رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه انتقادي > حکمت و حکومت | ||
حکمت و حکومتمیثم بادامچی۱- مهدی حائری یزدی (۱۳۷۷-۱۳۰۲) از فلاسفه اسلامی روزگار ما بود. در فلسفه اسلامی میتوان او را همتراز محمد حسین طباطبائی و میرزا مهدی آشتیانی دانست. حائری روزگاری در انجمن حکمت و فلسفه تدریس میکرد و بسیاری اهالی فلسفه اسلامی در ایران با واسطه یا بی واسطه شاگرد ایشان بودهاند و هستند. مهدی حائری پسر عبدالکریم حائری بنیانگزار حوزه علمیه قم بود، ولی هیچ گاه زیر سایه مقام پدر نماند. او عمری را صرف تحقیق و تدریس در فلسفه اسلامی و علم اصول کرد و در این دو به درجاتی رسید که شاید پدر هم نرسیده بود. مهدی حائری در فقه بنا بر جواز آیت الله بروجردی صاحب درجه اجتهاد بود ولی هیچ گاه سراغ مرجع شدن نرفت. حائری طعم تحقیق و تدریس در دانشگاههای آمریکا و کانادا را هم چشیده بود. از مهدی حائری آثار متعددی به جای مانده است ولی ماندگارترین آنها از نظر نگارنده کتاب "حکمت و حکومت" است. این کتاب در اندیشه سیاسی و نسبت آن با اسلام درهای جدیدی را بر روی ایرانیان میگشاید. معروف است در سنت فلسفه اسلامی، فلسفه سیاسی پس از فارابی مُرد، حال آنکه کتاب حائری را میتوان احیای فلسفه سیاسی در فلسفه کلاسیک اسلامی دانست. با این حال حکمت و حکومت در ایران مجوز چاپ نیافت و در سال ۱۹۹۵ نشر "شادی" در لندن آن را منتشر کرد. نظریه "حکومت به مثابه وکالت مالکان مشاع" مهم ترین نظریه سیاسی مطرح شده در کتاب است. ولی در این نوشته من سراغ جنبه دیگری از کتاب حائری میروم و آن نسبت عمل سیاسی و فلسفه در اندیشه اوست. ۲- حائری بسان ارسطو و ابن سینا و خواجه نصیر، فلسفه (حکمت) را به حکمت (فلسفه) نظری و حکمت (فلسفه) عملی تقسیم میکند. موضوع فلسفه "وجود" است: فلسفه نظری از وجودهایی بحث میکند که به وسیله اراده انسانی به وجود نیامدهاند (جهان فیزیکی، خدا، روح.....). این وجودها را حائری "وجود غیر مقدور" نام میدهد. کتاب حکمت و حکومت چندان ربطی به وجودهای غیر مقدور ندارد چون موضوع آن عمل انسانی است. در نقطه مقابل فلسفه نظری حکمت عملی قرار دارد. سیاست، اقتصاد منزل و اخلاق حکمت عملی سه شاخه حکمت عملی را تشکیل میدهند: فلسفه عملی از وجودهایی (هستی هایی) بحث میکند که به واسطه اراده انسان به وجود آمدهاند. حائری این هستیها را "وجودهای مقدور" مینامد (حکمت و حکومت، ۱۹۹۵، صص.۱۵-۱۱). حکومت یکی از نمونههای برجسته وجودهای مقدور است: اگر انسان و ارادهاش نبود، حکومتی در تاریخ شکل نمیگرفت. عنوان کتاب "حکمت و حکومت" بسیار دقیق و متعمدانه انتخاب شده است. به یک معنا کل بحث کتاب را میتوان در این عنوان خلاصه شده دید. تمام کتاب حول کاوش در مورد نسبت میان حکمت (فلسفه) و حکومت (حکمرانی) دور میزند. به یک معنا میتوان کتاب "حکمت و حکومت" را پژوهشی در نسبت میان "نظر" و "عمل" دانست. اگر بخواهم دقیق تر بگویم "حکمت و حکومت" نسبت میان "نظر" و نوع خاصی از "عمل" یا همان عمل سیاسی را بررسی میکند. به یک معنا عنوان "حکمت و حکومت" را میتوان به "فلسفه: نظر و عمل " ترجمه کرد. ۳- از قضای روزگار عنوان همایشی که به ریاست غلامعلی حداد عادل قرار است در ایران برگزار شود، هم "فلسفه: نظر و عمل" انتخاب شده است. برگزارکنندگان همایش مدعیاند به فلسفه اسلامی بسیار اهمیت میدهند. بگذارید ببینیم آیا از دید مهدی حائری یزدی در کتاب "حکمت و حکومت" عنوان همایشی که امسال توسط جمهوری اسلامی برگزار میشود، درست انتخاب شده است یا نه. در نشست خبری همایش دبیر همایش غلامعلی حداد عادل گفته است: "سنت فلسفه اسلامی در ایران ۱۲۰۰ سال قدمت دارد و به صورت مستمر از قرن سوم هجری تاکنون را میتوان پیگیری کرد. فلسفه اسلامی بر همین اساس باعث شده است که فلسفه غرب نیز جدی گرفته شود و امروز شاهد هستیم که فلسفه اسلامی و حکمت در حوزههای علمیه و دانشگاهها جایگاه ویژه ای دارند. ... شاهد بودیم که در سفر اخیر رهبر انقلاب به قم، ایشان در چندین مورد به حوزه علمیه تاکید داشتند تا فلسفه جدی تلقی شود و بر اهمیت آن تاکید کردند. ... تاکنون تعداد قابل توجهی از اساتید فلسفه تقاضای حضور در این همایش را داشتهاند و بالغ بر ۴۰۰ مقاله به دبیرخانه همایش رسیده است که هم اکنون هیات علمی همایش مشغول بررسی این پژوهشهای علمی است . از سویی دیگر ما یک بخش مستقل با عنوان فلسفه اسلامی را نیز تاسیس کردیم که مدیریت آن نیز به مجمع عالی حکمت اسلامی در قم واگذار شده است." (به نقل از گزارش سایت همایش1) ۴- از مهم ترین ابداعات حائری در فلسفه سیاسی آن است که حکومت به معنای حکمرانی و عمل سیاسی را همریشه با حکمت به معنای فلسفه و نظر ورزیدن عقلانی میداند و مینویسد، حکومت یعنی حکمت و علم تصدیقی به مسائل سیاسی و اقتصادی کشور: "حکومت و حکم در لغت دو مصدر از فعل حکم، یحکم، حکما و حکومه ذکر شده است و هر دو به معنای داوری کردن، فیصله دادن و نیز به معنای استقرار و ثبوت و اتقان و قاطعیت در رای آمده است. .....در منطق و فلسفه، حکم و حکومت به معنای اذعان به نسبت حکمیه در یک گزاره خبری است که همان علم تصدیقی در مقابل علم حضوری میباشد..... حکومت به معنای فن کشورداری نیز همان حکمت و علم تصدیقی به مسائل سیاسی و اقتصادی کشور است." (حکمت و حکومت، صص. ۵۵-۵۴) فیلسوف اسلامی ما توضیح میدهد این معنای حکومت اصلا با ولایت (ولایت فقیه) به معنای اطاعت بی چون و چرا خواستن از زیردستان قابل جمع نیست: "آئین کشورداری که به معنای حکم و حکومت است نوعی از انواع اصیل و اقسام حکمت است و حکمت هم به معنای دانائی و تدبیر است و آن چنان نیست که به غلط اشتهار یافته که حکومت به معنای فرمانروائی و اعمال قدرت است...... ولایت و حاکمیت به کلی از حریم دلایل مطابقی و تضمنی و التزامی مفهوم حکومت به دور است و مانند دو لفظ و دو مفهوم متغایر، هیچ گونه تناسب وضعی و حتی تناسب حقیقت و مجازی با یکدیگر ندارند." (حکمت و حکومت، ۶۷-۶۶) "کلمه حکومت ....هرگز نمیتواند به معنای فرمانروائی زبر دستان بر زیردستان تفسیر گردد.... پیشه بیدادگری و زبردستی زیردستآزاری هرگز آموزهاندیشه انسانی و حکمت عملی نخواهد بود." (حکمت و حکومت، صص. ۵۸-۵۷) او خلط میان معانی مختلف حکومت و عدم درک رابطه حکومت با حکمت (فلسفه) را سبب بسیاری از دیکتاتوریهای مذهبی و غیر مذهبی تاریخ میداند: " شاید بتوان گفت که یکی از عوامل بسیاری از نابسامانیها و ظلمها و تبهکاریها که عملاً در تاریخ از سوی دیکتاتوری مذهبی و غیرمذهبی به وجود و عرصه ظهور آمده و میآید، همین اختلاط معانی مختلف "حکم" و "حکومت" است که گفته شد: .....که باید وی بدون چون و چرا فرمانبرداری کند و هرگونه آزادی و استقلال، حتی آزادی در اندیشه و اعتقاد و گفتار از او مسلوب است و او همچون اشیا عدیم الشعور آلت فعل است که بلااراده برای انجام اوامر حاکم و فرمانروای خود به کار گماشته میشود. " (حکمت و حکومت، ص.۵۷) و صریح تر از همه این پاراگراف که میگوید حکومت به هر دو معنای پولیتیکز (politics) و ساورینتی (sovereignty) غیر قابل جمع با ولایت به معنای حق تصرف ولی امر در اموال فرد نابالغ است: "ولایت به مفهوم قیمومیت مفهوماً و ماهیتاً با حکومت و حاکمیت سیاسی متفاوت است. زیرا ولایت [در حقوق اسلامی، فقه] حق تصرف ولی امر در اموال و حقوق اختصاصی شخص مولا علیه است که به جهتی از جهات، از قبیل عدم بلوغ و رشد عقلانی، دیوانگی و غیره از تصرف در حقوق و اموال خود محروم است. در حالی که حکومت یا حاکمیت سیاسی به معنای کشورداری و تدبیر امور مملکتی است که در یک محدوده جغرافیایی-سیاسی قرار دارد. و این مقامی است که باید از سوی شهروندان آن مملکت که مالکین حقیقی مشاع آن کشورند، به شخص یا اشخاصی که دارای صلاحیت تدبیر و واجد علم و آگاهی به امور جزئیه و حوادث واقعه و متغیره آن کشور میباشند، واگذار شود." (حکمت و حکومت، ص ۱۷۷) ظاهراً این قبیل نقدهای صریح بر حاکمیت بود که باعث شد حکمت و حکومت در داخل ایران تا به امروز هم مجوز چاپ نیاید. جملات بالا واضح اند. "حکومت" ریشه در "حکمت" دارد و نه در حکم به معنای جباریت و ولایت و آمریت. یعنی ولایت فقیه مغایر حکومت به معنای تدبیر و رایزنی و عمل اندیشه ورزانه در مورد امور سیاسی و اقتصادی جامعه است. حائری بسیار جلوتر و عمیق تر از بسیاری از همصنفان خود (روحانیون) میاندیشد. او فیلسوف اسلامی و مجتهدی است که معتقد است برای اداره جامعه باید سراغ فلسفه سیاسی رفت نه فقه سنتی.2 ۵- حالا باید از برگزار کنندگان حکومتی همایش، به خصوص دبیر همایش جناب حداد عادل که به طرفداری سرسخت شیوه حکمرانی ولایت شهره آفاقاند پرسید، آیا برگزاری همایش "فلسفه" از طرف کسانی که "حکومت" را معادل دقیق "ولایت" میدانند، چیزی شبیه مثلث دایره نیست؟ آیا کسانی که مردمان را زیردستان و مطیعان بی چون و چرا در برابر مقام الهی ولایت میخواهند و به وجود نسبتی میان حکومت با حکمت به معنای فلسفه باور ندارند، میتوانند بدون پیش نهادن تناقضی غیر قابل رفع سخن از برگزاری همایش روز جهانی فلسفه در ایران جمهوری اسلامی با عنوان "فلسفه: نظر و عمل" بزنند؟ خدایا زین معما پرده بردار! پانویسها: ۱. اینجا ۲. سایت جرس سال گذشته فایل پی دی اف کتاب حکمت و حکومت را در اختیار علاقمندانی قرار داد که به اصل کتاب دسترسی ندارند. کتاب را می توانید از این لینک دانلود کنید. موضوعات مرتبط • گفتوگوی حسین نوشآذر با محمدرضا نیکفر دربارهی نخستین کنگرهی روز جهانی فلسفه در ایران • همایش فلسفه خودش سیاسی است • نگرانی از سازماندهی کنگره روز جهانی فلسفه • نشست رسانهای روز جهانی فلسفه • کنگره جهانی فلسفه در تهران و فراخوان به تحریم آن |
نظرهای خوانندگان
بسیار قابل توجه و قابل تامل بود
اگر لینک این کتاب رو دارید قرار دهید تا بتونیم در داخل ایران بهش دسترسی داشته باشیم.
با تشکر
-- بهرام ، Nov 8, 2010 در ساعت 03:30 PMمایلم به دو نکته اشاره کنم. اولا حکمت و حکومت مهمترین کتاب مهدی حایری نیست و سه کتاب کاوشهای عقل نظری، کاوشهای عقل عملی و هرم هستی مهمترند و شالوده های بحث کتاب حکمت و حکومت با دقت و ظرافت بیشتری در ان بسط یافته است و در کتاب حکمت و حکومت هم درواقع خلاصه ای از آن آورده شده است. کتاب اخیر در واقع مجموعه ای است از چند مقاله که بیشتر از منظر سلبی (نقادی نظریه ولایت فقیه) اهمیت دارند و اینکه گفته اید پس از فارابی تنها اثر فلسفه سیاسی در اسلام است مبالغه امیز است. ازسوی دیگر توجه داشته باشید شالوده بحث ایجابی حایری در این اثر فقهی است یعنی از مباحث مالکیت مشاع در فقه اسلامی و بسط آن به حوزه سیاسی حاصل شده است البته مایه هایی هم از نظریه های قرارداد اجتماعی در ان وجود دارد.
-- احمد بستانی ، Nov 9, 2010 در ساعت 03:30 PMجالب بود
-- بدون نام ، Nov 9, 2010 در ساعت 03:30 PMمتن پی دی اف حکمت و حکومت را می توانید با رجوع به پاورقی شماره دو همین مقاله دانلود کنید.
-----------
در مورد نکته جناب بستانی هم عرض کنم بنده آقای حائری را در فلسفه سیاسی مبدع تر و با اهمیت تر از فلسفه اخلاق و معرفت شناسی و حتی مابعدالطبیعه می دانم . اهمیت کارهای ایشان در حوزه های مزبور البته در جای خود باید بررسی شوندو البته ارزشمندند.
حکمت و حکومت شامل براهینی است که در هیچ یک از آثار پیشین حائری نیامده. تنها بخش های اول تا پنج از بیست و دو بخش کتاب تکرار مواضع قبلی ایشان در کتب یاد شده توسط شما آمده.
به علاوه بنده اهمیت ایجابی حکمت و حکومت را بنا بر دلایلی که در قسمت بعدی همین مقاله شرح داده ام بیش از اهمیت سلبی آن می دانم.
ممنون از حسن نظر و توجه و دقت تان.
-- میثم بادامچی ، Nov 11, 2010 در ساعت 03:30 PM