رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ تیر ۱۳۸۹
گفت‌وگو با کیانوش رمضانی، کاریکاتوریست و فعال حقوق بشر مقیم پاریس

کاریکاتور، اعدام و جنایت مضاعف

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com


کیانوش رمضانی، کاریکاتوریست و فعال حقوق بشر است. او آدم کم‌‌حرفی ا‌ست و بیش‌تر می‌خواهد با کاریکاتورهایش، عقاید و نوع نگاهش را به زندگی بیان کند. این هنرمند جوان، متولد سال ۱۳۵۲ در شهرستان رشت است.

وی به دلیل علاقه‌ی فراوان به هنر کاریکاتور، تحصیلات خود را در رشته‌ی مهندسی کشاورزی در گیلان رها می‌کند، تا تمامی وقتش را به هنر دلخواهش اختصاص دهد. چندی بعد و به‌مرور، نخستین انجمن کاریکاتور گیلان را برپا می‌کند و سپس نماینده‌ی رسمی سازمان جهانی حمایت از کاریکاتوریست‌های مطبوعاتی، «سی آر ان» در ایران می‌شود و به حمایت از چند کاریکاتوریست زندانی می‌پردازد.

پس از رویدادهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران، کیانوش هم مثل بسیاری از هنرمندان و روزنامه‌نگارانی که در جنبش اعتراضی مردم ایران شرکت کرده و فعالیت‌های هنری‌شان را در خدمت جنبش قرار داده بودند، بین «زندان و سکوت» و «تبعید و مبارزه با دیکتاتوری»، آن‌طور که خودش به تلویزیون کانال پنج فرانسه گفته، دومی را انتخاب می‌کند.

کیانوش رمضانی، حالا چند ماهی است که ساکن پاریس شده است و کارهای او در مجلات، روزنامه‌ها و تارنماهای اینترنتی مختلف دیده می‌شوند.

او هنرش را در مسیر بیان مشکلات و گرفتاری‌هایی قرار داده که مردم ایران در حال حاضر با آن رودررو هستند؛ از جمله اعدام‌های گسترده و بدون توقف؛ و در همین زمینه، اعدام‌ نوجوانان و کودکانی که در سنین زیر ۱۸ سال مرتکب جرمی می‌شوند و برای مجازات سخت و سنگین اعدام، باید در انتظار رسیدن به ۱۸ سالگی بنشینند.

کیانوش رمضانی، فعال حقوق بشر در ایران و عضو انجمن فرانسوی «همه باهم برای لغو مجازات اعدام» است.

در نشست خبری این انجمن که در باشگاه روزنامه‌نگاران خارجی پاریس برپا شد، کاریکاتورهای این هنرمند با سوژه‌ی تلخ و سیاه اعدام به نمایش درآمدند.

در پایان این نشست، در گفت‌وگویی کوتاه، ابتدا برای زمانه از چگونگی آغاز کارش در عرصه‌ی کاریکاتور گفت:

من از سال ۱۳۷۲ خورشیدی کارم را شروع کردم. می‌شود گفت از حدود ۱۷ سال پیش، در استان گیلان و با مطبوعات محلی استان گیلان فعالیتم را شروع کردم و کارهایم ابتدا در آنجا چاپ شدند. بعد با مطبوعات تهران شروع به کار کردم. جزو بعضی از سازمان‌های جهانی کاریکاتور شدم و فعالیتم ادامه پیدا کرد، تا زمانی که از کشور خارج شدم.

چه شد که از ایران خارج شدی؟

بعد از اتفاق‌هایی که در یک سال گذشته برای مردم ایران افتاد، بعد از دهمین انتخابات ریاست جمهوری، تصمیم گرفتم این خودسانسوری‌ای را که سال‌ها دچارش بودم کنار بگذارم. شروع کردم به کشیدن کار به‌طور مستقیم برای همان حوادثی که داشت اتفاق می‌افتاد. آن‌هم به قصد تشویق مردم برای ادامه‌ی حرکت. خب این کار از زاویه‌دید حکومت اسلامی، یک کار براندازانه تلقی می‌شد. خوشبختانه یا متأسفانه، موفق شدم قبل از این که کارهای منتشرشده‌ی من باعث دستگیری‌ام بشود، از ایران خارج شوم.


کشیدن کاریکاتور درباره‌ی بسیاری از سوژ‌ه‌ها در ایران، به‌ویژه اعدام در جمهوری اسلامی جزو تابوهاست...

بله. هیچ‌کدام از دوستان و همکاران من در داخل کشور نمی‌توانند این کار را بکنند. به دلیل این که حکم اعدام، یک حکم حکومتی است، مجازات اسلامی است. شما زمانی که بخواهید لغو آن را تشویق کنید، در عمل با حکمی مخالفت می‌کنید که از نظر آقایان حکم خداوند تلقی می‌شود. به‌همین دلیل قطعاً احکام و اتهامات بسیار سنگینی برای شما دارد؛ ازجمله محاربه. به‌همین دلیل نمی‌شود روی این سوژه در ایران به‌خوبی کار کرد.

یکی از کاریکاتورهای معروف شما که در بسیاری از روزنامه‌های معروف جهان چاپ شده‌، به‌علاوه‌ی ۱۸ است.

بله. از یک مقایسه‌ی خیلی ساده به این ذهنیت رسیدم. نوجوان‌های اکثر کشورهای دنیا، ازجمله کشور خودمان، با این پدیده‌ی +۱۸ چه برخوردی دارند؟ چه قدر برای‌شان جذابیت دارد؟ آنها با شور و هیجانی که شاید بیش‌تر به دلیل جنبه‌های بلوغ، مسائل جنسی و رسیدن به آزادی است، به این علامت سمپاتی دارند! کافی است این را مقایسه کنیم با لحظات دردناک نوجوانی که در زندان‌های ایران منتظر است تا به ۱۸ سالگی برسد و حکم اعدامش صادر شود.

دلیل این که من از این سمبل استفاده کردم و از طناب دار به‌عنوان حلقه‌ی مشخص‌کننده‌ی این موضوع استفاده کردم، این است که به‌نوعی این دو وضعیت را با هم مقایسه کنم: مقایسه‌ی نوجوان اروپایی که از رسیدن به ۱۸ سالگی شادمان است و نوجوانانی که دچار مخاطره هستند و حتی بسیاری از آنها دلایل اعدام‌شان دلایلی است که در بسیاری از کشورها به‌هیچ عنوان حتی شامل مجازات‌های سنگین هم نمی‌شود.

مثلاً آن‌طور که شنیدم، گاه برای بعضی‌ از نوجوانان در ایران، به‌خاطر این که گواهینامه‌ی رانندگی نداشتند و حین رانندگی با ماشین پدر یا اقوام‌شان تصادفی کردند که منجر به فوت کسی شده، حکم قصاص و اعدام صادر شده است. اینها ناچار هستند تا ۱۸ سالگی صبر کنند و بعد اعدام شوند. این موضوع انگیزه‌ی من برای کشیدن این کار شد.


کیک تولد ۱۸ سالگی را نیز باید یک طنز سیاه و تکان‌دهنده تعریف کرد.

من شرایط نوجوان‌هایی را در ذهنم داشتم که ممکن است به خاطر یک تصادف ناخواسته‌ی رانندگی، به دلیل نداشتن گواهینامه، منجر به مرگ کسی شده باشند. اینها در قانون مجازات اسلامی، ممکن است به قصاص نفس محکوم شوند. این فرد اگر زیر ۱۸ سال داشته باشد، ناچار است در زندان صبر کند تا به ۱۸ سالگی برسد و بعد اعدام شود. البته اگر نتواند موافقت خانواده‌ها را جلب کند. این انتظار بسیار کشنده‌ای است. من تلاش کردم با این نشانه‌ی کیک تولد، چیزی که نوجوان‌ها در آن سنین برای‌شان بسیار اهمیت دارد، یعنی جشن تولد را به نمایش بگذارم.

مجازات وحشیانه

کیانوش رمضانی اعدام با جرثقیل را سخت‌ترین و وحشیانه‌ترین شیوه‌ی اجرای مجازات اعدام توصیف می‌کند. او در یکی از کاریکاتورهایش، روح قربانی را به صورت کبوتری تصویر کرده که با رنج از بدن او خارج می‌شود:

این برمی‌گردد به خاطرات دوره‌ی دبیرستانم که شاهد اعدام چند نفر از طریق جرثقیل بودم. نمی‌دانستم چرا برای اجرای این حکم از جرثقیل استفاده می‌کنند. از وقتی که با این سازمان آشنا شدم، یک مقدار مطالعاتم در زمینه‌ی اعدام متمرکز شد و فهمیدم که روش اعدام توسط جرثقیل، دردناک‌ترین و طولانی‌ترین نوع اعدام برای محکوم به‌شمار می‌رود. در این روش چند دقیقه طول می‌کشد که محکوم بمیرد. درواقع شاهد جان کندن خودش می‌شود و این به قدری دردناک به نظرم رسید که آن را به صورت رنج‌ بردن روح یک فرد کشیدم هنگامی که دارد از جسمش خارج می‌شود... من فکر می‌کنم این یک جنایت مضاعف است.

دغدغه‌های انسانی، موضوع کاریکاتورهای کیانوش رمضانی است. به‌همین دلیل با مطبوعات حقوق بشری، ازجمله انجمن «همه باهم برای لغو مجازات اعدام» همکاری می‌کند:

خوشبختانه موضوع فعالیت‌ این انجمن‌ها از دیدگاه حقوق بشری، برای من بسیار جذاب است. همین‌طور عضو گروه کاریکاتور برای صلح شده‌ام و با آنها نیز همکاری می‌کنم که توسط «پرنتو» معتبرترین کاریکاتوریست فرانسوی تشکیل شده است. آن گروه هم روی سوژه‌ی اعدام و همین‌طور سایر موارد حقوق بشری متمرکز شده است. برایم بسیار مهم است که کارم به صورت صددرصد روی مسائل داخلی متمرکز نباشد. به‌عنوان یک انسان فکر می‌کنم وظیفه دارم که به دغدغه‌های انسان هم بپردازم.


جنبش اعتراضی مردم ایران

این کاریکاتوریست ایرانی بعد از ترک ایران و اقامت در فرانسه، در تلاش برای برپایی نمایشگاهی از کارتون‌های ایرانی و خارجی در حمایت از جنبش اعتراضی مردم ایران است. چند کارتونیست معتبر ایرانی و خارجی، تاکنون تعدادی از کارهای‌شان را برای این نمایشگاه فرستاده‌اند. کیانوش رمضانی می‌گوید:

این پروژه‌ای است که متأسفانه باوجود این که آماده شده اما متوقف شده است. دلیلش هم این است که فقط باید از کانال و مجاری دولتی عبور کند. به دلیل این که کاریکاتورهایی که به دست من رسیده‌اند بسیار زیاد هستند و حتماً باید در یک سالن نمایش داده شوند. درواقع باید سالن بزرگی در پاریس که در اختیار نهادهای دولتی است، این نمایشگاه را هماهنگ کند و امکاناتی به ما بدهد.

از سویی دیگر، برپایی این نمایشگاه برخورد کرد به مشکلاتی که در حال حاضر در فرانسه وجود دارد. بسیاری از نهادهای دولتی در حال حاضر در تعطیلات به‌سر می‌برند. بنابراین متأسفانه من نتوانستم برخلاف وعده‌ای که به دوستان و هموطنانم دادم، این نمایشگاه را به موقع برگزار کنم، اما خب به‌هرحال دارد روندش را طی می‌کند و امیدوار هستم که هرچه زودتر این نمایشگاه برگزار شود.

موضوع این نمایشگاه حمایت از جنبش سبز مردم ایران است و متعلق به فرد یا گروه خاصی نیست:

می‌خواستم این نمایشگاه در سالگرد جنبش اعتراضی مردم ایران برگزار شود که متأسفانه نشد، اما فکر می‌کنم با توجه به این که همیشه این سوژه برای ما تازه است و همیشه و در زمان‌های مختلف، آزادی‌خواهی را در درون خود داشته‌ایم و تجربه کرده‌ایم، این موضوع در هر زمانی اگر برگزار شود، حتماً تأثیر خودش را می‌گذارد.

Share/Save/Bookmark

در همین زمینه:
گزارشی از نشست خبری «نگاهی به احکام اعدام در ایران»