تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
۳۱ سال پیش در چنین روزی

حجاب زنان اجباری شد

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

سه‌شنبه هفدهم اسفند ۱۳۵۷ برابر هشتم مارس ۱۹۷۹ میلادی

آیت‌الله خمینی: حجاب اسلامی باید در مملکت رعایت بشود

در پی سخنان آیت‌الله خمینی درباره حجاب زنان در فیضیه قم، آیت‌الله اشراقی، داماد آیت‌الله خمینی گفت: «خواست امام این است که حجاب اسلامی باید در مملکت رعایت بشود.» اشراقی توضیح داد: «حجاب اسلامی لازم نیست حتماً چادر باشد.»

سخنان دیروز آیت‌الله خمینی در جمع طلب فیضیه قم انعکاس گسترده‌ای در تمام محافل و مجامع یافت و خصوصاً آن قسمت که درباره حجاب اسلامی بود، مورد شرح و تفسیر فراوان قرار گرفت.

بنا به نوشته روزنامه اطلاعات، در پی سخنرانی آیت‌الله خمینی که دیروز گفته بود «از فردا باید بانوان با حجاب اسلامی در وزارتخانه‌ها حاضر شوند» عده‌ای تندرو با شدت عمل از بانوان بی‌حجاب و اقلیت‌های مذهبی خواستند که از فردا حتماً با چادر حاضر شوند والا با شدت عمل مواجه می‌شوند.

در پی این وضع آیت‌الله اشراقی داماد آیت‌الله خمینی به روزنامه اطلاعات گفت: «امیدوارم که این حرف درست نباشد که مردم بخواهند با شدت عمل نهی از منکر کنند، اما آنچه خواست امام است این است، خلاصه باید حجاب اسلامی رواج پیدا کند و مملکت، مملکت اسلامی است و ما جمهوری اسلامی را داریم پایه‌گذاری می‌کنیم. باید قوانین اسلامی مو به مو به قدر امکان اجرا بشود. البته در سطح مقداری از خانه‌ها، ادارات، حتی دانشگاه‌ها، مدارس، دبیرستان‌ها بایستی توجیه بشود که خانم‌ها رعایت حجاب اسلامی را بکنند و معنای حجاب اسلامی هم چادر نیست. چادر یکی از مصارفش این است که البته بهتر خانم‌ها را می‌پوشاند، اما به صورت‌های دیگر هم می‌توانند خانم‌ها همان‌قدری که مو را بپوشانند، مواضع زینت را هم بپوشانند، چون حجاب یکی از ضروریات دین اسلام است. چون به هر شکلی و به هر نحوی که مواضع زینت، و مو و گردن که لباس آبرومندی بپوشند به هر شکلی که می‌خواهد باشد و لازم نیست که حتماً چادر باشد.»


آیت‌الله اشراقی افزود: «اما فکر می‌کنم مردم مسلمانی که آشنا با احکام اسلامی دارند با این‌که همه اشتیاق کامل دارند که حجاب اسلامی باشد و آقا نظر مبارکشان این است که همه جا حجاب اسلامی رواج یابد، خانم‌ها حتی‌المقدور حجاب را رعایت کنند ولی مردم نباید هرج و مرج ایجاد کنند و نباید در نهی از منکر، منکر را با منکر دیگری دفع کرد، منکر را باید با روش مسالمت‌آمیز دفع کرد. استدعا کنند، خواهش کنند از خانم‌ها که رعایت حجاب اسلامی را بکنند، اما اگر توهینی پیش بیاید یا جسارتی بشود یا بخواهند به طورهای دیگری که خود آن کارها منکر باشد از نظر اسلام محکوم است، چه بهتر که مردم حتی‌المقدور سعی کنند و کوشش کنند که رعایت موازین اسلامی را بکنند. و از طرف دیگر خود خانم‌ها هم باید این حکم اسلامی را خودشان اجرا کنند.»

وی گفت: «ما باید غرب‌زدگی را کنار بگذاریم و برای زن همه‌گونه شخصیتی قائلیم و رعایت کمال احترام نسبت به خانم‌ها می‌شودو تساوی حقوق که بین زن و مرد قائل هستیم و خانم‌ها را در تمام شئون لازم‌الرعایه می‌‌بینیم و موقعیت‌هایی که اسلام نسبت به خانم‌ها داده که شاید هیچ مذهبی یا هیچ مرام دیگری این‌طوری نسبت به خانم‌ها احترام قائل نیست. و در تمام شئون اجتماعی می‌توانند شرکت کنند، حتی حق رأی دادن دارند و می‌توانند فعالیت‌های اجتماعی داشته باشند. این‌که خانم‌ها حجاب اسلامی داشته باشند هیچ تزویدی برای آن‌ها نیست. این یک حکمی است که رعایتش بر عهده خود خانم‌هاست.»

به نوشته روزنامه اطلاعات، امروز در بسیاری از مدارس دخترانه تهران تظاهراتی در جهت موافقت و مخالفت با حجاب اسلامی برگزار شد. این تظاهرات در دبیرستان‌های دخترانه مرکز و شمال و قسمتی از غرب تهران گسترده‌تر بود. پاره‌ای از شعارهای این گروه عبارت بود از «حجاب ما پاکی ماست»، «الله اکبر» و «درود بر تو خواهر مجاهد». موافقان و مخالفان حجاب برای تظاهرات در این مورد به دانشگاه تهران رفتند.

کارکنان زن هواپیمایی ملی ایران امروز نسبت به حجاب اسلامی زنان اعتراض کردند. خانم فرزانه نظرعلی به عنوان نماینده کارکنان زن هما در ویلا گفت: «حجاب ما زنان پاکی ماست و دولت باید برای خانم‌ها در جهت تقویت حجاب فکری اندیشه کند، نه حجاب ظاهری.» وی گفت: «عده‌ای ما را متهم کرده‌اند نیمه لخت به محل کار خود می‌رویم حال آن‌که یونیفورم ما کاملاً پوشیده است.»

به گزارش روزنامه اطلاعات در محوطه دانشگاه تهران مخالفان حجاب به منظور بزرگداشت روز جهانی زن تظاهرات کردند. آنان که در آمفی تئاتر هنرهای زیبای دانشگاه تهران و محوطه دانشگاه گرد هم آمده بودند، ابتدا سرودی در بزرگداشت روز زن خواندند و آنگاه این شعارها را سر دادند که «اتحاد، مبارزه، آزادی»، «مرگ بر استبداد». این گروه زنان خواستار حقوق برابر و مزد مساوی میان کارگران زن و مرد شدند. سپس گروهی از دانش‌آموزان به دانشگاه رفتند و در حالی که استدلال می‌کردند چون زن و مرد در انقلاب با هم شهید شدند، پس هر دو باید آزاد باشند، به چپ‌هایی که در دانشگاه مراسم برگزار کرده بودند پیوستند.

در تظاهرات امروز دانشگاه تهران، گروهی از زنان که علیه حجاب اسلامی شعار می‌دادند به سوی دادگستری رفتند در اجتماعی که در مقابل دادگستری برگزار شد قطعنامه‌ای علیه حجاب صادر کردند. گروهی از زنان و مردان انقلابی مذهبی نیز در دانشگاه تهران به طرفداری از حجاب شعار دادند.

در همین حال جنبش ملی مجاهدین، هواداران سازمان مجاهدین در بیانیه‌ای به مناسبت روز جهانی زن، اقدامات «سرمایه‌داری غرب را در چهره کریه و بزک کرده آزادی زن» محکوم کردند، اما سازمان چریک‌های فدایی خلق رفتار ضدانقلابی مرتجعان در مورد زنان را محکوم کرد.


تظاهرات زنان در اعتراض به اجباری شدن حجاب

پیوند به ویدیوی تظاهرات زنان در هشت مارس ۵۷ در اعتراض به اجباری شدن حجاب

شکوه میرزادگی در فرودگاه دستگیر شد

به نوشته روزنامه اطلاعات، در فرودگاه مهرآباد شکوه فرهنگ معروف به شکوه میرزادگی دستگیر شد. روزنامه اطلاعات نوشت: «شکوه میرزادگی از سرسپردگان حزب منحله رستاخیز و سردبیر مجله تلاش هنگام خروج از کشور توسط پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد.»

به نوشته اطلاعات «به شکوه فرهنگ این اتهام زده شده است که خسرو گلسرخی، دانشیان و یارانشان را به مأموران ساواک لو داده بود.» به نوشته همین روزنامه در همان خبر، مینا عابدی و عابدی، دو تن از مسئولان کارخانه شراب‌سازی پاکدیس با مقدار زیادی ارز در فرودگاه مهرآباد دستگیر شدند.


شکوه میرزادگی از سرسپردگان حزب رستاخیز

آیت‌الله طالقانی: ایسم‌های وارداتی مد شده

آیت‌الله طالقانی در گفت و گو با خبرگزاری پارس شرکت کرد و در مورد وحدت میان گروه‌های سیاسی گفت: «اساساً من نیروهای خلق‌های مختلف را درک نکرده‌ام. برای آن‌که اگر منظور عدالت اجتماعی باشد، ما در مبانی انقلابی اسلام، از هر مکتبی جلوتر هستیم و چون تا به حال مبارزه، یعنی تا چندی قبل در اثر فشار و اختناق مبارزه، محدود به گروه‌های مخصوص و متشکل و معین بود، این مبارزه و این گروه‌ها در آن شرایط می‌توانستند به اسم گروه و مکتب خاصی مبارزه کنند و یا مخفیانه یا آشکار، یا مبارزه سیاسی و یا مبارزه مسلحانه، ولی حالا که مبارزه در سطح عمومی کشور توسعه پیدا کرده و رژیم منهدم شده، حال دیگری از مبارزه، پیشگیری و سازندگی است...»

وی ادامه داد: «در اینجا دیگر موردی برای ایدئولوژی‌های مختلف که بخواهند مطرح بکنند و موضع‌گیری بکنند، برای همیشه باقی نمی‌ماند... در اسلام آزادی و شرافت انسان مهم‌تر از اقتصاد است. اقتصاد از نظر اسلام زیربنا نیست.»

آیت‌الله طالقانی در مورد حقوق زنان گفت: «به زودی یک سخنرانی در این زمینه در تلویزیون خواهم کرد.» وی گفت: «در اسلام به قدری حق به زنان داده شده که باید مردان قیام کنند و مطالبه حق نمایند... اسلام اولین دینی است که حق مالکیت مطلق به زن‌ها داده است. یعنی زن‌ها می‌توانند هم ثروت داشته باشند و هم در ثروتشان تصرف کنند. که این حق در دنیا نبوده و هنوز هم شاید در اروپا به این حد نباشد.»


آیت‌الله طالقانی

سه چریک فدایی خلق کشته شدند

براساس خبر اعلام شده در صفحه اول روزنامه اطلاعات از سنندج «از سوی چریک‌های فدایی خلق در سنندج اطلاعیه‌ای به شرح زیر منتشر شد: شب گذشته آقایان هادی، علی خلیقی و خلیل حواری نسب در جریان یک مأموریت در جاده سنندج ـ کرمانشاه شربت شهادت نوشیدند.»

خرسندی: خدا یک شب به خواب شاه آمد

بی‌تردید مهم‌ترین اثر ادبی و هنری تأثیرگذار در انقلاب ایران، شعری از هادی خرسندی به نام «خواب شاه» است. این شعر پنج شش ماه قبل از انتخابات در لندن سروده شد و در تهران به شکل زیراکسی و در ابعاد وسیع توزیع شد.

هادی خرسندی، پس از بازگشت از ایران، در روزنامه اطلاعات، هجدهم اسفند برای نخستین بار متن کامل شعر را با مقدمه‌ای کوتاه و با نام رسمی شاعرش منتشر کرد. متن کامل نوشته و شعر هادی خرسندی به شرح زیر است:

به نام خدا (‌بسمه تعالی)
شعر «خواب پادشاه» را سه چهار ماه قبل در لندن درست کردم و توسط دوستی به تهران فرستادم. این شعر که به نام مستعار منتشر شد، آن‌طور که می‌گویند پرتیراژترین شعر «زیراکس» و فتوکپی ماه‌های اخیر بوده و اگرچه ممکن است اغلب خوانندگان عزیز قبلاً نسخه ماشینی و خطی آن را خوانده باشند، ولی مایلم که باز آن را در اینجا بیاورم که جداً و رسماً تکلیف خود را در مقابل انقلاب و ضدانقلاب! روشن کرده باشم و به پشتوانه آن، بتوانم حرف‌های آینده‌ام را صریح‌تر و راحت‌تر بنویسم و چماق تکفیر و ژ ۳ ی اتهام را خنثی کنم.

و به این ترتیب، ضمناً چاپ این شعر پاسخی است اگر نه مستقیم، به اظهارات رادیویی آقای بنی‌صدر و تلفن‌های مکرر گروهی از همفکران ایشان که اعتراض کرده‌اند که چرا گفته‌ای «شاید بختیار، از مرز بازرگان گریخت»، تا بدانند که ما، با عقل ناقص خودمان، هر جا لازم بوده و مناسبت داشته، حرف خودمان را گفته‌ایم و باز هم می‌گوییم و هر سخن را جایی و هر نکته را مقامی قائلیم.


هادی خرسندی

خدا یک شب به خواب شاه آمد
خمینی با خدا همراه آمد
شهنشاه جوانمرد جوانبخت
ز وحشت بر زمین افتاد از تخت
تو گویی طبق فرمان الهی
فرو افتاده است از تخت شاهی
به صد زحمت دوباره رفت بالا
چنین فرمود با بار‌ی‌تعالی
نمی‌دانم که ما هستیم در خواب
چرا این وقت شب، گشتی شرفیاب؟
تو که لطفی به شاهنشاه داری
خمینی را چرا همراه داری؟
اگر خواهی سراغ ما بیایی
از این پس سعی کن، تنها بیایی
که این آقا مرا بدبخت کرده
به ما شاهنشهی را سخت کرده
نمی‌دانی چه آورده به روزم
که می‌باید به روز خود بگوزم
یکایک عکس‌هایم پاره گردید
همه فامیل من، آواره گردید
تمام اختیارات از کفم رفت
دوباره باز آبجی اشرفم رفت
چنان آتش زده بر جسم و جانم
که دود آید برون از دودمانم
مرا معقول جایی بود و جاهی
برای خویش بودم پادشاهی
مقامی داشتم، والا مقامی
حریمی داشتم، با احترامی
عجب شخصیتی بودم، خدایا!
چه اعلی‌حضرتی بودم، خدایا!
همیشه شاه اردن آرزو داشت
که مثل من شود، ارباب نگذاشت
همین سلطان حسن، شاه مراکش
ز من تقلید می‌فرمود جاکش
همه چیزم ز فیصل نیز سر بود
فقط قدری دماغش گنده‌تر بود
شدم محبوب جمله پادشاهان
خصوصاً پادشاه انگلستان!
ولی در شیک‌پوشی، در رشادت!
به من می‌کرد الیزابت، حسادت!
به هر صورت، جلالی داشتم من
شکوه لایزالی داشتم من
علم کردم یکی حزب سیاسی
برای حفظ قانون اساسی
عجب حزبی، ز حزب توده بهتر
ز هر حزبی که قبلاً بوده، بهتر
شدند عضوش تمام کارمندان
که بهتر بود از رفتن به زندان
دریغا، چیز خوبی ساختم من
چه رستاخیز خوبی ساختم من
ترقی دادمش این چند ساله
به مردم کردمش هر روز، اماله
ولیکن آخر آن را ول نمودم
خمینی گفت و من "کنسل!" نمودم
چنان کوبید محکم، میخ خود را
که کردم منتفی تاریخ خود را
هر آن کاری که او فرمود کردم
غرور خویش را نابود کردم
ز پشت رادیو گفتم به تأکید
که "گه خوردم، غلط کردم، ببخشید."
ولی او رادیو را کرده خاموش
نکرده لابه و عجز مرا گوش
چنان از دست ایشان کرده‌ام دق
که صد رحمت به مرحوم مصدق
خداوندا! بگو با آیت‌الله
چه می‌خواهی دگر از جان این شاه؟
مرا یک‌باره کرده "سنگ رو یخ"
کشد چون گاومیشی سوی مسلخ
چنین که تیره روز و تیره بختم
چه سودی می‌برم از تاج و تختم؟
چنین که کار ما را کرده مشکل
مرا از آریامهری چه حاصل؟
ز بی‌خوابی شدم یک هفته ناخوش
هنوز آسوده خوابیده ست کوروش
بیا کورش که ما ریدیم اینجا
دمی راحت نخوابیدیم اینجا
اگر گفتم تو آسوده بخوابی
پشیمانم، بیا مرد حسابی
بیا و با خمینی روبه‌رو شو
تو هم چون من اسیر خشم او شو
بیا کورش که وقت خواب بگذشت
"عجایب خلقتی دیدم در این دشت"
نه او را تکیه‌ای بر انگلیس است
نه با دنیای چپ، در لفت و لیس است
نه آمریکا بود پشت و پناهش
درخت سیب باشد تکیه‌گاهش!
خدایا! خالقا! پروردگارا!
بگو آسوده بگذارند ما را
اگر او آیت‌الله است، باشد
به ظل‌الله می‌باید بشاشد؟
نه قاتل بودم اینجانب نه دزدم
که این شد دست آخر، دستمزدم
چه خدمت‌ها که کردم دانه دانه
که ماند نام نیکم جاودانه
نرنجاندم ز خود، یکدم "سیا" را
فرستادم حقوق "مافیا" را
عیالم را فرستادم به بغداد
به آقای "خوئی" پیغام ما داد
بدادم نفت‌ها را بشکه بشکه
که هرچه زودتر چاهش بخشکه
خریدم تانک‌ها را دسته دسته
بدادم پول‌ها را بسته بسته
ولی با این‌همه کار سیاست
ولی با این‌همه هوش و کیاست
نفهمیدم شمایی که خدایی
چپی؟ یا این‌که مأمور سیایی؟
شعور خود به کار انداختم من
شما را عاقبت نشناختم من
خدا فرمود، ساکت باش، ابله!
ندیدم از تو ابله‌تر شهنشه
نه هر که چپ نشد، عضو سیا بود
نه هر که "چپ‌گرا" شد، بی‌خدا بود
مرا نشناختن از تو، عجب نیست
خدا نشناسی شاهان طبیعی است
تو بر طبق اصول دیپلماسی
فقط ارباب خود را می‌شناسی
نه از چپ رفته‌ای هرگز، نه از راست
رهی رفتی که ارباب تو می‌خواست
به دست او، به این قدرت رسیدی
طناب از گرده ملت کشیدی
به امر او بر این مسند نشستی
قلم‌های مخالف را شکستی
به حکم او شدی خصم فلسطین
به اسرائیل دادی نفت و بنزین
نه نفت است این، که با زور گلوله
نمودی خون مردم توی لوله
زمین از خون مردم، لاله‌گون شد
وطن، یکپارچه حمام خون شد
از این خوش خدمتی‌ها بهر ارباب
فراوان کرده‌ای، ای شاه قصاب
سگی بودی، نگهبان در سرایش
مرتب دم تکان دادی برایش
کنون ای پادشاه دم بریده
زمان قدرت مردم رسیده
"غریبی، درد بی‌درمان غریبی"
سرآمد دوره‌ی مردم‌فریبی
به پایان آمد آن ایام شیرین
که می‌گفتی سخن از مذهب و دین
هزاران قتل کردی با مهارت
ولی غافل نبودی از زیارت
مسلمان می‌شدی در وقت لازم
به مشهد می‌شدی یک‌باره عازم
تو دست انداختی حتی خدا را
خودت را خوانده بودی سایه ما!
نکردی لحظه‌ای فکرش که شاید
از این کارت، خدا را خوش نیاید
کنون، ای سایه بی‌مایه من
نمی‌خواهند مردم، سایه من
همی گویند با من پیر و برنا
که یارب، سایه برگیر از سر ما
خدا رو بر خمینی کرد و فرمود
بکن فوتی بر این بیچاره موجود
خمینی در پی دستور "الله"
به شاهنشاه فوتی کرد کوتاه
یکی طوفان برآمد، تند و بی‌تاب
حضور شاه، طوفان شد شرفیاب
ز وحشت پادشاه "دادگستر"
مرتب "داد" می‌زد توی بستر
به بالا پرت شد از جانب تخت
شهنشاه عظیم الشأن بدبخت
سرش خورد از عقب، محکم به دیوار
از آن خواب گران گردید بیدار
ندید آنجا خمینی، یا خدا را
فقط گوشش شنیدی این صدا را!
بکن توبه ز اعمال بد خویش!
بخوان ای شاه شاهان، اشهد خویش!

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام، بهتر است آقای خرسند این شعر را تا زمان حاضر ادامه دهند.

-- حافظه ی تاریخی ، Mar 9, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه