این نقاشی من را به یاد کتابی از قوچانی می اندازد به اسم دو گام به پیش یک گام به پس. این کتاب زمانی نوشته شده بود که نارضایتیها از عقب نشینیهای پی در پی دولت اصلاحات و سکوت به معنی و در عین حال پر معنی خاتمی بلند شده بود. مجوعه مقالاتی بود در توجیه همه این پس رویها برای دفاع از رویکرد اصلاح طلبانه و مشروطه خواهی. اما دیدم که گامها به پس بود و به پس بود ویه پس بود...تا جایی که قوچانی الان در زندانه و خاتمی زمانی کمی صدا داد که از سفر ژاپنش جلوگیری شد. نمی خواهم آیه یاس بخوانم اما این نقاشی به نظر من بیش از حد خوش بینانست.
در افول این خط سرخوردگی را می بینم( نه تلاش یا مبارزه یا شهادت را). نتیجه سرخوردگی برای بعضی افراد الکی یا حکومت های الکی ادامه تلاش برای سرخورده کردن افراد بیشتری است( شاید از لجشون یا حماقتشون). من که این خط را سبز نمی بینم. ما خط سبز را انتخاب کرده ایم نه اینکه یکهو ببینیمش و الکی دنبالش راه بیفتیم.
من هم خب عمرآ سر خودم را که به پول خریده بودند اش با دزدی هابم مدام به عالم و آدم وصل کردم. اینطوری هم خودم را امروزی = شیک میفهمم و هم هویت همیشه خونینم را مینویسم و هم شاید سر خریدارم نیز کلاه بگذارم.
آی رانی
من یاد «نابخشوده» می افتم: آخر خط وقتی می بینی که یه عمری زندگی تلف کردی در حالی که فکر می کردی کار مفیدی انجام می دی، به جای پذیرش واقعیت تلخ خودانکارانه دنبال خط بی هدفو می کشی.
نظرهای خوانندگان
هم دردناکه هم استقامتو نشون میده
-- پسر بد ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMخط سبز نیست...چشمك، چشمك!
-- نکته بین ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMاین نقاشی من را به یاد کتابی از قوچانی می اندازد به اسم دو گام به پیش یک گام به پس. این کتاب زمانی نوشته شده بود که نارضایتیها از عقب نشینیهای پی در پی دولت اصلاحات و سکوت به معنی و در عین حال پر معنی خاتمی بلند شده بود. مجوعه مقالاتی بود در توجیه همه این پس رویها برای دفاع از رویکرد اصلاح طلبانه و مشروطه خواهی. اما دیدم که گامها به پس بود و به پس بود ویه پس بود...تا جایی که قوچانی الان در زندانه و خاتمی زمانی کمی صدا داد که از سفر ژاپنش جلوگیری شد. نمی خواهم آیه یاس بخوانم اما این نقاشی به نظر من بیش از حد خوش بینانست.
-- پسر ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMمانای عزیز !
-- بابک ایرانی ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMدر مورد لینک وبلاگ نیک آهنگ هنوز توضیح ندادی
-----------
مانا: ببخشید موضوع را به خاطر نمی آورم. کدام لینک؟
بعد یکی دیگه
-- بابک ایرانی ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMبعدشم بعدی . . .
تا کی؟
بگو تا طلوع انگور چند ساعت راه است
-- بابک ایرانی ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMسیزیف...
-- بهرام ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMعالی بود مانا. ماهم این خط را تا انتها ادامه خوهیم داد.
-- کاوه ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMواقعا نگاه کردنِ کارتونات، فکر کردن روی اونا، یک بار دیگه مرور و فهمیدنش! فوق العاده لذت بخشه
-- ارتافرورد ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMآره , یه جایی هم ما باید مسیر رو ادامه بدیم و بزنگاه ما هستش
-- بدون نام ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMقلم را بردار و قدم محکم بردار
جنازه نفر قبلی رو هم کنار مداده می کشیدی چون نرود میخ آهنین در سنگ ;)
-- ممد ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMسلام خیلی زیباست فقط بگو چرا رنگ خط قرمز است؟
-- sasan ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMمعلوم است دیگه-- قرمز، رنگ خون.
-- Sima ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMدر افول این خط سرخوردگی را می بینم( نه تلاش یا مبارزه یا شهادت را). نتیجه سرخوردگی برای بعضی افراد الکی یا حکومت های الکی ادامه تلاش برای سرخورده کردن افراد بیشتری است( شاید از لجشون یا حماقتشون). من که این خط را سبز نمی بینم. ما خط سبز را انتخاب کرده ایم نه اینکه یکهو ببینیمش و الکی دنبالش راه بیفتیم.
-- نازنین ، Apr 26, 2010 در ساعت 02:13 PMTHAT'S IT
-- بدون نام ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PMممد عزیز، جسدی وجود نداره: بردنش خاوران یا حتی دور تر توی چاه جمکرانی جایی ولش کردن!
-- گورکن ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PM?follow who or what
-- سعد ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PMخیلی ها بدون پاسخ به این سوال وصرف ماجراجویی خط را دنبال کردند.
گرفتن سرنوشت خود در دست خود.
-- بدون نام ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PMمن هم خب عمرآ سر خودم را که به پول خریده بودند اش با دزدی هابم مدام به عالم و آدم وصل کردم. اینطوری هم خودم را امروزی = شیک میفهمم و هم هویت همیشه خونینم را مینویسم و هم شاید سر خریدارم نیز کلاه بگذارم.
-- بدون نام ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PMآی رانی
من یاد «نابخشوده» می افتم: آخر خط وقتی می بینی که یه عمری زندگی تلف کردی در حالی که فکر می کردی کار مفیدی انجام می دی، به جای پذیرش واقعیت تلخ خودانکارانه دنبال خط بی هدفو می کشی.
این صرفا برداشت شخصی منه.
-- َآرمانی ، Apr 27, 2010 در ساعت 02:13 PMاین همان خطی است که حسین با خون خود بر روی دیوار ظلم کشید واینک وقت ما رسیده که با دستان خود این قلم را برداریم وبر ظالم ترین دیوار خشتی عالم بکشیم
-- یک آدم ، Apr 29, 2010 در ساعت 02:13 PMفوق العاده زیباست. دست مریزاد
-- Iran ، May 3, 2010 در ساعت 02:13 PMگريه كردم
-- كيا ، May 9, 2010 در ساعت 02:13 PMمن همیشه کاراتو دنبال میکنم اما این بار نتونستم بدون تحسین بگذرم.
-- کاوه ، May 22, 2010 در ساعت 02:13 PMهمیشه تاثیر گذاری ولی این یکی رو خیلی دوست دارم.
من همیشه کاراتو دنبال میکنم اما این بار نتونستم بدون تحسین بگذرم.
-- کاوه ، May 22, 2010 در ساعت 02:13 PMهمیشه تاثیر گذاری ولی این یکی رو خیلی دوست دارم.