تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
۳۱ سال پیش در چنین روزی

حزب توده: به جمهوری اسلامی رأی می‌دهیم

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

پنج‌شنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۵۷ برابر پانزدهم مارس ۱۹۷۹ میلادی

حزب توده: به جمهوری اسلامی رأی می‌‌دهیم

به نوشته روزنامه اطلاعات، حزب توده ایران اعلام کرد به جمهوری اسلامی رأی می‌دهد. در بیانیه‌ای که به همین مناسبت از سوی حزب توده ایران در تاریخ ۱۲ اسفندماه منتشر شد، اما در ۲۴ اسفند در این روزنامه به چاپ رسید، آمده است:

«هموطنان! حزب توده ایران برنامه خود را درباره تحول بنیادی در جهت تحکیم استقلال ملی، دموکراسی و سالم‌سازی اقتصاد کشور، رفاه عمومی و پیشرفت اجتماعی بیان داشته و نظرش در این باره مشخص و روشن است. ما مدت‌هاست که نظر خود را درباره ضرورت ایجاد یک جمهوری متکی بر اراده خلق بیان داشته‌ایم، بدیهی است براساس مشی خود و سوال مربوط به جمهوری یا سلطنت، به سود جمهوری اسلامی رأی می‌دهیم.»

حزب توده افزود: «در مورد نام این جمهوری، ما به همان ترتیب که آیت‌الله خمینی مسأله را مطرح می‌کند، یعنی «جمهوری اسلامی»، چنان‌چه در گذشته نیز تشریح کرده بودیم، رأی می‌دهیم. زیرا اولاً اصل مطلب محتوای سیاست حکومت‌هاست. مردم مبارز ایران باید بکوشند تا قانون اساسی جدید بر پایه حفظ منافع اساسی جامعه ما، یعنی استقلال ملی، صلح و دمکراسی و پیشرفت اجتماعی و رفاه عمومی منظم شود و دولت‌های ناشی از مجلس آینده پیگیرانه در جهت قانون اساسی جدید عمل کند. ثانیاً حفظ وحدت نظر و کلمه همه نیروهای ملی و دموکراتیک در شرایط کنونی یک امر حیاتی است. ما هموطنان عزیز را به دادن رأی مثبت به جمهوری اسلامی در همه‌پرسی آینده فرا می‌خوانیم.»


نورالدین کیانوری، دبیر اوّل حزب توده ایران

تقاضای اعدام هویدا از دادگاه انقلابی

دادگاه انقلاب اسلامی برای هویدا درخواست حکم اعدام کرد. در متن کیفرخواست این دادگاه آمده است: آقای امیر عباس هویدا، فرزند حبیب‌الله، به شماره شناسنامه ۳۵۴۲ صادره از تهران، متولد ۱۲۹۵ وزیر سابق در شاهنشاهی منقرض و نخست وزیر اسبق شاه ساقط، تبعه ایران متهم است به:

۱. فساد در ارض
۲. محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان (ع)

۳. قیام علیه امنیت و استقلال مملکت با تشکیل کابینه‌های دست نشانده آمریکا و انگلیس و حمایت از منافع استعمارگران

۴. اقدام بر ضد حاکمیت ملی با حفظ سلطه سلطان دست نشانده آمریکا و دخالت در انتخابات مجالس قانون‌گذاری و عزل و نصب وزرا و فرمانداران با نظر و خواست سفارتخانه‌های خارجی
۵. واگذار کردن بی‌قید و شرط منابع زیر زمینی از نفت و مس و اورانیوم و غیره به بیگانگان

۶. گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپایی‌اش بر ایران، از ‌جمله از طریق نابودی صنایع داخلی و تضعیف آن‌ها در برابر رقبای خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای خارجی.

۷. پرداخت در‌آمدهای ملی حاصل از نفت به شاه و فرح و نیز تسلیم این درآمدها به ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام با نرخ‌های بالا و گزاف و شرایط اسارت بار از آمریکا و سایر دول غرب.
۸. نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگل‌ها.

۹. شرکت مستقیم در فعالیت‌های جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم

۱۰. دسته‌بندی با توطئه‌گران بین‌المللی در پیمان‌های سنتو و ناتو و سرکوبی ملت‌های ایران و فلسطین و ویتنام عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فروغی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخصی متهم.
۱۱. شرکت در خفه کردن و ارعاب مردم حق طلب و استعمار شده ایران با دستگیری آزادی‌خواهان و کشتار مردم بی‌دفاع و ضرب و جرح و شکنجه و آزار آنان و نقض آزادی‌های اساسی انسانی مصرح در قانون اساسی وقت و قوانین موجود، از جمله اعلامیه حقوق بشر و قوانین الهی از جمله با توقیف روزنامه‌ها و اعمال سانسور در مطلوعات و کتب.

۱۲. موسس و اولین دبیر کل حزب استبدادی رستاخیر ملت ایران.
۱۳. اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت در تحکیم پایه‌های استعمار از جمله شرکت در برقراری مجدد کاپیتولاسیون یعنی ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکائیان.

۱۴. شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در فرانسه، در معیت حسنعلی منصور.
۱۵. دادن گزارش خلاف واقع و اشاعه اکاذیب با انتشار روزنامه‌های دست نشاده و گماردن سردبیران جیره‌خوار در رأس نشریات و سانسور اخبار و انتشار اخبار و گزارش‌های مجعول که تمام این اقدامات در اجرای توطئه استعمارگران بیگانه و سلطان دست نشانده به منظور اسارت و استثمار هرچه بیشتر ملت ایران بوده است، سلطانی که حسب اقرار متهم به وسیله آمریکا روی کار آمده است.


امیرعباس هویدا

به گفته دادگاه انقلاب براساس گزارش‌های شورای عالی اقتصاد و مقالات و شکایات شاکیان و نویسندگان، از جمله آقای دکتر علی‌اصغر حاج سید جوادی و فتاوی علما و مراجع تقلید و مندرجات روزنامه‌ها و اسناد به دست آمده از ساواک و اسناد موجود در نخست وزیری و شهادت دکتر آزمون، وزیر کابینه متهم و شهادت آقای جعفریان و آقای نیکخواه در همین دادگاه و اظهارات اقاریر شخصی متهم چون وقوع جرایم منتسبه قطعی و محقق است، تقاضای رسیدگی و صدور حکم اعدام متهم و مصادره اموال وی شد.

به گزارش روزنامه اطلاعات هویدا که کاپشن اسکی مشکی به تن و کلاه کپی به سر داشت دیگر از پیپ و گل ارکیده معروف وی خبری نبود، به دفاع از خود پرداخت.

رییس: آقای هویدا اجازه بدهید راجع به این مورد یک سوالی از شما بکنم تا این موضوع برای شما و دیگران روشن شود. شما در رابطه خلق و خدا، استنباط و تفکر خودتان را برای من بگویید تا موضوع بیشتر روشن شود و آنچه از نظر خلق و خدا شما حس می‌کنید، شما ارتباط بین خلق و خدا را چگونه می‌بینید و این دو مفهوم را نسبت به هم برای خودتان چگونه توجیه می‌کنید؟

خیال می‌کنم که اینجا داریم وارد یک موضوع فلسفی می‌شویم بدیهی است هرگونه که یک فرد ایرانی برای مملکتش قدم برمی‌دارد، برای خانواده‌اش، برای اشاعه دینش کاملاً روشن است و احتیاجی به استدلال بیشتر ندارد، ولی در اینجا که می‌گویند محاربه، که یک کلمه عربی است و از حرب به معنای جنگ می‌آید، جنگ با خدا، باید آدم یک کاری کرده باشد که بگویند جنگ با خداست.

شما می‌فرمایید من فرد متدینی هستم، ممکن است بفرمایید متدین به چه دینی؟

خیال می‌کنم قانون این را مشخص کرده مسلماً دین اسلام است.

کدام قانون؟

قانونی که به من مربوط می‌شود و به آن خانواده‌ای که من در آن به دنیا آمده‌ام.

یعنی شما در خانواده‌ای به دنیا آمده‌اید که دینش اسلام است و شما هم اسلام را پذیرفته‌اید؟

بله.

فکر می‌کنم برای این‌که مسأله محاربه روشن شود بهتر است شما به بندهای دیگر کیفر‌خواست مراجعه بفرمایید و ببینید دادستان دادگاه چه اتهامات و جرایمی را نسبت به شما عنوان کرده و عمل شما را در حکم محاربه با خدا دانسته است.


امیرعباس هویدا در دادگاه

امیرعباس هویدا، نخست وزیر سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۶ که طولانی‌ترین دوران اداره قوه مجریه در ایران را برعهده داشت، از دادگاه پرسید: «بنده هم می‌توانستم اکنون در نیویورک یا کشورهای دیگر قدم بزنم. این امکان را داشتم ولی چرا در مملکتم هستم؟ قبل از ۱۷ آبان حتی می‌توانستم بروم. اولاً چرا ۱۷ آبان پیش آمد؟ چرا بنده از دولت برکنار شدم؟ چرا بنده از وزارت دربار برکنار شدم؟ چرا؟ همه این‌ها مسایلی که مسلماً بایستی استدلال شود تا دادگاه بتواند درباره‌اش قضاوت کند. چطور یکی از نخست وزیران، روزهای حکومت سیستم قبل از انقلاب از ایران خارج شد؟ چطور شد؟ چرا این‌ها سوال نمی‌شود؟»

گزارشگر روزنامه اطلاعات نوشت: «وقتی هویدا را به دادگاه آوردند کاملاً مات و متحیر بود، یک کاپشن مشکی به تن و کلاه کپی به سر داشت دیگر از پیپ و گل ارکیده معروف وی خبری نبود، بی‌آن‌که بر صندلی که برایش در نظر گرفته بودند بنشیند، چند دقیقه روی تابلویی که رویش آیه "‌ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب من قتل نفسا بغیر نفس اوفساد فی الارض ..." چشم دوخت و بعد نگاهش روی انبوه تماشاگرانی که در دادگاه حضور داشتند خیره ماند. با دقت همه را نگاه می‌کرد انگار دنبال چهره‌ای آشنا می‌گشت، آخرین امیدش قسمت مخصوص خبرنگاران بود ولی فایده‌ای نداشت هیچ‌کس را ندید که یادش بیاورد قبلاً او را دیده باشد.»


امیرعباس هویدا در دادگاه

به گزارش این روزنامه جلسه دادگاه نزدیک ساعت یک بامداد آغاز شد و تا ساعت سه و سی دقیقه بامداد طول کشید و در تمام این مدت هویدا تنها یکبار پیپ کشید آن‌هم در وقت استراحت پنج دقیقه‌ای بود که دادگاه داد.

در طول دادگاه هویدا چندین بار خطاب به دادستان گفت: «ما امروز با هم توافق‌هایی داشتیم»، برای بار سوم دادستان در جوابش گفت: «آقای هویدا چه توافق‌هایی؟ چرا نسبت به من می‌دهید؟»

طی شب‌هایی که دادگاه انقلاب به آخرین دفاع و اصولاً دفاعیات متهمین رسیدگی کرد و به غیر از یکی همه آن‌ها به اعدام محکوم شدند، هویدا اولین محکومی بود که جلسه دادگاهش ناتمام ماند و ادامه‌اش به شب دیگری موکول شد.

بنا به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات: سخنگوی دادگاه انقلاب اسلامی ایران خواست در روزنامه اعلام شود، اگر شخص یا اشخاصی که از هویدا شکایت دارند یا اسناد و مدارکی دال بر اتهامات وی دارند فوراً به دادگاه انقلاب اسلامی ایران مراجعه کنند.

در وقت استراحت هویدا رو به حاضرین دادگاه گفت: «شما جوان‌ها اگر آنچه را من این روزها و امشب در سیمایتان و در رفتارتان نسبت به یکدیگر می‌بینم همچنان حفظ کنید می‌توانید به راحتی کوه را هم از جای خود بلند کنید.»

هویدا می‌گفت: «روز اولی که مرا دستگیر کردند بعد از ظهرش روزنامه‌ها نوشتند، هویدا گریه می‌کرد، من گریه نکردم و گریه هم نخواهم کرد. یکی از شاکیان خصوصی پرونده اتهامی امیرعباس هویدا آقای علی اصغر حاج سید جوادی است.»


مهدی بازرگان، نخست وزیر موقت دولت انقلاب (سمت چپ)

بازرگان: حق نداریم اوضاع را واژگون کنیم

مهدی بازرگان، نخست وزیر موقت دولت انقلاب دیروز طی سخنانی وضع دولت خود را تشریح کرد و اعلام داشت: «یک مشکل بزرگ این دستپاچگی‌هاست، فشارهایی است که از هر طرف می آورند که یالله یالله تند باش انقلاب کن! پس چه کسی و کی دردهای ما را دوا می‌کند؟ این چه دولت انقلابی است؟! پس چه موقع حق ما را می‌دهند؟ البته ما نگفتیم که انقلاب نمی‌کنیم و انقلاب نمی‌خواهیم. می‌کنیم، اما محکم، اساسی، مطالعه شده، بی‌عیب و هر قسمتش به نوبت. آن انقلاب در موقعی خواهد بود که به تصویب مجلس برسد ما حق نداریم مادامی که رفراندوم نشده مادامی که ملت رأی خودش را نداده و یک قانون اساسی تصویب نشده بیاییم از پیش خودمان اوضاع را واژگون بکنیم.»

بازرگان افزود: «معذلک از همان روز اول دست به کار اصلاحات و تغییرات که همان هم انقلاب است شدیم و ادامه هم می‌دهیم منتها تدریجی، نباید فراموش کنیم که این دولت، دولت موقتی است. رفراندوم کننده است و تدارک کننده؛ نه تنها روی دولت فشار می‌آورند، بلکه آقا را هم تحت فشار می‌گذارند، آقا هم که یک پارچه احساس و انقلاب و عطوفت و همیشه از بنیان و از قلب و از دل و مغز و زبان مدافع و طرفدار طبقه ضعیفان و بینوایان و به قول خودشان پابرهنگان. خب! احساسات ایشان را تحریک می‌کنند، آن وقت آقا وادار می‌شوند طاقت نمی‌آورند از بالا سر ما بدون مراجعه و مشاوره به دولت بدون این‌که از ما بپرسند اعلامیه و دستور صادر می‌فرمایند. یک‌دفعه دست و پای ما را توی پوست گردو می‌گذارند. برق و آب را مفتش بکنید، لااقل آن‌هایی که کم مصرفند، خانه و زندگی برای برهنه‌ها بسازند، گوشت یخ زده داده نشود، اتوبوس مجانی بشود و از این حرف‌ها.»

بازرگان در سخنان خود گفت: «یک‌شنبه شب جمعه اخیر یعنی شش روز قبل که دسته جمعی یعنی هشت نفر از هیأت وزراء خدمتشان رسیدیم، صاف و پوست کنده گفتیم خدا توفیق و عمر و عزت آقا را زیاد بکند شما هم که ما را کلافه کردید. شما هم که مثل سایر مردم. آخه اقلاً فرمایشتان، امرتان را به ما بفرمایید تا ما بگوییم چکار باید کرد، آمدیم و، البته مال دو سه هفته قبل است، گفتیم آن‌هایی که تصویب‌نامه صادر شد و اجرا شد، اعلام هم شد، کسانی که از صد کیلو‌وات ساعت در ماه کمتر مصرف برق دارند، مفت و مجانی است آن‌ها هم که ـ نمی‌دانم حالا رقمش را ممکن است عوضی بگویم ـ از ده متر مکعب آب در ماه کمتر مصرف می‌کنند آن‌ها هم معافند. کاری بود انقلابی کاری بود.»

رییس دولت موقت گفت: «مطابق فلان، بعد هم فکر کردیم، خب آن پول‌هایی که نمی‌آید جایش باید چه باشد، گفتیم خب صرفه‌جویی‌ها و دادن پست‌های زائد که مشغولش بودیم، داده بودیم و مرتب هم می‌زنیم و جلوگیری از این گشاد بازی‌ها و ولخرجی‌های عجیب و غریبی که بود این جبران می‌کند، خیلی خب... همان شبی که قم بودیم شنیدیم که بله سازمان آب قم چون بیشتر مصرف‌کنندگان قم کمتر از ده متر مکعب آب مصرف کرده‌اند، ورشکست شده، ای وای چه بکنیم؟ دولت باید پولش را بدهد دیگر حکیم باشی را بخوابانیم. موضوع مصرف برق هم همین‌طور، برای عدم رسیدگی به وضع پابرهنه‌ها و بیچاره‌ها خیلی به ما پرخاش فرمودند خب حق هم دارند. چه بهتر که از زبان ایشان ما بشنویم. خب گفتیم هم که همچنین نیست که ما توی پرقو خوابیده باشیم.»

مهندس بازرگان اظهار داشت: «خلاصه این‌که از همه طرف فشار روی این دولت است. در حالی که دولت از همه بیچاره‌تر و بی‌پول‌تر است و از همه جیبش خالی‌تر است، آخر این اعتصاب‌ها دولت را هم متأثر کرده است. یک قلم از کارخانجات دخانیات دو میلیارد تومان کم‌فروشی داشته، گمرکات کم کاری بود، نه میلیون تومان گمرکات کسر درآمد داشته، نفت صادر نشد، بسیار هم لازم بود. آقا هم امر فرمودند، خود ما هم رفتیم. اما یک واقعیتی است! پنجاه میلیون تومان ازین رهگذر خزانه ما خالی شده، حالا پول‌هایی که خودشان بردند به کنار، گوشت لخمش را برده‌اند، استخوانش را برای ما گذاشته‌اند، بیش از این روی مشکلات و دردها سرتان را درد نمی‌آورم، ولی باید این را هم بگویم که خیلی هم کارهای بزرگ کردیم.»

وی افزود: «خیلی هم جان کندیم خیلی هم کارهای انقلابی کردیم که به نظر نمی‌آید، نمی‌خواهیم منت بگذاریم، صورت خواسته بودم متأسفانه نرسید که به من بدهند فکر می‌کنم بیش از سی نفر را برای سرپرستی ادارات دولتی و جاهایی را که از یتیم‌های گردن کلفت به ما رسیده معین کرده‌ایم که کار آسانی نیست توی این مملکت قحط الرجال. در این مرحله هم باید تمام قشرها شرکت کنند، اگر آن دانشجو بگوید به من تا خودم رییس دانشگاه معین نکنم نمی‌روم سر کلاس، آن کارگر بگوید حاضر نیستم مو لای درز دستمزد و پاداشم برود، حاضر نیستم حتی یک مقدارش را نسیه بگیرم، والا وزارتخانه را آتش می‌زنم.»

بازرگان گفت: «آن برادر عزیز ترکمن ما به جرم این‌که شما‌ها شهری هستید و غیرترکمن هستید آمدید اینجا. بنابراین از خانه و مزرعه بیرونتان می‌کنند یا عشایر جاهای دیگر این‌طور بگویند یک عده‌ای باز به نام کمیته امام بروند اراضی دیگر را ضبط بکنند با زور اسلحه آن انقلابی‌مان یک کار بکند، کارگر یک کار، خانم‌ها سر یک کلمه این جنجال را راه بیندازند، شهر را روی سرشان بریزند، خب چه می‌شود؟ این را اسمش را می‌گذارید همکاری؟ شما ملت که این امتحان را دادید به پیروزی رساندید، اگر حالا نکنید زبانم لال خدای نکرده اگر مملکت بهم بریزد، کودتا بشود، شاه برگردد، خارجی و داخلی بیایند ایران را قطعه قطعه بکنند، یک‌جا به حمایت از کردها یا بلوچ‌ها یا افغان‌ها یا عرب‌ها یا ترک‌ها چه می‌شود؟ برادر عزیز ترکمن و کرد، خانم محترم کارگر عزیز دلبند این ره که تو می‌روی به ترکستان است، آن دفعه هم گفتم نکنید، کاری که نه از تاک، نشان ماند نه از تاک نشان.»

نخست وزیر دولت موقت اضافه کرد: «همان‌طور که در آن مرحله دست به دست هم دادید در این مرحله هم باید همین‌طور باشد، چاره‌ای نیست جز این‌که دندان روی جگر بگذاریم همه‌مان، صبر کنیم قبول کنیم که هنوز درد هست، مشکلات هست، کمبود هست، کسری هست، هنوز باید محرومیت بپذیریم هنوز باید فداکاری بکنیم، در دولت در انتصاباتش نقص هست، کسر هست، خطا هست، جا برای انتقاد هست ولی این‌ها می‌آیند در دستجات شما لابلای شما در داخل مملکت توی کارگرها می‌آیند با ظاهر دلسوز توی کارگرها می‌آیند، ظاهراً دلسوزی می‌کنند دایه مهربان‌تر از مادر می‌شوند، اطلاع داریم کسانی هستند از بین دانشجویان دانشگاه راه می‌افتند در دهات رفتند در کارخانه‌ها می‌روند در صورتی که باید سر کلاس‌هایشان باشند، کردستان و ترکمنستان و جاهای دیگر می‌روند میان خانه‌ها می‌روند از این اجتماعات سوء استفاده می‌‌کنند، حرف‌هاشان را در زبان و در دهان شما می‌گذارند.»


شاه، بیماری شدید خونی گرفت

به گزارش خبرگزاری فرانسه از رباط، یک منبع آگاه در رباط اعلام کرد که رضا پهلوی سه‌شنبه شب وارد پایتخت مغرب شده و از جانب پدر و مادرش مورد استقبال قرار گرفته است.

شاه سابق و خانواده‌اش روز ۱۵ فوریه در کاخ دارالسلام که ملک حسن دوم در اختیار آن‌ها گذارده است به سر می‌برند. منابع آگاه رباط، امروز گفتند که شاه سابق گرفتار عارضه شدیدی از لحاظ گردش خون شده است.

گروهبان حسینی در نهاوند تیرباران شد

به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از نهاوند، بامداد امروز گروهبان یکم امیر سلیمان حسینی یکی دیگر از سرسپردگان رژیم سابق در نهاوند تیرباران شد. گروهبان حسینی معروف به گروهبان کودتاچی یک ماه پیش توسط رزمندگان زنجان دستگیر و به نهاوند اعزام شده بود.

وی یکی از عاملان فاجعه دی‌ماه اخیر نهاوند بود که با پوشیدن لباس سرهنگی برای سرکوبی نهضت مقدس ملت مسلمان جوانان مبارز را در نهاوند به گلوله بست و به گروهبان کودتاچی معروف شد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

آقایان محترم
ما در حال حاضر به دنیال راه و زبان و در نهایت اتحاد عمل مشترک همه ی نیروهای احتماعی و سیاسی در شرایط فعلی برای فایق آمدن بر مشکلات موجود
و برون رفت از اوضاع دهشتنناک کنونی هستیم نه در جستجوی افتراقات آن هم در 30 قبل .

-- بدون نام ، Mar 16, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه