رادیو زمانه > خارج از سیاست > عقايد دينی > آیا کلام خدا به زبان انسان است؟ | ||
آیا کلام خدا به زبان انسان است؟محمد مجتهد شبستریآنچه میخوانید، بخش دوم و پایانی از قسمت دوم مقاله «قرائت نبوي از جهان» نوشته محمد مجتهد شبستري است که چاپ آن مقاله در شماره ۶ فصلنامه «مدرسه» توقيف این نشریه را در پی داشت. بخش نخست، روز گذشته در سایت رادیو زمانه بازنشر شد. ٨- دور باطل و نزاع بیثمر: صاحب این قلم در مقاله قرائت نبوی از جهان از این حقیقت چنین تعبیر کرده که قرآن بنا به مدعای خود قرآن محصول وحی بوده است نه خود وحی. ثالثاً باید با دقت نظر به این نکته عنایت کرد که در هیچ کدام از آن آیات مورد نظر گفته نشده که قرآن، کلام محمد نیست. در بحثهایی که از دقت کم برخوردار است، غالباً نه تنها معنای دقیق اصطلاحات و تعبیرات متفاوت پوشیده میماند و از تمایزات آنها غفلت میشود، بلکه مدّعاهایی هم که به قرآن نسبت داده میشود با مسامحه همراه است. آری در قرآن آمده که قرآن وحیانی است؛ از سوی خدا بر قلب پیامبر نازل شده؛ قبل از قرآن پیامبر نمیدانست کتاب چیست و ایمان چیست؛ پیامبر از روی هوی و هوس حرف نمیزند؛ جبرییل در نزول قرآن دخالت داشته؛ قرآن یک وجود پیشین در لوح محفوظ داشته و ... اما طرفه این است که هیچ کدام از این تعبیرات و اصطلاحات با نظر دقیق، این مدّعا را که مصحف شریف در درجه اول کلام نبوی خود پیامبر است، رد نمیکند و با آن منافات ندارد. مهمتر اینکه همین آیات مورد نظر اگر کلام محمد (ص) (انسان) فرض نشوند، قابل فهم نخواهند بود. در مباحثات کلامی غیردقیق، از معناهای متفاوت وحی، قرآن، کتاب، کلام خدا، آیات و پارهای از واژههای دیگر مربوط هم غفلت میشود؛ گویی همهی این واژهها مترادفند. آنچه در متن مصحف در ارتباط با یکی از آنها گفته شده به حساب دیگری گذاشته میشود و علاوه بر این از معانی متفاوت هر واژه در موارد مختلف مصحف هم غفلت میشود و این بیدقتی خصوصاً در مباحث کلامی اخیر جامعه، ابهام و اغتشاش آفریده است. این مشکلات در درجه اوّل از آنجا ناشی میشود که پارهای از باحثان از این نکته غافل میمانند که بنا بر اینکه قرآن کلام محمد است، دیگر نمیتوان گفت خدا در قرآن چنین میگوید. باید گفت پیامبر در قرآن چنین میگوید؛ گر چه کلام او با اشاره الهی شکل میگیرد. این غفلت یک دور باطل به وجود میآورد و نزاع بیثمری را نقاب حقانیت میپوشاند. علاوه بر آنچه در مقالهی «قرائت نبوی از جهان» آوردهام، در آینده به بیان شواهد تاریخی دیگری از متن قرآن خواهم پرداخت که نشان میدهند این متن کلام پیامبر است؛ «بعث» و «اشاره» فعل خدا و کلام او است. «در زبان خدایی» و خواندن توحیدی جهان (قرآن) در مصحف فعل پیامبر و کلام او است در زبان عربی. ٩ - «زبان و کلام خدا» در ادیان ابراهیمی: در قرآن مجید از «کلام خدا»، «کلمهی رب»، «کلمات خدا» و... بارها سخن رفته است. متکلمان، متألّهان و عارفان یهودی، مسیحی و مسلمان در این باب که حقیقت کلام و کلمه خداوند چیست، سخنان بسیار نغز و جذاب گفتهاند. علاوه بر پیامبران، انسانهای معنوی دیگری هم گزارش کردهاند که چگونه خدا با آنها سخن گفته است. ادبیات عرفانی الهیاتی ادیان ابراهیمی گنجینه گرانبهایی از این گزارشها را منعکس میکند. عارفان و متألهان در این باب موضوع «زبانهای خدا» را مطرح کردهاند و گفتهاند زبانهای خدا «غیر از زبان انسان» است و از جنس الفاظ و جملات و مفاهیم زبان انسانی نیست و بنابراین کلام خدا هم از این جنس نمیتواند باشد.2 پیامبران و دیگر انسانهای معنوی، زبان خدا را نه در الفاظ و جملات و مفاهیم، بلکه در شگفتیهای عالم هستی اعم از «انفس و آفاق» یافتهاند. ممکن است پیامبری کلام خدا را به صورت الفاظ و جملات و یا اصوات بشنود؛ اما در عین حال او تجربه میکند که حقیقت کلام خدا از جنس آنچه او میشنود، نیست. زبان و کلام خدا چون مانند «زبان کلام انسان» الفاظ و جملات و مفاهیم ندارد؛ محدودیتهای آنها را هم ندارد و انواع و اقسام سخن گفتن خدا را نمیتوان محدود کرد. از «اشاره سریع و خفی» (وحی) گرفته تا «تجلّی»، «اشراق»، «مناجات در قلوب بندگان»، «رؤیای صادق نبوی»، «آگاهی باطنی انسان از خدا»، «تجربه تسبیح موجودات» و «آیه دیدن همه پدیدهها» و سراسر جهان به مثابه کتاب مکتوب خدا (کتاب تکوین) «صدای وجدان» «الزامهای قطعی عقلانی» و انواع فراوان دیگر که ابن میمون در کتاب «دلاله الحایرین» در باب نبوت، با استناد به کتاب مقدس پارهای از آنها را برشمرده، کلام خدا شمرده شدهاند. توجه گستردهتر به این آراء در دهههای اخیر، موجب نظرات جالبی در باب فهم و تفسیر وحی شده است.3 بنا بر توصیفی که آنان از کلام خدا میدهند، مخاطبان پیامبر نمیتوانند کلام خدا را که به پیامبر فرود میآید، بلاواسطه تجربه کنند؛ آن را بشنوند و بفهمند. توانایی آنها تنها در این حد است که کلام پیامبر را که بر اثر انگیختگی از کلام خدا و برای اعلام یا ابلاغ آن با مخاطبان در میان میگذارد، بفهمند. یک مثال ساده میتواند این مطلب را توضیح دهد. اگر یک انسان با اشاره دست خود که مطلبی را به انسان دیگر بفهماند و آن شخص با الفاظ و جملات صوتی و یا کتبی آن مطلب را به شخص سوم منتقل کند، در این صورت شخص سوم کلام شخص دوم را میشنود و میفهمد، نه کلام شخص اول را؛ زیرا شخص اول اصلاً کلامی از جنس الفاظ و جملات نگفته است. ممکن است نقضی را به میان آوریم و بگوییم آنجا که مثلاً کسی یک بیت از حافظ را برای من میخواند. گر چه آن کس که با من سخن میگوید شخصی غیر از حافظ است، ولی من از طریق این شخص، کلام حافظ را میشنوم و میفهمم و نه کلام خوانندهی آن بیت را. چرا نمیتوان گفت پیامبران هم همان کلام خدا را که تجربه کردهاند، عیناً به ما منتقل میکنند و ما از طریق پیامبران عین کلام خدا را میشنویم. باید توجه کنیم که یک لغزشگاه پنهان در این تشبیه وجود دارد و آن این است که کلام حافظ از جنس کلام انسان یعنی مرکّب از الفاظ و جملات است که عیناً قابل نقل و حکایت است. اما بنا بر آنچه عارفان و متألهان میگویند، کلام خدا نه تنها الفاظ و جملات و مفاهیم ندارد، بلکه فهم پیامبران نیز از کلام خدا از جنس فهم انسانها از کلام یکدیگر نیست و در این صورت کلام خدا عیناً قابل حکایت و نقل نیست؛ و این موضوع، بسیار مهم است. ١٠ - گوش کردن به کلام پیامبران، شنیدن کلام خدا: مثلاً آیا حکمتی را با زبان خدایی به او آموخته است (مانند حکمیتهای منقول از انبیاء)؟ آیا او را آگاه ساخته که باید عمل معینی را انجام دهد (مانند آگاه کردن ابراهیم از قربانی کردن فرزند خود) آیا او را برانگیخته تا قومی را از چنگال اسارت و عبودیت آزاد کند و برای آنها شریعت به وجود آورد (آزاد کردن موسی بنی اسراییل و شریعت تورات.) یا اینکه به او بینشی بخشیده تا جهان (طبیعت، انسان، تاریخ و جامعه) را به گونهای الهی و موحدّانه قرائت کند، همهی پدیدهها را «تجلّی» خدا ببیند و از «توحیدی تمامعیار» سخن گوید و فرهنگی جدید به وجود آورد و تاریخ بشریت را در مسیر جدیدی قرار دهد؟ (چنانچه نظر ما درباره نبوت پیامبر اسلام همین است و مصحف شریف را قرائتی توحیدی - نبوی از جهان میدانیم) باز هم تأکید میکنم تشخیص این موضوع که خدا در سخن گفتن با پیامبر با وی چه کرده است، تنها با بررسی نوع ادبی کلام آن پیامبر و عواقب آن میسر میگردد. این کار نه از برهان عقلی ساخته است و نه از برهان نقلی. متألهان و عارفان میگویند انسانها میتوانند از طریق کلام پیامبران کلام خدا را بشنوند. شنیدن کلام خدا با گوش کردن به کلام پیامبران میسر میشود. ممکن ساختن این شنیدن کار آن مفسّر است که کلام پیامبران را تفسیر میکند. واضح است که منظور از شنیدن در این باب شنیدن با گوش نیست. منظور تجربه مخاطب خدا قرار گرفتن است.4 ١١ - وحی محمدی، الفاظ، جملات و مفاهیم نیست: مقاله قرائت نبوی از جهان، گر چه نظریهای دربارهی حقیقت کلام خدا نیست، ولی آنجا با استناد به پارهای از آیات قرآن گفتهام کلام الهی نازل بر پیامبر اسلام بنا بر قرآن، همان است که در قرآن «وحی» نامیده شده است. میتوان گفت از قرآن فهمیده میشود که وحی سبب سخن گفتن پیامبر در مصحف بوده است؛ یا اینکه مصحف در بر دارندهی کلام خدا است؛ یا اینکه مصحف محصول وحی است و امثال این تعبیرات. اما نمیتوان گفت مصحف عین کلام خدا است در آن مقاله گفتهام بنا بر قرآن پیامبر(ص) تجربه میکرد که این خدا است که او را «به گونهای ویژه» توانا میسازد تا سراسر جهان را آیات خدا تجربه کند و آن را «موحدانه» قرائت کند. میتوان با استناد به آیات بیشتری از قرآن و تحلیل عمیقتری از واژههایی چون «اصطفاء» «وحی» و انزال و تنزیل کتاب، کتاب، قرآن، ترتیل خدا، تفصیل کتاب، تعلّم پیامبر از خدا لزوم عجله نکردن پیامبر در قرائت وحی، معانی متفاوت وحی در قرآن و بسیاری دیگر از آنچه در قرآن، به وحی و پیامبر ارتباط پیدا میکند و نیز جستجوی بیشتر در معنای وحی در فرهنگ اعراب و نیز روایات تاریخی که چگونگیهای نزول وحی بر پیامبر را نشان میدهند، دربارهی جزئیات آن «تجربه تواناسازی» (امداد ویژه الهی» نظر مبسوطی اظهار کرد. آنچه در این باب به فهم موضوع کمک میکند همان نظر متألهان و عارفان، درباره تفاوت بنیادین کلام و زبان خدا با کلام و زبان انسان است. میتوان گفت تجربه پیامبر اسلام از امداد ویژه الهی که در نظریه قرائت نبوی از جهان به آن اشاره شده، تجربه گونهای کلام خدا بوده و در این تجربه، اشاره (امداد) وحیانی عین کلام بوده است. انس ذهنی ما با کلام انسان این خطا را پیش میآورد که زبان و کلام خدا را به زبان و کلام انسان قیاس میکنیم و کلام قرآن را نیز قائم به «الفاظ» و «مفهوم»ها به شمار میآوریم. اما کلام خدا با الفاظ مفاهیم شکل نگرفته است و بنابراین «وحی محمدی» از جنس الفاظ و جملات و مفاهیم نبوده است. این انتقاد که چون در اسلام کلام الهی مطروح است، باید به کلام الهیای که الفاظ و جملات و مفاهیم دارد. معتقد باشیم از همان قیاس خطا ناشی میشود که توضیح دادم. آری مسلمانان به وجود کلام خدا معتقدند؛ اما نه کلامی که با الفاظ و جملات و مفاهیم بافته شده است. در اینباره باز هم سخن خواهم گفت. هنر تفسیر قرآن این است که مفسّر آن را به گونهای تفسیر کند که مخاطبان، خود را نه مخاطب مفسر، بلکه مخاطب کلام خداوند تجربه کنند که مصحف در بر دارندهی آن یا محصول آن است. با این همه آنچه در قرآن خدایی، است و آنچه در قرآن «بشری» است باید از یکدیگر تمیز داده شوند. در مقالهی قرائت نبوی از جهان این تمایزات در نظر گرفته شده است. در اینباره به تفصیل سخن خواهم گفت و چگونه ممکن شدن این تمییز را توضیح خواهم داد. ١٢ - تفسیر آزاد قرآن چگونه شکل میگیرد؟ تفسیر غیردگماتیک مصحف (تفسیر آزاد) نه تنها صدمهای به «پیام دینی» این کتاب نمیزند، بلکه راه را باز میکند تا پیام دینی آن، منقحتر و معقولتر بازیافته شود. این همان مدعا است که در مقاله قرائت نبوی از جهان آورده و گفتهام فهم و تفسیر قرآن موقوف این نیست که قبلاً آن را یک کتاب وحیانی تلقی کنیم. مقالهی قرائت نبوی از جهان یک تفسیر آزاد است. پارهای از پیشفهمهای این تفسیر آزاد را که در آن مقاله با اختصار و اجمال آورده بودم، در این مقاله توضیح دادم. در آینده سایر پیشفهمهای این تفسیر را بیان میکنم و توضیح میدهم که این تفسیر آزاد چگونه شکل میگیرد. پانوشتها: برگرفته از: سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بخش نخست این نوشتار: پیشفهمهای تفسیر آزاد قرآن در همین زمینه: گفت و گو با سروش درباره قرآن سروش: بشیر ما بشر بود سروش، خلافِ دین نگفته است پیامبر دعوی قانونگذاری برای بشر ندارد اصلاحگران دینی اصول اعتقادی را خدشهدار کردهاند شبستری و طلب دائمی ایمان مصاحبه فصلنامه مدرسه با مجتهد شبستری که به توقیف این مجله منجر شد: «پیامبر دعوی قانونگذاری برای بشر ندارد» گفتگو با دکتر محمدرضا نیکفر درباره توقیف مدرسه: «قرآن معرفت؛ قرآن قدرت» بود آیا که درِ «مدرسه»ها بگشایند؟ پیشینهی نظریههای وحی در فلسفهی اسلامی پیشینهی نظریههای وحی در عالم اسلام |
نظرهای خوانندگان
درقرآن بارها گفته شده که قرآن وحی خداست ( آیا می توان در یک مجصول زبانی شکل را از معنی اش جدا کرد . شما که عالم و دانشمندید دیگر چرا ؟) اما کجا گفته شده بود که کلام محمد است که بتوان استدلال های شما را پذیرفت و به نتیجه ای که شما می خواهید رسید. نکته ای که برای من جالب است این که این مقاله ی شما به قدری فاضلانه نوشته شده که همه چیز در آن در تردید و تقریب است . یعنی خود شما در حالی که خدا را ( که همه ی کلمه های ما مال اوست) از تکلم ناتوان می دانید. باز هم دلیلی و شاهدی در دست ندارید که متن مستقیم و عینی قرآن را محصول ادبیات محمد بدانید. پس خیلی زود به نتیجه نرسید .
-- بدون نام ، Apr 22, 2008 در ساعت 03:54 PMدر مجموع نوشته ي آقاي مجتهد شبستري به نظر من با توجه به تعاليم ديني قابل قبول نمي باشد. و براي اين سخن شواهد در ميان حرف هاي ايشان فراوان است( چه در همان مقاله اي كه مدتي پيش درج شد و چه در همين نوشته جديد كه در دو نوبت درج گرديد). به هر روي طرح چنين مباحثي در زمانه مي تواند مفيد باشد. اميدوارم نوشته و نظرات مخالفان اين نگرش هم در آينده مطرح شود.
-- ماني جاويد ، Apr 22, 2008 در ساعت 03:54 PMسپاس از زمانه براي پيگيري و درج اين مطلب.
فيلم Messanger از آقاي بسون نيز كه در مورد قيام ژاندارك مي باشد نيز به انساني بودن فهم پيام وحي اشاره مي كند. جالب اينجاست كه در ان زمان در قرن 15 وي را به عنوان جادوگر شيطاني آتش زدند ولي 500 سال بعد توسط كليساي واتيكان مقدس شمرده شد!
-- ح.م. ، Apr 24, 2008 در ساعت 03:54 PM