خانه > آزاده اسدی > گفتوگو > با آرزوی سردبیری رفت | |||
با آرزوی سردبیری رفتگفتوگو با کامیار صالحیار را از اینجا بشنوید.
«شاه رفت» جملهای بود که ماندگاریاش در ذهن مردم نام غلامحسین صالحیار را حفظ کرد. ذهنش برای تولید و پرورش خبر ساخته شده بود؛ برای همین، نخستین خبرگزاری خصوصی ایران، «پرس ایجنت» را راهاندازی کرد. او که از شرکتکنندگان در نخستین دورهی آموزشی روزنامهنگاری در ایران بود، از مؤسسان سندیکای روزنامهنگاران ایران محسوب میشود. اگر غلامحسین صالحیار در آذر ماه سال ۸۲، بعد از سالها دوری از فضای تحریریه، از میان ما نرفته بود باید جشن تولد خود را در ۲۴ اردیبهشت ماه میدید. او شوخ و بذلهگو بود. در همهی شرایط رادیو بیبیسی و صدای آمریکا را معمولا گوش میکرد. زیاد فیلم میدید و زیاد کتاب میخواند. او هیچوقت احساس پیری نمیکرد و کسی باور نمیکرد از لحاظ روحیات شخصی، صالحیار بیش از ۳۵ سال داشته باشد. به بهانهی سالروز تولد کسی که عنوان یکی از بهترین روزنامهنگاران ایران را به همراه دارد، با فرزندش کامیار صالحیار تماس گرفتم. کامیار در همان ابتدا از نحوهی معروف شدن تیتر «شاه رفت» در روزنامهی اطلاعات میگوید: «بهخاطر فضای آن روزهای انقلاب بود. تا به حال تیتری با این اندازه چاپ نشده بود و بزرگترین تیتر مطبوعات بود. با همهی اینها پدرم میگفت در شصت سال گذشته این خبر مهمترین خبرایران بوده است». کامیار میگوید خیلیها به این تیتر ایراد گرفتند و معتقد بودند اندازه و نوع آن نشان میدهد پدرم دوست داشته شاه برود. اما پدرم میگفت من روزنامهنگار بودم. در آن زمان این خبر بسیار مهم بود؛ دو کلمه بود و عناصر خبری خاصی را داشت. چرا نباید انتخاب میشد؟» میگویم به هر حال صالحیار و همهی اعضای تحریریهی روزنامه خطر بزرگی کردند که این تیتر را کار کردند. «آنقدر برای پدرم خطر داشت که شبها نمیتوانست منزل بماند. با وجود تهدید، ماندن رژیم قبلی بر سر کار هنوز معلوم نبود دستگاههای امنیتی میروند یا میمانند؟ هیچ چیز قابل پیشبینی نبود و پدرم بعد از آن تیتر روزگار سختی را میگذراند». اما ابتکار اخبار سه دقیقهای از کجا آمد؟ صالحیار در تلویزیون روشی را خلق کرد که مردم در هیجان بمانند و ببینند تا چند دقیقهی دیگر، در گوشه ای از شهر یک اتفاق میافتد یا سخنرانی خاصی شروع میشود و مراسمی برگزار خواهد شد. «این روش بیشتر مربوط به همان زمانی بود که پدرم در واحد مرکزی خبر کار میکرد. خودش بنیانگذار این واحد بود و به کارش بهشدت علاقه داشت. اودر روزنامهنگاری دنبال سبکهای مدرن غربی بود. برای همین، روشهای مختلفی را امتحان میکرد و حتا از رسانههای خارجی تقلید میکرد تا در ایران هم آن روش مد شود. چون معتقد بود روزنامهنگاری را از غرب گرفتهایم و باید این گرتهبرداری درست و کامل باشد». به گفتهی کامیار، بزرگترین مشکل حرفهای صالحیار سانسور بود: «چون سانسور اجازهی آزادانه نوشتن را به او نمیداد و آرزو داشت راحت و آزاد بنویسد. فقط در دورهی کوتاه حضور بختیار و چند ماه بعد از انقلاب به بخشی از این آزادی رسید». اگر سانسور نبود، صالحیار دوست داشت از چه بنویسد؟ «روزنامهنگاری پدر من با اتمام دورهی شاه پایان یافت. او فقط میخواست در فضای آزاد کار کند. سانسور اجتماعی و سیاسی آن موقع آنقدر بود که حتا سینمای کیمیایی مشکلآفرین بود». معروف است که زنده یاد صالحیار به اخبار مربوط به روزنامهنگاران دنیا اهمیت خاصی میداد و این خبرها را به بهترین شکل منعکس میکرد. اما آیا در مورد خودش هم همین اتفاق افتاد و به حضور و فعالیتش در حد درخور اهمیت داده میشد؟ «شاگردان پدرم در روزنامهی اطلاعات، تلویزیون و مجلات مختلف، جلو رفتند و بعد از او در جای خودشان نماندند. آنها در دورههای بعد روزنامه و مجلات مختلف را شکل دادند و شروع به کار کردند». کامیار صالحیار ادامه میدهد: «انقلاب ایران شکافی را بین نسل باتجربه و نسل جدید به وجود آورد و امکان استفاده از تجربیات افرادی که در زمینهی روزنامهنگاری سالها کار کرده بودند، از دست رفت. این نسل به هر دلیلی مجبور شدند خانهنشین شوند». او میگوید: «بعد از آمدن خاتمی، در دورهی موسوم به اصلاحات، نسل جدیدی از روزنامهنگاران وارد شدند و پدرم هم در آن دوران دوباره شروع به نوشتن، ترجمه و حتا مصاحبه کرد و در همین مسیر با نیروهای جدید و جوان روزنامهنگار آشنا شد. صالحیار با تجربهی سالها روزنامهنگاری، در مورد سبک نسل جدید روزنامهنگاران دورهی خاتمی چه دیدگاهی داشت؟ «فکر میکرد این نوع روزنامهها، مثل جامعه و توس، بیشتر سیاسی هستند و شلوغی بیش از اندازه دارند؛ و به همین دلیل عمر زیادی نخواهند داشت. این پیشبینی درست هم بود. او این سبک را جهتدار و سیاسی میدانست، نه روزنامهنگاری حرفهای.به هر حال به کارشان ایرادی وارد نمیکرد و سبک روزنامهنگاران جدید را از نزدیک میدید و گاهی راهنمایی میکرد». صالحیار بعد از مصادرهی روزنامهی اطلاعات در سال ۵۸، از فضای تحریریه کناره گرفت. بعد از انقلاب کتابهای زیادی را ترجمه کرد. کمی بعد، ادارهی یک مؤسسهی آموزش فنی- حرفهای را در تهران به عهده گرفت. او حدود هفت سال برای روزنامهی اطلاعات به صورت پارهوقت ترجمه میکرد؛ کتابهایی مثل کسوف و تاریخ جهانی نفت را در همان دوران ترجمه کرد. کامیار از آخرین آرزوی پدر در آن سالها میگوید:
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
به قول فرزند آقاي صالحيار اتمام دوره شاه و دوره كاري آقاي صالحيار همزمان شد.به هرحال ايشان ماهي همان آب بودند و من بعيد ميدانم كه ايشان توانائي شنا در آبي ديگر را داشتند. همان طور كه در دوره كوتاه آزادي پس از انقلاب بسياري از روشنفكران كه تا آن زمان از فقدان آزادي ميناليدند تازه فهميدند كه حرفي براي گفتن ندارند و عجب پوششي است اين سانسور.
-- علي ، May 16, 2007خدابیامرزداقای صالحیار را
-- بدون نام ، Sep 23, 2007دوره خاتمی یک دوره رویایی وبهاری زودگذربرای ایران بود