رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۸
برنامه‏ی انتخاباتی میرحسین موسوی در گفت و گو با دکتر علیرضا نامور حقیقی و دکتر جمشید اسدی

برنامه موسوی، اقتصاد دولتی یا بازار آزاد سرمایه؟

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در این برنامه‏ی «روی خط زمانه» به بررسی برنامه‏ی انتخاباتی آقای میرحسین موسوی می‏پردازم که روز دوشنبه در تهران طی یک مصاحبه‏ی مطبوعاتی اعلام شد.

در این جهت با آقای دکتر علیرضا نامور حقیقی، تحلیل‏گر مسایل سیاسی در کانادا و هم‏چنین دکتر جمشید اسدی، اقتصاددان ساکن پاریس، گفت‏ و گو کرده‏ام.

از آغاز طرح احتمال نامزدی آقای میرحسین موسوی برای انتخابات دوره‏ی دهم، بیشترین نگرانی که در فضای سیاسی کشور موج می‏زد، بر اساس تجربه‏ای که از زمان نخست وزیری ایشان در سال‏های جنگ وجود داشت، این فرض بود که آقای موسوی به اقتصاد دولتی، بیش از گذشته، قدرت ببخشد و جلوی روند خصوصی‏سازی را بیش از پیش محدود کند.

Download it Here!

در همین زمینه، اولین سوال را با آقای دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد دانشگاه آمریکایی پاریس، مطرح می‏کنم:

وقتی قرار است درباره‏ی نظرات اقتصادی آقای موسوی فکر کنم، نمی‏توانم دوران اقتصاد به غایت دولتی ایشان را زمانی که نخست وزیر بود، از یاد ببرم. البته شرط انصاف را باید به‏جای آورد و گفت که در آن زمان کشور در جنگ بود و شاید مشکل بوده که طور دیگری بتوان کشور را اداره کرد.

کما این‌که، این مسأله مورد اشاره‏ی خود ایشان هم بود. با وجود این، به چند مسأله‏ی دیگر اشاره کردند که کماکان نگرانی‏هایی را در من باقی می‏گذارد. البته ایشان گفت باید با جهان تعامل کرد و به کارآفرینی و تولید فضای باز و امکان فعالیت داد. اما نگفت، چطور؟ و نگفت که می‏خواهد با اقتصاد دولتی چه‏کار کند.

نکته‏ی دیگری که بسیار باعث نگرانی من شده بود، این است که ایشان در قسمت سیاسی گفته‏های خود گفت به کرامت انسانی و انتخاب انسانی باید احترام گذاشت و بعد در جای دیگر گفت:‏ «طبق فرموده‏ی مقام رهبری ما باید از مصرف‏گرایی پرهیز کنیم.»

اولاً، تعریف ایشان از مصرف‏گرایی چیست؟ دوم این‌که اگر قرار است به کرامت و انتخاب شهروندان احترام بگذاریم، اگر شهروندی خواست مصرف کند، آن وقت چگونه مسئولیت بر عهده‏ی دولت خواهد بود که از این کار جلوگیری کند؟

و اگر مصرف بخواهد انجام نشود، آن وقت تولیدگری که به آن میدان آزاد می‏دهیم، برای چه کاری به او میدان آزاد می‏دهیم؟ چه تولید کند؟ متأسفانه، تناقضاتی است که کماکان، به نظر من، در فرمایشات ایشان وجود دارد.


دکتر جمشید اسدی، اقتصاددان ساکن پاریس

مسأله‏ی مصرف اضافه، به خصوص در مورد انرژی و حامل‏های آن در ایران، همیشه مورد تایید همه‏ی اقتصاددانان داخل که حامیان بازار آزاد هم هستند، بوده و معتقدند که ذخیره‏ی انرژی مربوط به همه‏ی نسل‏ها است و در ایران اصراف و ریخت و پاش می‏شود. جلوگیری از این کار، به معنای مخالفت با بازار آزاد سرمایه نیست. اگر این ریخت و پاش واقعیت داشته باشد، شما این‏طور فکر نمی‏کنید؟

فکر می‏کنم، در این مورد خوش‏بین هستید. اولاً، وقتی مقام معظم رهبری و دیگر مقامات بلندپایه‏ی کشور به یاد عیب‏های مصرف‏گرایی می‏افتند که قیمت نفت پایین آمده است. آن‏وقت از آن‏جایی که با درآمد‏های نفتی و ارزی نمی‏توانند پاسخ‏گوی مصرف و راضی نگاه داشتن مردم باشند، یاد فضایل و محسنات قناعت و مبارزه با مصرف می‏افتند.

دوم این‌که، هیچ کسی مخالف این نیست که فضای اقتصاد ایران باز و رقابتی بشود. وقتی این آزادی‏ها صورت گرفت، یارانه‏ها را از روی کالاهایی مثل نفت و بنزین بردارند. اگر مردم توانستند با قیمت‏های افزوده‏ی بدون یارانه مصرف کنند، خودشان می‏دانند. حساب جیب خودشان را دارند.

اگر هم نتوانند، کم‏تر مصرف می‏کنند. این چه ارتباطی دارد با این‌که مقام معظم رهبری فراخوان بدهند و دولت مسئول این کار بشود که با مصرف‏گرایی مبارزه کنید. فکر می‏کنم، این با آرمان آزادی‏خواهی‏ای که می‏گویند، مغایرت دارد و توجیه اقتصادی هم ندارد. این‏گونه نظرات، نه به لحاظ سیاسی درست است و نه به لحاظ اقتصادی.

به لحاظ سیاسی درست نیست، چون مصرف یکی از انتخاب‏های فرد است. درآمد و پول خود او است، اگر بخواهد مصرف می‏کند. نخواهد، نمی‏کند. به لحاظ اقتصادی هم وقتی این حرف یاد آقایان می‏افتد که قیمت نفت ما پایین آمده است.


دکتر علیرضا نامور حقیقی، مدرس دانشگاه تورنتو

با دکتر علیرضا حقیقی نیز همین موضوع را به عنوان اولین سوال، طرح می‏کنم:

در مورد حقوق اقتصادی، دقیقاً چیزی که ایشان اشاره کرده، درست است. یعنی اعمال اقتصاد دولتی و عمده‏ی آن کارها مربوط به اقتصاد جنگی بوده است. طبیعی است که در اقتصاد جنگی، حتا کشورهای سرمایه‏داری هم این نوع محدودیت‏ها را اعمال می‏کنند.

در گزارشی که آی.ام.اس و صندوق بین‏المللی پول سال ۱۹۹۱ در مورد اقتصاد دهه‏ی هشتاد میلادی ایران منتشر کردند، در مجموع، سیاست‏های آقای موسوی را مورد تایید قرار دادند.

بحث دیگر اقتصادی ایشان در حمایت از تولید کنندگان داخلی، اشاره به واردات بود. آن‏جا که می‏گفتند: پسته‏ی آمریکایی داخل آجیل ما نباید باشد». آیا این را به معنای نوعی محدودیت واردات باید محسوب کنیم؟

سیاست آقای موسوی، آن‌طور که مطرح کرد، چند پایه دارد؛ حمایت از تولید کنندگان داخلی، کنترل نقدینگی و محدود ساختن واردات در مقابل تولیدات داخلی و نیز حمایت از ارزش پول ملی است. این سیاست مستلزم آن است که دولت بیش از آن‌که به واردات تکیه کند، سرمایه‏گذاری‏های اساسی در حوزه‏ی اقتصاد انجام دهد.

در زمان جنگ هم این سیاست خیلی اعمال می‏شد. به این مفهوم که اگر تولید کننده‏ای جنسی را تولید می‏کرد، روی مشابه خارجی آن، تعرفه‏ی گمرکی بالایی بسته می‏شد تا آن تولید بتواند به معیارهای بالاتری دست پیدا کند و تولید کننده‏ی داخلی نگران کالاهای خارجی نباشد.

در مصاحبه‏ی روز دوشنبه، جایگاه ایشان به عنوان یک اصلاح‏طلب، چگونه به نظر شما می‏رسد؟ با توجه به این‌که برخی تحلیل‏گران سیاسی معتقدند ایشان فاصله‏ی معینی با اصلاح‏طلبان دارند؟

ایشان معتقد است از همه‏ی جناح‏ها استفاده کند. یعنی همین‏طور که قبلاً در کابینه‏اش آقای ناطق نوری هم بوده، در کابینه‏ی امروز هم از این نوع گرایش استفاده کند. در این مصاحبه‏ هم این سیاست را مورد تأکید قرار داد.

در مورد سیاست خارجی آقای موسوی، نظر شما چیست؟

سیاستی که آقای موسوی قبلاً داشته، این بوده که هویت ایران خیلی نباید با سازش با قدرت‏های بزرگ معرفی شود. یعنی باید با نظم بین‏المللی فاصله بگیرد. این نظری بود که ایشان در گذشته داشت.

از فحوای کلام ایشان به نظر می‏آید، در این‌که انقلاب اسلامی باید هویت خود را در نظام بین‏المللی معرفی کند شکی نیست، ولی در مجموع به سیاست تنش‏زدایی معتقد است. نه این‌که این هویت را از طریق چالش‏های بین‏المللی و طرح شعارهایی که برای ایران هزینه‏های بین‏اللملی به دنبال دارد، به دست آورد. مثل شعار هولوکاست که آقای احمدی‏نژاد مطرح کرد.

مسأله‏ی دیگری که ایشان به آن اشاره کرد، در زمینه‏ی آزادی‏های اجتماعی و رفع فشارهایی بود که به خصوص، بر روی جوانان هست و گفتند که گشت‏های امنیت اجتماعی را جمع می‏کنند. فکر می‏کنید، آقای موسوی امکان و اختیار چنین امری را داشته باشد؟

بستگی به این دارد که آقای میرحسین موسوی بعد از انتخابات بتواند اختیار فرماندهی نیروی انتظامی را در دست داشته باشد. این اتفاق در زمان آقای خاتمی نیفتاد و اختیار فرماندهی نیروی انتظامی به وزارت کشور داده نشد. اما در زمان آقای احمدی‏نژاد اختیار فرماندهی نیروی انتظامی به وزارت کشور داده شد.


عکس‌: AP

این اختیار، ظاهراً باید از جانب رهبری داده شود. همین‏طور است؟

طبق قانون، اختیار فرماندهی نیروهای انتظامی به عهده‏ی رهبری است. ولی در خیلی موارد ایشان آن را تفویض کرده است.

ممکن است این تفویض صورت نگیرد. آن وقت چه پیش خواهد آمد؟ یک دوران تنش دیگر بین دولت و بعضی نیروها؟

بستگی دارد به مذاکرات و چانه‏زنی‏هایی که صورت خواهد گرفت و این‌که چقدر آقای میرحسین موسوی می‏تواند در راهروهای قدرت، اعتمادسازی ایجاد کند. در حال حاضر، نمی‏توان در مورد آن پیش‏بینی دقیقی کرد.

تا جایی که مصاحبه‏ی روز دوشنبه انعکاس داشت، در مورد مسایل زنان صحبتی نشد. به نظر شما، برخورد آقای موسوی با مسأله‏ی زنان و مطالبات آنان چه خواهد بود؟

آقای میرحسین موسوی از مزیتی برخوردار است که دیگر کاندیداها برخوردار نیستند و آن هم این است که اگر آقای موسوی مانند انتخابات آمریکا، با همسرش در تبلیغات انتخاباتی ظاهر شود ـ چون خانم ایشان دکترا هم دارد ـ به نظر من، در تبلیغات انتخاباتی می‏تواند برای ایشان خیلی کار کند.

استفاده از این امتیاز، امر دیگری است. ولی اعتقاد ایشان به حضور زنان در همه‏ی امور سیاسی، اجتماعی چگونه است؟

طبیعی است که نوع فکر آقای موسوی، روابط خانوادگی او و مناسباتی که داشته، قطعاً در مسایل مربوط به حوزه‏ی زنان، اگر دمکراتیک‏تر و آزاداندیش‏تر از آقای خاتمی نباشد، کم‏تر از ایشان نیست.

در مقایسه با آقای خاتمی، این واقعیتی است که وجود دارد. اگر بخواهیم سیاست‏های ایشان را در سال‏های شصت بررسی کنیم، این ایرادات به آقای خاتمی هم هست.

واقعیت این است که باید آقای میرحسین موسوی امکان پیدا کند تا ببینیم، چقدر در انجام سیاست‏هایی که در نظر دارد، موفق خواهد شد و در ارتباط با کریدورهای قدرت، چقدر می‏تواند به ‏آن‏ها بقبولاند که مؤید نظرات ایشان عمل کنند.

امکان حمایت آقای خامنه‏ای از آقای موسوی در چه حدی است؟

ایشان با شخص رهبر اختلاف‏ نظرهایی در حوزه‏ی اقتصاد و سیاست خارجی داشت. به این مفهوم که راه‏بردهای سیاست خارجی که توسط آیت‏الله خامنه‏ای هنگام ریاست جمهوری مطرح می‏شد، راه‏بردهایی بود که اکنون اصلاح‏طلب‏ها دنبال آن هستند.

یعنی آن موقع ایشان معتقد بود که ما باید سیاست درهای باز را دنبال کنیم. در سخنرانی‏ای که در دی‌ماه ۱۳۶۳ داشت، روی سیاست‏ درهای باز در سیاست خارجی تأکید داشت که آن موقع با مخالفت جناح‏های چپ روبه‌رو می‏شد.

علاوه بر این، در حوزه‏ی اقتصاد نیز، ایشان مخالفت جدی با اقتصاد دولتی داشت و معتقد بود باید اقتصاد به سمتی برود که بخش خصوصی نقش فعال‏تری بگیرد، مدارس غیرانتفاعی باز شود و… هم‏چنین اختلافاتی در مورد قانون کار بین این دو بود.

اما با گذشت زمان، به نظر می‏رسد، هم آقای میرحسین موسوی کمی به وسط مایل شده و با دنبال کردن ضعف‏هایی که در اقتصاد دولتی وجود دارد، الان به نقش بخش خصوصی بیشتر می‏اندیشد. هم این‌که راه‏برد‏های آیت‏الله خامنه‏ای به وسط تمایل پیدا کرده و از آن گرایش به سمت درهای باز و هم‏چنین اقتصاد باز، کمی به وسط تمایل پیدا کرده است.

مهم این است که دو طرف به هم اعتماد داشته باشند و این اعتمادسازی باعث شود که نهادهای قدرت علیه هم‏دیگر برنامه‏ای را عملی نکنند.


مسأله این است که این اعتماد چه میزان وجود دارد. با توجه به این‌که آقای موسوی، ظاهراً تنها کاندیدای تا کنون اعلام شده‏ای است که قبل از اتخاذ یا اعلام تصمیم خود، با رهبری ملاقات نکرد.

در ایران، الزامی ندارد شما ملاقات مستقیم انجام بدهید. به هر حال، آقای میرحسین موسوی استمزاجی کرده و احساس کرده مخالفت جدی برای حضورش در انتخابات وجود ندارد. اگر این احساس را می‏کرد که مخالفت جدی از درون ساختار قدرت وجود دارد، به نظر من، ترجیح می‏داد که این کار را نکند.

علت آن هم این است که با توجه به محدودیت‏های قانونی و رابطه‏ای که میان ولایت فقیه و رییس جمهور وجود دارد که رابطه‏ای است مبتنی بر همکاری و جاهایی هم رییس جمهور مجبور به اطاعت از ولی فقیه است، اگر رییس جمهوری بخواهد بنا را بر دعوا و درگیری بگذارد، نمی‏تواند کار پیش ببرد.

شما در این باره چه فکر می‏کنید که معتقد هستند آقای کروبی بیشتر اهل عمل است و در ایستادگی بر سر وعده‏های خود، امتحان پس داده است؟

اگر در میان جناح اصلاح‏طلب به عنوان کاندیدای آلترناتیو در مقابل قدرت اجرایی نگاه کنیم، به نظر من، هردو کاندیدا توانایی آن را دارند که در مجموع، سیاست‏های عقلانی‏ای را به‏اجرا بگذارند که وضعیت کشور کمی بهبود پیدا کند و حداقل، در جاده‏ی سرازیری قرار ندهد.

یکی از مزیت‏های آقای کروبی این است که صراحت لهجه و اعتماد به نفس ایشان در انتقاد از نهادهای قدرت‏مندی که وجود دارند، بسیار کارساز است. نباید فراموش کنیم که این برگ پیروزی آقای خاتمی در سال ۱۳۷۶ بود و هیچ‏کس به‏جز آقای کروبی در آن زمان جرأت نداشت در مقابل نهادهای سنتی و قدرت‏مند بایستد.

آقای کروبی بود که از آقای خاتمی در مقابل آن هجمه‏ها حمایت می‏کرد. مثل نامه‏ای که امروز به آقای احمد جنتی نوشته‏ است. آقای کروبی چنین توانایی را دارد. علاوه بر این، ایشان همواره از نیروهای متخصص، روشنفکر و تحصیل‏کرده، به خوبی استفاده می‏کند و در میان نیروهای اصول‏گرا و نیروهای متدین جامعه نیز که احساس می‏کردند بخشی از جریانات اصلاح‏طلب، گرایشات دینی ضعیفی دارند، چنین برداشتی از ایشان وجود ندارد.

تنها نقطه ضعفی که وجود دارد، این است که آیا طبقه‏ی متوسط به ایشان اقبال نشان خواهد داد یا نه. اگر طبقه‏ی متوسط به ایشان روی بیاورد، طبیعی است که ایشان هم کاندیدای بسیار پرقدرتی است.

باید دید در روزهای آینده، گروه‏های اجتماعی و طبقات متفاوت به کدام ‏یک از این دو کاندیدا روی ‏خواهند آورد. هرکدام از این‏ها، به نظر من، این قابلیت را دارند که دولت جایگزین باشند.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
موسوی: گشت‌های ارشاد را متوقف می‌کنم
«پیروز شوم، گشت ارشاد متوقف می‌شود»
واکنش پلیس به اظهارات موسوی و کروبی

نظرهای خوانندگان

موضع جناب حقيقي در مورد توانمندي آقاي كروبي كاملا قابل دفاع است .

-- بدون نام ، Apr 14, 2009 در ساعت 08:30 PM

آقاي عليرضا حقيقي يكي از بهترين كارشناسان مسايل ايران است.

-- مريم ، Apr 21, 2009 در ساعت 08:30 PM

مسئله ی کرامت انسانی چه ربطی به مصرف گرایی دارد؟ مصرف گرایی یک مسئله ی فرهنگی است . در جامعه ای که تحت تاثیر تبلیغات خارجی و داخلی همه به سمت مصرف گرایی حرکت می کنند ، انتخاب آزاد معنا ندارد . این طور نیست که شهروندان انتخاب می کنند مصرف کنند ، این غول های تجاری هستند که جامعه را به سمت مصرفی شذن سوق می دهند و به خاطر منافع اقتصادی خودشان این کار را می کنند. اقتصاد رقابتی خوب است ، ولی تبلیغات و جنبه های فرهنگی آن در کشوری مثل ایران که در محاصره ی جهان سرمایه داری است باید به شدت و سختگیری هر چه تمام تر تحت کنترل باشد . انسان لوح پاکیزه ی بی هیچ پس زمینه نیست که در شرایط خلا دست به انتخاب بزند . باید زمینه برای انتخاب جمعی صحیح و خردمندانه فراهم شود .

-- الف . میم ، May 12, 2009 در ساعت 08:30 PM