خانه > سراجالدین میردامادی > انتخابات > «توجه جدی نامزدهای اصلاحطلب به مطالبات اهل سنت» | |||
«توجه جدی نامزدهای اصلاحطلب به مطالبات اهل سنت»سید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comبا گرمتر شدن رقابت میان کاندیداهای دهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، موضوع حقوق و مطالبات اقوام و مذاهب نیز مورد توجه اکثر کاندیداها قرار گرفته است. ابتدا از دکتر لقمان ستوده، عضو دفتر مرکزی جماعت دعوت و اصلاح که یک تشکل سراسری اهل سنت در ایران است پرسیدهام موضع چهار کاندیدای ریاست جمهوری در عرصهی رقابت نسبت به مسألهی اقوام و مذاهب را چگونه ارزیابی میکنید.
ما برای انتخابات دهم هم مطالبات را تدوین کردهایم. که نسبتاً تفضیلی بود. در این بیانیه تدوین مطالبات اصلیترین و مهمترین دغدغههایمان را که بخشی دغدغهی عمومی ملت ایران است و بخشی هم دغدغههای ویژهی اهل سنت به عنوان پیروان مذاهب و اقوامی که به این هویت قومی متفاوت از هویت رسمی تعلق دارند، بیان کردیم. در آن بیانیه به طور موجز و خلاصه تحلیلی از شرایط فعلی کشور داده شده بود. همچنین در این بیانیه در درجهی اول به اهتمامات ملی پرداخته شده بود که برای ما هم موضوعیت برجسته دارند. بحث احترام به انتخاب مردم، بحث آزادیهای عمومی، آزادیهای فردی و بعد از آن هم مطالبات ویژهای که برای اهل سنت و اقوام قابل طرح باشد. شاید بتوانیم بگوییم در واکنش به این بیانیه، جدیترین و ملموسترین اهتمام را آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی داشتهاند که این جای تقدیر و تشکر دارد. برای بحث قومیتها و مذاهب تا جایی که من اطلاع دارم فکر میکنم تاکنون ستاد آقای احمدینژاد در این مورد چیز خاصی اعلام نکرده است. شاید بگویم در چهار سال دورهی ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و حتا در سفرهای استانی مکرری که به مناطق اهل سنت هم داشتهاند، یک بار هم در بیانات رسمی و در سخنرانیهایی که در جمع مردم داشتهاند، هیچگونه اشارهای به هویت مذهبی اهل سنت نداشتهاند. فکر میکنم ایشان هنوز در حال تأمل و اندیشه کردن هستند. هر چند که تا کنون چیز مدونی ندیدهام اما صحبتهای غیر رسمی را از ستاد آقای رضایی دریافت کردهایم که گویا ایشان هم یک الگوی فدرالیسم فرهنگی ـ اگر این تعبیر درست باشد ـ را مد نظر دارند. که میخواهند در برنامههای تبلیغاتی رادیو تلویزیونیشان روی این بخش بیشتر زوم کنند و مانور بدهند. چیزی که میشود به عنوان بحثهای مدون به آن اشاره کرد، بیانیهی چهارم آقای مهدی کروبی است که شاید حرف دل عمدهی شهروندان متعلق به اقوام و یا پیروان اهل سنت و جماعت را زدهاند. و نیز بیانیهای که آقای میرحسین موسوی در خصوص حقوق اقوام صادر کردهاند. با اینکه تیتر اقوام را در خود دارد اما در مورد اهل سنت هم اشارات جدی و قابل قبولی دارد.
از آقای ادریس پیرانهسر، دیگر عضو دفتر مرکزی «جماعت دعوت و اصلاح» پرسیدم موضع اهل سنت دربارهی انتخابات ریاست جمهوری آتی چیست؟ در میان جامعهی اهل سنت هم مانند دیگر شهروندان ایران تعدد نظرات وجود دارد. ممکن است تعدادی قایل به تحریم و عدهای قایل به مشارکت باشند و ممکن است عدهای هم قایل به دو رویکرد اصلی اصلاحطلبی و اصولگرایی باشند. در میان جامعهی اهل سنت هم میشود گفت که همهی این طیفها به نوعی وجود دارند. اما ممکن است نوع موازنهشان متفاوت باشد. لذا بنده به عنوان سخنگوی اهل سنت نمیتوانم موضعگیری کنم که جامعهی اهل سنت بیشتر به کدام سمت تمایل دارد. راهبرد اصلی ما در «جماعت دعوت و اصلاح» از اول انقلاب تا امروز مشارکت بوده و در عمل هم نشان دادهایم. در دورههای مختلف انتخابات شرکت کردهایم. تا جایی که برای ما امکان داشته گاهی هم بیانیه صادر کردهایم. هر چند که در ابتدای انقلاب صدور بیانیه و اعلام حضور رسمی برای ما ممکن نبود اما در عمل وارد انتخابات شدهایم و در همهی انتخاباتها چه ریاست جمهوری، چه مجلس و چه سایر انتخابات دوستان شرکت کردهاند. اما میشود گفت که دوستان اهل سنت در انتخابات قبلی اینطور نشان داده که مجموعهی اهل سنت ـ نه همه ـ به سمت مشارکت تمایل دارند. مشارکتی که دیدگاههایشان به نوعی نزدیک به دیدگاههای جامعهی اهل سنت باشد. در دوران اصلاحات میبینیم که میزان مشارکت در جامعهی اهل سنت خیلی بالا میرود و نشاندهندهی این است که به نوعی امید به گفت و گوی اصلاحطلبی در میان اهل سنت وجود دارد. احساس نزدیکی که بین این جریان فکری و اهل سنت احساس میشود، نشان میدهد که میزان تمایل آنها به مشارکت به خصوص انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به نوعی نشاندهندهی گرایش فکری اهل سنت هم هست. در دو دورهی ریاست جمهوری آقای خاتمی و دورهای که آقای معین کاندیدا شدند، رأی اغلب مناطق اهل سنت به گفتمان اصلاحطلبی بود. البته نمیتوان گفت که تمام اهل سنت چنین دیدگاهی دارند. ممکن است عدهای قایل به تحریم باشند، مانند تعدادی از افراد جامعه، اما اکثریت قایل به مشارکت هستند. دلیل آن این است که تنها گزینهای که جامعهی اهل سنت یا حداقل جماعت خودمان فکر میکند که میتواند در روند شکلگیری آینده تأثیرگذار باشد و به نوعی آینده را بسازد، همین مشارکت سیاسی است. از آقای پیرانهسر پرسیدم کارنامهی دولت آقای احمدینژاد در خصوص احقاق حقوق اهل سنت چگونه است؟ دولت آقای احمدینژاد نه در عمل و نه در حوزهی شعار هم حداقلها را مطرح نکرد. یعنی ایشان در عمل حداقلهای اهل سنت را نادیده گرفتند یا حداقلهای قومی و مذهبی را به نوعی نادیده گرفتند و به آن توجه نکردند. در شعارهای تبلیغاتی خودشان هم که فعلاً نیازمند این هستند که بتوانند آرای قومی و مذهبی را کسب کنند، فعلاً متأسفانه در شعارهای تبلیغاتیشان هم دیده نمیشود. یعنی حتا قایل به استفاده تبلیغاتی از این قضیه نیستند و حداقل تا کنون نبودهاند. چهار سال پیش هم همین وضعیت حاکم بود و در حوزهی عمل نشان دادند که به نوعی قایل به برآورده کردن حداقلهای مطالبات نیستند.
دکتر لقمان ستوده نیز در خصوص مطالبات اهل سنت در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری گفت: شاید بشود گفت اولین انتظار، ایجاد فرصتهای برابر در زمینههای مختلف باشد. متأسفانه ما به عنوان یک هویت مذهبی در زمینهی منزلتی امکان صعود به بخشهای مدیریتی کشور را تا کنون نداشتهایم. ممکن است کسانی خرده بگیرند که چه اشکالی دارد یک شهروند ایرانی میآید استان کردستان و به عنوان استاندار مدیریت میکند. ما میگوییم همان شهروند کردستانی از استان اصفهان بلند شود و برای مدیریت به استان اصفهان برود. چه اشکالی دارد؟ مگر ما نخبه نداریم؟ البته ما اصراری نداریم که چرا استاندار کردستان کرد نبود یا سنی نبود. اما در کل اگر شما بیایید جدولی ترسیم کنید از مدیرانی که در این ۳۰ سال در کشور بودهاند ـ به جز دولت موقت که ما استاندار کرد اهل سنت داشتیم ـ اما از دولتهایی که بعد از دولت موقت سر کار آمدهاند سهم اهل سنت در مدیریت عالی کشور نزدیک به صفر است و در مدیریت میانی کشور در سطح بسیار ناچیزی است که آن هم ماحصل تلاشی بود که جناب آقای خاتمی در دولت اول و دوم خودشان داشتند. سقف آن هم انتخاب فرماندار در بعضی از شهرستانهای اهل سنت است که نخبگانی از اهل سنت را به این سمت منصوب کردند. همچنین در یکی دو استان، معاون برنامهریزی هم از اهل سنت انتخاب شده بودند. در آن مقطع زمانی این رویکرد تأثیر مطلوب و قابل قبولی برای حس همبستگی ملی شهروندان اهل سنت داشت. نشاط ایجاد شده کاملاً ملموس بود. ولی متأسفانه همهی این دستاوردهای مثبت نادیده گرفته شد و اوضاع در چهار سال گذشته به قبل از سال ۷۶ برگشت. نقطهی اول فرصتهای برابر که عرض کردم، بحث منزلت بود هر چند نمیخواهم اولویتگذاری کنم اما یکی از این بحثها منزلتی است. دیگری تبعیضهای فرهنگی مذهبی ویژهای است که در این ۳۰ سال به اهل سنت تحمیل شده است. مثلاً تعیین روز عید را نمیتوان به یک تصمیمگیری سیاسی موکول کرد. این یک بحث مذهبی است و مذهبیون باید به این موضوع بپردازند. کما اینکه گاهی در قم هم بین دو مرجع اشتراک نظر مطلق وجود ندارد و یکی یک روز زودتر را عید اعلام میکند اما در غالب موارد دچار تنشهایی شده است و احیاناً روحانیون سر این قضیه آسیب دیدهاند. در حالی که این یک بحث بسیار بسیار پیش پا افتاده است. با یک خوانش مذهبی ویژه فلان روز میتواند شروع ماه مبارک رمضان باشد یا فلان روز میتواند روز عید فطر باشد. متأسفانه این پذیرفته نشده است و اگر بخواهیم این تبعیضها در حوزهی مذهبی و دینی را پیگیری بکنیم و مثالهای دیگری بزنیم، بحث دینی مدارس مطرح میشود. هر چند برابر قانون باید ضمیمهی ویژهای برای اهل سنت در نظر بگیرند و در مدارس اهل سنت تدریس شود. به حیث شکلی این مصوبه اجرا شده و ما از سال سوم یا چهارم ابتدایی که در خاطرم نیست تا چهارم دبیرستان این ضمیمه را داشتیم. اما این محتوا تقریباً همینی بود که بود. زندگینامهی مختصر از چهار خلیفه بود، توضیحاتی در مورد وضو، آب کر و بحثهای پیش پا افتاده دیگر. در عین حال ما مجبور بودیم برای کنکور سراسری اصول عقاید شیعه را بخوانیم و آن را امتحان بدهیم. شهروند زرتشتی که در کشور ما زندگی میکند و خودش را برای آزمون سراسری آماده میکند تعالیم دین زرتشت را امتحان میدهد. ولی برای ما در عین حالی که آن ضمیمه پیشبینی شده، اما برای گزینشهای رسمی مثل استخدام و کنکور سراسری، شهروند اهل سنت باید بر مبنای اعتقاداتی غیر از اعتقادات خودش را آماده بکند و پاسخ بدهد. به این اجرای ناقص قانون میگویند. ضمن آنکه ما به همین اجرای ناقص هم انتقادات جدی داریم. چون واقعیت این است همان کتابهای جدی که برای اهل سنت منتشر میشد، کیفیت قابل قبول نداشت. نهادهایی تحت عناوین مختلف در غرب و شمال کشور در استان گلستان تحت عنوان مرکز بزرگ اسلامی تأسیس شده که متأسفانه تأسیس این نهادها و عملکرد این نهادها بیش از آنکه بتواند وجوه مثبت داشته باشد و ذهنیت مردم و نخبگان اهل سنت را مثبت بکند غالباً تأثیر معکوس بر جای گذاشته است. کجسلیقگیها، بیتجربهگیهایی که بعضاً مدیران این مراکز در تعامل با علمای اهل سنت و قضایای مذهبی مردم داشتند، غالباً یک نوع واگرایی را در کشور ایجاد کرده است. ارادهای هم برای همانندسازی یا آسیمالیسون فرهنگی میشد ردیابی کرد که ما نمیتوانیم یک مورد را ارایه کنیم و بگوییم بر مبنای این سند، پروژهی همانندسازی در فلان منطقه دارد اجرا میشود. اما نشانههای جدی و بعضاً نگران کنندهای ظهور یپدا میکرد که بحث استفاده از رسانهی ملی برای ترویج یک فرقهی خاص مذهبی است. به عنوان شهروند این کشور معتقد هستیم که این رسانه باید دین مبین اسلام را به طور کمال و تمام تبلیغ کند. اما اینکه به نقض معتقدات یک مذهب ورود یپدا کند که در قانون اساسی هم به آن اشاره شده، در صورت فراهم نشدن فرصت پاسخ این یک نوع اجحاف و یک نوع تضییع حق است.
آقای ادریس پیرانهسر در پایان، خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری گفت: میشود گفت که این خواستهها و مطالبات حداقلی اقوام و مذاهب در غالب مطالباتی که در این فرصت زمانی که به عنوان فرصت انتخاباتی در اختیار گروهها و تشکلهای قومی و مذهبی قرار داده شده است حداقلهایی را از مطالب قومی و مذهبی مطرح کردهاند. امید ما این است که کاندیداهای محترم از این مطالبات یا حداقل مطالبات استفادهی تبلیغاتی نکنند. یعنی صرفاً به عنوان یک حربهی تبلیغاتی از آن استفاده کنند بعد که بر مسند ریاست جمهوری مینشینند مجموعهی این مطالبات را نادیده بگیرند. هدف اولیهی اهل سنت این است که بتواند به حداقلهایی که تعریف کرده، برسد. واقعیت این است مطالباتی که گروهها و تشکلها، چه قومی و چه مذهبی مطرح کردهاند، با توجه به ظرفیتهای قانونی که کشور ما دارد، حداقلهایی است که مطرح کردهاند و امید این است که این حداقلها هم برآورده شود. و باعث سرخورگی نشود. که بعد از چهار سال هم باعث شود روند مشارکت سیاسی گروههای قومی و مذهبی را تقلیل بدهد. در همین رابطه: • حال و هوای ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی • «شبانه همهی سازمانهای برنامهریز را منحل کردند» • «رفتار احمدینژاد، باعث سرافکندگی من شده» • «تکیه کروبی بر استفاده از ظرفیت انسانی است» • تلاش سازمان بازرسی برای نظارت بر انتخابات
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
از مصاحبه شوند محترم و نيز از سايت وزين راديو زمانه دو سه پرسش دارم که اميد پاسخ گفته و ممنون سازند:
-- ناظر ، Jun 7, 20091- چند نفر از اهل تسنن در رژيم اسلامي ايران در مقامات عالي دولتي و حکومتي ايفاي وظيفه مي کنند و در کدام سطوح؛ مثلاً آيا وزيري از ميان اهل سنت وجود دارد؟
2- در تهران و قم و مشهد چند مسجد اهل تسنن وجود دارد؟
3- آيا در رژيم جمهوري اسلامي ايران تحت قوانين و قواعد کنوني تأمين حقوق اهل سنت امکان دارد؟