رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «پسته و شیرینی خوردن یواشکی» | ||
«پسته و شیرینی خوردن یواشکی»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comعباس وفایی؛ مشهور به «وفا» از جمله خوانندگان پاپ دههی پنجاه بود که بین جوانان آن زمان از محبوبیت خاصی برخوردار بود. او بعد از پیروزی انقلاب مانند شمار زیادی از هنرمندان؛ ممنوعالصدا و ممنوعالتصویر شد. وفا در ایران ماند و در همهی این سالها در مراسم و جشنهای خصوصی برنامه اجرا کرد.
قبلآ با «وفا» گفتوگوی مفصلی داشتهام اما این یک گپ خودمانی نوروزی است:
وفا جان میونهات با یک گپ خودمونی چطوره؟ صد در صد موافق! شب عید؛ عید نوروز. با این گپ با همه ایرانیهایی که در دور دنیا هستن ارتباط برقرار میکنیم. بگو ببینم چی میخوای بگی؟ بریم سراغ ایام قدیم؟ برو بریم! شما یکی از خوانندههایی بودی که به قول معروف؛ تیپ دخترکشی داشتی! خب! یادم میاد توی دبیرستان خودمون؛ خیلی از دخترها عکسهاتو جمع میکردن و روی جلد کتاب درسیشون میزدن. خیلیهاشون آرزو داشتن زنت بشن! خیلیهاشون هم فقط حسرت داشتن یک بار از نزدیک ببیننت. باور کن به این صورت که داری میگی نه! یعنی الآن چرا؛ خبردار هستم. ولی اون زمان سرم تو کارم بود و همه را به یک چشم نگاه میکردم و به همه بهعنوان طرفدار نگاه میکردم. حتی دخترهایی که حضوری مراجعه میکردن و میآمدن من رو ببینن اگر میخواستن طور ذیگهای ابراز احساسی نشون بدن؛ اونها رو به طریقی رفع و رجوع میکردم و میفهموندم که نه! این راه غلطه!
پس خوشا به حال دخترهایی که نیومدن ببیننت! این چیزها طبیعیه. همین حالا هم هنرپیشههای سینما که فعالیت دارن؛ اینها هم طرفدار دارن. دورهی ما؛ ما هم طرفدار داشتیم. شاید الآن طرفداران ما از ما اطلاعی ندارن و اگر اطلاع پیدا کنن بیشتر به طرف ما بیان. خودت پیش از اینکه مشهور بشی؛ در دوران نوجوونی؛ عکس خواننده یا هنرپیشهای را جمع میکردی؟ خودم بله. خیلی از خوانندهها را دوست داشتم. قبل از اینکه خواننده بشم و معروف بشم عکس ویگن را داشتم. عکس گوگوش و رامش را داشتم. عکس خیلی از خوانندههایی که دوست داشتم را داشتم. صدای عارف را دوست داشتم و گوش میکردم. بعد از اینکه یک روز مشهور شدم؛ به گفتهی شما و اگر حمل بر خودستایی نباشه؛ خودم به اصطلاح الگو شدم و شدم محبوب 30 میلیون آدم. نوروزه و دلم میخواد برای شنوندگان رادیو بهترین خاطرهی نوروزیت را تعریف کنی. من تا حالا؛ منهای چهار، پنج سالش که یادم نمیاد؛ پنجاه و دو، سه نوروز دیدم و هر کدومش برای من یک خاطرهو یک رنگ بخصوصی داره.
بهترین خاطراتی که از نوروز دارم از دوران بچگیمه. عشق اون بوی اسکناس و اون یواشکی رفتن توی اطاق مهمونخونه. میرفتیم یواشکی شیرینی و پسته و سوهان عسلی میخوردیم. کفش نو و کت شلوار نو میپوشیدیم. پول نو میگرفتیم. اینها همه خاطرات زیباییه تا اینکه آمدم توی رادیو تلویزیون و معروف شدم؛ یک خاطره هم از اونجا دارم. یادم میاد اولین ابلاغی که رادیو به من داد خیلی جوون بودم. حکمی به من دادن که باید عید نوروز به لندن برم و برای دانشجویان مقیم لندن آواز بخونم. به همراه خانم گوگوش. از لندن هم به بیروت رفتیم و برای ایرانیان مقیم بیروت برنامه اجرا کردیم. بهترین عیدیای که گرفتی چی بوده؟ پولهای بزرگ و درشت دست انسان میاد ولی مهم خاطراتیه که از پول به یاد میمونه. من اون پول کوچکی که از پدرم میگرفتم. از دایی و فامیلهام میگرفتم؛ 1 تومنی و 5 تومنی. اینها را جمع میکردم. نو بود، باهاش حال میکردم، کِیف میکردم. بهترین عیدیهای من مال همون موقع بود. مامانم عیدیهای ما را میگرفت برامون بایگانی میکرد؛ هنوز هم توی بایگانی مونده! خب بههر حال مادر شما به فکر شما بوده. من خودم به فکر خودم بودم و همیشه عیدیهام را جمع میکردم. شاگرد قصابی بودم. شاگرد کفاشی بودم. شاگرد سلمونی بودم. شاگرد شیرینی فروشی بودم. 3 ماه تابستون خودمو علاف نمیکردم. میرفتم کار میکردم. این پولها را جمع میکردم. مثلآ اون موقعها میشد 10 تومن، میشد 18 تومن. میرفتم میگذاشتم توی بانک. اهل این نبودم که پولهام را بدم سیگار یا مشروب و چیزای دیگه.
حالا اگر تبریک نوروزی برای شنوندگان داری؛ بفرما. من به تمام شنوندگان رادیو؛ چه اونها که صدای ما را میشنون و چه اونها که مصاحبهرا میخونن؛ به فرد فردشون چه در داخل ایران و چه در خارج از صمیم قلبم تبریک میگم و آرزو میکنم در سال جدید تمام مردم دنیا خصوصآ ایرانیها شاد و فارغ از همهی غمها باشن! بعد از گفتوگویی که سال گذشته با «وفا» داشتم؛ افراد زیادی تماس گرفتند و شماره تلفن «وفا» را میخواستند. اینبار با موافقت خود «وفا» شماره تماس ایشان اینجا درج میشود: |
نظرهای خوانندگان
مینو خانم سلام وعید شما مبارک . هر وقت در این زمانه گذری مبکنم واسم وتصویر شما را میبینم اول دو قرص زیر زبانی کنار دستم میگذارم !! و بعد !! این اقای وفا برادر اقای وفایی نیست ؟؟؟! این با معرفت همان نیست که زیر سایه داداش توی کافه درجه دو مولن روژ اواز میخواند ؟؟! وما هم به مو های اطو کشیده اش گیر میدادیم ؟؟! پیرمرد ! چرا حق برادررا بجا نیاوردی؟؟! دومین قرص را زیر دندون ترکاندم ! دلم از دست این ( زمانه ) خون شد !!
-- نادر ، Mar 20, 2010 در ساعت 07:35 PM-----------------------
سلام بر نادر عزیز
عید و سال نو بر شما هم مبارک باد!
نادر خان خدا نکنه به قرص زیرزبانی نیاز پیدا کنید! حقیقتش متوجه نشدم چرا به قرص زیرزبانی احتیاج پیدا میکنید آنهم با دیدن اسم و عکس من!
و نکتهی دیگه اینکه
بله؛ وفا برادر جمال وفایی هست و اتفاقآ در مصاحبهی پارسال از او هم به نیکی یاد کرد
مینو صابری
یاد وفا بخیر
-- عبداللطیف عبادی ، Mar 21, 2010 در ساعت 07:35 PMچقدر چهره اش عوض شده است. یاد دوران کودکی ام بخیر . چقدر این ترانه هایی که در بین برنامه پخش شدند خاطره انگیز بودند .
نوروز شما و وفای عزیز مبارک
www.aebadi.com
کاش یک سی دی منتشر میکرد با آسارهی قدیمیش با کیفیت بلا و از روی مسترهای استودیو
http://updatesdario.blogspot.com/2009/04/vafa-rare-lost-70s-track.html
-- کاش ی ، Mar 23, 2010 در ساعت 07:35 PM