خانه > سراجالدین میردامادی > انتخابات > «رفتار احمدینژاد، باعث سرافکندگی من شده» | |||
«رفتار احمدینژاد، باعث سرافکندگی من شده»سید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comعلیرغم اعلام اولیه مبنی بر عدم راهاندازی ستادهای انتخاباتی برای آقای محمود احمدینژاد، ستادهایی با پسوند «مردمی» در سراسر کشور، کار تبلیغات برای این نامزد دهمین دورهی ریاست جمهوری را بر عهده گرفتهاند. ستاد دانشجویی محمود احمدینژاد در خیابان احمدآباد مشهد، این روزها محل مراجعهی رهگذران است و شبها در پیادهروی مقابل این ستاد، بحث و جدلهای سیاسی له و علیه این داوطلب ریاست جمهوری، میان طرفداران و مخالفان ایشان، سخت جریان دارد. به میان مردم رفتم و با آقای مُبَرا، یک روستایی منتقد سیاستهای احمدینژاد گفت و گو کردم.
در رابطه با اقتصاد، میبینم که وضعیت خراب است. ایشان در زمان تبلیغات ریاست جمهوری میگفت: «من به روستاها رفتهام، کشاورزی و دامداری ما قابل پیشرفت و رونق است، در حالی که جوانان ما بیکار هستند.» در این چهار سال، کشاورزی ما بدتر شده، وابستگیهای کشاورزیمان بیشتر شده. در سراسر کشور میوه، گندم، برنج و… را چندین برابر وارد میکنیم. در حالی که کشاورزها و دامدارهایمان در حال ورشکستگی هستند. چنین وضعیتی که سوای سیاستهای غلط دولت نمیتواند باشد. دولت مدعی بوده که مردم باید راحت باشند. تورمی که ما در این دولت… ما بهترین وضع اقتصادی را از نظر درآمدی داشتیم، وقتی بهترین درآمد را داریم، پس بهترین وضعیت را هم باید داشته باشیم. در حالی که مردم ما در بدترین شرایط، از نظر معیشت، بهسر میبرند. من عضو شورای روستا هستم. به من گفتهاند افراد را به کمیتهی امداد معرفی کنم چرا که کمیتهی امداد به هر خانوار حدود سی تا چهل هزار تومان کمک میدهد. باور کنید بسیاری از این روستاییان وقتی پشت کمیتهی امداد صف میکشند، از اینکه به عنوان دامدار و کشاورز مولد، باید دم در کمیتهی امداد بروند و چهل هزار، سی هزار تومان بُن بگیرند، خجالت میکشند. میگویم کشور ما سرمایهی ملی دارد. اگر بناست اینها رونق پیدا کنند و کشور به توسعه و پایداری برسد، نباید به این دلخوش باشیم که برای یک شب به اینها نان داده شده است. فکر میکنم، آقای احمدینژاد، آن مثلی را که میگوید «بهتر است به مردم ماهیگیری یاد بدهیم تا به آنها ماهی بدهیم» برعکس عمل کرده است. از نظر مسایل بینالملللی هم که حاجیهایمان که میخواهند به مکه بروند، انگشتنگاری میشوند. از طرفی آقای احمدینژاد نامه مینویسد که «جاسوس آمریکا» آزاد شود، در حالی که تبعهی ما، پنجتا از کاردارهای ایرانی در دست آمریکا اسیرند، هیچ ادعایی برای آزادی آنها نمیکنند. این برخورد برای من به عنوان یک فرد ایرانی، چگونه عزت ملی میآورد. باید بتوانیم بگوییم اگر میخواهی امتیاز بگیری، امتیازی هم بده، نه اینکه در جایی باشیم که فقط امتیازدهنده باشیم. اینها همه، باعث سرافکندگی من شده است و نمیتوانم در این دوره هم به کسی مثل این فرد رأی بدهم.
برخی معتقدند که آقای احمدینژاد در مجامع بینالمللی، محکم و مقتدر، از مواضع جمهوری اسلامی و مردم ایران دفاع میکند. نظر شما این نیست؟ فکر میکنم، محکم دفاع کردن، بدون دیپلماسی درست، نتیجه نخواهد داد. اگر ما زبان بینالملل را بلد باشیم، بالاخره در هر جمعی باید با زبان خودش صحبت کنیم. من اگر در یک جمع روستایی یا شهری بروم صحبت کنم، باید به اقتضای موقعیت حرف بزنم. اگر به سازمان ملل میروم، باید با زبانی صحبت کنم که کسانی که آنجا هستند با حرف من متقاعد شوند، نه اینکه من حرفم را زده باشم و آنها هر تصمیمی که میخواهند بگیرند. رفتار آقای احمدینژاد طوری بوده که حرف را خیلی حماسی زده ولی نتیجهی دلخواه را نگرفته است. حتا نتیجه وارونه شده. آقای احمدینژاد در ارتباط با «دوربان ۲» خیلی مدعی است، اما در «دوربان ۱» که رییس جمهور ایران نرفته بود و اینقدر هزینه نشد، خیلی بهتر علیه اسرائیل نتیجه گرفتیم تا «دوربان ۲». در نتیجه، اینکه ما به اصطلاح حماسی صحبت کنیم، باید جایگاه و موقعیتش را بشناسیم. اگر بناست واقعاً از عزت ایران حمایت کنیم، باید طوری حمایت کنیم که نتیجهبخش باشد، نه اینکه برای دلخوشی صحبت کرده باشیم. بعضیها میگویند اینکه آقای احمدینژاد دارد «سهام عدالت» را توزیع میکند، وظیفهی قانونی دولت است و کار کاملاً قانونیای دارد انجام میدهد. نظر شما چیست؟ بر مبنای وعدهای که آقای احمدینژاد داده، توزیع سهام عدالت میتواند کار قانونی باشد. من در اصل توزیع سهام عدالت مشکل دارم. اصلاً سیاست سهام عدالت غلط است. پخش سهام عدالت، ناکارآمدی دولت را مشخص میکند و اینکه دولت در اداره و نگاهداری این کارخانهها و رونق اقتصادی ناکارآمد بوده است. سهام عدالت را میخواهند به شرکت تعاونیهای افراد خاصی که از قبل تعیین کردهاند، بدهند که اعضای آن هم بیشتر افراد دولتی هستند. یعنی باز همین کارخانهها را به دست خودشان بچرخانند. اصلاً مردم اطلاع ندارند که سهامشان دست کیست؟ مدیران این شرکتهایی که این سهام را دارند، چه کسانی هستند؟ چقدر میتوانند تصمیم بگیرند که چه افراد کارآمدی به این جمع بروند؟ توزیع سهام اصلاً نتیجه نمیدهد. فقط یک حرکت تبلیغاتی و عوامفریبانه میتواند باشد. وگرنه سهام عدالت این است که در بورس، به شکل آزادنه به افرادی که از نظر تولید، کاریابی و مسایل اقتصادی توانمندند و اقتصاددان هستند، فروخته شود. در نتیجه من که بیکار هستم، بچهی من اگر بیکار است، میتواند در این شرکتها کار بگیرد و دولت هم با فروش این سهام، برای من رفاه اجتماعی، تأمین اجتماعی و مسایل اقتصادی را رونق بدهد. نه اینکه به من سهام بدهد، من هم خرج خرید لباس و غیره کنم، تازه ندانم که این سهام از کدام کارخانه هم هست، این کارخانه را چه کسی اداره میکند و خود من هم چه نقشی در این سهام دارم. فکر میکنم، این سیاست غلطی است.
کمی آن طرفتر دو دانشجوی مخالف و موافق سیاستهای دولت نهم در میان حلقهای از مردم و دانشجویان، سخت به بحث و گفت و گو مشغول بودند: …سندهایش را نشان بده. یکیاش من، چهار تا نعلین خوردم. آقای میثم صالحی در خود مشهد، همین دانشگاه فردوسی، فقط به جرم اینکه نشریهای منتشر کردند و بالای آن نوشتند: «آقایان، ثروتهای بادآوردهی خود را از کجا بهدست آوردهاید؟» خُب، از آقای محصولی هم میپرسیدند. از آقای احمدینژاد میپرسیدند هشتاد میلیارد دلار را چه کرده؟ شبهه میاندازی، میخواهی بروی. نه شبهه نمیاندازم، اتفاقاً نمیخواهم بروم، اینجا هستم. دوم اینکه در دولت آقای خاتمی، دو طلبه در پانزده خرداد سال ۸۳، فقط به این دلیل که بلند شدند، گفتند: آقای هاشمی رفسنجانی… اشتباه بوده، من قبول دارم. میگویم، هاشمی رفسنجانی که بماند، حتا اگر کسی به شخص اول مملکت هم اعتراض کرد، او را گرفتند، اشتباه بوده است. خدا خیرت بدهد. عکسهای آقای احمدینژاد را در دانشگاه پلیتکنیک آتش زدند… در همان دانشگاه پلیتکنیک، در دانشگاه امیرکبیر، چه کردند با آن بچهها؟ همین الان پنجتایشان بازداشت هستند. با همان بچههایی که آنجا اعتراض کردند، با همان دانشگاه، چه کردند؟ از آن روز تا به حال، شصت نفر را بازداشت کردهاند. الکی این حرفها را نزن… … مسئول دفتر تحکیم وحدت پلیتکنیک امیرکبیر، آقای احسانی… آقای احسانی کیست؟ چنین فردی را نمیشناسم. … با بولدوزر انجمن را خراب کردند، حالا میگویند تحکیم وحدت ماییم. در همین رابطه: • حال و هوای ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی • اعلمی: الان هر مدیر کلی، خودش را دیکتاتور میداند
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
من شاید تا به حال این قدر از صحبت کردن کسی لذت نبردهبودم که از صحبت کردن این آقای روستایی لذت بردم. راستش را بخواهید از نظر منطق و انسجام کلام و همین طور سخنوری هیچ چیزی از هیچکدام از کاندیداهای ریاست جمهوری کم و کسر نداشت. احسنت به روستایی که این قدر مردم فهیمی دارد و فرد چنین دانایی را برای شورای روستا انتخاب کرده است.
-- مجید ، May 27, 2009مجید
از وجود چنین کشاورزان دانایی به وجد آمدم و به اینده کشورم ایران امیدوار شدم. غم از وجودم رفت. چقدر بهتر از خود من که یک استاد دانشگاهم تحلیل کرده است. به پیش برای آبادی ایران
-- امیر ، May 27, 2009حرفهای این روستایی دانا من را یاد یک گفته مشهور میاندازد: آدمهای بزرگ را به کارهای کوچگ بگمار و آدمهای کوچک را به کارهای بزرگ، تا هرگز آبادانی این کشور را نبینی.
-- بدون نام ، May 28, 2009باید اعتراف کنم که تا پیش از خواندن مصاحبه به هیچ وجه فکر نمی کردم که مصاحبه ای به این شیرینی بخوانم. صحبت های این فرد روستایی الحق زیبا، جذاب و خواندنی بود.
-- kavir ، May 29, 2009درود بر این روستایی عزیز و دانا. درک و شعور این روستایی از احمدینژاد و هییت دولت بسیار بالاتر است.
هادی
-- درود بر این روستایی عزیز و دانا. درک و شعور این روستایی ، May 29, 2009