تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
٣١ سال پیش در چنین روزی

مجاهدین خلق: حجاب مسأله اصلی ما نیست

سعید بشیرتاش، ابراهیم نبوی

چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۵۷ برابر چهاردهم مارس ۱۹۷۹ میلادی

مجاهدین خلق: حجاب مسأله اصلی ما نیست

سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتباط با مسأله حجاب، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد: «راه مبارزه پرپیچ و خم است و دشمن در گردنه‌هایش به کمین نشسته است در شرایطی که نهادهای اساسی امپریالیستی در جامعه ما ریشه‌کن نشده و بالمال موجودیت انقلاب هنوز در تهدید است تنها و تنها با اصلی و فرعی کردن مشکلات و اجتناب از خرده‌کاری و فشرده کردن همه نیروهای مردمی و از میان برداشتن پایگاه داخلی امپریالیسم می‌توان نسیم‌های سمی را به نسیم دلپذیر و مستمر آزادی تبدیل کرد. بنابراین دنبال‌گیری مسایلی که در شرایط کنونی از مسایل اصلی جامعه و جنبش ما نمی‌باشد و به هر نحوی که باشد موجب انحراف از مسیر و به بیراهه رفتن نیروها و انرژی‌ها شده و فرصت‌ها و زمینه‌هایی برای توطئه‌ها و تحریکات ضد انقلاب فراهم خواهد نمود و از آن جمله است درگیری‌هایی که این روزها در مورد مسأله حجاب ایجاد شده.»

سازمان مجاهدین خلق در بیانیه‌اش افزود: «حجاب به عنوان یک نهاد انقلابی اسلام فی‌الواقع چیزی نیست جز کوششی اجتماعی به خاطر رعایت و حفظ سلامت اخلاقی جامعه که خود بدون شک از ضروریات رشد همه جانبه معنوی و مادی اجتماع است و ما مطمئنیم که خواهران و برادران انقلابی ما همان‌گونه که تاکنون در عمل نشان داده‌اند این ضرورت را به بهترین وجه رعایت نموده و خواهند نمود. لذا هر موضع‌گیری خصمانه برای تحمیل جبری هر شکل از حجاب بر زنان این میهن آمده در جامعه‌ای که تازه می‌خواهد نظم فاسد و منحط آریا مهری را که در آن هیچ مرزی بین آزادی و بی‌بند و باری وجود نداشت پشت سر بگذارد، نامعقول و نامقبول است.»

سازمان مذکور اعلام کرد: «بارگران فرهنگ امپریالیستی را هرگز نمی‌توان به یکباره و جدا از جریان دراز مدت تدریجی از دوش تمام مردم این میهن چه زن چه مرد فرو نهاد. خوشبختانه تا آنجا که ما می‌دانیم و مواضع اعلام شده کلیه مسئولین کشور و مقامات دولت آقای مهندس بازرگان نیز موید آن است هیچ مقام و نیروی مسئولی نیز قصد ندارد برای جامعه زنان ما کمترین اجبار و اشکالی در این رابطه ایجاد کند و اگر هم برخی برخورد‌های غیراصولی دیده شده باشد. از طرف عناصر ناآگاه و یا احیاناً افراد مشکوک و عناصر ضد انقلاب اعمال و توطئه‌چینی شده است.»

این سازمان در اطلاعیه خود تأکید کرد: «بنابراین انقلاب ما هیچ‌گونه تردید و افکاری را در راه آزادی کامل حقوقی و سیاسی و اجتماعی زنان ما نمی‌پذیرد، لذا مجدداً تأکید می‌کنیم که بایستی با اصلی و فرعی کردن موضوع مبارزه تمام نیروها را علیه امپریالیسم و پایگاه‌های امپریالیستی بسیج نمود و خشم مقدس انقلاب را نثار آن‌ها کرد.»


تغییرات تازه در نحوه برگزاری رفراندوم

ستاد رفراندوم انقلاب امروز اعلام کرد سن رأی دهندگان ۱۸ سال تعیین شده و در تعرفه رفراندوم دیگر به ذکر مشخصات رأی دهنده احتیاجی نیست. بنا به گزارش روزنامه اطلاعات قبلاً حداقل سن برای شرکت در رفراندوم ۱۶ سال تعیین شده بود، امروز همچنین وزارت کشور به فرمانداران و بخشداران دستور داد تا انجمن‌های نظارت بر رفراندوم را تشکیل دهند.

چهارشنبه‌سوری بی‌سر و صدا

به نوشته روزنامه اطلاعات، بی‌سر و صدا‌ترین چهارشنبه‌سوری سال‌های اخیر و نخستین چهارشنبه‌سوری سال آزادی دیشب سپری شد. تهرانی‌ها و ساکنان دیگر شهرهای دور و نزدیک کشور به پاس احترام به شهدای به خون خفته وطن که نهال آزادی را آبیاری کرده و انقلاب را به ثمر رسانده‌اند، مراسم چهارشنبه‌سوری را برگزار نکردند.

در سال ۱۳۵۷ دولت تعطیلات نوروز را پنج روز اعلام کرد و تلاش کرد تا آئین‌های نوروزی را به عنوان سنن گذشته تلقی کند. این عمل در سال‌ها بعد ادامه یافت و تبدیل به توجه بیشتر مردم به نوروز و آئین‌های آن شد.


نمی‌گرفتیم، شکنجه نمی‌کردیم، نمی‌کشتیم!

مراسم اجرای حکم دوازده تن از سران حکومت پهلوی اجرا شد و شرح دادگاه آنان در روزنامه‌های مختلف منتشر شد. به نوشته روزنامه اطلاعات «وقتی قضات دادگاه انقلابی اسلامی در اتاق مشاوره، برای صدور رأی، بحث و بررسی می‌کردند، متهمان در محل دادگاه به انتظار نشسته بودند و کمتر با یکدیگر سخن می‌گفتند. ساعت دو بامداد اطلاع رسید که کلیه متهمان به مرگ محکوم شده‌اند. پاسداران انقلاب چشمان محکومان را بستند و آنان را به محل اجرای حکم بردند. در این محل پس از آن‌که جوخه آتش در محل خود مستقر شد، فرمانده جوخه آتش با صدای بلند گفت: اعوذ بالله من الشیطان رجیم. شما آقای جهانبانی، شما آقای زند کریمی، شما آقای جعفریان و‌... از سوی دادگاه انقلابی اسلامی ایران مفسد فی الارض شناخته شده‌اید و براساس آیه مبارکه محکوم به اعدام شدید. وی بی‌درنگ با صدای بلند گفت: الله اکبر جوخه اعدام با شنیدن الله اکبر آتش کرد. گلوله تفنگ پاسداری که مأمور تیرباران محمود جعفریان بود، در لوله گیر کرد و شلیک نشد، وقتی محکومان بر اثر اصابت گلوله روی زمین افتادند، جعفریان کماکان سرپا ایستاده بود. جعفریان چند لحظه بعد، تیرباران شد.»

یکی از اعدام شدگان به نام صمدیان‌پور در مورد این‌که دستوراتی برای قتل عام و سرکوب زندانیان و شکنجه از شخص شاه گرفته است، گفت: «اصلاً من شاه را ندیده‌ام و اصلاً شاه چنین دستوری نداده، برای این‌که بهتر بدانید در زمان ریاست صمدیان‌پور در زندان شورشی شد، برای خواباندن آن شورش سر لشگر کمانگر، رئیس زندان شد و سرلشگر کمانگر دو تن از همشهریان خودش به نام سرتیپ محرری را برای زندان قصر و سرهنگ زمانی را برای رئیس زندان قزل قلعه شماره یک سیاسی انتخاب کرد و تا دو سال و نیم که او رئیس زندان بود آن‌ها هم بودند. او بود که به قول خودش تمام جاها را کوبیده بود و همه را آرام کرده بود و بعد اعتراض کرد که من مدتی مانده‌ام و تمام شورش‌ها را خوابانده‌ام مرا تعویض کنید، او را عوض کردند و این قرعه به نام من بدبخت افتاد.»

صمدیان‌پور اظهار داشت: «من سه سال و نیم رئیس زندان‌ها بودم که دو سال و خرده‌ای با گروه صلیب سرخ بین‌المللی همکاری داشتم و شکنجه‌های جزئی بوده و در زندان زندانی محکوم را می‌فرستادند و اگر این زندانی بر خلاف مقررات زندان رفتار می‌کرد، افسر زندان طبق آیین‌نامه‌هایی که بوده عمل می‌کرده حتی ببینید و بخواهید که من بخش‌نامه کرده بودم در سطح کشور با زندانی‌ها انسانی رفتار کنند. تأکید کرده بودم تلنگر به آن‌ها نزنید، حق زدن و توهین ندارید.»

دادگاه: «آن‌هایی که ژیان‌پناه گفته انسانی بوده؟»

صمدیان‌پور: «خیر اگر یک فرد کاری انجام داده گناه او برگردن دیگران نیست.»

شما در مقام ریاست بر او چه کردید؟

کدام گزارشی به من رسیده که من کوتاهی کرده‌ام؟

در زمان شما دستور نداده بود که زندانیان به هم تجاوز کنند؟

به خدا من اطلاع از تجاوز نداشتم. ایشان در بازجویی گفته است دو نفر زندانی با هم شوخی رکیک کرده‌اند و من (ژیان‌پناه) گفته‌ام حالا که شوخی رکیک می‌کنید، فلان عمل را با هم انجام دهید.

شما چه مدت رئیس آگاهی بوده‌اید؟

من حدود سه سال و نیم رئیس اداره آگاهی بودم.

چه همکاری‌هایی با کمیته ضد مردمی مشترک شهربانی و ساواک داشته‌اید؟

به خدای بزرگ من یک قدم و یک‌ذره همکاری با کمیته نداشته‌ام. در تمام زندگی‌ام من در آگاهی وظیفه‌ام تعقیب دزد و قاتل و قاچاقچی بوده که به نحو کامل هم وظیفه‌ام را انجام داده‌ام.

در خارج چه دارایی‌هایی دارید؟

ندارم. آنچه دارم متعلق به اسلام است.

در ایران چه دارید؟

سه دانگ خانه.

به غیر از آن چه دارید؟

۲۰۰ متر زمین که مادرم از زمین شخصی خودش به من واگذار کرده است.

فقط؟

و مقدار کمی پول پس‌انداز برای تحصیل بچه‌هایم.

آن پول چه مقدار است؟

پانصد هزار تومان.

در کدام بانک؟

بانک عمران.

کدام شعبه؟

شعبه میدان ۲۵ شهریور دویست هزار تومان، بانک ملی شعبه پس‌انداز دویست هزار تومان، در بانک رهنی صد هزار تومان (در شعبه مرکزی)

به نام شماست؟

بله، اگر به من فرصت دادند من ریز پول‌هایی را که در طول زندگی به دست آورده‌ام و این‌که از کجا آورده‌ام شرح می‌دادم.

ممکن است بگویید چرا این خوش خدمتی‌ها را برای شاه کثیف می‌کردید؟

به خدای متعال من وظیفه اداری‌ام را انجام می‌دادم و خوش خدمتی به شاه کثیف و لئیم که مرا و امثال مرا به این روز انداخت نمی‌‌کردم.

شما عاقلانه تصمیم گرفتید؟ شما عاقل‌تر از آن بودید که الان بتوانید این حرف‌ها را بزنید چطور شد که حالا او را لئیم و کثیف می‌نامید. آن موقع دست او را هم می‌بوسیدید.

آن موقع ما چشممان بسته بود. ما مثل اسب درشکه به طرفی که او می‌کشید می‌رفتیم.


دیدار‌های مخفیانه محمدرضا پهلوی با معشوقه فرانسوی!

به گزارش خبرنگار اطلاعات از رامسر، محمد‌رضا پهلوی هر هفته با یک زیباروی فرانسوی در کاخ سلطنتی شمال وعده ملاقات داشت. متصدیان استخر کازینوی رامسر می‌گویند که تابستان گذشته هر روز یک زیباروی فرانسوی در حالی که یک محافظ مرد و یک سگ نگهبان او را همراهی می‌کردند، به استخر می‌آمد.

پس از مدتی متوجه شدیم که این زن ساکن کاخ سلطنتی است و محافظ او نیز یک افسر است. این زیباروی فرانسوی یکی از معشوقه‌های شاه سابق بود و شاه هر هفته در کاخ سلطنتی شمال سری به او می‌زد.

پنج تن از عمال رژیم سابق تیرباران شدند

به گزارش روزنامه‌ها از دزفول، سه تن از عمال رژیم منفور شاهنشاهی به علت کشتار مردم، سحرگاه امروز در دزفول تیرباران شدند. به نوشته خبرنگار اطلاعات «این سه تن سرتیپ اکبر غفاریان، سروان زاهداری و پاسبان محمد‌تقی حاجی عیدی نام داشتند که در چریان انقلاب موضعی وحشیانه و غیرمردمی داشتند.»

سرتیپ اکبر غفاریان، فرمانده تیپ ۲ زرهی دزفول بود. او روز ۲۸ دی‌ماه گذشته نظامیان دزفول و اندیمشک را علیه مردم شوراند و به این ترتیب کشتاری به راه انداخت که در جریان آن ۲۰ نفر کشته شدند و نقاط بسیاری به آتش کشیده شد.

سروان راهداری، افسر شهربانی بود که در ماه‌های آذر و دی دست به کشتار مردم زد و با تیراندازی به سوی افراد بی‌گناه عده‌ای را کشت. پاسبان محمدتقی حاجی عبدی یک دانشجو را شکنجه داده و با اطو سوزانده بود به طوری که این دانشجو بالاخره در زیر شکنجه شهید شد. پاسبان معدوم در خیابان‌ها هم به سوی مردم تیراندازی کرده و چند تن را کشته بود.


امیرعباس هویدا

بازپرسی از هویدا آغاز شد

بازپرسی از امیرعباس هویدا از بامداد دیروز در محل دادسرای انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. امیر عباس هویدا که ۱۳ سال در مقام نخست وزیری و پس از آن در مقام وزارت دربار شاهنشاهی نبض اقتصادی کشاورزی و سیاسی ایران را در دست داشت و مسئول بسیاری از نابسامانی‌ها در کشور ما شد، با اوج گرفتن مخالفت‌های مردم و تظاهرات پراکنده علیه رژیم به دستور شاه سابق و توصیه کارتر از نخست وزیری کناره گرفت و جای خود را به جمشید آموزگار سپرد.

به نوشته روزنامه اطلاعات، شاه بعداً هویدا را به وزارت دربار منصوب کرد، اما هویدا در این مقام کماکان رهبری دولت را به عهده داشت و همین امر باعث اختلاف شدید بین او و جمشید آموزگار بود. هویدا که با روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری، در خانه‌اش بازداشت شد و به یک آپارتمان خصوصی در محوطه زندان اوین انتقال یافت، پس از پیروزی انقلاب به وسیله رزمندگان بازداشت شد و به کمیته انقلاب اعزام گردید.

هویدا از زمان انتقال به کمیته انقلاب تحت بازجویی قرار گرفت و در فرصت‌های مختلف به سوال‌های بازجویان کمیته انقلاب پاسخ گفت. براساس پرونده‌ای که از همین بازجویی‌ها تشکیل شده هویدا از دیروز برای نخستین بار به پرسش‌های بازپرس دادسرای انقلابی پاسخ گفت و این بازپرسی امروز نیز ادامه یافت.

هویدا در طول بازجویی‌های مقدماتی و نیز بازپرسی دیروز و امروز به بسیاری از مسایل و اتهاماتی که به روی وارد شده پاسخ گفته، اما هرگز خود را مقصر ندانسته است.


اشرف پهلوی در کنار محمدرضا شاه

اشرف: شاه بی‌لیاقت است!

به نوشته روزنامه اطلاعات، اشرف پهلوی خواهر شاه سابق ایران یک سال قبل که نهضت مردم ایران اوج گرفته بود در صدد توطئه‌ای برای در هم شکستن مقاومت مردم بود و با بسیاری از مقامات مملکتی و فرماندهان ارتش شاهنشاهی در این مورد مذاکراتی انجام داده بود.

اشرف که یک بار دیگر در زمان دکتر محمد مصدق دست به توطئه علیه حکومت ملی مصدق زده و توسط وی از ایران اخراج شده بود، برادرش شاه مخلوع را متهم به بی‌لیاقتی کرده و خواهان شدت عمل بیشتری علیه مردم بود.

به نوشته روزنامه اطلاعات، امروز یک کارمند سابق ساواک در مرکز دستگاه‌های کنترل الکترونیک تلفن‌ها که مکالمات مقامات و سران رژیم پیشین را ضبط می‌کرد اطلاعات تازه‌ای از فعالیت‌ها و جنایات رژیم سابق دراختیار این روزنامه گذاشت.

این کارمند سابق ساواک گفت: «نصیری و روسای ساواک به مأموران کنترل تلفن دستور داده بودند که اظهارات مخالفان حکومت از جمله روحانیون و سران جبهه ملی را به شدت کنترل نمایند. در برخی مواقع که بعضی از مخالفان حکومت از جمله روحانیون و سران جبهه ملی را به شدت کنترل نمایند. در برخی مواقع که بعضی از مخالفان تلفنی گفت و گوهایی گله‌آمیز از مخالف دیگری می‌کردند، دستگاه ساواک نوار کنترل تلفن‌ها را تکثیر می‌کردند و در اختیار مخالفان حکومت می‌گذاشت تا به این وسیله بین مخالفان نفاق ایجاد کند و آن‌ها را نسبت به هم بدبین کند.»

این کارمند ساواک که اطلاعات نامش را فاش نکرد، گفت: «ساواک عکس‌های زننده و مونتاژ شده‌ای از روحانیون می‌ساخت و آن‌ها را در شهرستان‌ها پخش می‌کرد من‌جمله عکس یکی از روحانیون بنام به طرز زننده‌ای با یک زن خواننده پخش گردید اما برخلاف انتظار دستگاه ساواک، این عکس نه تنها تأثیر مطلوبی نداشت بلکه باعث نفرت مردم شد زیرا این روحانی آن‌قدر منزه بود که مردم به مونتاژ بودن عکس پی بردند و متوجه شدند که توسط چه دستگاهی تهیه و توزیع شده است.»

به نوشته روزنامه مذکور: «کارمند سابق ساواک درباره آمار کشته شدگان دوران حکومت نظامی گفت، هر روز در تهران ده‌ها و صدها نفر به دست مأموران فرمانداری نظامی کشته می‌شدند و جنازه آنان به خارج شهر حمل می‌شد و هنگامی که دادستان تهران تلفن می‌کرد و آمار کشته شدگان را می‌خواست به او تنها آن تعداد کشته گزارش می‌شد که جسد آن‌ها به پزشکی قانونی حمل گردیده بود. در حالی که آماری که از کشته شدگان به اویسی ارائه می‌شد فوق‌العاده زیاد بود و این مطالب را ما در هنگام کنترل تلفن‌ها می‌شنیدیم و به دروغ‌ها و تزویر‌های مقامات دولتی پی برده بودیم.»

همین کارمند که روزنامه اطلاعات هیچ اطلاع دقیقی در موردش نداد، اظهار داشت: «در یک سال اخیر به دستور شاه سابق، اشرف خواهر وی، سخت تحت کنترل بود و تلفن‌های او در مرکز دستگاه‌های کنترل تلفن ساواک ضبط می‌شد. اشرف با بسیاری از مقامات مملکتی و فرماندهان ارتش تماس نزدیک داشت و برادرش را به بی‌لیاقتی متهم می‌کرد. این زن خواهان شدت عمل بیشتری بود. شاه که از تماس وی با فرماندهان و سایر مقامات سیاسی سخت نگران بود و به همین جهت دستور داده بود که تلفن‌های وی کنترل و نوارهای کنترل هر چند گاه یکبار برای وی ارسال شود. در یکی از این نوارها گفت و گوهای عاشقانه اشرف با یک جوان ارمنی ضبط شده بود که اشرف خود را عاشق بی‌قرار این جوان جلوه می‌داد و جوان ارمنی که قبلاً با وی ارتباط داشت، حاضر نبود دیگر به روابط خود با این زن ادامه دهد. این نوار نیز از جمله نوارهایی بود که ساواک برای شاه سابق فرستاده بود.»

روزنامه اطلاعات از قول این کارمند ساواک نوشت: «نصیری برای دفتر کار خود در ساواک بیش از پنجاه میلیون تومان خرج کرده بود، اتاق خواب افسانه‌ای داشت و گروهی از خوانندگان و هنرپیشگان سینما ساعاتی را در این اتاق خواب افسانه‌ای به سر می‌بردند و نصیری هم از بودجه محرمانه ساواک ماهانه مبالغ قابل توجهی به این‌گونه زنان پرداخت می‌کرد.»

وی افزوده است برخی از کارمندان سابق ساواک که حاضر به اطاعت بی‌چون و چرای مقامات مافوق خود نبودند در اثر تصادفات عمدی اتومبیل جان خود را از دست دادند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه