خانه > رادیو همایش > اندیشمندان معاصر > پروژه احیا در روشنفکری دینی | |||
پروژه احیا در روشنفکری دینیسعید شکیباپنجشنبه هفتهی گذشته، پانزدهم شهریورماه، همایش دین و مدرنیته 2، با عنوان «آسیبشناشی روشنفکری دینی» در حسینیهی ارشاد تهران برگزار شد. در این مراسم که در سه بخش و از صبح تا عصر برگزار شد، طیفهای مختلف فکری، به سخنرانی پرداختند.
در نخستین بخش از این همایش سخنان رضا علیجانی و حسن یوسفی اشکوری انتخاب شده است که میتوانید از اینجا بشنوید. (مدت: یک ساعت) ترجیح بازسازی بر احیا رضا علیجانی در ابتدا خود را از طیف روشنفکران دینی که از شاگردان مکتب شریعتی هستند قلمداد کرد. علیجانی در سخنان خود بر نیاز به مبنا قرار دادن یک «انسانشناسی فلسفی» برای حل برخی پارادوکسهای حل نشده در اساسیترین وجوه فکری پروژههای روشنفکری دینی تاکید کرد. رضا علیجانی همچنین گفت: پروژهی «بازسازی» روشنفکری دینی، بر پروژهی «احیا» و «بازخوانی» ارجحیت دارد. علیجانی روشنفکری دینی را همچون سه ضلع یک مثلث دانست که یک ضلع آن سنتیها، یک ضلع آن روشنفکران با تفکرات مدرن و ضلع دیگر آن عدهای مابین این دو هستند.
علیجانی در بخش دیگری از سخنانش، از کمحافظگی برخی از نواندیشان دینی پس از انقلاب گله کرد و آنها را به توجه درازمدت به نهادسازی و تأکید و اتصال به حوزه عمومی و مدنی و اقشار و طبقات اجتماعی دعوت کرد.
یوسفی اشکوری در ابتدا نهضت اصلاح دینی و حاملان آن را به دو جریان عمده «اصلاحطلبان رفرمیست» و «اصلاحطلبان رادیکال» تقسیمبندی کرد. اشکوری در تعریف رفرمیستها گفت: «آنها اصلاحطلبانی هستند که اولاً سنت و میراث دین و نیز مدرنیته و دستاوردهای جهان مدرن غربی را به طور ریشهای نقد نمیکنند. ثانیاً مدرنیته و مؤلفههای آن را متن و اصل مقبول میگیرند و میکوشند اسلام و سنت و معارف کهن اسلامی را با تفسیرها و تغییراتی بر متن و مقتضیات عصر مدرن منطبق کنند.»
اشکوری خاطرنشان کرد: «جریان اصلاحگری اسلامی معاصر، دستاوردهای بزرگی داشته. اما از آنجا که هدف و برنامهی این سمینار، آسیبشناسی و نقد و بررسی جریان روشنفکری دینی در ایران کنونی است، باید گفت که سه ابهام از از مهمترین آسیبهای روشنفکری دینی عبارتند از ابهام در معانی، ابهام در روش، ابهام در هدف.» وی در ادامهی سخنان خود به تشریح این ابهامات پرداخت. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
زوشنفكران ديني صادق نيستند. اسلام راستين همان است كه در حوزه هاي علميه تدريس مي شود. اينها مي خواهند خرافه زدايي كنند و اسلام را انساني نشان دهند ولي منبع اصلي اسلام گوياي همه چيز است منبعي پر از تناقض، خرافات و خشونت- منبع اصلي مسلمين يعني قرآن
-- فرخ ، Sep 17, 2007اصولا روشنفکری با دین در تضاد است و واژه روشنفکری دینی دیگر چه مقوله ایست حالا شما بگید دگر اندیش دینی بهتره........
-- astyak ، Sep 17, 2007با نظرات دوستان مخالفم.نمیتوان به همین راحتی یکی از تناقضات با این درجه از اهمیت را نادیده گرفت.و البته شاید تناقضی هم در کار نیست. به شخصه مطالعه اندکی در این مورد داشته ام. تقی رحمانی و مجتهد شبستری خوب و روان نوشته اند. شاید اینجا نیز بد نباشد برای مقدمه.
-- مسعود ، Sep 17, 2007http://www.takhtezard.blogspot.com
به باور من از آنجا كه ريشه دين اسلام در فرهنگ عربي جاي دارد اصلاح آن توسط انديشه ي ايراني امكان ندارد. زيرا ما با حقيقت و سيستم فكري اسلامي-عربي همگوني ذهني نداريم تا بتوانيم آنرا پردازش نموده و به روز درآوريم. اگر مخالفان بخواهند از غرب مثال بزنند بايد بگويم كه در آنجا ابتدا اساسا با دين مبارزه كردند و سپس دين به خاطر حفظ خود پا پس كشيد. در حال حاضر كه با دين مبارزه اي جدي صورت نمي گيرد در همانجا هم دوباره دين دارد به يك مسئله قدرت طلب تبديل مي گردد. چنانچه شايد در آينده مسيحيت به شكل بنيادگرايانه باز گردد. دوم اينكه اروپاييان مذهبي براي جايگزيني مسيحيت نداشتند.
-- ماني ، Sep 18, 2007بنابراين من تصور ميكنم كه ما به يك بازگشت فرهنگي نيازمنديم كه بتوانيم در پي آن و به همراه آْن به اصلاح مذهب خودمان(زرتشتي) بپردازيم. شايد در حال حاضر اين يك فكر خام و غير عملي به نظر بيايد اما بايد پرسيد در طي 1400 سال اصلاح طلبان ديني در بستر اسلام چه دست آوردي داشته اند؟ اگر اين همه سال آزمايش و خطا بي نتيجه مانده بياييد چندي هم به فرهنگ ديرينه آريايي بازگرديم و آن را پاسداري و آبياري نماييم. به اين ترتيب حداقل قبله مان از سرزمين اعراب به سرزمين مادريمان منتقل مي شود و متوجه بزرگي و قداست وطن مي شويم. و ديگر بيگانه پرستي و وطن فروشي نمي كنيم.
با اين روش به طبيعت سازنده و خلاق خود باز مي گرديم كه با سيستم ذهني ايرانيمان همخواني دارد. تناقضات ايراني-عربي را رد مي كنيم و يكپارچه با آرمان آينده اي چون گذشته بزرگ خود به پيش مي رويم. آزادانديشي و شادباشي ما ايرانيان با انديشه هاي ديكتاتوري اسلام و غم پرور شيعي مخالفت دارد و اين باعث سردرگمي انديشمندان ما است كه به شكل ژنتيكي پرورده خاك ايران هستند.
هر چند شايد بهتر باشد به جاي گزاره هاي ديني به خرد ورزي و علم گرايي روي آوريم اما فراموش نكنيم هر ملتي براي زندگي به اسطوره هايي نياز دارد تا در آنها هدف زندگي خود را بسازد. و ما ايرانيان بهترين اسطوره ها و مذاهب را در كشور خود داشته ايم، البته قبل از آنكه سايه سنگين اسلام و شمشير معروف آن مانع از انديشه نيك مان بگردد. اينكه ميگويم بهترين فرهنگ را داشته ايم به اين دليل است كه خودمان آن را ساخته ايم و با طبع مان موافقت دارد. درست است كه سالها از آن فاصله گرفته ايم اما آنقدر حفظ گشته كه بتوان دوباره بازسازيش نمود.
در پايان شايد برخي بگويند كه شيعه اسلام ايراني است. اما چنين نيست. به دو دليل. دليل اول آنكه شيعه گري در ابتدا يك خيزش مردمي نبوده است. بلكه يك حكم حكومتي بوده و با زور در ميان ما جاي گرفته است. حتي علماي اوليه آن هم در دوره صفويه از جبل عامل لبنان وارد گشته اند. بنابراني شمشير صفوي و آخوند لبناني پايه گزار آن بوده اند و نه مردم و انديشمندان ايراني. دوم آنكه اساس اسلام در قرآن به شكلي ثابت خود را حفظ مي كند و نمي توان پايه اش را تحول و تغيير داد. بنابراين شيعه يك تفكر ايراني اصيل نيست و پر از آلودگيهاي فرهنگي است.
دل از گذشته پر درد و رنج اسلاميمان بكنيم و در گرو بزرگي آريايي بنهيم. نظر شما چيست؟
اشتباهات من را گوشزد كنيد.
آقایان در حال و هوای دهه 60 زندگی میکنند چگونه باید گفت که دوران به اصطلاح روشنفکران دینی سپری شده باید به خرد جمعی و اصولا عقل عملی رجوع کرد چرا دستاوردهای عقل را با دین توجیه کنیم و راه حل را از دین بجوییم؟آقایان !دین را در همان حوزه خصوصی نگهدارید کافی است!اگر به این سنت و کتاب پر تناقض رجوع کنید برای هر خرافه ای توجیهی خواهید یافت.
-- محمد رضا شریعتی ، Sep 18, 2007جناب سخنرانان روشنفکر ان دینی!. این چگونه روشنفکریی است که مرتب در حال در جا زدن است؟ بجای مشکلات روشنفکری دینی لطفن از محصولات روشنفکر ی های انها سخنی نام برید!. در کدامین بخش از دینیت در کدام بخش از فرهنگ جامعه روشنفکران دینی به روشنفکری و نقد پرداخته اند. بسیاری از مسایل بدیهی را که اقایان در دین به ان میپردازند هر ادم غیر وابسته به ان قوانین اسلامی میتواند بیان کندو لازم به حکم روشنگرانه اقایان نیست. شاید سالها شب این پهلو ان پهلو شده اند و اکنون مثلن داعی عدالت امیز تساوای حقوق انسانی شوند اینهاست کارهای روشنفکر؟ اگر روشنفکری این است باید در توصیف روشنفکری تجدید نظر ی کرد. روشنفکران دینی جز گاهی با سخن راندن از تبعیضات سیاسیون دیندار و متحجران چه کرده اند. این را که هر ادم کوچه بازای هم قادر به انجامش است. لم دادن در مراکز به اصطلاح اکادمیک داخل و بیرون کشور بنام روشنفکر دینیو ادی روشنفکری انسان را روشنفکر نمیکند انچه ملاک سنجش روشنفکری دینی باید باشد محصول انهاست انچه تا کنون هیچ از ان که دیده نشده است. در تمامی نوشته های اقایان روشنفکر دینی به درو دیوار می زنند. تناقض درونی روشنفکر دینی در ناتوانی انها در روشنفکری مثل روز روشن است. جامعه ایران روحانیت کت و شلوار پوشیده نمیخواهد تا تفسیر جدید ازدین برایش عرضه کند. تنها صدای بلند روشنفکیر دینی ازانجا بلند میشود که هر صدای روشنفکری مستقلی در ان جامعه حق سخن گفتن ندارد. روشنفکران دینی اگر ذره ای صداقت داشته باشند به انچه روشنفکران مستقل میپردازند نگاهی میاندازند انگاه شاید رویشان نشود این چنین و انچنان جولان دهند و نام دیگری برای خویش بر گزینند
-- بدون نام ، Sep 18, 2007مسخره ترین پدیده اینست که یک فرد متدین بتواند روشنفکر باشد.حتی مهندس بازرگان هم در اواخر عمرش به همین نتیجه رسید.
-- بدون نام ، Sep 19, 2007واقعا مسخره ترين پديده اين است كه يك سرسپرده ديني بخواهد روشنفكر باشد!
-- نسرين ، Oct 28, 2007دينداري و تفكر؟!
دينداري و روشنفكري؟!
1428 سال پاسدار دين عرب بودن نتيجه اش امروز مسلمانان دين داري است كه از دينشان هيچ نميدانند.چرا چون همان دين به آنها ياد داده كه همه آزادند كه مثل او فكر كنند،نه چيز ديگري.كه نه فقط اسلام و دين عرب كه رسم اديان سامي اينچنين است.
زندگي،فكر و انديشه همان است كه منه مبلغ ديني به تو ميگويم و نه آن چيزي كه محصول سالها تجربه و تفكر توست!
آن وقت در اين آشفته بازار بي فكري سخن از روشنفكري ديني ديگر از آن حرف هاست!!!!!!!!!
hi there
-- بدون نام ، Feb 6, 2008