خانه > سراجالدین میردامادی > گزارش > «شبانه همهی سازمانهای برنامهریز را منحل کردند» | |||
«شبانه همهی سازمانهای برنامهریز را منحل کردند»سید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comمهندس میرحسین موسوی، یکی از دو کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری، در ادامه سفرهای انتخاباتی خود، به شهر زنجان سفر کرد. او ابتدا در جمع دانشجویان و دانشگاهیان این شهر به ایراد سخن پرداخت و سپس به مسجد جامع این شهر رفت و در آنجا سخنرانی کرد. میرحسین در این سخنرانی اظهار داشت که دولت باید به برنامهریزی برگردد و از تولید محصولات داخلی حمایت کند و با ازدیاد نقدینگی برخورد کند.
سخنرانی وی در دانشگاه، با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت نهم همراه بود: ما به قیمت ثروتمند کردن کشورهای دیگر، رونق بخشیدن به کشورهای دیگر و بازار آنها، بازار خودمان را در اختیار آنان قرار دادیم.…ِ بنده اعتقاد دارم، دولت باید به نظام برنامهریزی برگردد، از اقتصاد ملی و از محصولات ملی باید حمایت کند. سیاستهای پولی روشنی باید داشته باشد و از ازدیاد غیرعادی نقدینگی جلوگیری کند. ما در عرض چهار سال، بیش از دو برابر کل تاریخ کشورمان، افزایش نقدینگی داشتهایم. ریشهی بسیاری از مشکلات اقتصادی ما به همین مساله برمیگردد و خود آن هم ریشه در ریخت و پاش پول نقدی در سراسر جامعه دارد که بخشی به صورت اقتصاد صدقهای سراسر کشور ما را گرفته است. این کاندیدای اصلاحطلبان در پاسخ به سوال یک دختر دانشجو در خصوص تغییر قوانین تبعیضآمیز گفت: هر قانونی در این کشور اگر از نظر محتوا، به شکلی دربیاید که وجدان عمومی آن را با مطالبات خود سازگار نبیند، راهش این است که باز از طریق قانون اقدام به دگرگون کردن آن قانون بکنند و متحولش کنند. خود این یک فرایند است. دولت در این فرایند نقش دارد. اگر سوال شما این است که: «اگر شما حس کردید تبعیضی هست و این تبعیض مطابق مطالبات جامعه و حق واقع و بیرونی، درست است، آیا شما اقدام به اعمال قدرت دولت در جهت تقدیم لوایح به مجلس میکنید یا نه»؟ جواب من آری است. ولی اگر سوال شما این است که: «من خودم قوانین از پیش خود، قوانین عوض میکنم؟»، خیر، بنده چنین اختیاری ندارم و برای این کار هم به صحنه نیامدهام. مسیر تغییر قانون روشن است. مطابق قانون اساسی، از طریق مجلس و بعد هم به شورای نگهبان میرود و الیالاخر… در زمینهی خود قانون اساسی هم اگر بخواهیم تغییر بدهیم، اصلی داریم که چگونگی این تغییر را تعیین کرده است. از آن طریق باید وارد شویم. دولت هم ممکن است در این میان سهمی داشته باشد. من، مطابق آن چیزی که اعتقاد دارم، به سهم خودم، مخالف هر نوع تبعیضی هستم و در جهت حذف این تبعیضها، از مسیر اختیارات قانونیام و قوانین و لوایحی که وجود دارد، اقدام خواهم کرد.
مهندس موسوی در انتقاد از سیاست خارجی دولت نهم گفت: مسایلی که ما در سیاست خارجیمان داریم، به دو سه نکته برمیگردد؛ اولا، سیاست خارجی درست مثل سیاست اقتصادی، هم احتیاج به برنامه دارد، هم مجموعاً، باید یک منظومه را بسازد. یعنی اجزای آن تقویت کنندهی همدیگر باشند، اهداف در آن روشن شده باشد، راهبردها روشن باشد و طرحهای عملیاتی هم در آن روشن شده باشد. نقدی که به سیاست خارجی خودمان دارم، وجود نقضهای این مساله و نبود یک منظومهی متشکل است. مثال میآورم: من کشورمان را جزیی از یک تمدن عظیم میبینم که الان فرصت تاریخی داریم تا با توجه به جاپاهایی که در این فضای تمدنی داریم، بعضی از روابطمان را احیا کنیم، عمق استراتژیک برای خودمان، در سطح جهان، تامین کنیم و دست خودمان را در رابطه با کشورهای تازه آزاد شده از دست شورویها، در افغانستان، ترکیه و بقیهی کشورها پر کنیم. من در این رابطه، هیچ نوع تحرک، هیچ نوع برنامهای نمیبینم. این را بارها تکرار کردهام، برای اینکه اهمیت قضیه را لمس کنیم. بعضی از راهبردها در جهان، در کشورهای پیشرفته، هست که گاهی صد، صد و پنجاه سال روی آن میایستند و ربطی به دولتها ندارد. ارتباط ما با جهان پیرامونی باید به برنامههایی برگردد که ربطی به آمد و شد دولتها نداشته باشد و هر دولتی که بیاید، آن سیاستها را تعقیب کند. برای مثال، دوری کشورهای اروپایی از همدیگر بعد از جنگ جهانی دوم، بیشتر از دوری ما با کشورهای همسایه و منطقه است. بعد از جنگ جهانی دوم، بر سر مشکلاتی مانند ذوبآهن، استخراج ذغال سنگ و رقابتهایی که در این زمینهها به ضرر همدیگر داشتند، سیزده کشور اروپایی پیمانی گرداگرد تعرفهی آهن و ذغال سنگ، بستند. این تعرفه منجر به این شد که کمکم موارد دیگری اضافه کردند و در نهایت، منجر به اروپای متحد، یوروی واحد، سیاست خارجی واحد و سیاستهای دفاعی واحد در سراسر جهان شد. منجر به عظمت آنان شد و الان مرزهای بین خودشان را برداشتهاند. نزدیک به شصت هفتاد سال روی این سیاست ایستادند.
مشکل ما این است که هیچ سیاستی که ثابت باشد، معلوم باشد که این سیاست ده پانزده یا بیست سال عمر خواهد کرد و معطوف به منافع حیاتی ما در منطقه خواهد بود، نداریم. این بزرگترین ایرادی است که من به سیاست خارجی الان کشورمان دارم. ما سرمان را به هیاهوهایی در خارج و بیشتر برای مصرف داخل، مشغول کردهایم و منافع حیاتیمان در منطقه را از یاد بردهایم. مثال دیگری میزنم و از مساله رد میشوم؛ در حالی که اینقدر شعار حساسیت ملیمان را در سطح ملی مطرح میکنیم (که من اعتقاد دارم، نداریم)، در عین حالی که این سیاستها را داریم، زیر پرچمی مینشینیم که در آنجا، به جای خلیج فارس، خلیج عربی هم ضبط و درج شده است. مهندس میرحسین موسوی در ادامهی این سفر، در جمع مردم زنجان، در محل مسجد جامع این شهر، به سخنرانی پرداخت و در انتقاد از انحلال «سازمان برنامه و بودجه» توسط دولت، گفت: مسالهی برنامه و بودجه را در سال ۶۸، موقعی که قانون اساسی داشت تجدیدنظر میشد، من به دلیل درکی که از اهمیت این مساله داشتم، در مجلس بازبینی قانون اساسی که سخنگوی کمیسیون اجرایی آن بودم، مخصوصاً تلاش کردم که اسم «برنامه و بودجه و امور استخدامی» در قانون اساسی بیاید. ته دلم میترسیدم افرادی پیدا شوند که این سازمان را از بین ببرند. من اهمیت آن را در دوران دفاع مقدس لمس کرده بودم. بعد همینطور شد، یک شب نشستند و تمام اینها را منحل کردند. بعد هم مجلس اعتراض کرد. اثر نگذاشت، تبدیل به یک طرح کرد و در مجلس تصویب کرد. این طرح به مجمع تشخیص مصلحت آمد، مجمع گفت: «این هیجده شورا جنبهی قانونی دارد، باید احیا شود». در مجمع تشخیص مصلحت، جز سه نفر، بقیه به این مصوبه رأی دادند. مدیر دولت هنوز در مقابل آن ایستاده است. شش هفت ماه است که این مصوبه را داریم، اما هیچکدام از این شوراها به جای سابق خود برنگشتهاند. ما برای این قیام کردیم که قانون داشته باشیم و قانون را اجرا کنیم. دیدیم که نه، کمکم عادت میشود. مجلس توضیح میخواهد، دولت جواب نمیدهد. مجلس قانون میگذارد، دولت اجرا نمیکند. حس کردم اگر هشت سال این عادت بشود، مردم هم عادت کنند، همهی نظام ما عادت کنند، آن موقع در این کشور هر چیزی که ما تصور میکنیم، میتواند اتفاق بیفتد. من از این ترسیدم و به این دلیل به صحنه آمدم.
کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری، در ادامه به انتقاد از سیاست خارجی تشنجزای دولت، به ویژه در «کنفرانس دوربان ۲» در ژنو پرداخت و گفت: سیاست خارجی چیزی نیست که اثر آن فقط در اختیار دولت باشد. وقتی که ما با جهان به سمت تعامل پیش میرویم، در ذهنیت ملت ما برای احساس امنیتشان، اثر میگذارد. اقتصاد ما توسعه پیدا میکند. در این حالت جوانهای ما خوف از آینده ندارند. احساس آرامش به جامعهی ما انتقال پیدا میکند. بله، وقتی جنگی تحمیل میشود، همهی ملت ما میایستند، همانطوری که زنجانیها ایستادند. همهی ملت ما میایستد. کل آذربایجان میایستد، تهران هم میایستد و جاهای دیگر هم میایستند. ولی در شرایط عادی، واقعا عاقلانه است که با همهی جهان در حال ستیز باشیم؟ دائم مشکل ایجاد کنیم؟ برای کشورمان مساله ایجاد کنیم؟ آیا درست است، بیجهت و فقط به دلیل مصرف سیاسی داخلی، به جایی برویم که همهی کارشناسان ما میگویند: «سودی ندارد، برای ما درست نیست، حیثیت ما را زیر سوال میبرد»، درست است که برویم و در آنجا، آن وضعیتی که در سوییس پیش آمد، پیش بیاید؟ این به نفع ما است؟ این فقط اهانت به دولت نیست، اهانت به ملت ماست. گذرنامههای ما بیاعتبار شده، اعتبار ایرانیان در جهان پایین آمده، اعتبار تجار ما پایین آمده است و ارتباط فرهنگی ما و جهان لکهدار میشود. این مساله همه را ناراحت میکند. هیچ کس نمیخواهد این صحنهها را ببیند. ما از این دولت نمیخواهیم که از اصول برگردد، از هیچ دولتی نمیخواهیم از اصول برگردد، میگوییم: این منابعی که در اختیار شما است، این حیثیتی که شما با رأی مردم بهدست آوردهاید، در جهت منافع ملی کشور به کار بگیرید، نه برای جمع کردن دو سه تا رأی. میرحسین موسوی در انتها، با انتقاد از قانونگریزی و پرهیز از عقل جمعی در دولت نهم گفت: ما یک قانونگریزی در کشور داریم. از قانون اساسی گرفته که اصلهای آن اجرا نمیشود و بعضی از اصلهای آن مقهور واقع شده، تا به قوانین عادی برسد. ما گریز داریم. در قانون بودجهمان گریز داریم، در قانونی که الزام میکند دولت از یک عقل جمعی استفاده کند: «اِل گوجی، سِل گوجی» (قدرت ایل، قدرت سیل) این ضربالمثل ماست. این یک اصل حکومتی است: «همه چیز را همگان دانند». کشور ما انقلاب کرد، این نظام ایجاد شد که از طریق قانون اقدام شود و از عقل جمعی استفاده شود. تمام آن شوراهایی که قدرت دولت را مشروط میکند و او را مجبور میکند که تمام تصمیماتاش از مجرای نظر کارشناسان بگذرد، بخشهای مختلف جامعه را در تصمیمگیریها دخالت میدهد، تمام اینها را ویران کردید. یکی از آنها «شورای پول و اعتبار» است. یکی از آنها، شورای پول و اعتبار است. من این شورا را باز میکنم، شما ببینید چه کاری انجام میدهد. این شورا که به راحتی آب خوردن، در یک شب، با دهها شورای دیگر در این کشور منحل شد، وظیفهی کنترل بانکها را در اختیار دارد، سیاستگذاری در زمینهی سیاستهای پولی را دارد. حافظ ارزش پول مردم و قدرت خرید مردم است، از بخشهای مختلف در این شورا بودند. هرکدام از افرادی که در این شورا بودند، از منافع بخشی از کشور ما حمایت میکردند. من هیچ نابغهای را نمیشناسم که خود را جای ده نفر، بیست نفر و همهی ملت بگذارد و تصمیم بگیرد. حتما شکست میخورد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
shabaneh nakardand, rozaneh kardand. sanian honar shoma chist?
-- hasan ، May 21, 2009من فکر نمی کنم میرحسین موسوی کاندیدای اصلاح طلبان به معنای مرسوم آن باشد.
-- میم ، May 21, 2009میرحسین دردها راتشخیص می دهد و با تجربه 8 ساله اش درمان را هم میداند.
-- رضا ، May 23, 2009