تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

اسرائیل خواستار اعمال فشار بیشر بر تهران شد

سخنگوی ایهود اولمرت نخست‌وزیر اسرائیل با اشاره به برنامه هسته‌ای ایران گفت، همچنان باید همه گزینه‌ها در قبال برنامه هسته‌ای ایران روی میز باشد.

به گزارش رویترز، مارک رگیو سخنگوی اولمرت گفت که در مواجهه با برنامه هسته‌ای تهران همه گزینه‌ها از جمله فشارهای اقتصادی بیشتر، باید مد نظر باشد.

این سخنان بلافاصله پس از آن ابراز شد که شائول موفاز، معاون اولمرت و رئیس پیشین ستاد نیروهای مسلح اسرائیل، حمله به ایران را غیر قابل اجتناب خوانده بود.

رگیو در سخنان خود به طور مستقیم به موضع‌گیری موفاز اشاره نکرد اما گفت: «به اعتقاد اسرائیل لازم است در کنار تحریم‌های سازمان ملل، فشار بیشتری بر حکومت ایران وارد شود تا تهران مجبور به توقف برنامه هسته‌ای تهاجمی خود شود.»

شائول موفاز روز جمعه در مصاحبه‌ای گفته بود: «اگر ایران به برنامه هسته‌ای خود ادامه دهد، ما به آن حمله می‌کنیم.»

وی ادامه داد: «دیگر گزینه‌ها مأیوس‌کننده هستند. تحریم‌ها تأثیرگذار نیستند. گزینه دیگری به‌جز حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران باقی نخواهد ماند.»

این سخنان در شرایطی بود که اولمرت نخست وزیر اسرائیل، در شدیدترین هشدار خود در قبال ایران در جمع آیپک گفته‌بود که برنامه هسته‌ای ایران باید «به هر نحو ممکن» متوقف شود و تهران باید وادار به درک عواقب وخیمی شود که در صورت ادامه این برنامه نصیبش خواهد شد.


در همین رابطه:
موفاز حمله به ایران را اجتناب‌ناپذیر خواند
تأکید بوش و اولمرت بر «تهدید جدی ایران»
اوباما: «برای حذف تهدید ایران تلاش می‌کنم»
اولمرت خواستار توقف برنامه هسته‌ای ایران شد

نظرهای خوانندگان

امید وارم این بار چاپ شود


نقد و بررسی دیدگاههای تحلیلگران در بار حمله نظامی امريكا به ایران
در ارتباط با حمله نظامی آمریکا آنگونه که برخی تحلیل گران در رادیو زمانه بدان می پردازند می توان نکاتی را مورد توجه قرار داد تا شاید کمکی باشد به تحلیل درست و کنش منطقی در روابط سیاسی دو کشور.
با مطالعه دیدگاه های متفکران وسیاست مداران نکاتی بعنوان جای سئوال باقی است که جدی به نظر می رسد و پاسخ آنها در این قبیل تحلیلها به چشم نمی خورد و همین مسایل چنان شبهه ای به ذهن متبادر می نماید که گویا یا این مسئله یک حباب تو خالی است و یک هیاهوی تبلیغاتی، رسانه ای و سیاسی بیش نیست و یا تحلیلگران بار علمی چندانی بخصوص در حوزه های انسانسناسی جامعه شناسی و روانسناختی در چنته ندارند. تعمدا به این علوم اشاره میشود که آنها عمیقا با تحلیل کنشهای فردی، گروهی، اجتماعی، ملی و بین المللی ارتباط و سرو کار دارند.
دلایل این مسئله مختصرا به این شکل مطرح می شود:
1- این تحلیل ها عاری از هرگونه سازو کار و مکانیزم علمی در باره ساختار های اجتماعی و اید یو لوزیکی جامعه ایران است. بخصوص که نظام اجتماعی و سیاسی –ایدئولوزیکی ایران از زمان صفویه به این سو دارای یک ساختار قابل تنظیم، نظامند و یک سیر حرکتی الگومندی است لذا تحلیل در ست بایستی در راستای چنین تاریخی باشد چرا که مطالعه و در نظر گرفتن کنشهای تاریخی به پیش بینی و درک درست کنشها کمک می نماید. در این زمینه آثاری مثل نوشته های احمد اشرف، جان فوران، کاتوزیان، نیکی کدی، فرای ، هوگلند، اینجانب و... البته با رویکردی تلفیقی انتقادی به بار تحلیلی عزیزان کمک می نماید.
2- اگر چه جمهوری اسلامی در بسیاری از زمینه های توسعه در چند سال اخیر بسیار ناموفق عمل نموده است لیکن در برخی موارد کشور ایران به پیشرفتهای بس شگرف نایل آمده است. امروزه تمام روستاهای ایران برق،راه اسفالته، امکانات بهداشتی آموزشی و حتی ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی دارد. به لحاظ نظامی نیز نا گفته پیداست با بوجه های اختصاص یافته بدان و تجربیات جنگ با عراق پیشرفت های زیادی نموده است. لذا ایران کشور قدرتمندی است و هرگونه ساده نگری در مورد جنگ ممکن است به زیان هر دو طرف و حتی نابودی ملتهای منطقه و حتی جهان بینجامد لذا در این زمینه می بایست تفکر منطقی و عقلایی داشت.
3- آمریکا همانگونه که مدعی است و قسمی نیز شاید واقعی است خود را مدعی آزادی صلح طلبی و حامی امنیت برای جهانیان می داند لذا چطور به سادگی در پی نا امن نمودن منطقه و جهان را می نماید مگر در تاریخ خود جنگ ویتنام یا همین عراق و ... را سیاست مداران آن کشور مرور نمی نمایند. لذا مسایل به همین سادگی نیست شاید بازار گرمی باشد ، جناب آقای ترابی.
4- این تحلیل گران تا چه حدی از اوضاع داخلی ایران اطلاع دارند به چه میزان از روانشناسی ملت ایران آگاهی دارند؟ بررسی های تفاسیر این تحلیلگران نشان می دهد که شاید به دلیل دوری از وطن دسترسی ناقص به اطلاعات دست اول و به روز داشته باشند.
ملت ایران ملتی احساساتی و اغلب تحت تاثیر فضا و جو اجتماعی حاکم هستند و در مواردی انسانهایی که کنشهای پیش بینی ناپذیری را از خود بروز می دهند که با معادلات همخوانی ندارد. لذا توجه به این مسئله در حمایت و عدم حمایت مردم از مسئولین در امر جنگ قابل تامل است.
ذات و ماهیت مذهب شیعه که در خون و استخوان ملت جاری است در واکنش به این مسایل باید مد نظر قرار گیرد.
البته مسایل جامعه شناختی و انسانشناختی دیگری نیز هست که بدلیل اطاله کلام نمی توان مطرح نمود. لیکن چند سناریو می توان برای این مسئله جهت درک بهتر اوضاع سیاسی مطرح نمود:
الف) سناریوی اول اینکه همه این هیاهو یک بازار گرمی و تبلیغات رسانه ای سیاسی و... است که می توان رد پای آن را در آثار پست مدر نیستها و منتقدان مدرنیستی مثل مارشا ل برمن یافت که در کتاب تجربه مدر نیته برخی مسایل را در ذات مدرنیته و تناقض در آن می بیند و..
ب) سناریوی دوم را که به واقعیت نزدیک و کمی با سناریوی اول شبیه است "بازی سیاسی" است. سیاست همین است اخه سیاست مداران مشغله ای جز این نمی توانند داشته باشند که می بایست مدام در حال سفسطه گری، دلالی ، زبان بازی و... باشند و چند تحلیل گر هم نظیر همین نوشته و سایر نوشته ها به دان لفت لعاب بدهند. آیا همین است؟ به نظر می رسد که اگر تاریخ را مورد بازبینی قرار دهیم تا کنون اینگونه بوده است.
ج) شاید دیدگاه صاحبنظران نظام جهانی کسانی مثل والرشتاین امین و... درست باشد که امریکا در چالش سیاست خارجی خود خواستار عدم عقب نشینی از مرکزیت خود بوده و در پی تحت تاثیر قرار دادن جناح های مقابل مثل اتحادیه اروپا چین و روسیه بعنوان دو مرکز عمده رقیب و ایران که هم پیمان چین و روسیه است در پی تضعیف این جناح در راستای تحکیم سیطره خود باشد که نشانه های آن نیز فرا وان است.
د) شاید امریکا با ایران در افتاده و بجنگد چرا که کشور های مرکز بحران های داخلی خود را به جهان سوم منتقل می نمایندو در انجا با تمرکز و اسودگی بیشتر مدیریت می نمایند. بی جهت نیست که فرانسه نیز با بی ثباتیهای اخیر در این کشور در تحولات جهانی مداخله گرانه تر و جنجالی تر ظاهر می شود و بخصوص ملاحظه می شود که اخیرا هم ثبات در این کشور دیده می شود و هم سیاست مداران آن کشور به دنبال دست اندازی در مناطق دیگرند.
ه) آمریکا با ایران جنگ کرده و به مدد ملت ابران( با توجه به روحیه رشادت بدور از تعصب این یک واقعیت و روانشناسی ملت ایران است، رجوع شود به آثار بنو عزیزی در مورد اسلام سیعه و نقش آن در انقلاب و توسعه) و تدبیر مسئولین شکست سنگینی می خورد و مسئل اسراییل نیز حل می شود.
و) جنگی در کار نیست و آمریکا در پی کسب منفعت بیشتر در منطقه است لذا امنیت منطقه صلح و آزادی که شعار آن از آمریکا و ابرانیان مهاجر شنیده می شود صورت مسئله است. همه می دانند که جناب دکتر ترابی سرمایه داری دچار بحرانهای چرخه ای و فراز و فرود آغاز و انجام است، برای گریز از بحران فی نفسه بدنبال سود و منفعت است لذا چاره ای نیست که به هر ترفندی کسب سود در خارج از جهان سرمایه داری برایش حیاتی است.


-- الفظشدتشد الف ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:13 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)