رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «برای برادران علایی پروندهسازی شده است» | ||
«برای برادران علایی پروندهسازی شده است»اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comعبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و ریيس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و معاون فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر است. او که سابقه فعالیتهای حقوق بشرش اینک به چهار دهه میرسد در گفت و گویی در مورد طرح اعدامهای اخیر در ایران و دستگیریهایی با عنوان «براندازان نرم» که به یمن رسانهها انعکاس بینالمللی مییابد سوالهایم را پاسخ گفت. موضوع اول این بود که در کشور ایران نگرانی نسبت به وجههی بینالمللی وجود ندارد.
چگونه است که در ایران بدون توجه به حساسیت جامعهی جهانی احکام اعدام اجرا میشود؟ پیش از این در گفت و گوهایی که اتحادیهی اروپا در زمان ریاست جمهوری خاتمی با جمهوری اسلامی انجام داده بود، تفاهمی صورت گرفته بود که در ایران حکم سنگسار حتی اگر هم دادگاهها صادر میکنند دیگر اجرا نشود. رییس قوهی قضاییه، آقای شاهرودی چنین بخشنامهای را صادر کرده بود. همان زمان هم، من به عنوان مسئول حقوق بشر و معاون «فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر» در گفت و گوها با مسئولان اروپایی گفتیم تا زمانی که این تعهد جنبهی قانونی به خود نگیرد، یعنی مجازاتهای بدنی، از جمله سنگسار، در ایران لغو نشود، بهخصوص از سوی حکومتی که قطعنامههای بینالمللی را هم رعایت نمیکند، تعهد یا قول شفاهی یا حتی کتبی، هر زمان قابل عدول و قابل رجوع است. دیدیم که ظرف سال گذشته یک مورد و نخستین روزهای ماه گذشته هم دو نفر در ایران سنگسار شدند. از همه جالبتر اینکه سخنگوی قوهی قضاییه هم این مسأله را تائید کرد. در مسألهی اعدام به طور کلی و از جمله اعدام جوانها هم به همین صورت است. موضوع این است که سیاست قضایی و جزایی ایران مثل بسیاری از سیاستهای دیگر به ورشکستگی انجامیده است. یعنی اینها فکر میکنند با بالا بردن میزان سرکوب و اعدام میتوانند جلوی جرم و جنایت را بگیرند. در ارتباط با جرایم عادی هم کسانی اعدام شدند. آن ها متهم به قتل، تجاوز جنسی یا قاچاق مواد مخدر بودند. طی سال گذشته هم حداقل ۳۵۰ ـ ۳۶۰ نفر در ایران به همین اتهامها اعدام شدند. اما با این حال، متأسفانه درجهی جرم و جنایت روز به روز رو به افزایش است. فکر میکنم این اعدامها بیشتر جنبهی سیاسی دارد و به منظور ترساندن جامعهی ایران و زهر چشم گرفتن از مردم است. برای اینکه به موازات این اعدامها سیاست سرکوب هم روز به روز رو به افزایش است. به عنوان مثال، چهار نفر را دستگیر میکنند و پشت درهای بسته محاکمه میکنند. نه مقامات قوهی قضاییه و نه وزارت اطلاعات حتی حاضر نبودند در جریان یک مصاحبهی مطبوعاتی علنی اسامی آنها را اعلام کنند و به صورت سانتیمتری خبر را جلو بردند تا روز سهشنبه هفته قبل مشخص شد دو پزشک که در ایران در زمینهی مبارزه با بیماری ایدز فعالیت میکردند، به سه و شش سال زندان محکوم شدند. بنابراین، این تشدید عمل، بیشتر جنبهی سیاسی دارد تا جنبهی قضایی؛ و بهانه و دستاویز مبارزه با جرم و جنایت هیچگونه واقعیت عملی در ایران ندارد.
در کشورهایی مثل چین و عربستان سعودی احکام مشابهی صادر میشود. اما چرا جامعهی جهانی بیشتر روی ایران حساسیت نشان میدهد؟ جامعهی جهانی به دو دلیل حساسیت نشان میدهد؛ نخست اینکه طی ۱۰ سال گذشته، خوشبختانه، بر اثر فعالیتها و مبارزات سازمانهای حقوق بشر، تعداد کشورهایی که مجازات اعدام را لغو کردهاند، یا حداقل اعدام را متوقف کردهاند، بیش از دو برابر شده است. کشورهایی هم که تعهدات بینالمللی در قبال سازمان ملل و جامعهی جهانی دارند، بالاخره باید به این کاروان بپیوندند. در صدر این کشورها، ایران است. ایران در سال ۱۳۵۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را پذیرفته است و این اعدامها برخلاف تعهد بینالمللی ایران است. هرچند آن زمان نمیتوانستند اعدام را لغو کنند و حتی در بسیاری از دمکراسیها و از جمله، فرانسه، اعدام وجود داشت، در مادهی شش این میثاق از اعدام به عنوان مجازاتی که فقط برای جرایم بزرگ و آنهم تحت شرایطی باید اعمال شود، یاد شده است. بعد هم پروتکلی اضافه شد که تمام کشورهایی که به این میثاق پیوسته بودند، یکی پس از دیگری اعدام را لغو کردند. در صورتی که عربستان سعودی نه فقط میثاق را نپذیرفته، بلکه اساساً این کشور نظام قانونی حقوقی به معنای مدرن کلمه ندارد. چین هم این میثاق را نپذیرفته. بنابراین جمهوری اسلامی که نزدیک به سه دهه از عمرش میگذرد، نمیتواند به این سیاست یک بام و دو هوا تا ابد ادامه دهد. یعنی هم همچنان عضو میثاقهای حقوق بشر باشد و هم اعدام و سنگسار کند، دست سارق را قطع کند و به آن صورتی که در نظامی که هیچگونه سازگاری با دولت مدرن (مثل عربستان سعودی) ندارد و هیچگونه تعهد بینالمللی ندارد، این مجازاتها را اعمال کند. فکر میکنید، بین نگرش قضایی اسلامی و نگرش قضایی بینالملل و نوع تصمیمگیری در این سیستم، چقدر میتواند اختلاف نظر وجود داشته باشد. رییس قوهی قضاییه، آقای شاهرودی، چندی پیش اعلام کرد که سنگسار باید متوقف شود و به قضات هم ابلاغ شد. اما باز چند قاضی حکم سنگسار صادر کردند و در چند مورد هم این احکام اجرا شد. تداخل این دو در چیست؟ تداخل اینها متأسفانه به خاطر وضعیت خاصی است که جمهوری اسلامی دارد. تناسب قدرت در جمهوری اسلامی به صورتی است که در هیچ زمینهای هیچگونه تضمینی وجود ندارد که عمل خلافی دوباره صورت نگیرد. برای اینکه بعد از سی سال هنوز متأسفانه در ایران قانون اجرا نمیشود و مرجعی که بتواند یک تصمیم واحد بگیرد هم وجود ندارد. رییس قوهی قضاییه درست است که رییس قوهی قضاییه است، اما حتماً گروههای فشار دیگری هم که در همان قوهی قضاییه هستند، به خاطر اینکه چالشی در برابر ایشان به وجود بیاورند، نظرش را اجرا نمیکنند. در صدر خبرها، اعلام احکام سه و شش سال برای برادران علایی ـ فعال در زمینهی مبارزه با ایدز ـ مطرح بود. در پروندهی این دو، موضوع براندازی نرم دوباره طرح شده نگاه شما راجع به این مسأله چگونه است؟ این اصطلاح «براندازی نرم» نه تنها هیچگونه وجههی حقوقی و قانونی و حتی منطقی ندارد، بلکه این هم یکی از معجزات جمهوری اسلامی است. اگر منظور از براندازی نرم این است که یک گروه و عدهای بدون هیچگونه اقدام مسلحانه یا اقدامی که با خشونت همراه باشد، و فقط از طریق گفت و گو، مذاکره یا حداکثر نوشتن میخواستهاند مخالفت خود را با جمهوری اسلامی اعلام کنند، این حق طبیعی همهی مردم است. آقای خمینی نزدیک به سی سال پیش، روزی که از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا رفت و نخستین نطق خود را داخل مرزها و قلمرو ایران کرد، گفت فرض میکنیم پدران و پدربزرگان ما به این قانون اساسی مشروطیت رأی داده باشند، خُب آنها رأی دادهاند، ما که رأی ندادهایم. بنابراین ما میتوانیم نظر آنها را عوض کنیم، سلطنت مشروطه را برداریم و نظام دیگری بگذاریم. این حرفی بوده که بنیانگذار جمهوری اسلامی در نخستین نطق خود در ایران گفته است. هفتاد درصد مردم کنونی ایران به جمهوری اسلامی رأی ندادهاند (چون از نسل سوم به حساب میآیند که نمیتوانستند رأی بدهند). یعنی وقتی میانگین سنی ایران کنونی را در نظر بگیرید، میبینید که اینها رأی ندادهاند. بنابراین چرا این مردم نمیتوانند مخالفتشان را با جمهوری اسلامی اعلام کنند، بنا به گفتهی خمینی، و نه حتی روی اصل آزادی بیان یا موازین حقوق بشر. نمیدانم اتهام این دو برادر یا آن دو نفر دیگری که حتی هویتشان هم اعلام نشده، چیست. ولی اگر منظور از براندازی نرم که یکی از ساختههای شبکههای امنیتی جمهوری اسلامی است، این است که اینها با جمهوری اسلامی مخالفت کردهاند، با قانون اساسی جمهوری اسلامی مخالف بودهاند، با کل نظام مخالف بودهاند، بدون اینکه هیچگونه عمل خشونتآمیزی از آنها سر زده باشد، این حق هر ایرانی است. بنابراین مسلم است که برای اینها پاپوش درست کردهاند، جرمتراشی و پروندهسازی کردهاند. آنها هم مثل دیگرانی که طی دو سال گذشته در ارتباط با مثلاً امریکا، به خاطر گفتهها یا نوشتههایشان یا سفرهایشان به خارج از ایران برایشان پروندهسازی شد، مسلماً مرتکب هیچ عمل خلافی نشدهاند و آنها را بیگناه پشت درهای بسته محاکمه کردهاند. امیدوارم که هرچه زودتر آزاد شوند. در همین رابطه: • مقابله با «تهدیدات نرم» به بسیج واگذار شد • «پرونده برادران علایی در دادگاه تجدید نظر» • آخرین وضعیت پروندههای قضایی در ایران |