خانه > سی سال حقوق بشر > یک پرونده در عدلیه > زیر سایهی چوبهی دار | |||
زیر سایهی چوبهی دارمحمد مصطفاییبهمن سلیمیان یکی از دهها نوجوانی است که زیر سایهی چوبهی دار زندگی میکند. او که مانند بسیاری دیگر، طبق کنوانسیونهای بینالمللی حقوق کودک که ایران نیز آن را امضا کرده است، باید در حال حاضر در ندامتگاهی در حد و اندازهی جرماش، عمر را بگذراند. بر خلاف آن و زیر سایهی چوبهی دار زمان را سپری میکند. بهمن سلیمیان کسی است که در نوجوانی، در وضعیت بههمخوردهی روانی، مادر بزرگ خود را کشته است. در ادامه برنامههای «یک پرونده در عدلیه»، محمد مصطفایی در مورد وضعیت بهمن سلیمیان توضیح میدهد:
محمد مصطفایی: بهمن سلیمیان، زمانی که پانزده سال سن داشت، به دلیل فشارهای روحی و روانیای که در آن زمان به او وارد شده بود و همچنین بنا بر نظریهی پزشکی قانونی، به دلیل اختلال روحی، متاسفانه، مادربزرگ خود را در حالتی غیرارادی به قتل رسانده است. در حال حاضر هم تمام تشریفات رسیدگی، از جمله صدور حکم قصاص از دادگاه بدوی و تائید آن توسط دیوان عالی کشور، انجام شده است. آخرین رأیای که دیوان عالی کشور برای پروندهی بهمن سلیمیان صادر کرد، مبنی بر این بود که: این پرونده قابلیت رسیدگی در دیوان عالی کشور و اعادهی دادرسی شدن را ندارد. در صورتی که اینطور نیست و میشد دیوان عالی کشور هم بررسی مجدد بکند و در مورد آن اظهار نظر کند. به زعم من، علت این که آخرین دادگاه دیوان عالی کشور این رأی را تائید کرد، طولانی بودن پروسهی رسیدگی میتوانسته باشد. در هر صورت، این حکم قطعی شد. به نظر رییس قوهی قضاییه رسید و ایشان هم به نظر میرسد، بدون توجه به سن موکلام و همچنین نظریههای پزشکی قانونی، اذن به قصاص دادهاند. در نهایت هم، دیروز فاکسی را از دادستانی شهرستان لنجان (در اصفهان) برای من فرستادند مبنی بر این که قرار است روز هفدهم بهمن ماه ۱۳۸۷ در محل زندان مرکزی اصفهان در ساعت شش و سی دقیقهی صبح، حکم قصاص نفس بهمن سلیمیان اجرا شود. میدانیم که در حال انجام فعالیتهایی برای جلوگیری از این حکم هستید. آیا به واقع، میشود جلوی اجرای حکم را گرفت؟ صد و پنجاه نفر از وکلای دادگستری، نامهای به رییس قوهی قضاییه نوشتهاند و در آن تاکید کردهاند که: کشور ما در سال ۱۳۷۲کنوانسیون حقوق کودک را با اکثریت آرای نمایندگان مجلس پذیرفت و برای مطابقت این کنواسیون از لحاظ شرعی و قانون اساسی، آن را به شورای نگهبان ارسال کرد.
شورای نگهبان هم به مادهی سی و هفت کنوانسیون (که مجازات مرگ و حبس ابد را در مورد جرمهایی که اشخاص زیر هیجده سال مرتکب میشوند منع کرده)، ایرادی نگرفت و این کنوانسیون اکنون در حکم قانون است. علاوه بر این، در نامهای که به آقای شاهرودی دادند، از ایشان خواستند، ضمن ارائهی رهنمودهایی که باید به قضات داده شود، در اولین فرصت، موجبات توقف اجرای چنین احکامی، از جمله حکم بهمن سلیمیان را فراهم کند. خیلی از حقوقدانان به این موضوع واقف هستند و میدانند که در کل، صدور حکم مجازات مرگ برای اطفال زیر هیجده سال، برخلاف قانون است و این احکام باید به اجرا درنیاید. ولی متاسفانه، میبینیم که به اجرا درآمده است. امیدوار هستم به این که رییس قوهی قضاییه به نامهای که نوشتهایم، توجه کند و اجرای حکم بهمن سلیمیان را متوقف کند و همچنین اجرای حکم کسان دیگری را که در شرایط بهمن سلیمیان قرار دارند و در انتظار مجازات اعدام هستند، در حالی که سنشان در زمان ارتکاب جرم، کمتر از هیجده سال بوده است. قوهی قضاییه در برخی موارد بخشنامههایی را ابلاغ میکند. از جمله، مسالهی جلوگیری از سنگسار که از طرف رییس قوهی قضاییه بخشنامه شد، اما چون قانون نبود، بخشی از قضات آن را اجرا میکردند. اما در حال حاضر، ما داریم در مورد قانونی صحبت میکنیم که مصوب و معلوم است. آیا صدور چنین احکامی تخلف محسوب نمیشود؟ و اگر تخلف باشد، مرجعی برای رسیدگی به قانون و قانونگذار وجود دارد یا خیر؟ بر اساس آنچه که در متون قانونی ما قید شده، قضاتی که مبادرت به صدور حکم اعدام برای اطفال زیر هیجده سال میکنند، مرتکب تخلف شدهاند و باید جلوی تخلف آنها گرفته شود. تنها جایی که میتوانیم بگوییم به تخلف قضات رسیدگی میکند، خود دادسرای انتظامی قضات است. ولی، تعجبآوراین است که وقتی تمام مراحل رسیدگی این احکام طی میشود، خود رییس قوهی قضاییه اذن به اجرای این احکام میدهد و واقعاً این را دیگر نمیتوان هیچ کاری کرد. ما به کجا میتوانیم پناه ببریم؟ هیچ ضمانت اجرایی در مقررات بینالمللی هم برای اینگونه موارد ندارند. مضافاً بر این که، ایران خود را مستثنی میداند از این که بخواهد کنوانسیون حقوق کودک یا میثاقهای بینالمللی را اجرا کند. به آنها تن بدهد و مقررات حقوق بشر را رعایت کند. به نظر من، باید از آنها پرسید. بهخصوص رییس قوهی قضاییه، که واقعا اگر چنین بیعدالتی بشود، باید به کجا پناه برد؟ مطمئنا جایی که میتواند به اینگونه موارد رسیدگی کند، شورای حقوق بشر سازمان ملل است. آنجا هم به دلیل این که ایران، پروتکل الحاقی مربوط به میثاق بینالمللی حقوق مدنی سیاسی را امضا نکرده، در مورد این مساله، صلاحیت رسیدگی ندارد. اینها مسائلی است که متاسفانه ما با آنها مواجه هستیم و باید از مسئولین پرسید که چه باید کرد؟ وقتی که یک قاضی و یا حتا خود رییس قوهی قضاییه، تخلفی را مرتکب شود، باید چهکار کرد؟ در هر صورت بهترین راه این است که اگر هم تا به حال اشتباهی رخ داده و تخلفی شده است، از این به بعد جلوی آن گرفته شود و اینگونه احکام اجرا نشود. در همین رابطه: • چهارده سال برای زندان کمی زود است • مردی که با یک بطری نفت همسرش را به آتش کشید • «باید موهایت مانند دندانهایت سفید شود تا بروی» • اقرار به زنا برای نجات همسر و برادر • قانون مجازات اسلامی و فرزندکشی • محکومیت با علم قاضی • استفادهی نادرست پلیس ایران از اسلحهی گرم |
نظرهای خوانندگان
آقای مصطفایی،
-- یکی مثل همه ، Mar 11, 2009دمتان گرم.
ادامه دهید.
خوب به خال زده اید،
رهیافت تان پر رهرو تر باد.