خانه > روز شمار یک انقلاب > ۳۱ سال پیش در چنین روزی > نصیری، خسروداد، رحیمی و ناجی اعدام شدند | |||
نصیری، خسروداد، رحیمی و ناجی اعدام شدندسعید بشیرتاش، ابراهیم نبوینصیری، خسروداد، رحیمی و ناجی اعدام شدند به گزارش شماره فوقالعاده روزنامه اطلاعات، چهار مقام عالیرتبه نظامی حکومت پیشین اعدام شدند. این اتفاق به فاصله چهار روز پس از پیروزی انقلاب ایران، یعنی ۲۲ بهمن رخ داد. سپهبد مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران و رییس شهربانی سابق، سرلشگر رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، سرلشگر خسروداد، فرمانده نیروی هوایی و ارتشبد نصیری، رییس سابق ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) اولین کسانی بودند که توسط دادگاه انقلاب اعدام شدند. اعدام این افراد در حالی صورت گرفت که آیتالله خمینی در پاریس و از طریق داریوش فروهر به نظامیان امان داده بود و گفته بود که اگر در مقابل انقلاب مقاومت نکنند، آنان را اعدام نخواهند کرد. همچنین آیتالله خمینی در سخنرانی بهشت زهرا گفته بود که «من به شما نصیحت میکنم که بیایید در آغوش ملت، خیال نکنید که اگر رها کردید، ما میآییم شما را به دار میزنیم...» از طرف دیگر قرهباغی به صورت جداگانه، خسروداد از طریق آیتالله طالقانی، و رحیمی از طریق قرهباغی قرار گذاشته بودند که در صورت عدم مقاومت در مقابل انقلاب امان خواهند داشت. روزنامه اطلاعات خبر اعدام این چهار تن را همراه با گزارش لحظه به لحظه آن منتشر کرد.
گزارش لحظه به لحظه محاکمه و اجرای حکم گزارشگر روزنامه اطلاعات که در تمام مراحل محاکمه و اعدام فرماندهان ارتش حکومت پهلوی شرکت داشت، در گزارش خود چنین نوشت: متهمان ردیف اول نصیری، رییس سابق ساواک، خسروداد، فرمانده هوانیروز، ناجی، فرماندار نظامی اصفهان و رحیمی، فرماندار نظامی تهران و آخرین رییس شهربانی رژیم سابق را میآورند. هرکدام از آنها براساس بازجویی که شدهاند پروندهای قطور دارند. نصیری مجرم نخستین است، او گنگ و بهت زده، به سوالها با صدایی خفه پاسخ میدهد. درست همانگونه که در تلویزیون دیدیم. یکی دو بار نیز نام اربابش اعلیحضرت مخلوع را به زبان میآورد. او هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد. اما در بازجویی به چند قتل اعتراف کرده است. همچنین پذیرفته است که مأمورانش صدها جوان تحصیل کرده و فرزانه را زیر شکنجه شهید کردهاند. یکی دو بار نصیری چنان خود را میبازد که به گریه میافتد. محکمه شکل خاصی دارد، تلفیقی از محاکم شرع و عدلیه، آمیزهای از مذهب و منش انقلابی بدینگونه است که احکام رنگی از مذهب دارند ولی با رفتاری انقلابی صادر میگردند. نصیری آخرین حرفهایش را می زند، یک جفت چشم اشکبار او را مینگرد. چشمان رضایی بزرگ که به یاد آن روزهایی است که به نصیری میگفت لااقل نوه سه سالهام را آزاد کنید.
نصیری هیچکدام از این لحظات را به یاد ندارد. سخنان او پایان میگیرد. حاضر نیست توبه کند. حتی حاضر نیست نام خدا را بر زبان آورد. پس از او رحیمی نیز همین وضع را دارد. آمیزهای از کلمات وجدان، قانون اساسی، شرافت سربازی، سوگند به جقه ملوکانه و... را بر زبان میآورد. یکی دو ساعت پیش از شروع دادگاه نصیری و او تلاش کرده بودند که بگریزند ولی ظاهراً با هشیاری محافظین تیرشان به سنگ خورده بود. پس از او ناجی میآید. امیر باریکاندام که نماز شب میخواند ولی در روز حکم قتل صدها تن را امضا میکرد. او به کلی خود را باخته است و میزند زیر گریه. آقا به امام زمان ما با مردم اصفهان از برادر هم نزدیکتر بودیم. آقا ما آدم بدی نبودیم. بروید از مردم اصفهان بپرسید. قبلاً این سوال از مردم اصفهان شده است. بیش از این پیکر خونین صدها جوان و پیر اصفهانی پاسخ این سوال را داده است. وقتی خسرو داد برمیخیزد، سایهای از ترس در چشمان اوست اعترافات او شنیدنی است. براساس نقشههای شیطانی او، دوبار قرار بوده کودتا بشود. یکبار وقتی بختیار شاه را راهی کرد، ایشان تصمیم داشته با نیروهای ویژهاش پایتخت را تسخیر کند. بختیار را کنار بزند و خودشان فرمانروا شوند. متهمان به گوشهای برده میشوند و دادگاه وارد شور میشود. ساعتی بعد حکمها به اطلاع رهبر انقلاب میرسد و بعد بار دیگر متهمان صف میکشند و حکم خوانده میشود.
بسم الله المنتقم... به فرمان خدا، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی و با صحه نائب الامام خمینی، ارتشبد نعمتالله نصیری... محکوم به اعدام به صورت تیرباران میشود. به دنبال نصیری حکم بقیه خوانده میشود. آنها «مفسد فی الارض» شناخته شدهاند و چون وجودشان در زمین تولید فساد و زشتی میکند، باید زمین تطهیر گردد. متهمان حکم را نگاه میکنند پلک چشمهای رحیمی میپرد. چهار امیر گمان میکنند که حکم تیرباران درباره آنان چند روز دیگر یا چند هفته دیگر اجرا میشود. هیچکدام باور نمیکنند که یک ساعت و نیم دیگر گلولهای قلب سنگی آنان را از کار خواهد انداخت. در آغاز قرار است علاوه بر این چهار تن سالار جاف نیز تیرباران شود. ولی در آخرین لحظه حکم درباره او نقض میشود ظاهراً حالا نوبت نظامیها است که بیشترین سهم را در جنایات رژیم مزدور داشتهاند. عقربه ساعت یازده و ربع را نشان میدهد. گروهی از برادران مسلح که جان بر کف گرفته انقلاب را تا این مرحله آوردهاند سراغ چهار متهم میروند. آنها به محض آنکه چشمشان به گروهی مسلح میافتد حکایت را میفهمند بدن نصیری میلرزد. حالا ژنرال برای اولین بار فهمیده است که ترس چیست. حالا فهمیده است که وقتی با لگد توی سینه حنیفنژاد زد و گفت تکه تکهاش کنید برادر مجاهد چه حالی داشت. حالا شاید فهمیده است وقتی دستور داد در برابر چشمان وحشتزده اشرف دهقانی چریک فدایی به برادرش به بهروز بزرگ تجاوز کنند چه بر آنها گذشته است. یک روحانی با آرامش همیشگیاش کنار آنها میآید. باید وصیت کنند، باید حرف آخر را بزنند باید توبه کنند، رحیمی و خسرو داد آرامند و حتی حاضر نمیشوند یکبار نام خدا را بر زبان بیاورند. ناجی گریه میکند. التماس میکند. هرکدام جملهای میگویند. سکوت سنگینی بر سالن نشسته است. یک کلاه پشمی به سر کشیدهام و خیلی گرمم است. یاد شبی میافتم که نصیری به دیدن زندانیان غزل قلعه آمد و در سلولی من نیز جایی داشتم. در را باز کرد. جرم من ترجمه کتاب «فلسفه انقلاب مصر» نوشته عبدالناصر بود. همراهش چیزی در گوش او گفت. فریاد زد این جاسوس مادر... عبدالناصر را تکه تکه کنید. ژنرال از این کلمه غرق لذت میشد. باید از پلهها بالا برویم. ناجی یکی دو بار تا میشود و پس از چند دقیقه وقتی به روی پشت بام ستاد میرسیم شهر در سکوت کامل خفته است. ساعت یازده و سی دقیقه است. وقتی میخواهند چشمان متهمان را ببندند خسروداد میگوید من نیازی به چشمبند ندارم. چشمها بسته میشود. دور و برم را نگاه میکنم. ( آه آقا و خانم رضایی سلام، آقای حنیفنژاد، آه خانم آلادپوش شما هستید.)
پدر رضاییها چشمانی پر از اشک دارد برادران مبارز نیروهای رزمنده خلق صف میکشند. در تاریکی لرزش پای نصیری و ناجی را میبینم. رحیمی کاملاً خبردار ایستاده و خسروداد نیز آرامتر از ناجی و نصیری است حکم بار دیگر خوانده میشود. یکی از افسران آزاده که از ماهها پیش به صفوف نهضت پیوسته است و محل خدمتش را ترک گفته فرمان میدهد افراد به دست... هدف، صدای رگبارها، نالههایی خفیف، و تا شدن آدمهایی که حتی در آخرین لحظه حیات خود نخواستند توبه کنند. رضایی بزرگ سر به آسمان برداشته. پروردگارا سپاس تراست که بزرگی و انتقام جگرگوشههای مرا گرفتی. افسر تیر، تیر خلاص را در سر چهار عامل مزدور رژیم شاه خالی میکند. چهره رحیمی درهم فشرده است. ناجی حالت گریه دارد. نصیری وحشتزده، خسروداد آرام. شتاب او برای رسیدن به دوزخ چشمگیر است. پایین می آییم. من احساس سرما میکنم. آسمان صاف است و سرد. توی سلول زندانیان ولولهای است. من گریه هویدا را میبینم. گمان برده است که نوبت اوست. گریه دیگران را هم میبینم. سالارجاف با صدای بلند گریه میکند. دانشی و نیکپی رنگ به چهره ندارند. ربیعی و محققی فکر میکنند لحظهای دیگر سراغشان میآیند. یک روحانی صاحبنام به سالن زندانیان میآید و آرام میگوید آقایان بخوابید کسی امشب اعدام نخواهد شد امید برای زیستن بار دیگر به چشمها فروغ میدهند. یکی دو تن بهم نگاه میکنند و میخندند. عدل اسلامی هیچکس را بیدلیل نمیکشد. چراغها خاموش میشود. زندانیان میخوابند. حالا همه آرام شدهاند. یک آمبولانس در ساعات نزدیک بامداد اجساد را به پزشک قانونی میبرد. بیرون میزنم. در صبح دلنشین خیابان ایران. اینجا همه چهره انقلابی دارند. زمزمهای از یک سرود قدیمی میشنوم. پیرمردی به من میرسد و میگوید: به لطف خدا نصیری جلاد تیرباران شد. سر تکان میدهم و میگویم بله پدر جان من خودم شاهد بودم.
اگر شکوفه سیب به میوه رسد...؟ علی اصغر حاج سید جوادی، نویسنده و اندیشمند ایرانی در دفاع از ضرورت برخورد قاطع و لزوم نابودی ضد انقلاب و عوامل رژیم گذشته در مقالهای که در روزنامه اطلاعات منتشر شد، بر اعمال خشونت بیشتر تأکید کرد. وی که سخنرانی بازرگان را که در آن نخست وزیر بر ملایمت تأکید کرده و شیوه خود را ملایم دانسته بود، مورد انتقاد قرار داد. حاج سید جوادی نوشت: آقای مهندس بازرگان، نخست وزیر خود در تلویزیون و رادیو مردم را در روبهرو شدن با مشکلات به صبر و بردباری دعوت کرد و مثال از شکوفه سیب زد که طبق ناموس طبیعت میباید در دل زمان و در عمق ثوافی و لحظات و ایام و ساعات از جوانه به شکوفه و از شکوفه به میوه برسد این ناموس طبیعت است و در طبیعت هیچ چیز در یک آن و دم آفریده نمیشود. قانون و ناموس انقلاب نیز تابع همین حکم طبیعت است. انقلاب از چه تکوین مییابد. نطفهاش چگونه بسته میشود و جنین آن چگونه از دمادم آفرینش تا لحظه طلوع و انفجار در بستری از درد و رنج و شکنجه آدمی گذرد. نطفه انقلاب از ظلم و ستم بسته میشود. ظلم و بیداد در دل زمان و اعماق ساعات و ایام جنین انقلاب را با خون و درد و شکنجه و فقر و ظلم تغذیه میکند تا لحظه طلوع و انفجار. و در این لحظه است که قدرت از سوی مردم فتح میشود. اما داستان در همین جا به پایان نمیرسد. انقلاب باید رشد کند و به ثمر برسد. این طفل نورسیده و آسیبپذیر باید در حال و هوای مساعدی پرورش یابد زیرا با طلوع انقلاب هرگز محیط پاک نمیشود. میکروبها نابود نمیشوند. سمومات هوا و زمین که زمین و زمان را به کثافت و تعفن آلوده کردهاند از بین نمیروند از انقلاب باید همچو طفلی نوزاد حراست شود. و چگونه؟ محیط انقلاب همه میکروبها و سمومات مولد فساد و ظلم باید بلافاصله و بدون کمترین درنگ نابود شوند. نهضتهای گذشته ما و همه نهضتهای انقلابی نظیر آن در جهان برای این شکست خوردند که گذشت و اغماض نسبت به عناصر و عوامل اصلی ارتجاع و فساد مردم را ناامید و خسته و مأیوس از شیوههای سازشکارانه و مسالمتجویانه رهبری کرد. انقلاب عدالت خاص خود را دارد. عدالت انقلابی یعنی شدت عمل هرچه بیشتر درباه عوامل فساد و ریشهکن کردن کانونهای توطئه و فساد. افرادی که در کانونهای فساد و تجاوز رژیم برای دفاع از رژیم فاسد به صورت جانورانی وحشی درآمدهاند و با دریافت حقوقهای زیاد و امتیازات فراوان به فساد و بیرحمی خو گرفتهاند هرگز نمیتوانند توبه کنند و اگر توبه کنند عمل آنها فقط برای نجات جانشان است و به دست آوردن فرصت مناسب برای شرکت در توطئه نابودی انقلاب. کسانی که به هر نحوی از اینجا با رژیم فاسد استبداد سلطنتی در رابطه بودند و هرگز در موضع مخالف نبودند و هرگز صداقت انقلابی آنها ثابت نشده است نباید در اهرمهای اصلی قدرت نظامی و اداری و سیاسی و انتظامی قرار گیرند. کسانی که در رژیم استبدادی به درجات سرتیپی و سرلشگری و سپهبدی و ارتشبدی رسیدهاند هرگز نمیتوانند خود را با شیوههای انقلاب و ضرورتهای آن هماهنگ نمایند. انقلاب فقط در پرتو این خصایص به ثمر میرسد، خصایص انقلاب ایران، اعتقاد به آزادی و عدالت است: آزادی نه به معنای هرج و مرج و جواز بهرهکشی انسان از انسان و نه به مفهوم به دست آوردن رأی اکثریت برای منافع خصوصی و یا وابستگیهای اسارتبار اقتصادی و سیاسی و نظامی به قدرتهای بیگانه و نه برای تحمیل عقایدی که شفته شدن استعدادها و لیاقتها را در خدمت هدفهای انقلاب ایران سد نماید. آزادی نه آنکه به اضمحلال استبدادی فاسد و غارتگر انجامد اما تسلط استبدادی را موجب شود که به نتیجهای جز خاموشی و رکود فکری و جمود فرهنگی منتهی نمیگردد. آزادی به مفهوم وحدت در تنوع خلاقیتهای فکر و اندیشه و تنوع اندیشههای خلاق برای آفرینش وحدتی پایدار در میان انسانهای جامعه است. این سرعت و شتاب باید دارای سه مشخصه باشد: ۱. نابودی کانونهای قدرت رژیم استبدادی که به صورت گذشته بازوی مسلح فشار و تجاوز بودند و تجدید سازمان آنها به صورتی که به طور قطعی از تبدیل شدن به قدرت برای نابودی انقلاب خارج شوند. نظیر ارتش ـ شهربانی ـ ژاندارمری ۲. تعقیب و محاکمه و مجازات کلیه عناصر و مجریان اساس نظام استبدادی سابق و نابودی همه عناصری که به طور مستقیم و مستمر در مرکز اختناق و شکنجه و سرکوبی مردم ایران قرار داشتند. ۳. مصادره اموال و دارایی منقول و غیر منقول کلیه جنایتکاران و عناصری که ثروت خود را از راه غارت درآمد عمومی مملکت به چنگ آوردهاند اعم از خانواده سلطنتی و کلیه وزرا و معاونین و مسئولان اداری و همه وابستگان آنها در بخش خصوصی.
مجاهدین خلق: توبه و زاری نباید مانع قصاص جنایتکاران شود به نوشته روزنامه اطلاعات، «سازمان مجاهدین خلق ایران ضمن پیام تهنیتی به امام خمینی خواستار مجازات بقیه عناصر ضد انقلابی که دستشان به جنایت و خون مردم کشور آلوده میباشد، شده است.» متن پیام به این شرح است:
مجاهدین خلق ایران و عموم فرزندان انقلابی شما در این میهن با قلبی سرشار از احترام فرمان قاطع شما را مبنی بر محاکمه و مجازات فوری چهار تن از عناصر جنایت کار و خیانت پیشه رژیم پیشین دریافت داشتند. این اقدام متهورانه و انقلابی را که روشناییبخش چشمان و تسلای قلوب تمام مردم محروم این سرزمین به ویژه خانوادههای داغدار شهدا و شکنجهدیدگان است، به شما و تمام مردم قهرمان کشورمان تبریک و تهنیت میگوییم. باشد که دیگر در این کشور کسی به کشتار و شکنجه و آزار مردم بیپناه و فرزندان پیشتاز آنان دست نیابد. حضرت آیتالله، شما با این فرمان انقلابی پرتو دیگری از چهره راستین مکتب توحید و ایدئولوژی ما اسلام به جهانیان عرضه گردید. لذا باز هم مشتاقانه امیدواریم که بدون کمترین توجه به برخی پادرمیانیهای شرکآمیز سازشکارانه و به گونهای هرچه سریعتر داد این خلق مظلوم و شکنجهدیده ما تا آخرین نفر از بقیه عناصر ضد انقلابی نیز بازستانده شود. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
از صمیم قلب آرزومندم که همه ایران دوستان دموکرات و آزادی خواه بتوانند پس از پیروزی جنبش مدنی در ایران دقیقا عکس وقایع اسف بار سی و و یک سال گدشته را به جهانیان ثابت کنند. فرقی نمی کند که نام قاتل محمود احمدی نزاد و یا سید علی خا منه ای باشد.
-- farzad ، Feb 15, 2010حد اکثر وحشیگری / چقدر مقاله چندش اوری /هنوز هم در به همان پاشنه میچرخد/ کی این خون ریزی ها پایان میگیرد
-- پشیمان ، Feb 15, 2010no comment, what goes around comes around
-- avi sharon ، Feb 15, 2010این افراد بیگناه نبودند ولی به نظر می رسد نویسنده نیز از روایت ان همه خشونت مانند دیگر مجانین جمهوری اسلامی لذت میبرد
-- کنجکاو ، Feb 15, 2010آقای حاج سید جوادی الان کجا تشریف دارند؟ آقایان مجاهدین؟ آقایان ....
خشونت آخرالامر نتیجه اش همین است که بعد از سی و یک سال حسرت رافت نصیری و رحیمی و ناجی را داشته باشیم.
-- علی ، Feb 16, 2010چقدر تکاندهنده بود.برای اینبار آرزویی بس بهتر دارم
-- رویا ، Feb 16, 2010عجب روزگاری است. ابراهیم نبوی نویسنده این مقاله که با لذتی تمام شر ح این جنایات خمینی را نوشته است اینک خودش دربدر شده است همراه با رضاییها، حاج سید جوادی ها و مجاهدین
من از دربدری این افراد تعجب نمیکنم چرا که خودشان پایه گذار این وحشیگری ها بودند. اگر همان زمان با دادگاه های فرمایشی خمینی و آخوندها مخالفت میکردند، پایه این حکومت نکبت گذاشته نمیشد. فرقی نمیکند که ئمتهم نصیری باشد یا نبوی . تیمسار رحیمی باشد یا صدر حاج سید جوادی. پایه گذاری محاکمه و اعدام در ظرف چند ساعت همین نتیجه را دارد که امروز پایه گذاران همان سیستم و رژیم خودشان در بدر شده اند واز ترس همان رژیم فرار کرده اند
"چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید"
آیا موقعش نرسیده که این آقایان از ملت ایران پوزش بخواهند که چنین حکومت دیو سیرتی را به ملت ایران تحمیل کردند؟
-- محمد علوی ، Feb 16, 2010من چگونه می توانم تمام مطالب روزشمار انقلاب اقای نبوی وبشیرتاش را داشته باشم....؟
-- جواد پویان ، Feb 16, 2010داستان غم انگیزست که همه ی اهل سیاست در آن در گیر شدند وبه این بیدادها نه نگفتند
-- بهنام ، Feb 16, 2010روانشان شاد باد. انسان هایی بودند میهن دوست، بر خلاف سرداران مزدور کنونی ارتش و سپاه.
-- رها ، Feb 16, 2010کاش می نوشتید که نویسنده گزارش محاکمات و اعدامها اقای دکتر نوری زاده است.
-- بدون نام ، Feb 16, 2010گاندی با مبارزه ی بدون خشونت به پیروزی
-- خسرو بلژیک ، Feb 17, 2010رسید و همه ی انگلیسیان را بخشید و شرم
بی عدالتیشان را در تاریخ ثبت کرد.
نلسون ماندلا بعد از برحیدن اپارت هاید،از مردمش خواست،سران رژیم قبلی را ببخشند
و به تاریخ بسپارند ولی فراموش نکنند.
ای کشته کراکشتی تا کشته شدی زار.
-- حافظه تاریخ ، Feb 17, 2010هرکسی که بهر جرمی دستگیر بشود بایستی از یک دادگاه عادله با همه امکانات قانونی برخودار باشد.انسانهای دربند را نباید قبل از اتمام دادگاه محکوم دانست. امری که رژیمهای استبدای شه و شیخ آنرا رعایت نکردند.همه آنهاییکه خودسرانه و بدون مجوز قضائی دست باعدام حتی «دشمنان مردم» زده اند، مجرم و جنایایتکار هستند و باید دادگاهی بشوند.
این خرسهای قطبی دارند ایران را غارت میکنند و هم زمان با اسرائیل و امریکا هم حال میکنند و به مزدوران چپ روسی در ایران پول میدهند که در وب سایت های زنجیره ایشان به نفع روسها و علیه رابطه با امریکا حالا چه توسط احمدی نژاد باشد یا چه توسط یک لیبرال ، ملی گرا ، سلطنت طلب ، یا مجاهد (که ممکن باشد قدرت را در دست بگیرد) مطلب بنویسند . همینطور به اینها خط داده که خطر چین را بزرگ کنند تا روسیه بتواند به آرامی بچاپد . لابی روس ها حتا با کروبی که کمی لیبرال است و اهل ساخت و پاخت با اینها و روسیه نیست سر جنگ دارند . دائما به کسانی که پشتیبان کروبی هستند مثل زید آبادی و سروش و گنجی و دفتر تحکیم و ادوار حمله میبرند . اخبار زندانی بودن دکتر یزدی و سران نهضت آزادی را سانسور میکنند . ابراهیم نبوی سید سیبیلو طرفدار موسوی هم یک جریان اشغال سفارت (خط امام ) راه انداخته تحت عنوان روز شمار انقلاب ! به همان سبک دانشجویان خط امام اخبار از سال ۵۷ به عنوان سند میکشد بیرون به صورت گزینه ای علیه بازرگان ، بنیصدر ، یزدی و مجاهدین و داریوش همایون و بهنود ... اما به نفع چریک ها و رضا براهنی و مجابی و توده ایهای پنهان و آشکار دیگر . هیچ اسمی از بهشتی و نقش او نیست . گاهی به رفسنجانی اشاره کوچکی میکند . یک تو طئه دیگر شبیه مدرک هایی که از سفارت امریکا (سر هم میکردند ) و میدادند بیرون تا لیبرال ها و ملی ها را بدنام کنند . امیر انتظام را جاسوس کنند تا فردی مثل موسوی از ناکجا اباد بیاد بیرون بشه نخست وزیر ! و بعد ۲۰ سال بره تو آب نمک و حالا دوباره بیاد بیرون بشه ناجی انقلاب اسلامی متکی به روسیه ! تو طئه ترکمن صحرا و کردستان و دانشگاه و .... اصلا مطرح نمیشود . لابی روسها میدانند که اگر یک توده ای مثل دولت آبادی (جریان حمله سروش ) یا ریس دانا (جریان حمله او به خاتمی ) این کار را بکند با واکنش مرگ بر روسیه مردم مواجه میشود . پس این ماموریت را دادند به خط امامی ها (ابراهیم نبوی ) مثل اشغال سفارت که دادند به خوئینیها . جالب توجه اینکه این رسانه های زنجیره ای روسی به ابراهیم نبوی اصلا گیر نمیدهند ولی صبح تا شب دنبال گنجی و سروش و مهاجرانی هستند تا آنها را لت و پار کنند !!!
-- shovaleih ، Feb 23, 2010