رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ تیر ۱۳۸۹
نگاهی تحلیل‌وار بر گذشته‌ی تلخ گسترده‌ترین لکه‌ی نفتی خلیج مکزیک

میراث تلخ نفت ایکستوک

Mark Schrope
برگردان: احسان سنایی

چاه منفجر شد و سامانه‌ی پیشگیری نیز از منع وقوع این حادثه جا ماند. اسباب حفاری، دچار حریق و در نهایت غرق شدند و نفت، با شدتی متناوب از ژرفای زمین، سراسیمه سرازیر خلیج مکزیک می‌شد. هیچکس نمی‌دانست چه کند؛ هرچند مهندسین دست به دامان اقدامات گوناگون برای قطع این نشت، از قبیل نصب گنبد بازدارنده شدند.

افزونه‌های شیمیایی تحلیل نفت، در یکی از بالاترین سطوح مصرفی‌اش در طول تاریخ استفاده شد؛ حال‌آنکه انبوهی از نفت خام حتی به سطح دریا هم نرسید و در همان ژرفا به دام افتاد و تبعات‌اش هیچگاه آشکار نشد. این فاجعه ربطی به نشت اخیر و گسترده‌ی نفت از سکوی Deepwater Horizon ندارد؛ بلکه شرح فاجعه‌ای‌ست تلخ اما در سه دهه پیش و جایی در یک‌هزار کیلومتری جنوب این سکو. فاجعه‌ای که déjà vu (دژوو) نامیدندش.


ساحل کویداد دیل کارمن؛ دهم آگوست ۱۹۷۹، آب‌های فرازین‌نقطه‌ی دهانه‌ی چاه نفت ایکستوک I / عکس از Oscar Sabetta

داستان دژوو، از چاه نفت کاوشی «ایکستوک I»، وابسته به شرکت نفت ملی مکزیک (PEMEX) آغاز شد. در خلال سوم ژوئن ۱۹۷۹ (آغاز نشت چاه) تا ۲۳ مارس ۱۹۸۰ که نهایتاً غرش خاموش ایکستوک مهار شد، در حدود ۴۷۵هزار تُن نفت خام، در آب‌های شمال غرب ناحیه‌ی «کویداد دیل کارمن» در شبه‌جزیره‌ی یوکاتان مکزیک رها گردید. پژوهش‌گرانی که در تقلای تعیین آثار بلندمدت زیست‌محیطی Deepwater Horizon هستند، حال می‌پرسند که چه درس‌های مفیدی می‌توان از داستان ایکستوک آموخت؟

دکتر «آرنه جرنلو»؛ شیمیدان زیست‌محیطی «انیستیتو مطالعات آینده‌ی استکهلم»، که به تحقیق بر لکه‌ی ایکستوک از سوی سازمان ملل متحد مأمور شده بود، می‌گوید: «گمان می‌کنم که اندکی زمان تا کشف مجدد [لایه‌های پنهان] این فاجعه از سوی جامعه‌ی پژوهش‌گران بگذرد، اما تا همین‌جایش اطمینان دارم که [چنین تأثیرات سوئی در این مورد نیز] وجود دارد.»

تا به امروز اما به‌ندرت پاسخی بدین معما داده شده است. از آنجایی‌که بودجه‌ی پژوهش‌های پیرامون تأثیرات پس‌آیند لکه، به‌سرعت پس از زدودن‌اش متوقف شد؛ متخصصین، فاجعه‌ی ایکستوک I را اغلب فرصتی از دست‌رفته تلقی می‌کنند. دکتر «وس تُنِل»؛ کمک‌سرپرست انیستیتو پژوهشی هارت در دانشگاه A&M تگزاس می‌گوید: «پژوهش‌ها متوقف شد و همین، جنایت بزرگ این لکه‌‌ی نفتی بود.»

از سرآغاز نشت نفت از سکوی Deepwater Horizon؛ «تنل» که به‌طرز گسترده‌ای به مطالعه بر زیست‌بوم‌ ساحلی مکزیک، بلافاصله پس از نشر لکه‌ی ایکستوک I و اثرات سوء بلندمدت‌اش مشغول شد؛ آماج سؤالات بی‌پاسخ قرار گرفت. او می‌گوید که «تصمیم دارم به گذشته برگردم»؛ پس با حمایت انیستیتو هارت و اهدای بودجه‌ای اندک، او دیگربار از دو منطقه‌ای که بیشترین آسیب از لکه دیده‌ بوده‌اند، بازدید نمود. مأموریت وی، گردآوری نمونه‌های نفتی بود که توان بقا دارند و نیز گفتگو با ماهیگیران بومی پیرامون تجربیات‌شان در حین و پس از نشت نفت.

در پاره‌ای موارد، حافظه‌ی صیادان، تنها مجموعه‌داده‌های موجود در خصوص تأثیرات سوء لکه‌ی ایکستوک I را شکل داده‌؛ چراکه تاکنون مقالات انگشت‌شماری طی گذشت سال‌ها از وقوع حادثه، در این خصوص انتشار یافته است. کنفرانسی وابسته، در سال ۱۹۸۲ با پشتیبانی مالی دولت مکزیک برگزار گردید؛ اما اقدامات معهود در آن، شامل مقالاتی که ارائه شد، هیچ‌گاه انتشار عمومی نیافت. انیستیتو هارت اما از آن پس برخی از این مقالات را در وبسایت خود به نمایش گذارده است.

هفته‌ی گذشته، نخستین منزلگاه جدیدترین سفر تُنل، خط ساحلی آهکینی در نزدیکی شهر کوچک «چامپوتون» مکزیک، در ساحل غربی یوکاتان بود. او به یاد دارد که ۳۰ سال پیش، حوزه‌های آبگیر جزر و مدی این نقطه، غلیظ و نفت‌آلود بود. پیشرفت و احداث جاده‌ها اما خط ساحلی را به‌طرز قابل توجهی از آن پس دگرگون کرد ... هرچند با این وجود نیز تنل و همکاران‌اش سریعاً تکه‌ای ۴۰ سانتیمتری از قیر را درست بالای خط جزر و مد یافتند. تنل می‌گوید: «این ماده کاملاً سخت است و از این‌رو در [احداث] بزرگراه از آن بهره برده‌اند.»

پژوهش‌گران پس از تجزیه‌ی لایه‌های فوقانی، دریافته‌اند که قیر همچنان برق می‌زند. دکتر «ژولیو سانچز چاوز»؛ زیست‌شناس شیلات دانشگاه کمپیچ مکزیک، معتقد است این چیز کاملاً جدیدی‌ست. کار دیگر، آنالیز نمونه‌های جمع‌آورده به‌منظور مشاهده‌ی احتمال حضور نشانه‌های شیمیایی نفت چاه ایکستوک I در آن‌ها بود؛ هرچند بعید می‌نمود که پس از فرسایش طولانی‌مدت وارد آمده بر ناحیه، بتوان تأثیرات بوم‌شناختی قابل توجهی در آن یافت.

با این وجود اما نشانه‌های موجود، یادآور تجربیات تلخی‌ست که همین ناحیه به‌هنگام نخستین لمس نفت با خط ساحلی‌‌اش از سر گذراند. ۳۰ سال پیش، اکثریت روستاهای ماهیگیری چنان تک‌افتاده بودند که بومیان، دانسته‌های اندکی پیرامون فاجعه‌ای که فقط چندین کیلومتر آن‌سوترشان در حال وقوع بود؛ در اختیار داشتند. بسیاری حتی معتقد بودند که ایکستوک I، حقیقتاً که لکه‌ی ریزی بوده؛ حال‌آنکه به‌عنوان یکی از بزرگترین لکه‌های نفتی تاریخ زمین به ثبت رسیده است.

زمان گذشت و پس‌آیندها یک‌به‌یک خود نمود. «کارلوس کاستیلو» که هم‌اکنون ۷۸ سال دارد؛ در آن‌زمان از مشتاقان غواصی بود و در آن‌هنگام از نیزه‌اندازی زیرآبی به‌منظور صید ماهی برای رستوان کوچک‌اش بهره می‌گرفت. تا پیش از فاجعه‌ی ایکستوک I، او می‌توانست تا ۳۰ کیلوگرم از آبزیان بومی را طی تنها دو ساعت صید کند؛ اما با نشر لکه، لباس‌اش روغنی می‌شد و در اندک زمانی دست به گریبان مشکلات سلامت فراوانی شد. این روند ادامه یافت، تا آنکه در نهایت او چیزی برای شکار نداشت؛ چراکه ماهیان، مرده یا رهسپار آب‌های پاک‌تر شده بودند. او می‌گوید: «به همسرم می‌گفتم، متأسفم باید ماهی بخریم». از آن پس، آن‌ها ماهیان آب‌های شیرین وارداتی از دیگر نقاط را مصرف می‌کردند.


ساحل کمپیچ؛ خلیج مکزیک، ۱۴ آگوست ۱۹۷۹. تزریق تفکیک‌کننده‌های شیمیایی نفت، به گرد آب‌های محاط به چاه نفت ایکستوک I / عکس از Bettmann

این لکه‌ی نفتی برای صیادان فاجعه‌بار بود؛ خصوصاً آن‌هایی که راه کسب درآمد و یا تأمین غذای دیگری نداشتند؛ اما صنعت شیلات، با سرعتی فراتر از آن‌چه متخصصین انتظارش را داشتند، در این منطقه بازیابی شد.

چاوز می‌گوید که اسناد برجای‌مانده از میگوگیری در کمپیچ، مثلاً نشان از این می‌دهند که طی تنها دو سال، ماهیگران به سطح صید پیشین‌شان دست یافته بودند. بومیان می‌گویند که شمار صیدها طی ۳ تا ۵ سال، افزایشی چشمگیر داشته است. به‌گفته‌ی تنل، خلیج مکزیک، سالم‌تر و پویاتر از آن‌زمان شده است و از این‌رو سخت می‌توان گفت آیا که گونه‌های بخش شمالی خلیج، به‌ همان سرعت از لکه‌ی حال حاضر رها خواهند شد یا خیر.

اما قطع صید تجاری آبزیان، به هراس ناشی از غذاهای آلوده‌ای که می‌توانستند بر ترمیم گونه‌های بومی در معرض خطر کمک کنند؛ افزوده است.

با این حال، در برخی نقاط کمپیچ، همچنان نشانه‌های شومی‌ست که نشان از عدم تغذیه‌ی مناسب تمامی اکوسیستم‌ها می‌دهد. تنل و همکاران‌اش پس از خروج از چامپوتون، در حدود ۱۲۵ کیلومتر را به جانب شمال طی کرده تا به روستای کوچک «ایسلا آره‌نا» رسیدند. در چندین کیلومتری روستا، نشانه‌هایی از چیزی که به‌نظر، همانند نفت شدیداً فرسوده می‌رسید، دیدند. در آن لحظه، چاوز هشدار داد که «هی ... چیز گندی آنجاست». توده‌ای ۱ در ۲ متری از قیر که به‌شدت بوی آسفالت می‌داد.

مشکل بعدی هم فقدان صدف در ساحل ایسلا آره‌نا بود؛ جایی‌که روزگاری به قدری مالامال از صدف بود که به اذعان ماهیگیران بومی، می‌شد که به قدر کافی صدف مانگروو و حلزون برای تأمین خوراک خانواده‌ها از آنجا گلچین کرد. این صدف‌ها، به‌گفته‌ی همان ماهیگیران پس از حادثه‌ی ایکستوک I، هیچگاه بازنگشتند و هیچ پژوهشی هم صورت نگرفت تا که بگوید چرا چنین شد.

تنل می‌گوید: «تا آنجایی که من می‌دانم، این نقطه یکی از ناشناخته‌ترین اکوسیستم‌های مکزیک را داراست. در ادامه، او خود را شیفته‌ی داستان صدف می‌داند و امید دارد که در آینده، پژوهش‌های فراوانی در این مورد به ثمر رساند.

تاکنون محوری‌ترین درس ایکستوک I برای مقامات مسئول لکه‌ی نفتی کنونی این خلیج، این است که کرانه‌های شنی و سنگی می‌توانند که سریعاً بازیافته شوند؛ اما اکوسیستم‌های مولّدتری چون مرداب‌های مانگروو یا تالاب‌های نمکی – که مشابه‌ترین نمونه‌ها به مانگروو‌های خلیج شمالی‌اند – تا ابد نفت را درون خود نگه می‌دارند. شاید چندین دهه‌ فقط تا بازیافت سلامت این نواحی، زمان بگذرد.

جرنلو می‌گوید که با توسل به دیگر ویژگی‌های فاجعه‌ی ایکستوک I، می‌توان آنچه که در ماه‌ها و سال‌های آتی بر آلودگی‌های Deepwater Horizon خواهد گذشت را پیش‌بینی کرد. مثلاً هرچند عمق آب حوزه‌ی چاه ایکستوک I فقط ۵۰ متر، در قیاس با ژرفای ۱۵۰۰ متری منبع لکه‌ی نفت کنونی این خلیج بود؛ اما آلودگی‌های زیرسطحی شدیداً فراوانی به بار آورد. نفت، راه‌اش را به گرداگرد خلیج گشود تا جایی‌که در رخدادی غیرمنتظره به مجاورت سواحل تگزاس رسید. جرنلو می‌گوید: «[در ابتدا] چیزی نمی‌بینید و به‌ناگاه، نفت به ساحل رسیده است.»

در نگرشی بس وسیع‌تر، تنل، جرنلو و دیگر پژوهش‌گرانی که با فاجعه‌ی ایکستوک I آشنایی دارند، بر این نظر متّفق‌اند که مهم‌ترین درسی از گذشته که به‌گاه نشر لکه‌ی پیشین آموخته‌ایم و در خصوص Deepwater Horizon و ظهور پس‌آیندهایش – خصوصاً هنگامی‌که نشت نفت مهار گشته و حواس جهانیان از قضیه پرت شود – نیز بایستی که بدان توجه داشت، پیگیری مطالعاتی‌ست که نبایستی چون گذشته کوتاه و گذرا باشند.

دکتر «استیو موراوسکی»؛ رایزن علمی ارشد سرویس صید دریایی ملی، وابسته به سازمان امور ملی و اقیانوسی ایالات متحده (NOAA) می‌گوید که او و دیگران، از فقدان داده‌های علمی پیرامون ایسکتوک I، به‌هنگام واکنش در قبال فاجعه‌ی Deepwater Horizon متأسف‌اند. وی امید دارد که هیچگاه اشتباهات ۳۰ سال گذشته تکرار نشوند و تصریح می‌کند «هنگامی‌که ما نگارش داستان تاریخ این فاجعه را آغاز کنیم، شمار افسوس‌ها بالنسبه کمتر خواهد شد.»

ماهیگیران مستقر پیرامون حوزه‌ی ایکستوک I، به‌خوبی از فاجعه‌ای که در سرزمین‌های شمالی‌تر، هم‌اکنون در حال وقوع است، آگاه‌اند. بسیاری بر این‌ بیم‌اند که نفت به‌ آنها خواهد رسید و حال، به‌راستی که همدرد با کسانی‌اند که تاکنون از این واقعه تأثیر پذیرفته‌اند. کاستیلو می‌گوید: «از دید من، این معضلی برای بشریت است.»

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
«فقط سه وال»
«فاجعه‌ای زیست‌محیطی در آب‌های استرالیا»
منبع: nature