رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی نواحی ایران > «نینواز تحت تاثیر صدایام بیهوش شد» | ||
«نینواز تحت تاثیر صدایام بیهوش شد»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comنُهمین برنامهی موسیقی مقامی ترکمن اختصاص دارد به معرفی هنرمندان گروه موسیقی «ملانفس» که طی این مدت با هنرنماییهایشان آشنا شدیم.
در برنامههای گذشته، صدای تعدادی از این هنرمندان را شنیدیم که یا در بارهی موضوعات برنامهها صحبت میکردند و یا در بارهی هنرشان حرف میزدند. تعدادی از هنرمندان بودند که در این برنامهها از هنرنماییشان بهره بردیم، اما موقعیتی پیش نیامده بود که نامی از آنها ببریم یا اینکه در برنامه صحبت کنند. در این برنامه علاوه بر معرفی تعدادی از هنرمندان گروه موسیقی «ملانفس» با دو تن از هنرمندان این گروه نیز گفتوگوی کوتاهی کردهام؛ «حاج احمد کِشواد»؛ نیخوان و هنرمند نوجوان «ایوب کم» دوتارنواز و خواننده که صدای بسیار گرم و دلنشینی دارد. پیش از این که به معرفی هنرمندان بپردازم لازم میدانم از همینجا از همکاری آقای «موسی جرجانی» پژوهشگر موسیقی ترکمن تشکر کنم. شاید اگر همراهی ایشان نبود ساخت بخشی از این برنامهها امکانپذیر نبود. موسی جرجانی؛ مدیر عامل موسسهی فرهنگی هنری «ترکمنان گرگانزمین» و مدیر مسئول هفتهنامهی «اقتصاد گلستان» است. در برنامهی «هر قوم یک تاج دارد؛ ترکمن دو تاج» پای صحبت موسی جرجانی نشسته بودیم.
حاج «محمد ایری» مسئول گروه موسیقی ملانفس است که در برنامههای گذشته با نواختن سازهای او آشنا شدیم. محمد ایری از جمله کسانی بود که ما را در تهیهی این برنامهها همراهی کردند. در برنامهی «این نی مانند انسان حرف میزند» حاج محمد ایری در بارهی «نی زباندار کوچک» صحبت کرده بود.
استاد «ایلمحمد قورچایی» نیخوان و نی نواز نامی ترکمن؛ در گروه موسیقی ملانفس هنرنمایی میکند. در دو برنامه از صحبتهای این دو هنرمند بهره بردیم.؛ «ترکمنها به موسیقی درمانی اعتقاد دارند» و «از چراندن گوسفندان و سر جالیز تا جشنوارهها».
استاد «حالت سعادتی» (طواق سعادتی» یکی دیگر از هنرمندان گروه موسیقی ملانفس است که چه در خوانندگی و چه در دوتار نوازی از هنرمندان برجستهی موسیقی ترکمن محسوب میشود. در برنامهی «لآله؛ نالهی دلخراش دختران ترکمن» هم از هنرنمایی استاد سعادتی استفاده بردیم و هم از صحبتهای ایشان.
استاد حاج احمد کشواد؛ در گروه ملانفس؛ نیخوانی میکند. احمد کشواد از آن دست هنرمندان محجوبی است که کم حرف میزند. گفتوگوی کوتاهی با ایشان داشتم: چطور که فقط همراه با نی میخوانید و با سازهای دیگر نمیخوانید؟ با نی دوست دارم دیگر. نغمههای مقامی ترکمن را میخوانید؟ بله. من از پانزدهسالگی خوانندگی را شروع کردم. بیشتر اشعار کدام شاعر را میخوانید؟ از «مختومقلی فراغی»، «ملانفس» و «ملا مسکینقلیچ» میخوانم. شما بیشتر در مراسم جشن میخوانید؟ بله. موسیقی ترکمن که خیلی ریتم شاد ندارد صدای نی هم که با موسیقی شاد جور در نمیآید؛ شما در مراسم جشن چه میخوانید که شاد باشد؟ من ترانههای شاد هم دارم و میخوانم.
از این دورانی که فعالیت هنری داشتهاید خاطرهای برایمان تعریف کنید. یک جایی داشتم میخواندم که یک پیر مرد نینوازی به من گفت بیا کنار من بنشین تا من نی بزنم و تو بخوانی. او نی زد و من خواندم. در حین خواندن من پیرمرد بیچاره غش کرد! تحت تاثیر صدای شما غش کرد؟ بله. دو هنرمند جوان و نوجوان با گروه ملانفس همکاری میکنند که هر دو؛ فرزندان استاد «حمید کم» کمانچهنواز نامدار ترکمن؛ هستند. «گلمحمد کم» و «ایوب کم». گلمحمد ۱۹ ساله است و از دوران کودکی «دوتار» و «کمانچه» مینوازد. «ایوب کم» هم خواننده است و هم دوتار نواز.
گفت و گوی کوتاهی با ایوب کم داشتم: لطفآ خودتان را معرفی کنید. من «ایوب کم» هستم ۱۳ ساله از بندر ترکمن. نام پدرم استاد «حمید کم» است که کمانچهمیزند. چه سازی مینوازی؟ دوتار میزنم و خوانندگی میکنم. از چند سالگی آموختن موسیقی را شروع کردی؟ از ۵ سالگی. خودت علاقهمند شدی یا به تو گفتند یاد بگیر؟ مفصله؛ بگم؟ آره، حتما! من ۵ سالم بود که مراسم یادبود «مختومقلی فراغی» برگزار شد. آقای «گلدینژاد»1 که حدودآ پنج، شش سال از من بزرگتر است؛ در آن مراسم میخواند. من به پدرم گفتم «این هم مثل منه؛ منم بخونم چطوره؟» بابام هم گفت باشه اشکال نداره. همانروز تا به خانهی آقای سعادتی برسیم من تمرین کردم و یک ترانه یاد گرفتم. بعد در مراسمی که هر سال آقای سعادتی برای مختومقلی فراغی برگزار میکند خواندم که شعر آن از مختومقلی فراغی هست. دوتار نوازی را از چه سنی شروع کردی؟ حدود دو سال بعد. یعنی از شش، هفت سالگی شروع کردم. خوانندگی را بیشتر دوست داری یا نوازندگی را؟ هر دو را یکنواخت دوست دارم. پدرت که استاد کمانچه است؛ در دوتار چه دیدی که به طرف آن کشیده شدی؟ علاقه داشتم. صدای دوتار را کمی دلنشینتر میدیدم. این بود که به طرف دوتار کشیده شدم. دوتار بچهها همان دوتار بزرگسالان است یا کوچکتر است؟ تا سه، چهار سال اول دو تار من کمی کوچکتر بود؛ چون جثهی خودم هم کوچکتر بود. اما حالا دو تار من همان دوتار بزرگسالان است.
اول حکایت مقامها را یاد میگیرید؛ بعد نواختن آنرا؟ پدرم بیت به بیت برایم ترجمه میکند. دوست داری با این راهی که انتخاب کردی؛ به کجا برسی؟ من موسیقی را یک چیز تفریحی میدانم و بیشتر به درس خواندن تکیه میکنم. به درس خیلی علاقه دارم. میخواهم با درس خواندن دکتر بشوم و شغلهای خوب بهدست بیاورم. در چه جشنوارههایی شرکت کردهای؟ در جشنوارهی «مقامنوازان جوان» که در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد به همراه برادرم «گلمحمد» شرکت داشتم. سال ۱۳۸۵ در دهمین جشنوارهی «کیش» شرکت کردم. تهران هم زیاد برنامه اجرا کردهام؛ فرهنگسرای انقلاب، بهارستان. یک مسابقه در بندر ترکمن بود که همهی خوانندههای استان گلستان آمده بودند. آنزمان ۱۰ ساله بودم و مقام نخست خوانندگی را کسب کردم. خاطرهی شیرین داری برایمان تعریف کنی؟ خاطرهی شیرین نه؛ تلخ دارم! شبی که میخواستم برای اجرای برنامه به جزیرهی کیش بروم؛ پدر بزرگام یعنی پدر ِمادرم که اسماش «پیخی حاجی کم» بود فوت کرد. پیش از رفتنام به بیمارستان رفتم و گفتم پدر بزرگ من دارم میروم جزیره کیش؛ شما اجازه میدهید؟ او هم گفت انشاالله به سلامت بری و برگردی. این حرف را به من در حالتی زد که دیگر نمیتوانست حرف بزند. در برنامهی بعد؛ که در واقع برنامهی پایانی موسیقی ترکمن هست علاوه بر اشاراتی به نکتههایی از موسیقی ترکمن که تا به حال مطرح نکردهایم؛ با هنرمندان گروه موسیقی «دولتمحمد آزادی» آشنا خواهیم شد. در همین زمینه: • گفتوگو با محمدگلدی گلدینژاد، برنده اول جشنواره موسیقی فولک پراگ • «این نی مانند انسان حرف میزند» • «دختران ترکمن بوسیلهی زنبورک با هم حرف میزدند» • لآله؛ نالهی دلخراش دختر ترکمن • «ترکمنها به موسیقیدرمانی اعتقاد دارند» • سولماز؛ اولین زن سرپرست گروه موسیقی ترکمن • «از چراندن گوسفند و سر جالیز تا جشنوارهها» |
نظرهای خوانندگان
خانم صابری باور بفرمایید هر "ی"ای "ی" نیست که شما بخواهید جدا بنویسید. "ی" در کلمه "صدای ام" خودش تنها به دلیل فیزیولوژیک و آوایی آمده است و مانند همان الفی است که شما دوباره بعد از آن اضافه کرده اید. یک قانون آوایی در زبانها هجایی و از جمله تمام زبانهای هندو اروپایی وجود دارد به این معنی که دو مصوت را نمیتوان کنار هم آورد. اما آنگاه که اتفاق افتاد ما یک صامت را بعنوان واسطه بین آنها مینشانیم. نمونه اش در همه زبانهای اروپایی کلمه تئاتر است. بعد از "ت" ما یک مصوت زیر داریم و بلافاطله هم مصوت بلند آ را داریم. در فارسی همزه واسطه میان این دو میشود و در انگلیسی "ی" که تلفظ میشود تیاتر. این مسئله درباره کلمه صدا هم صادق است که به یک مصوت بلند منتهی میشود. حال اگر بخواهیم ضمیری به آن بچسبانیم که باز یک مصوت کوتاه زبر است باضافه صامتی چون "م" ناگزیریم یک واسطه بیاوریم در این مورد نظام آوایی "ی" را پیشنهاد کرده است که ما هم ضافه میکنیم. ملاحظه میفرمایید که این "ی" در اصل معنایی ندارد. کاری که شما کرده اید این است که علاوه بر این "ی" یک همزه هم به صورت الف بعد از آن آورده اید. خب حالا تلاش کنید آن را تلفظ کنید ببینید آیا واقعا کلمه را این طور تلفظ میکنید که نوشته اید.
-------------
زمانه: دوست عزیز؛ با تشکر از دقت و ریزبینیتان که در کنار استفاده کردن از موسیقی محلی ترکمن به ادبیات هم میپردازید! اما جا دارد با احترام تمام خدمت شما عرض کنم که نظر شما نادرست است. به دلیل اینکه علوم انسانی بهطور عام و ادبیات بهطور خاص قوانین صددرصدی ندارد. استادان مختلف ادبیات در موضوعات و مسائل مختلف نظرات گوناگونی دادهاند و گاهی حتی (حتا) این نظرات به سلیقه هم زده است. نمونهی آن همین کلمهی «بعنوان» یا «تئاتر» شماست که مثلا اگر من بصورت تاتر یا بهعنوان بنویسم حرجی بر من نیست.
-- آذر ، Mar 11, 2010 در ساعت 04:11 PM"صداي ام" از نظر نوشتاري اشتباه است
-- استاد ادبيات ، Mar 15, 2010 در ساعت 04:11 PMتوجيه نفرماييد
از شنیدن برنامه و موسیقی های زیباش لذت بردم. چقدر این آقا شیرین فارسی رو حرف می زدند با لهجه ی ترکمنی.
-- شهرزاد ، Mar 20, 2010 در ساعت 04:11 PMمرسی خانم صابری. من همه ی این سری برنامه هاتون و تقریبا همه ی برنامه های دیگرتان را از این سر دنیا دنبال کرده و شنیدم.
زنده باشید که فرهنگ ایران را با زحماتتون به همه معرفی می کنید.