خانه > آزاده اسدی > گزارش > تجربه زندگی با سرطان سینه | |||
تجربه زندگی با سرطان سینهAzadeh@radiozamaneh.comماه اکتبر ماه مبارزه با سرطان سینه است. این روزها بیلبورد و تابلوهای مختلفی در شهرهای اروپایی و آمریکایی نصب شدهاند که در مورد این بیماری تذکر میدهند و از زنان میخواهند از جسم خود بیخبر نباشند و از معاینه شخصی غافل نشوند. گفته میشود از هر سه زن یکنفر در طول زندگیاش به بیماری سرطان سینه مبتلا میشود. این بیماری بعد از حوادث و بیماریهای قلبی و عروقی یکی از شایعترین بیماریهایی است که باعث مرگ و میر در زنان میشود. احتمال سرطان سینه در خانمها با افزایش سن هم بیشتر شده و پزشکان تاکید دارند حتی بعد از شصتسالگی هم این بیماری در زنان بهچشم میخورد. هنوز ریشه اصلی این نوع سرطان هم مثل بقیه شاخههای مربوط به سرطان شناخته نشده است. اما گفته میشود سن، سابقه خانوادگی، تغییرات ژنتیکی، سابقه رادیوتراپی، چاقی و اضافه وزن، ورزشنکردن و نداشتن فعالیت فیزیکی و همینطور نوشیدن مشروبات الکلی میتواند در بروز این بیماری تاثیر داشته باشد. اما موضوع اصلی که در این یکماه در اروپا و آمریکا روی آن تاکید میشود این است که زنها باید مدام خودشان را معاینه کنند والبته پزشکان هم به زنان آموزش میدهند تا با معاینه خودشان در دورههای کوتاهمدت در صورت تشخیص هر نوع توده مشکوک به پزشک مراجعه کنند، چون خوشخیمبودن غده و تشخیص سریع آن در درمان بیماری موثر است. شاید بد نباشد در مورد این بیماری از کسانی بشنویم که مبتلا شدهاند و مراحل مختلف درمانی را هم پشت سر گذاشتهاند. استفاده از تجربیات این بیمارها، حتی شنیدن مواردی از اوضاع روحی و جسمی آنها، میتواند برای آگاهکردن زنان و تاکید بیشتر بر درمان بهموقع موثر باشد.
نسرین ۴۵ساله است و دوسال پیش به این بیماری مبتلا شد. او میگوید:"همه چیز در کمتر از دو هفته اتفاق افتاد. از حمام بیرون آمدم و دیدم که نوک سینه سمت چپم شکل معمول را ندارد. زیر نوک سینهام یک غده خیلی کوچک اندازه یک بند انگشت بود که وقتی دکتر معاینه کرد، گفت حتی یک سانت و نیم هم نیست." نسرین ماموگرافی میکند و بعد از آن نمونه برداری و در نهایت به او میگویند سرطان شروع شده و دو راه حل دارد؛ اگر غده را بردارد احتمال رشد دوباره آن بعد از سه سال وجود دارد، اما اگر سینه را بردارند، میتواند تا حدی مطمئن باشد که از این بیماری در شرایط خوشخیم بودن غده، رهیده است. متخصص به او میگوید از سیزده سلول فقط پنج سلول آلوده شدهاند، اما بهترین انتخاب برداشتن کامل سینه چپ است:" برای من سخت بود، ولی در آن شرایط زیاد سختگیری نکردم و پذیرفتم سینه را بردارند تا دوباره چند سال بعد برنگردم." وقتی با او صحبت میکنم تازه از مطب دکترش برگشته. باز هم آزمایش خون داده و به تشخیص پزشک متخصص همچنان پاک است و خبری از باقیمانده بیماریاش نیست. از او میپرسم، توانستی با خودت کنار بیایی که یک سینه داشته باشی؟ " اولش ناراحت شدم اما نه بهخاطر اینکه باید سینهام را بردارند. بهخاطر خود بیماری و اینکه آدم همیشه فکر میکند چقدر عمر میکند. من سختیهای زیادی در زندگیام کشیدهام و واقعا برایم سخت بود در بدترین شرایط زندگی با چنین بیماری روبهرو شوم. اما از لحاظ روحی اصلا خودم را نباختم." با وجود اینکه دو دخترخاله نسرین ده سال پیش به خاطر همین بیماری از دنیا رفتهاند ولی او باز هم میگوید دراین زمینه مطالعه نداشته و وقتی درگیرش شده اصلا در پی تحقیق و جستوجو در این زمینه نبوده:" چون نمیخواهم بیشتر در مورد سرطان سینه فکر کنم. شاید چون چیزی در موردش نمیدانستم، راحتتر تصمیم گرفتم جراحی شوم."
او مدام به دوره سخت شیمیدرمانی اشاره میکند که بیش از خود سرطان آزارش داده است:" دکترها هیچ توصیهای به من نکردند که چه رژیم غذایی داشته باشم و چه بکنم که بعد از این شرایط جسمی بهتری داشته باشم. تنها موردی که تاکید داشتند این بود که روحیهام را خوب نگه دارم. این را همه میدانند که در این نوع بیماریها بهترین خدمت به خودت این است که روحیهات را حفظ کنی.آن هم در شرایطی که شیمی درمانی میرفتم، بیمارستان میرفتم، ۲۵ روز هر روز ساعت ۹ میرفتم برای رادیوتراپی و ۱۱ با خستگی و بیحالی برمیگشتم." نسرین روحیه خوبی دارد و این را مدیوین روزهایی میداند که درست در زمان اوج بیماریاش یکی از دوستان فامیل در سن 18 سالگی مبتلا به سرطان استخوان شد. او مجبور شد پایش را قطع کند و حالا بعد بیماری به شش و کلیهاش هم رسیده:" آن موقع بود که فهمیدم درد من در برابر او بسیار کوچکتر و حتی قابل پوشش هست. ولی هیچوقت فکرش را نکردم. بهخاطر خودم و بهخاطر دو فرزند و همسرم، دیدم باید زندگی کنم. اگر روحیهام را میباختم خودم را هم از بین میبردم." کمی فکر میکند و دوباره میگوید:" بعضی وقتها ناراحت میشوم، گاهی فکر میکنم و میگویم آخر چرا من؟" نسرین میگوید حالا نه به این موضوع توجه میکند که از لحاظ جسمی نقص دارد و نه اطرافیانش به او میفهمانند چه شرایطی را طی کرده:" رفتار همسر و فرزندانم طوریست که انگار هیچ اتفاقی برای من نیفتاده است. برخوردشان با من طوری نیست که مثلا به من بفهمانند که تو مریضی. حتی بعضی وقتها من به آنها یادآوری میکنم که نمیتوانم این صندلی را بردارم یا دستم درد میکند. میگویند، خب نکن. چرا میکنی؟ " نسرین سال گذشته یک جراحی دیگر را هم از سر گذرانده و تخمدانش را برداشته:" به گفته دکترها بعد از شیمیدرمانی، هورمونها نباید فعالیت داشته باشند. سرطان سینه با رحم و تخمدانها ارتباط دارد. اگر هورمونها فعالیت کنند میتواند خطرناک باشد. بهخاطر همین دکتر گفت بهتر است که تخمدانهایم را بردارم. ولی هیچکدام از اینها اذیتم نکرد؛ نه بهخاطر اینکه سینهام را برداشتند و عملم کردند و نه به خاطر عمل تخمدان ... اینها برایم ضربهای سنگینی بود، اما چیزی که دست از سرم برنمیدارد ایناست که چرا این اتفاق باید برای من بیفتد؟"
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
sineh ba pestaan kheili fargh daarad.
-- doost ، Oct 18, 2007?chera nemigid pestan.
چه گزارش بدی. چه تصویر ناقص و الکنی از این بیماری سرطان پستان می دهد. حتی زحمت نکشیده اید اسم درستش بگویید. در چنین مواردی این همه اطلاعات نیم بند دادن بدتر از اصلا اطلاعات ندادن است. چرا اینقدر سهل انگاری می کنید در تهیه گزارش.
-- مریم ، Oct 20, 2007دوم اینکه همین ماه گذشته گزارشی در آمریکا منتشر شد که خبر داد نتایج تحقیقات نشان داده که معاینه شخصی توسط خود زنان هیچ کمکی به تشیخص سریع بیماری نکرده است . معنی اش این است که مهم این نیست که خودتان دایم خودتان را معاینه کنید مهم این است که مدام تحت نظر پزشک باشید و پزشک شما را معاینه کند.
سرطان، آقایان و بقیه علاقه مندان...
-- دانش آموز ، Oct 20, 2007خوبه
-- هدی ، Jan 13, 2008