چه حد ارزشهای سینمایی را نادیده میگیرد؟ تا آنجا که من اینها را میشناسم و در این ۱۵-۱۰ سال با آنها همکاری میکنم، مسأله سینما برایشان در درجه اول اهمیت قرار دارد؛ ولی طبیعتاً نمیتوانند نسبت به مسائل روز دنیا هم بیتفاوت باشند. مثلاً ماجرای جرج بوش و ماجرای جنگ عراق و ماجرای فلسطین. مثلاً الان یک فیلم فلسطینی فوقالعاده اینجا هست به نام نمک دریا. به هر حال این فیلم از نظر سینمایی چیز فوقالعادهای نیست. فیلم جالبی است؛ ولی خب چون موضوع آن جالب است، برای اینها جذاب است و انتخاب شده و در بخش نوعی نگاه هم هست. فیلمی هم راجع به لبنان بود که دیروز در بخش نوعی نگاه نشان دادند که از کاترین دونوو دعوت میکنند به لبنان برود و آن مناطقی را که در حال جنگ است، ببیند. یعنی مستند بود؟ نه مستند داستانی بود. ساختگی بود. یعنی کاترین دونوو در نقش خودش ظاهر شده بود؟ بله به عنوان یک بازیگر مشهور فرانسوی به لبنان میرود. اسم فیلم هم «میخواهم ببینم» (I Want To See) بود. کن، کاشف سینمای ایران بوده است. هر ساله ما چند فیلم داشتیم و کن در سالهای گذشته، توجه زیادی به سینمای ایران میکرده است. ولی در ظرف این یکی دو سال اخیر ما میبینیم که یک چرخشی نسبت به سینمای ایران در کن صورت گرفته است. به نظر شما این اتفاق ناشی از چیست؟ آیا میتوان گفت که دوره طلایی سینمای ایران در کن و اصولاً فستیوالهای جهانی به پایان رسیده؟ همان طور که قبلاً گفتم، سینمای هر کشوری یک دورانی دارد و این شامل ایران هم هست. یک دورهای آمد که با فیلم آقای امیر نادری شروع شد. «دونده» در سال ۱۹۸۵ در فستیوال سه قاره نانت مطرح شد و بعد در فستیوالهای دیگر مطرح شد و جایزه برد و بعدش فیلمهای آقای کیارستمی و فیلمهای مخملباف، پناهی و قبادی و خیلی فیلمسازهای دیگر آمدند و مطرح شدند. منتها در این چند سال اخیر خیلی از فیلمسازان ایرانی که میبینند این تیپ فیلمها موفق است، میروند و کپی میکنند. یکی از دلایل سقوط حضور سینمای ایران در فستیوالی مثل کن این است که خیلی کپیبرداری شد. یعنی آن اریژینالیته و اصلیت خودش را از دست داد. شما فیلمهایی را که سال گذشته در سینمای ایران تولید شد، دیدید؟ من حدود 30 تا از آنها را دیدم. اینها برای کن ارائه شده بودند؟ بله این ۳۰ تایی را که برای کن آمده بودند، من دیدم. ولی هیچ کدام جز فیلم سامان سالور قبول نشدند؟ هیچ فیلمی در بخش رسمی یا بخش منتقدین پذیرفته نشد و در آخرین لحظات، فیلم آقای سامان سالور برای بخش دو هفته کارگردانان قبول شد. شما فیلم را دیدید؟ بله من فیلم را دیدم. «ترانه تنهایی تهران» که فیلم فکر کنم فیلم سوم ایشان است که به نظر من فیلم خوبی هم هست و از زاویههای مختلفی میشود آن را بررسی کرد. یعنی به نظر شما فیلمی در حد فیلم «ترانه تنهایی تهران» در میان فیلمهای دیگر سینمای ایران نبود که قابل حضور در کن باشد؟ یک چیزی را فکر کنم که باید یادمان باشد و آن اینکه ایران یکی از ۱۲۰ کشور تولیدکننده فیلم دنیاست و امسال در تمام دنیا، چیزی حدود ۶۰۰۰ فیلم ساخته شده که نزدیک به ۱۸۰۰ تایش به فستیوال کن رسیده و دیده شده است.
ایران، تمام دنیا نیست. ایران هم یکی از این کشورها است. بنابراین هیچ قید و الزامی برای فستیوال کن نیست که حتماً از یک کشوری مثل ایران، فیلمی بگیرد. از تمام دنیا فیلم میآید و آنها میبینند و به سلیقهشان فلان فیلم خوب آمده، گرفتند و فلان فیلم خوب نیامده است. مثلاً پارسال از ایتالیا هیچ فیلمی در بخش رسمی کن نبود؛ اما امسال دو تا فیلم در مسابقه هست. از سینمای انگلیس هم مثلاً امسال هیچ فیلمی در بخش مسابقه نیست. بله. در حالی که سینمای انگلیس به هر حال سینمایی قوی است. بنابراین هیچ پارامتر خاصی نیست. ولی با توجه به اینکه سینمای ایران به هر حال یک سینمای ملی بود و بعد با توجه به درخشش آن در کن، جنبه بینالمللی پیدا کرد؛ اما حالا یک دفعه از این فستیوال محو میشود. به نظر شما یک مقدار سؤالبرانگیز نیست؟ اگر نوع سؤالی که میکنید پشت آن این باشد که مسأله سیاسی است ... همان. میخواهم به اینجا برسم که گویا مسئولین سینمای ایران این ادعا را میکنند که کن دارد کاملاً سیاسی عمل میکند و فیلمهای ایرانی را نمیپذیرد و تصمیمگیریهای کن ناشی از سیاستهای دولت فرانسه و به طور کلی غرب در قبال ایران است ... نه. مسئولان سینمای ایران اشکال عمدهشان این است که اصلاً نمیگذارند خود ایرانیها در ایران درست فیلم بسازند. فیلمهایی هم که میسازند و نسبتاً جالب است، در فستیوال خودشان راه نمیدهند. ولی وقتی کن آنها را قبول نمیکند، مدعی میشوند. فیلمهای خوبشان را امسال اصلاً در فستیوال خودشان راه ندادند؛ حالا چه طور میخواهند فستیوال بینالمللی مثل کن آنها را قبول کند. همین ترانه تنهایی تهران در فستیوال فیلم فجر نبود و حذف شد ولی در کن قبول شده. حالا شاید همین مسأله، این بدگمانیها و تئوری توطئه را تقویت کند که کن، فقط فیلمهایی را قبول میکند که اینها یعنی وزارت ارشاد ایران رد میکند. نظر شما چیست؟ آنها سلیقهای عمل میکنند. یعنی به جای اینکه به فیلمسازان ایران کمک کنند و راه را باز کنند، بیشتر امکانات بدهند و دست را بازتر بگذارند، دائماً اینها را تحت فشار میگذارند. حتی فیلمهایی هم که قبلاً اجازه نمایش گرفته، همانها را هم قلع و قمع میکنند و کوتاه میکنند و اصلاً نمیگذارند روی پرده بیاید؛ مثل سنتوری و غیره. در مورد غیبت آقای کیارستمی کمی صحبت کنید. چرا فیلم کیارستمی حذف شد؟ ببینید در فستیوال کن، ۲۰ فیلم از سراسر جهان میگیرند. از این ۲۰ تا، سه تای آن سهم فرانسه هست. یعنی از میان ۲۰۰ فیلمی که در فرانسه ساخته میشود، سه تایش در بخش مسابقه پذیرفته میشود. سه تا چهار تا فیلم هم مال آمریکاست. بنابراین فقط ۱۲-۱۰ تا فیلم سهم بقیه جهان است. شما بخش مسابقه و نخل طلا را میگویید. بله. آیا فیلم «شیرین» در بخشهای دیگر نمیتوانست باشد؟ مثلاً بخش ویژه؟ به هر حال لابد برای کمیته انتخاب جذاب نبوده است. یا شاید کیارستمی قبول نکرد که فیلمش مثلاً در بخش خارج از مسابقه باشد. این را از خودشان باید سؤال کنید. شما اطلاعی ندارید؟ من اطلاعی ندارم.
در مورد حضور مرجان ساتراپی در هیأت داوران چه نظری دارید؟ با توجه به اینکه فیلم او در سال قبل در بخش مسابقه بوده و حالا هم او را گذاشتهاند داور، آیا به نظر شما مرجان میتواند نماینده سینمای ایران باشد یا این انتخاب یک نوع دهنکجی به سینمای ایران است؟ نه؛ به هیچ عنوان. یادمان باشد که خانم مرجان ساتراپی چهار سال پیش هم عضو هیأت داوران کن در بخش «نوعی نگاه» بود. اما آن موقع هنوز فیلم نساخته بود و به عنوان نویسنده مطرح بود. معمولا کسانی را که قبلاً در کن فیلم دارند و فیلم آنها مطرح میشود، یکی دو سال بعد به عنوان داور برای بخش مسابقه انتخاب میکنند. آقای کیارستمی هم در سال ۱۹۹۲ که فیلم «زندگی ادامه دارد» خیلی در فرانسه مطرح شد، سال بعد ایشان را به عنوان داور کن انتخاب کردند. آقای حقیقت چه چیز فستیوال کن بیشتر از همه برای شما جالب است؟ جالبی آن این است که یک حالت مکه را دارد. مثل این که همه میروند زیارت. اینجا مکه سینمای جهان است و همه «واجبالکن» میشوند و شما تمام آدمهای جهان از حرفهایها و عاشقان سینما را میبینید که در این جا جمع میشوند. موقعیت خیلی خوبی است که یکجا، دوستان را از تمام کشورهای دنیا، چینی، هندی، آمریکایی، اروپایی، ایرانی و غیره هر سال در کن میبینید و محک خوبی برای سینمای جهان است. البته یادمان باشد که کن، آخر دنیا نیست. این هم یکی از فستیوالهاست؛ ولی اهمیت خاصی دارد. به عنوان سؤال آخر، چه فیلمی امید دریافت نخل طلای امسال را دارد؟ به نظر من با توجه به ترکیب هیأت ژوری امسال که شون پن هست و خیلی متعهد است و با توجه به اینکه اصلاً مجموعه فیلمهایی که انتخاب کردهاند، اکثراً فیلمهای متعهد هستند، فکر کنم فیلمی که جنبههای متعهدانهای داشته باشد، خیلی شانس بیشتری دارد که جایزه ببرد. در همین باره: ● همهی برندگان کن ۲۰۰۸ ● نگاهی به بختهای تصاحب نخل طلای جشنواره کن ۲۰۰۸ ● فستيوال کن در تسخير اينديانا جونز ● گشت و گذاری با دوربین در کن ● بزرگداشت می ۶۸ در فستيوال کن ● فستیوال فیلم کن امروز افتتاح میشود |
نظرهای خوانندگان
درود به اقای جاهد. طبق معمول جالب است. اما اقای حقیقت در مورد فیم کیارستمی چیزهائی میداند ولی نمی گوید .چرا؟
-- علی مظاهری .تهران ، May 29, 2008 در ساعت 08:45 PM