رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی نواحی ایران > هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاج | ||
هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاجمینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comاولین برنامه از سری برنامههای موسیقی نواحی ایران؛ اختصاص دارد به موسیقی قوم ترکمن. مسلم است که پرداختن به همه جوانب موسیقی مقامی در برنامههای محدود رادیویی نمیگنجد؛ چون آنقدر دامنهی این نوع موسیقی گسترده است که در بارهی آن کتابها نوشته شده و با این وجود حق مطلب ادا نشده.
اما اینها دلیل نمیشود که بهطور مختصر به این موضوع نپردازیم. موسیقی مقامی را شاید بشود اینطور تعریف کرد: «هر نغمهای که بیانگر گوشههایی از رخدادهای زندگی مردم باشد؛ بیانگر شادیها، غمها، حوادث و اتفاقاتی که برشی از زندگی هر قوم است به آن موسیقی مقامی گویند. هر مقام دارای داستان و حکایتی است که توسط خنیاگران بومی سینهبه سینه گشته و همراه با ذکر روایت آن؛ نغمهگری کردند». در سفری که به استان «گلستان» داشتم؛ دیدم بهتر است با آقای «موسی جرجانی»؛ پژوهشگر استان گلستان گفتوگویی داشته باشم که ابتدا کمی با فرهنگ قوم ترکمن آشنا شویم. موسی جرجانی از آن دست پژوهشگرانی است که مانند یک دائرهالمعارف زنده؛ خود منبعی است برای شناخت فرهنگ غنی ترکمن. موسی جرجانی؛ مدیر گروه موسیقی «ملانفس»؛ متولد سال ۱۳۲۸در روستای «پیرواش» از توابع شهرستان «آققلا»ی استان گلستان است که حدود ۴۰ سال است در «گرگان» زندگی میکند. از موسی جرجانی تا کنون هفت کتاب منتشر شده که در زمینهی موسیقی منطقه است. او عضو پیوستهی پژوهشگران موسیقی کشور نیز هست. فرهنگ ترکمن بر چه پایههایی استوار است؟ من چهار ستون برای فرهنگ ترکمن قائلام؛ که این چهار ستون با زندگی ترکمن عجین است. بُعد بعدی قضیه؛ «اسب» ترکمن است. زندگی ترکمن وابستگی کامل به اسب داشته است. بُعد بعدی «مختومقلی فراغی» است. ما یک شاعر و عارف بزرگ داریم که حدود سه قرن پیش زندگی میکرده. اشعار این شاعر؛ بیانگر ایدهها و آرمانهای ترکمن است. میگویند این عارف، هرآنچه ترکمن داشته ثبت کرده و برای آینده هم ترسیم کرده. ستون چهارم «دوتار» ترکمن است. هرچه راز در دل ترکمن بوده دوتار اینها را در سینهی خود جای داده و بعد توسط خواننده بین مردم بازگو شده. میگویند هر قومی ممکن است یک «تاج» داشته باشد؛ ترکمن دو تاج دارد. یکی «مختومقلی» و دیگری «دوتار» است.
از شما میخواهم در مورد قدمت و ویژگی دوتار ترکمن توضیحاتی بفرمایید. دوتار قدمتاش خیلی زیاد است. این دوتار؛ اسم اصلیاش «توتتار» بوده. یعنی سازی که از درخت «توت» بهدست آمده. درخت توت بسیار محکم و مقاوم است. از چوب این درخت استفاده کردند و دوتار را ساختهاند. افسانهای است که میگوید زمانی که برای اولینبار دوتار را ساختند؛ هر کار کردند صداش درنیامده. خود ِ دوتار به صدا در میآید و میگوید «از جنس من رشتهای به من بیاویز تا صدام در بیاید» آن شخص که دوتار را ساخته بوده پی میبرد منظور او «تار ابریشم» بوده. روی درخت توت کرم مینشیند و بعد از آن تارهای ابریشم پدید میآید. این تارهای ابریشمی را رشته میکنند به دوتار میآویزند. صدای دوتار در میآید. زمانهای قدیم برای ساختن دوتار از سیم استفاده نمیکردند؛ بلکه از رشتههای ابریشم استفاده میشده و به آن میگفتند «توتتار» یعنی «تار»ی که از جنس «توت» است. از مقامهای ترکمن که سینه به سینه گشته؛ امروزه چند مقام باقی مانده که میشود به آنها دسترسی پیدا کرد؟ میگویند تا به حال در کشور «ترکمنستان» و جاهای دیگر 500 مقام شناسایی شده؛ ولی در حال حاضر شاید 100 مقام بیشتر اجرا نشود. در ایران شاید 25 مقام بیشتر اجرا نشود. به مرور دارد کم میشود. به مرور داستانهاش هم فراموش میشود. اگر الآن ما یک خوانندهی خوب ترکمن را بیاوریم بگوییم داستان چندتا مقام را برایمان نقل کن؛ دوتا یا سهتا؛ بیشتر نخواهد گفت. چرا سازهای کوبهای در فرهنگ ترکمن جایگاهی ندارند؟ ترکمنها در طول تاریخشان دائم در حال جنگ و ستیز و فرار بودهاند. دائم درگیر جنگ و خونریزی بودهاند. زندگیشان همهاش با خون آغشته بوده. تمام نقشهای قالی ترکمن را که نگاه میکنید میبینید رنگ خون است. با وجود همه اینها؛ جایی برای شادی کردن نبوده! دائم غم و اندوه، کشت و کشتار، بیگاری، بَردهکِشی، بَردهفروشی. جنگ که میشده در «خیوه» و «بخارا» بازارهای بردهفروشی بوده. ترکمنها را میکشتند؛ آنها که سالم بودند را به عنوان برده میفروختند. زنهاشان را هم بین مردم تقسیم میکردند. در مورد «روایتگری» که در موسیقی ترکمن مرسوم بوده توضیحاتی بفرمایید و آیا هنوز هستند روایتگرانی که از عهدهی این کار بر آیند؟ معمولآ در عروسیها از سر شب تا حدود ساعت 11 ترانهخوانها میآمدند. از ساعت 12 شب تا صبح؛ روایتگران میآمدند.
این روایتگران داستانی «حماسی» یا «عشقی» که در فرهنگ ترکمن وجود داشته؛ اینها را روایت میکردند. از روی کتابهاشان که بعدا چاپ شده به نظم و نثر است؛ داستاناش را یک مقدار روایت میکنند به شعر آن که میرسند با «دوتار» میخوانند. یکی از آخرین بازماندگان روایتگران ما «حسین خیوهچی» بود که بهمن ماه سال 1387 مرحوم شد؛ در شهرستان «گنبد» زندگی میکرد با دوتارش. من از او صفحه زیاد دارم؛ حماسهی کوراوغلی را میخواند؛ حدود سه، چهار ساعت طول میکشد. روایت «شاهصنم غریب» را میخواند. روایت «امام حسین» را دارد. روایت «خسرو شاه» که حدود شش ساعت طول میکشد. در عروسیها از شب تا صبح یکی دوتا از اینها را روایت میکردند. مگر قوم ترکمن همه اهل «تسّنن» نیستند؟ بله؛ اهل تسّنن هستند. فرمودید راویت «امام حسین» را میخواندند! «امام حسین» و «اهل بیت» در فرهنگ و ادب ترکمن؛ چه مکتوب چه شفاهی؛ جایگاه خاصی دارند. درست است که اهل تسّنن هستیم اما از قدیم کتابهایی داریم که حدود 600 سال پیش در حوزههای علمیه «خیوه» و «بخارا» در بارهی امام حسین بوده که روایتگری میکردند. هر کتابی که باز کنید ترانههایی در بارهی «اهل بیت» در آن هست. اهل تسّنن به این دلیل که اینها اولادان «پیامبر اسلام» بودهاند؛ احترامشان را داشتند. جدا نیستند که! یک سری آمدند اینها را جدا کنند؛ وحدت ایجاد کنند! وحدت بوده! جداییای نبوده! هر کودکی در این ماه بهدنیا بیاید نام او برگرفته از «عاشور» است؛ «عاشور محمّد»، «عاشور گلدی»، یا اگر زن بوده «عاشور بیبی»، «عاشور سلطان»...
اهل بیت خیلی محترماند! در کتابهامان همیشه از حضرت «علی» بهعنوان «شاهمردان» یاد میکنند. از اهالی موسیقی ترکمن در بارهی تلاشهای ارزندهی شما برای حفظ و اشاعهی فرهنگ فولکلوریک ترکمن زیاد شنیدهام. لطفآ خودتان برایمان بگویید تا کنون چه کارهایی انجام دادهاید؟ با توجه به اینکه موسیقی بومی، محلی در شرف از بین رفتن و نابود شدن بود حدود ۱۵ سال پیش تصمیم گرفتیم در این باره یک فکر اساسی کنیم. افراد علاقهمند را جمع کردیم. یک گروه موسیقی در «بندر ترکمن» تشکیل دادیم تحت عنوان گروه موسیقی «مُلانَفَس». حدود 10 سال پیش گروه ما سر و سامان گرفت؛ شروع کردیم به شرکت در جشنوارههای مختلف. این گروه شامل چه چیزهایی است؟ این گروه از «نی»نوازی، «زنبورک»نوازی، «دوتار»نوازی و «ذکر خنجر» تشکیل شده. اوایل آوردن زنها بر روی صحنه مشکل بود. از نظر سنّتها، آداب و رسوم و باورها نمیپذیرفتند که زنها دنبال هنر موسیقی و تاتر بروند. ما ابتدا از خودمان شروع کردیم. دخترهای خودمان را آوردیم. به دوستانمان گفتیم دخترهاشان را آوردند؛ یکی خانماش را آورد. بالاخره به این صورت ما مجموعهای درست کردیم تا دیگران هم راغب شوند. ابتدای کار دخترها خجالت میکشیدند لباسهاس سنّتی ترکمن بپوشند در حالیکه ما برای آئینهای ترکمنی نیاز داشتیم که زنان با لباس سنتی خودشان حضور داشته باشند. دخترها لباسهاشان را در ساک میگذاشتند میآوردند و موقع رفتن هم با لباس معمولی برمیگشتند. اما طوری شد که از چند سال بعد پوشیدن لباس سنّتی در عروسیها و مراسم مُد شد. ما در این قالب داریم فعالیت میکنیم. تا اینجا از جان مایه گذاشتهایم. یک ریال از جایی نگرفتهایم. در ذهنشان کمک و کارهای خیریه را متعلق به مسجدها و حوزه علمیه میدانند. از نظر شرعی اینجور جاها برایشان مقبول است. به اینها نگفتهاند که فرهنگ اساس و پایه است. اینهمه میگوییم تهاجم فرهنگی، تهاجم فرهنگی! اگر چیزی سرمایهگذاری نشود که محصول نمیدهد! غربیها سرمایهگذاری میکنند؛ محصول میگیرند. روی بچههای ما کار میکنند. فرهنگ بومی هم متلاشی شده؛ دارد از بین میرود. چیزی باقی نمانده! من اینرا میگویم؛ با جدیت هم میگویم: وقتی ما برخورد میکنیم با ترکمنهای ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه و جاهای دیگر که ترکمننشین هستند مشاهده میکنیم که توان علمی و فرهنگی ترکمنهای اینجا خیلی بالا است! دانش و فهم و اطلاعاتشان بسیار بالا است! در «شوروی» هفتاد سال محیط را بسته نگاه داشتهاند و یک چیزهای خاصی به ترکمنها دادهاند؛ آنها هیچ اطلاعاتی از جهان خارج ندارند. هیچ موضوعی در فرهنگ ترکمن نیست که من کار نکرده باشم. علاقه دارم، عشق دارم؛ کار کردم. به تمام کشورهای آسیای مرکزی رفتم، کار کردم، جمع کردم. هنوز هم جمع میکنم. بچههای نسل ما با این فرهنگ بیگانه شدهاند. اگر امکانات در اختیار ما قرار گیرد و یک مقدار بُنیهی مالیمان تقویت شود؛ ما دنبال سود و کسب و این چیزها نیستیم. موسیقی مقامی ترکمن؛ گفتوگو با موسی جرجانی: هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاج: در همین زمینه: • موسیقی نواحی ایران در «زمانه» |
نظرهای خوانندگان
دست شما درد نکند. من هیچ وقت از گوش دادن به موسیقی ترکمنی سیر نمی شوم.
-- محمد ا ، Jan 11, 2010 در ساعت 09:00 PMمصاحبه ی بسیار عالی بود. امید وارم پیوسته از فرهنگ برخی از اقوام مختلف در داخل ایران و حوزه بیاوردید.
-- Dr.l.tabibi ، Jan 11, 2010 در ساعت 09:00 PMبه امید موفقیت شما . با عرض حرمت. لطیف طبیبی
ممنون از شما خانوم صابری به خاطره این مصاحبه جالب و شنیدنی و ممنون از آقای موسی جرجانی.بیصبرانه منتظر میمانم تا هفته آینده .
-- هستی ، Jan 11, 2010 در ساعت 09:00 PMگلستانی ها ترکمن نیستند
اینجوری شما کل گلستامپنی ها را از نراد ترکمن دانستید
----------------------
مینو صابری: دوست عزیز؛ کجا گفته شد که تمام استان گلستان ترکمن نشین هستند؟
-- بدون نام ، Jan 11, 2010 در ساعت 09:00 PMنیمی از جمعیت استان گلستان ترکمن نشین هستند اما قرار نیست ما در این برنامه آمار جمعیت بدهیم!
بسیار عالی - سالها در گرگان زندگی کردم و همیشه از فرهنگ ترکمن لذت بردم!
-- sina ، Jan 12, 2010 در ساعت 09:00 PMمصاحبه بسیار جالب و مفیدی بود.
به نظر من نام برنامه، یعنی "موسقی نواحی ایران" چندان مناسب نیست و حقارت آمیز به نظر می رسد. هر چند که مطمئنا تهیه کننده محترم برنامه با نیتی نیک این عنوان را انتخاب کرده. وقتی می گوییم نواحی، یعنی یک مرکزی هست و بقه نواحی آن هستند. یعنی یک موسیقی اصلی در ایران هست و بقیه موسیقی های حاشیه محسوب می شوند. درحالیکه موسقی و بطور کلی هنر، مرکز یا ناحیه، اصلی و یا حاشیه ندارد. در اینجا این سوال مطرح می شود که از نظر تهیه کننده محترم برنامه، "موسیقی اصلی و یا غیر ناحیه ای" کدام است؟ آیا منظور ایشان همان موسقی قومی است؟ اگر چنین است، پس موسقی فارسی چرا به عنوان موسیقی قومی مطرح نمی شود و از آن به عنوان "موسیقی اصیل ایرانی!" نام برده می شود؟ اصلا چه کسی می تواند ثابت کند که فلان موسیقی اصیل است و فلان موسیقی غیر اصیل؟ تنها فرق موسیقی فارسی با موسیقی غیر فارسی در اینست که اکنون بیش از 80 سال است که از سوی دولت حمایت می شود و تمامی بودجه فرهنگی و آموزشی کشور تنها صرف پیشرفت و توسعه یک زبان، یک هنر و به طور کلی یک فرهنگ، یعنی فارسی می شود. بنابراین از نویسندگان و هنرمندان آگاه انتظار داریم که کمی واقع بینانه تر، مسئولانه تر و در عین حال عادلانه تر با مسائل برخورد بکنیم و به عناوین و اصطلاحاتی که بکار می بریم، بیشتر دقت کنیم. موفق باشید.
---------------
مینو صابری:
دوست عزیز
-- محمدرضا هیئت ، Jan 12, 2010 در ساعت 09:00 PMمن نگفتم موسیقی حواشی که شما این توضیحات را دادید. «موسیقی نواحی» اصطلاحی است که اگر شما به هر کتابی در این باره مراجعه کنید با این «دو کلمه» آشنا خواهید شد
Khaste nabashyd, merci az talashetoon, be rahetoon edame bedyd.
-- بدون نام ، Jan 12, 2010 در ساعت 09:00 PMReza- Utrecht
هزاران بار آفرین و خسته نباشید به آقای جرجانی و دوستانشان. زنده نگاهداشتن فرهنگ وآداب و رسوم اینگونه است؛ نه نشستن و سر ناسزا بستن به فارس ها و آمار غلط پراکندن.
باز هم هزاران بار آفرین.
-- بدون نام ، Jan 12, 2010 در ساعت 09:00 PMsepas az in qozareshe khobo ba amozande..man yeki ta be hal az mosyghye torkman chizi zyad nemidonestam ama ba zekre mosahebyeh shoma bishtar ba in mosyghi ashna shodam omidvaram baz ham az in qone mosahebheha bashe .....khaste nabashyd
-- abii ، Jan 13, 2010 در ساعت 09:00 PMدستت درد نکنه، مینو جان. خیلی عالی بود! سیاست نمی گذارد به کارهای فرهنگی برسم، اما بالاخره خواندم و گوش کردم. منتظر قسمت های بعدی هستم.
-- شهلا ب. ، Jan 13, 2010 در ساعت 09:00 PMدوست عزیز موسی جرجانی! از تلاش جنابعالی در راستای زنده نگهداشتن فرهنگ ملی مان سپاسگزارم. همچنین از خانم مینو صابری که چنین فرصتی را برای شناساندن فرهنگ ملت تورکمن ایجاد کرده ممنونم. یک تذکر دوستانه!
-- آقمیرات گورگنلی ، Jan 16, 2010 در ساعت 09:00 PMایران نام واحد جغرافیائی است و در این سرزمین ملل مختلفی زندگی میکنند که قاعدتا باید برابر حقوق باشند ولی این پرنسیپ اولیه حقوق انسانی زیر پا گذاشته میشود و این پروسس ادامه دارد. اطلاق قوم به آنها چیزی جز کوچک شمردن آنها نیست. لطفا بجای استفاده از واژه بی محتوای قوم از کلمه ملت استفاده بفرمائید.
ضمنا نگاه دوست مان آقای جرجانی نسبت به تورکمنهای دوره شوروی پیش داورانه است. درست استکه محدودیتی بوده ولی نگرش آنان به فرهنگ ملی شان خیلی بالاتر از ترکمنهای همسایه بوده است.
نام قدیمی ایزار موسیقی مان توت تار نبوده بلکه تامدیرا می باشد.
از توجه تان متشکرم
چقدر دوست دارم روزی رو ببینم که من تهرانی بتونم از موسیقی قسمت های مختلف و فرهنگشون در تلویزیون و در نزدیکی خودمون ببینم و لذت ببرم. روزی میرسه که همه دست به دست هم میدیم یه کشور می سازیم که هیچ جا لنگه اش پیدا نشه کشوری بزرگ به نام ایران زمین که افتخار همه ی ملیت هامون باشه.
-- امیر ، Jan 21, 2010 در ساعت 09:00 PMهمیشه ما یکی بودیم و همیشه یکی خواهیم موند.
Cheili mamnoon az zahmati ke keshideid .michaham beguyam dastet dard nakonad.Dar zemn az an showinisti ke miguyad dar Golestan fagat Torkmanha nistand ma miguim ke hazerim mantegeye Torkmansahraye chodeman ra ke rejimPahlawi dotikke karde bud wa in rijim ham hazer nist an ra be rasmiyat beshenasad.Be omid an ruzi ke domokrasi wageiy hokmfarma shawad wa huguge digar mellatha ham be rasmiyat shenachte shawad.motaassefane domokrattarin namayandeye mellate hakem agar jayash beresad showunist ast wa hich hagiy baraye digaran gael nist. Baz ham tekrar mikonam chili mamnunam az zahmatetan.Payande bad mobareze baraye rowshangari mardom.
-- Mohajer ، Feb 21, 2010 در ساعت 09:00 PM