رادیو زمانه > خارج از سیاست > پرسه در متن > ادبیات سرگرمی و آزادی انسان | ||
ادبیات سرگرمی و آزادی انساناسد سیفدر ادبیات سرگرمی شبهفردیت در برابر فردیت قرار میگیرد و انسان از خود خویش تهی میشود. در این نوع از ادبیات، قهرمانان غرق توهم هستند. این ادبیات را میتوان تحقیر انسان به دست خویش نیز تعریف نمود، انسانی که مجری اوامر است، فاعل هیچ رفتاری مستقل نیست، و قدرت فکر و تصمیمگیری ندارد. آنگاه که جسارت هلاک گردد، دشمن قدرت میگیرد، مصیبت اتفاق میافتد و تراژدی شکل میگیرد. پیروزی ادبیات سرگرمی بر ادبیات جدی، تراژدی قرن است برای انسان. ارسطو معتقد بود، تراژدی عواطف انسان را میپالاید. ادبیات سرگرمی نیز گاه میکوشد، عواطف خواننده را پالایش داده، به آن نظمی تازه عطا کند، امری که میتواند به تراژدی ختم گردد. ادبیات سرگرمی در واقع و در ماهیتِ خویش، چیز منحطی نیست، به ادبیات خیانت نمیکند، عرصهایست که میتواند مفید نیز باشد. مشروعیت آن امری تاریخیست. حقیقتیست که باید از آن دفاع نمود.
راه آن از همان آغاز با ادبیات جدی متفاوت بود. مشکل آنگاه آغاز شد که به کالا تبدیل شد و بازار کوشید با سلطه بر آن، تفریح و سرگرمی را سازماندهی کند و انزوای ادبیات جدی را هدف قرار دهد. ادبیات سرگرمی هنری تودهایست، به رؤیاهای تودهها توجه دارد. ایدهآلهایی را در آنان رویایی میکند، قدرت انتقاد را از آنان سلب میکند، بر محتوای تفریحی و سرگرمی اثر تأکید دارد، هیجانات کاذب را در مصرفکننده تولید میکند. فلسفه وجودی هر رفتاری در اثر چیزی نیست مگر تثبیت کلیشهها. داستان را که آغاز کنی، اگر اندکی بیندیشی، پایان آن را حدس خواهی زد، اما مصرفکننده ترجیح میدهد آن را تا به آخر بخواند، خود را پا به پای قهرمان داستان درگیر حوادث سازد، حق را به حقدار برساند، گناهکار را تنبیه کند، به عشق دست یابد و در شعلههای آن گرم شود، مجازات را اعمال کند، برنده را اعلام دارد و در نبود عدالت، مجری آن باشد و با پایان خوش داستان، وجودش سراسر غرق در آرامش گردد. هنر و ادبیات سرگرمی به عوام تعلق دارد، هنر و ادبیات جدی به خواص. مخاطبان ادبیات سرگرمی انسانهایی هستند که در رابطه با قدرت بیدردسرند. به همین جهت در حکومتهای توتالیتر ادبیات عامه گسترش پیدا میکند و ادبیات جدی محدود میشود. در ادبیات سرگرمی رؤیاهای شیرین همچون رسیدن به پول و ثروت و افتخار عمده است. در عین حال بیاعتنایی به آن نیز چه بسا تبلیغ میشود. در ادبیات سرگرمی مناسبات اجتماعی نقشی ندارند، وضع موجود محور است. از این نظر، هنریست محافظهکار. در این ادبیات تصادف نقش عمده دارد. موضوعات ادبیات سرگرمی اگرچه مختلف هستند، اما در اکثریت خویش به هم شبیهاند. در ادبیات سرگرمی خواننده میخواند تا وقت بهسر آید. او گذشت وقت قهرمانان را تعقیب میکند. در ادبیات جدی خواننده بر چگونگی گذر وقت خویش و شخصیتهای داستان حساس است.
ادبیات و هنر سرگرمی واقعیت جامعهی امروز است، جامعهای که نمیخواهد تنها به یک سمت و سو بتازد و صدای یک دهان باشد. جامعهای که دمکراسی در آن حاکم است و فرهنگ چندصدایی را پاس میدارد، ادبیات و هنر سرگرمی نیز باید جایگاهی برای خویش داشته باشد. نمیتوان به بهانهی نامتعالی بودن و یا بهانههای دیگر، حکم مرگ آن صادر کرد، اما میتوان جامعه را به اطلاعات وسیعتری مجهز کرد که با بالا رفتن سطح آگاهی عمومی، استفاده از فرآوردههای ادبی و هنری در مرتبهی بالاتری قرار گیرد و مردم توان سنجش نسبی آثاری را که منتشر میشوند، داشته باشند. نمیتوان با انگ ابتذالگرایی آن را محکوم کرد و خوانندگان آن را در کلیت خویش، عامه، ناآگاه، بیسواد و یا ساده خواند. درست به همان شکل که انسان آگاه در تعالی خویش به سوی ادبیات جدی کشیده میشود، انسان معمولی کتابخوان نیز با توجه به جان و جهان خویش به سوی ادبیات سرگرمی میرود تا اوقات فراغت خویش را با آن به سرآرد و یا شاید هم، به زعم خویش، چیزی بیاموزد. قدرت حاکم پیوسته ایام حامی غیرمستقیم ادبیات سرگرمی بوده است. این ادبیات در سایهی نهاد قدرت، خود به قدرت بدل میشود. در آنجا که سانسور حاکم است و ادبیات جدی امکان رشد نمییابد، عرصه برای ادبیات سرگرمی فراختر میگردد. بین هر متن و خواننده رابطهای قرار دارد که همدیگر را تکمیل میکنند. هر یک اثبات آن دیگری است. متن اگر خوانده شود، از سوی خواننده رسمیت مییابد. بدون وجود یکی آن دیگری نمیتواند وجود داشته باشد. از رویارویی این دو، معنا حاصل میشود. از فقدان یکی نمیتوان به معنا دست یافت. متن میتواند معنای خویش را بر خواننده تحمیل کند، چنانچه در ادبیات سرگرمی اتفاق میافتد. خواننده اما قادر است در برابر معنای پیشنهاد شده مقاومت کند و این ممکن نیست مگر جهانبینی او. پس، آگاهی در پذیرش و عدم پذیرش معنا در متن نقش دارد. از این زاویه انسان ناآگاه و یا کمآگاه راحتتر به دام قرائتی گرفتار میآید که برایش در نظر گرفتهاند. این نوشته پیش از این در نشریهی باران (سردبیر مهمان: بهروز شیدا) در سوئد منتشر شده است. بخشهای پیشین: • بخش پنجم - ادبیات سرگرمی، زن و عشق • بخش چهارم - ادبیات سرگرمی؛ کالایی در بستهبندی فرهنگی |