رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه انتقادي > دولت احمدی و مجلس سلطانی، بخش اول | ||
دولت احمدی و مجلس سلطانی، بخش اولاکبر گنجیپس از روشن شدن میزان قدرت و اختیار رهبر در نظام حقوقی و رژیم حقیقی [رجوع شود به مقاله دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون]، مدعای مهم دیگری را طرح و در خصوص اعتبار آن داوری خواهیم کرد. این برساخته، محصول کوشش دستهجمعی تعداد بسیاری از فعالین سیاسی، با مواضع کاملاً متفاوت، است. مطابق این برساخته: "دوران احمدینژاد سیاهترین دوران جمهوری اسلامی ایران است، احمدینژاد کشور را در معرض حملهی نظامی قرار داده است، یعنی خطر حملهی نظامی در دوره وی بیش از هر زمان دیگری ایران را تهدید میکند، احمدینژاد ایران را در برابر جهان غرب قرار داده است، از نظر سرکوب سیاسی اجتماعی، احمدینژاد بدترین دوره را بر ایران حاکم کرده است. احمدینژاد مصیبت عظمای جمهوری اسلامی ایران است".
شاخص اول: برگزاری انتخابات آزاد: انتخابات رقابتی منصفانهی آزاد یکی از شاخصهای جوامع دموکراتیک است. آنچه در جمهوری اسلامی برگزار میگردد، "شبه انتخابات تقلبی" است. مخالفان حق شرکت در انتخابات را ندارند، برای اینکه داوطلبان باید به طور مکتوب بنویسند که به قانون اساسی، اسلام، اصل ولایت مطلقه فقیه، آقای خمینی و خامنه ای اعتقاد نظری و التزام عملی دارند و شورای نگهبان هم صدق گفته ی آنها را احراز کند. وزارت کشور مجری انتخابات است، ولی قدرت اصلی در دست شورای نگهبان است. در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شورای نگهبان صلاحیت بسیاری از چپ های مجلس سوم را برای مجلس چهارم تأئید نکرد. در زمان ریاست جمهوری خاتمی شورای نگهبان، صلاحیت حدود سه هزار و پانصد تن از کاندیداهای مجلس هفتم را رد کرد. دولت خاتمی انتخاباتی برگزارکرد (انتخابات مجلس هفتم) که معاون پیشین وزارت کشور اصلاحات (مصطفی تاجزاده) آن را "کودتای پارلمانی" خوانده است1. انتخابات ریاست جمهوری هم که توسط دولت خاتمی برگزار شد، تا آن حد متقلبانه بود که صدای کروبی و هاشمی رفسنجانی را هم در آورد و هاشمی مسأله را به خدا واگذار کرد تا روز قیامت حق او را بستاند و کروبی در اعتراض از مجمع تشخیص مصلحت نظام استعفا کرد. در انتخابات مجلس هفتم صلاحیت حدود ۳۵۰۰ تن از ۸۱۷۲ داوطلب رد شد. در انتخابات مجلس هشتم، تاکنون هیاتهای اجرایی صلاحیت ۳۱ درصد کاندیدا ها )۲۲۰۰نفر از ۷۲۰۰کاندیدا )را رد کردهاند. میزان دیگر تخلفات انتخاباتی، از جمله تقلب، در این انتخابات را بعداً میتوان با دورههای قبلی مقایسه کرد. در انتخابات مجلس هفتم خاتمی و اصلاحطلبان مدعی بودند که تکلیف ۱۹۰ کرسی مجلس از پیش تعیین شده است، و در خصوص انتخابات مجلس هشتم مدعی هستند که،به غیر از حوزهی تهران، فقط در ۲۳ کرسی امکان رقابت وجود دارد. خاتمی در خصوص انتخابات مجلس هشتم گفته است که: " امکان رقابت منتفی شده است". عارف، معاون اول او از شرکت در انتخابات انصراف داد. ملاقات خاتمی و هاشمی رفسنجانی با رهبر هم دستاوردی نداشت. آقای خامنهای طالب "مجلس سلطانی" است. او بر این گمان است که سر و صدای یکی- دو ماهه را باید تحمل کند تا برای چهار سال خیالش راحت باشد. این نکته را نباید از یاد برد که میزان رد صلاحیتها و فرمایشی بودن انتخابات به میزان گستردگی بسیج اجتماعی و سیاسی (موازنه ی قوای دولت و جامعهی مدنی یا دولت و اپوزیسیون) بستگی دارد، نه "چانه زنی با بالا" بدون بسیج اجتماعی. وقتی قدرت بسیجکنندگی وجود نداشته باشد، در مذاکره هم سلطان چیزی به مطالبه کننده نخواهد داد. از انتخابات به عنوان وسیلهای مهم در جهت تغییر موازنهی قوا شاخص سوم: وضعیت زندانها: وضعیت زندانها در جمهوری اسلامی بسیار ناگوار است و حقوق زندانیان به نحو تأسفباری همواره نقض میشود (به عنوان نمونه در سال جاری دکتر زهرا بنی عامری در بازداشتگاه همدان و ابراهیم لطفالهی در بازداشتگاه سندج به قتل رسیدهاند)، اما اگر دهه سوم انقلاب را با دههی اول و دوم مقایسه کنیم، وضعیت زندانها بهبود پیدا کرده است. کافی است وضعیت زندانیان سیاسی دهه سوم را با زندانیان سیاسی دو دههی گذشته مقایسه نمائیم تا مدعا تائید شود. بهبود وضعیت زندانها ربطی به روسای جمهور ندارد، سازمان زندانها زیر نظر قوه ی قضائیه است. بازجویان پرونده های مهم، کارشان را با بیت رهبری هماهنگ میکنند، نه جای دیگر. شاخص چهارم: سرکوب اجتماعی: طرح "ارتقای امنیت اجتماعی" یکی از پروژهای سرکوب اجتماعی رژیم است. از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون، رژیم از طریق کاربرد زور، پوشش مردم را مطابق با الگوی مطلوب خود میکند. تابستان هر سال، اجرای طرح اوج میگیرد. اولاً: در همان ابتدای انقلاب با اعمال به شدت قهر آمیز همهی زنان را باحجاب کردند. ثانیاً: هیچ کس نمیتواند مدعی شود که بدترین دوره ی برخورد با پوشش زنان، دورهی احمدینژاداست. ثالثاً: جمهوری اسلامی در اعمال قهر آمیز الگوی پوشش خود شکست خورده و نسل جوان کشور از سبک هایی از زندگی پیروی میکنند که مطلقاً مقبول رژیم نیست. شاخص پنجم: سیاستهای پوپولیستی: سیاستهای زمامداران جمهوری اسلامی در طول سه دههی گذشته کاملا پوپولیستی بوده است. قبل از انقلاب گفته میشد، آمریکا و خاندان شاه پول نفت را بالا میکشند. به مردم وعده داده میشد که پس از انقلاب پول نفت را میان آنان توزیع خواهند کرد. پس از پیروزی انقلاب، گرچه پول نفت درب منازل نرفت، اما سیاست های اقتصادی تماماً پوپولیستی بود. این سیاست هیچگاه کنار گذاشته نشده است، بلکه با شدت و ضعف همواره تعقیب شده است. قیمت بسیار نازل انرژی در ایران، ناشی از سیاستهای پوپولیستی است. احمدینژاد، شعارهای اول انقلاب را الگوی خود قرار داده است. طرح پنجاه هزار تومانی مهدی کروبی یکی دیگر از مصادیق سیاستهای پوپولیستی است. احمدینژاد، سیاستهای پوپولیستی را تشدید کرد. اعطای وام ازدواج، و اشتغال و طرحهای کوچک، وامهای ارزان مسکن و... برخی از این مواردند که به طور همزمان به اجرا در آمدند. آثار تورمی وامهای کوتاه مدت مسکن، امروز کاملاً مشهود است. پوپولیسم زبانی، بخش مهمی از پوپولیسم احمدینژاد است. احمدینژاد از زبان کوچه و بازار استفاده میکند. این زبان هر آفتی که برای عرصه سیاسی داشته، یک نکته غیر قابل انکار است. صراحت احمدینژاد در انتقاد از مخالفان سیاسیاش، مخالفان را هم به صراحت وادار کرده است. به نحوی که حجم حملات گزنده به شخص احمدینژاد در طول دو سال اخیر، نسبت به روسای جمهور قبلی بسیار قابل توجه است. انتقاداتی که مخالفان احمدینژاداز او میکنند و تعابیری که در باره او به کار میبرند، مخالفان خاتمی در دوره ی او با وی نکردند. مخالفان خاتمی و اصلاحات، با برافراشتن بیرق دفاع از دین به مقابله با اصلاحات برخاستند. "دشمن امام زمان"، " دشمن امام حسین" و... و اعلام کفن پوشیدن مراجع تقلید به دلیل یک مقاله دو صفحهای در یک نشریه دانشجویی یکصد و پنجاه نسخهای، برخی از اتهامات آن دوران علیه اصلاحطلبان بود. اگر اصلاحطلبان به بیدینی متهم میشدند، احمدینژاد به "دینداری خرافهآمیز" و سحر و جادو متهم میشود. حتی کسانی تا آنجا پیش رفتهاند که بلادلیل، وی را دیوانه میخوانند. سید محمد صدر، معاون وزارت خارجه در دوران خاتمی دربارهی احمدینژاد میگوید: " اولین ویژگی سیاست خارجی آقای احمدینژاد نگاه غیرعلمی و توهمآلود به سیاست خارجی همراه با خودشیفتگی (نارسیسیزم) است. این ویژگی، ویژگیای است که فرد خویش را محور جهان میبیند... اینکه رئیس جمهور کشور برای رئیس یک کشور دیگر نامه بنویسد و طرف مقابل نیز پاسخ آن را ندهد و بگوید که این نامه اصلاً ارزش جواب دادن ندارد، خیلی اهانت آمیز است... ویژگی دوم سیاست خارجی آقای احمدینژاد... ناشی از جهل مرکب میباشد، یعنی اینکه نمیداند که نمیداند و در نتیجه از کسی هم نمیپرسد... احمدینژاد به انجام سفر نیاز دارد... احمدینژاد در سازمان ملل پای صحبتهای بوش که به اعتقاد من نادان ترین رئیسجمهوری آمریکاست، مینشیند در حالی که او اعتنایی به سخنرانی وی نمیکند... ویژگی دیگر، طرح مطالب خلاف واقع است"3. عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت خاتمی، درباره احمدینژاد میگوید: "من متأسفم که آقای رئیس جمهور این چنین کلمات بیپایهای به زبان می آورد"4. حسین مرعشی دربارهی احمدینژاد میگوید: "شما رئیس جمهوری را میبینید که در سال سوم ریاست جمهوری همانند دوران تبلیغات ریاست جمهوری سخنرانیهای داغ انتقادی میکند و از وجود مافیاهای مختلف در نفت و گاز و اخیراً هم در قطع گاز ترکمنستان خبر میدهد و من و شما که محکوم به تحمل حاکمیت ایشان هستیم هم میگوییم بارکالله چه رئیسجمهور خوب و دلسوزی... من سالهاست به این نتیجه رسیدهام که رمز پایداری حکومت افراد نالایق در اداره پارهای از امور کشور و نیز عدم بهبود امور، همین اخلاق فرصتطلبانه مسوولان و شرم و حیای مردم است"5. مرعشی میلیونها نامهی نوشته شده به احمدینژاد را ناشی از نداری مردم و پول دادن او به آنها میداند. میگوید وقتی احمدینژاد: "یک آقایی است که اگر نامه به او بدهی، چیزی در پاکت میگذارد و پس میدهد در این صورت چه کسی نمینویسد... رئیس دولتی که میخواهد تورم را پائین بیاورد باید بیانضباطی مالی خود را اصلاح کند"6. مصطفی تاجزاده هم میگوید، سخنان احمدینژاد نشان میدهد: "دولت نهم نهتنها در زمینه اجرایی و اقتصادی بیکفایت است و روز به روز بر دامنه گرانی و تورم افزوده و مردم را در تنگناهای گوناگون قرار داده است، بلکه در زمینه رقابت انتخاباتی با منتقدان خود هم تنگنظر است و هم ناصادق... آقای پورمحمدی نیز به دروغ میگوید بیشتر رد صلاحیتشدگان اصولگرا هستند... آقای احمدینژاد ما را سرزنش میکند که چرا ثبتنام کرده اید. حال آنکه سرزنش متوجه کسانی است که به شعور و اصالت ملت ایران توهین و حقوق ایرانیان را نقض میکنند. از آزادی سخن میگویند و استبداد میورزند"7. عبدالله رمضان زاده میگوید: "در سیاست خارجی مهم این است که ماجراجو نباشیم... سیاست خارجی دولت نهم ماجراجویانه است... هیچ دولتی همانند دولت احمدینژاد اشتیاق برای رابطه برقرار کردن با آمریکا ندارد... این اشتیاق زایدالوصف مسوولان برای ارتباط برقرار کردن با آمریکا ، عاملی در جهت این است که آمریکاییها هر طور که میخواهند با ایران بازی کنند... دولت نهم صلاحیت هیچ مذاکرهای را در عرصهی خارجی ندارد و برای همین نیز مسأله از جای دیگر هدایت میشود و برای مذاکره با مصر، حداد عادل و ناطق نوری میروند و برای مذاکره با فرانسه، ولایتی انتخاب میشود و به اعتقاد من، مذاکرات خارجی باید از خارج از دولت کنترل شود که این کار در حال حاضر انجام میشود"8. نمونههای ارائه شده ، سخنان اصلاحطلبان است. اما اگر به سخنانی که دیگران، مثلاً دانشجویان، درباره ی احمدینژاد گفته اند توجه شود، پوپولسیم زبانی با شدتی بسیار بیشتر مشاهده خواهد شد. ادامه دارد... پاورقی: در همین زمینه: |
نظرهای خوانندگان
اقای نویسنده جدا که زور زدید .
-- بدون نام ، Feb 9, 2008 در ساعت 06:30 PMاجازه بدهید از این مسائل کودکانه بگذریم و به پرسشی جدی تر بپردازیم .
ایا " دولت احمدی " میراث دولت اسلام و شخص احمد و ال او نیست ؟
hamonghadr ke khomeyni nayebe barhaghe emame zaman bod ahmadingad ham sad albate mibashand bar monkersh lanad baraye salamatish kafe moratab baznid
-- بدون نام ، Feb 10, 2008 در ساعت 06:30 PMPlease avoid any appellation of this regime. Why are you desperte to find a name for it? Our concern should be this: what can be done?
-- moodie ، Feb 10, 2008 در ساعت 06:30 PMاین اظهار نظر درست است اگر تاریخ جمهوری اسلامی را در فاصله سال های سیاه 59 تا 1368 به فراموشی بسپاریم که هم سنگسار بود هم اعدام گسترده بود هم ادامه غیر منطقی یک جنگ بود هم هزاران نفر به جرم اندک مخالفتی به اوین می رفتند یا سر راه کشته می شدند ونه رسانه ای در دنیا بود و...بله اگر تارخ جمهوری اسلامی را از آن جا شروع کنیم که دست اندر کاران اصلاح طلب آن تصفیه شدند بله دوره آقای احمدی نژاد سیاه ترین ممکن است باشدوگر نه باید بپرسیم آمار های پیش از آن را از شمارش ظلم و تعدی به مردم آیا شما در اختیار ندارید؟اصلاً چه اصراری داریم که با کلمه دوره احمدی نژاد همه چیز را به گردن او بیاندازیم چه چیزی و چه کسی را می خواهیم از زیر ضرب خارج کنیم؟
-- علی اصغررمضاتپور ، Feb 10, 2008 در ساعت 06:30 PMبه مقالهي خيلی جالبی در نقد آرای آقای گنجی برخوردم.
شايد بد نباشد که اگر لازم ديدند پاسخی درخور دهند.
-----
-- علی ، Feb 10, 2008 در ساعت 06:30 PMزمانه: لینکی که گذاشته بودید به علت طولانی بودن صفحه بندی را به هم می زد. اگر با ماوس روی اسمتان بروید لینک را می بینید که به جای لینک وب سایتتان گذاشتیم.
a scientific answer for Mr.Ganji
http://www.puyeshgaraan.com/
-- بدون نام ، Feb 11, 2008 در ساعت 06:30 PMES.Notes/2008/020108-Reactionism.htm
من این مقاله و مقاله قبلی را از سایت روز خواندم. از شما گردانندگان این سایت خواهشمندم اگر آدرس ایمیل جناب آقای گنجی را در اختیار دارید در اختیار اینجانب قرار دهید مدتهاست در جستجوی آن هستم.
-- سلام ، Feb 11, 2008 در ساعت 06:30 PMدر مورد این مقاله و مقاله قبلی ایشان هم باید عرض کنم که واقعا جالب است ایشان به نکات اصلی اشاره کرده اند که غالبا مورد غفلت واقع میشوند. ما در هر دوره اشتباهات را به گردن عده ای انداخته ایم در مورد رفسنجانی یک گروه خاتمی یک گروه و حالا هم که خود احمدی نژاد خود مشکل عمده کشور شده است اما خواسته یا ناخواسته همه به دلایلی از علت اصلی این مسائل و مشکلات به وجود آمده چشم پوشی کرده و....