سلام، قبول کنید که احمدی نژاد مهره اسرائیل است که قصدش به راه انداختن جنگ و تجزیه ایران است و پس از آن صلح در خاور میانه انجام خواهد شد.پس برای جلوگیری از تجزیه ایران کاری باید کرد.نظر شما چیست؟
---------------------------------------
راست اش تخصص ویژه ای در مسائل اطلاعاتی ندارم تا درباره مهره بودن یا نبودن کسی نظر بدهم اما احتمالا راه جلوگیری از جنگ و تجزیه حرکت به سمت دموکراسی است. ایا موفق خواهیم بود پیش از وقوع جنگ و مصیبت تغییر مثبتی در شرایط سیاسی ایران ایجاد کنیم؟ نمی دانم
تشبیه بمبی که با شتاب به سمت زمین در حرکت است به مدعو مهمی که در طول راه برابرش فرش قرمزی پهن می کنند ایده ی هوشمندانه ای است، خصوصا آن که مستقبل خود هم قربانی مهمان محترم اش خواهد شد. تبدیل ایده حرکت دادن فرش قرمز- حرکت افقی - به یک حرکت عمودی، باعث شده تا ایده از لحاظ بصری هم حرف هایی برای گفتن داشته باشد و بر عکس نظر دوست نفر اول، اصلا دم دستی نباشد، لا اقل دم دست شما چیزهای خوبی گرد آمده! ممنونم
حکومت از حمله نظامی استقبال میکند، به خیال اینکه حمله باعث تقویت حکومت خواهد شد، زهی خیال باطل.خطر تجزیه کشور چماقیست که حکومت (فعلی و پهلوی) همیشه از آن به نفع خود بهره برداری کرده، زمینه تجزیه وجود ندارد، چه ایران، افغانستان یا عراق.
حمله نظامی اگر منجر به سقوط رژیم نشه..بهانه لازمو میده دست خامنه ای (...)
.. ولی اگه هم جنگ بشه..ج.ا بیکار نمی نیشینه و جنگ ادامه دار میشه تا یکی از دو طرف کم بیاره و نابود بشه..جنگ ایندفعه باعث نابودی یکی از طرفین خواهد شد
معمولا هر کس که سقوط میکنه ویا در معرض سقوطه معادلات موجود رو طوری به هم میزنه تا وضعییتی پیش از/ و بعد از / بوجود بیاره و این هم بسیار غم انگیزه و هم بسیار خطرناک.
مانا جان در مقابل کارهات جرات نمی کنم چیزی بگم چون همواره با دهان باز بهشون و به توانایی های تو نگاه میکنم. ولی در اینجا چشمام میگه که انگار در طراحی دو تا پاچه های شلوار چیزی وجود داره که نمیتونه بفهمه. چون در اون موقعیت سقوط احتمالا پاچه ها به سوی بالا کشیده می شن . با پوزش.
کار فق العاده دیگه ای از تو که از نبض های ما و شرایط ما و زمانه مایی. با سپاس از تو همیشه مانا و شاد باشی
غربی ها سیاست چماق و هویج را تا آنجا نخ نما کرده اند که این «دشمن»تراشان و نفس کش طلبان هم دندان های حریف را از «عقل» تا «نیش» چند دوری تشریح کرده اند. غربی ها توانایی مالی-سیاسی یک جنگ نو را ندارند - نیاز چندانی هم ندارند.
نظر کوچک من اینه که پرداختن به سیاست خارجی ایران از طرف نخبگانی مثل تو تاحدودی مطلوب حکومت مافیایی ایران است.
چرا در مورد مسائل داخلی ایران (که به شیب تند فاضلاب تاریخ مانسته تر است) نمی پردازیم؟
به نظر من بزرگترین سرکوب یک روشنفکر «تحمیل موضوع» تفکر است نه الزاما تحمیل یک اندیشه.
----------------------------------------
مانا: سئوال: آیا تنها استقبال کننده از ایده جنگ به عنوان حلال مشکلات، حکومت است؟ بعضی وقت ها احیانا خود ما از فرط استیصال چنین فکری به سرمان نمی زند؟ من مخالفتی با برداشت دوستان مبنی بر حکومتی دیدن فرد سقوط کننده ندارم اما محدود به این مصداق نمی شود
تجزیه ایران در قدیم هم کمابیش و حتی به دفعات اتفاق افتاده اما با یا بدون تجزیه، ایران بزرگ همیشه همان "ایران بزرگ" باقی مانده!
حتی این بار نیز اگر تجزیه ای صورت گیرد (که احتمال آن شاید قوی باشد اما نه آنقدر) مطمئن باشید مدت درازی طول نخواهد کشید و دوباره همین ترک و فارس و بلوچ و لر و کرد و عرب منطقه با یکدیگر متحد خواهند شد چون چاره ای به جز آن ندارند و گرنه تک تکشان را شرکتهای چند ملیتی خواهند بلعید و این همان چیزی است که هم بعضی از ملل جدایی خواه ایرانی و هم آن بخش از سرمایه داری تجزیه طلب جهانی به نفعشان است هر چه زودتر بفهمند تا اگر هم نقشه ای برای انحصار منابع طبیعی و انسانی منطقه به نفع خود دارند، در آن تجدید نظری بکنند چرا که چنین طرحی بعید است بتواند مدت زیادی دوام بیاورد ...
موضوع دیگر (و مهم تر از تجزیه طلبی برای ایران بزرگ و به خواست یا به دست هر کس و ناکس) آن است که دو خط کلی در جهانی سازی نظم نوین وجود دارد: یکی خواهان تجزیه کشورهای بزرگ است و دیگری درست به عکس، طرفدار آن است که تقسیم بندی های موجود در نقشه ها کمابیش به همان شکل پیشین خود باقی بمانند، و حتی اگر شد، ملل کوچک که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند نیز به امپراطوری های معدود و یکپارچه تبدیل شوند چون به خوبی می داند اگر قرار باشد بخواهی جهانی سازی اقتصادی و سیاسی را درست اجرا کنی، بهتر است ملیت ها و ملل بزرگ و کوچک را از نظر هویت انسانی و تاریخی شان نیز "حفظ و متحد" کنی. و در منطقه ایران، که پل اصلی متصل کننده آسیا (چین، هند و آسیای جنوب شرقی) به اروپا و آفریقا (و نهایتاً به آمریکاهای شمالی و جنوبی و کانادا) است، اگر یک نظام یکدست (چه از نوع جمهوری و چه از هر نوع دیگر) وجود نداشته باشد، اصلاً به نفع تجارت و اقتصاد و سیاست جهانی نیست به ویژه اگر قرار است که همه چیز مبتنی بر صلح و سازندگی پیش برود ... (که البته اصلاً موافق طبع گروه جنگ طلب و فرصت طلب اول نیست که تنها راه و راز بقایش در جنگ افروزی میان ملت ها و فروش هر چه بیشتر جنگ افزار و فناوری های مشابه یا مربوطه است ...)
سرزمین های مرکزی و جنوبی قاره آسیا (یعنی بخش قابل سکونت آن) از دیر باز از آن سه امپراطوری بزرگ چین، هندوستان و ایران بوده (به اضافه سرزمین های آسیای جنوب شرقی که به نوعی یک اتحادیه و امپراطوری کوچک چهارم را تشکیل داده اند.)
اگر ایران بزرگ تجزیه شود، ضربه و ضرر بزرگی به تجارت جهانی وارد خواهد شد چون هنوز هم راههای زمینی برای تجارت، کم خرج ترین و پر منفعت ترین هستند، به شرطی که امنیت و یکدستی این راهها (از نظر پرداخت "یک" مالیات به "یک حکومت واحد و مستقل" هر چه بیشتر حفظ و تضمین شود. (این از علل اصلی پشتیبانی تجار از یک امپراطوری بزرگ در منطقه ایران بزرگ و جاهای دیگر دنیا بوده است که از دیر باز موجب پدید آمدن سلسله های بزرگ و قدرتمند همچون هخامنشیان در ایران شده است.)
نقش اسرائیل را نیز در این میان فراموش نکنیم: اتفاقاً «سرزمین موعود» اسرائیلی ها اصلاً در نقطه کنونی که در شصت سال اخیر در آن به زور ساکن شده اند نیست و حتی در قدیم نیز چنین نبوده بلکه مناطق وسیع تری را در بر می گیرد. این مناطق، شامل هر جایی می شود که گروهی هر چند اندک یا گاهی هم بزرگ از این قوم، چه برای کوتاه مدت و چه دراز مدت ساکن بوده اند و در آنجا حضور داشته و ریشه دوانیده اند و احیاناً مردگانی از خود را در خاک آن سرزمین ها دفن کرده و مقبره و امامزاده ای برای خود ساخته باشند، حال به عنوان برده (مثل مصر یا میان رودان، که البته در درستی داستان برده بودن این قوم در آن نقاط نیز مناقشه فراوان است!) یا به عنوان ارباب، و عمدتاً هم از نوع پنهان آن و در پشت سر شاهان یا رؤسای جمهور و انواع دیگر حکام در مناطق مختلف جهان ... همین امر باعث شده این قوم، یا دست کم بخش صیهونیست آن، خود را صاحب و مالک تمامی منطقه خاورمیانه و حتی فراتر از آن بداند.
برای آن استیصال که گفتی (که گاهی یک بیماری همه گیر پذیر و عینی است و به نظر من بیشتر ناشی از ندانستن توانایی های ملموس خود است تا داشتن آرمانهای تیز) این تصویر در ذهن من خشک می زند:
پا ها تنگ زنجیر شده با زنجیر زمخت سنگین فولادین به تن زبر یک درخت خشک و اره ای در دست، و خسته و مستاصل فرد در بند در پندار رهایی کمر به بریدن پاهایش می بندد.
تجزیه، تجزیه طلب، تمامیت ارضی، تک تک شدن مام میهن، این همه نگرانی برای چیست دوستان تمامیت خواهم؟
به قول خودتان قدم در راه دمکراتیزه کردن برداشتهید، در حالی که بزرگترین دغدغهتان حفظ خاک است و بالیدن به تاریخی که کمتر زمانی انسانهایش با آزادی زیستهاند.
من کوردم، ماندن با شما را به کشوری به نام کردستان ترحیح می دهم. اما این منم، آیا شما این حقوق را به عنوان اصول اولیه دمکراسی برای مردم زحر کشیده من قائل خواهید شد که خود سرنوشت خود برگزینند. اگر آری مطمئن باشید مردم نیز به نگرانی تاریخیتان دامن نخواهند زد و با هم خواهیم ماند. اما اگر سخن گفتن از آن خط قرمز است و ناخوشایند پس در پروسه تکرار مکرراتیم، استبداد، دیکتاتوری، تمامیت خواهی و...
من نمی دانم چنین اثری از هنرمند مانا نیستانی چه ارتباطی به این بحث تجزیه و تجزیه طلب بودن دارد، که ما را به بیراه می کشانید...
سپاس مانا
-----------------------
مانا: من هم نمی دانم عزیز
من با نظر ساسان موافقم. دنیا با سیستم دایی جان ناپلئونی یعنی کار، کار انگلیسی هاست، جلو میره.حکومتهای مستبدی مثل ایران باید توسط دیگران هدایت شوند.احمدی نژاد هم اگه از طرف اسرائیل نباشه ولی در اصل آب به آسیاب اسراییلیها میریزه. با روشهای احمدی نژاد, من هم ایمان دارم که عامل اسرائیل است واگر نه هیچ ایرانی دست به این همه جنایت گسترده نمیزند.
چون در یکی دو تا از کامنت ها به موضوع ایران و تجزیه و نقش اسرائیل و مهره های سیاسی آن در ایران کنونی اشاره شده بود من هم آن مطلب را آوردم و گرنه برداشت من از کار مانا این نبود ...
NO COMMENT http://www.aawsat.com/2010/04/23/special/cartoon.jpg
-----------------------------------------------------
دیدم. خب؟ قبلا در پاسخ بعضی دوستان که اشاره به کار های مشابه برای کارهای قدیم می کردند چند بار گفته ام، "ایده" کارتون با "سوژه بصری" کار یکی نیست تا یکسانی سوژه های بصری به معنای تکراری بودن ایده باشد. یکی از روش های ایده یابی فکر کردن به سوژه های تصویری رایج و کلیشه ای است از جمله: مرد تنهای کشتی شکسته در جزیره کوچک یک وجبی، یک آدم کله گنده که در محاصره بادیگاردهایش است، دن کیشوت که به اسیاب بادی حمله می کند، دیوارنگاشته های غارهای عصر حجر و.... و .... و از جمله همین فرش قرمز پهن کردن. موقعیت و فضا و زاویه دید و هیچ چیز دیگر دو کار یکسان نیست فرض بر این که عینا یکسان هم بود (چرا که نه؟ روزی چند صد بلکه چند هزار کارتون در دنیا تولید می شود مگر مکانیزم ایده یابی چقدر امکان مانور دارد؟) باز هم این زاویه دید، نگاه و اجرای من است
مانا جان قبول نداری رو بعضی از کارات به اندازه بقیه فکر و انرژِی نمیزاری
و این یکی از اون کاراست...
اما هنوزم میگم مجموعه کارات بی نظیرند
------------------------------------------
مانا: رضا جان ماهی ده کار برای زمانه می کشم که مسلما چهار پنج تایش ضعیف است سه چهار تا معمولی شانس داشته باشم یکی دو تا کار خوب. روی همه انرژی و فکر می گذارم و سعی می کنم که در حق هیچکدام ظلم نشود اما این که نتیجه موفقیت آمیز باشد یا نه همیشه دست ادم نیست. بعید می دانم اصلا چنین چیزی ممکن باشد
عید آمد و از گفته تو کف کردیم....
از شور وشعف هلهله با دف کردیم....
این کار خر و خوردن یابو کم بود....
امسال هوس کار مضاعف کردیم.......
اینم جدید ترین اس ام اس شیرازیها
ما( یعنی من و خودم هایم) در حالت «اضطرار»مان، به نماینده گی از طرف تمام پارسیان « شورش» میکنیم. ما «آنارشیست»های نیک نژادی، یک نقشه از ایران فردا درست کرده ایم و در جیب خودمان که همان همه است گذاشته ایم.
آیرانی + هایم
به نظر من این کارتون قوت باقی کارهای مانا را دارد.من به همان نسبت با این ارتباط برقرار کردم که با دیگران.
اینکه یک اثر با فضای روحی شما، در اولین دیدار همسو نیست، دلیل بر ضعف کار نیست.
به نظرم این کار شاید کمی روتین تر و به روز تر بود.
نظرهای خوانندگان
اينم از همون كاراييه كه من بهشون ميگم "دم دستي"
-- محسن ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PM---------------------
من نمی گم
سلام، قبول کنید که احمدی نژاد مهره اسرائیل است که قصدش به راه انداختن جنگ و تجزیه ایران است و پس از آن صلح در خاور میانه انجام خواهد شد.پس برای جلوگیری از تجزیه ایران کاری باید کرد.نظر شما چیست؟
-- sasan ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PM---------------------------------------
راست اش تخصص ویژه ای در مسائل اطلاعاتی ندارم تا درباره مهره بودن یا نبودن کسی نظر بدهم اما احتمالا راه جلوگیری از جنگ و تجزیه حرکت به سمت دموکراسی است. ایا موفق خواهیم بود پیش از وقوع جنگ و مصیبت تغییر مثبتی در شرایط سیاسی ایران ایجاد کنیم؟ نمی دانم
تشبیه بمبی که با شتاب به سمت زمین در حرکت است به مدعو مهمی که در طول راه برابرش فرش قرمزی پهن می کنند ایده ی هوشمندانه ای است، خصوصا آن که مستقبل خود هم قربانی مهمان محترم اش خواهد شد. تبدیل ایده حرکت دادن فرش قرمز- حرکت افقی - به یک حرکت عمودی، باعث شده تا ایده از لحاظ بصری هم حرف هایی برای گفتن داشته باشد و بر عکس نظر دوست نفر اول، اصلا دم دستی نباشد، لا اقل دم دست شما چیزهای خوبی گرد آمده! ممنونم
-- بهرام قریشی ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PMحکومت از حمله نظامی استقبال میکند، به خیال اینکه حمله باعث تقویت حکومت خواهد شد، زهی خیال باطل.خطر تجزیه کشور چماقیست که حکومت (فعلی و پهلوی) همیشه از آن به نفع خود بهره برداری کرده، زمینه تجزیه وجود ندارد، چه ایران، افغانستان یا عراق.
-- عینالله ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PMحمله نظامی اگر منجر به سقوط رژیم نشه..بهانه لازمو میده دست خامنه ای (...)
-- babak271 ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PM.. ولی اگه هم جنگ بشه..ج.ا بیکار نمی نیشینه و جنگ ادامه دار میشه تا یکی از دو طرف کم بیاره و نابود بشه..جنگ ایندفعه باعث نابودی یکی از طرفین خواهد شد
معمولا هر کس که سقوط میکنه ویا در معرض سقوطه معادلات موجود رو طوری به هم میزنه تا وضعییتی پیش از/ و بعد از / بوجود بیاره و این هم بسیار غم انگیزه و هم بسیار خطرناک.
-- محسن پورحسینی ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PMمانا جان در مقابل کارهات جرات نمی کنم چیزی بگم چون همواره با دهان باز بهشون و به توانایی های تو نگاه میکنم. ولی در اینجا چشمام میگه که انگار در طراحی دو تا پاچه های شلوار چیزی وجود داره که نمیتونه بفهمه. چون در اون موقعیت سقوط احتمالا پاچه ها به سوی بالا کشیده می شن . با پوزش.
کار فق العاده دیگه ای از تو که از نبض های ما و شرایط ما و زمانه مایی. با سپاس از تو همیشه مانا و شاد باشی
این (...) و رهبرش دارن همه را به قعر جهنم میبرند.
-- maziar ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PMکارهای دم دستیت هم شاهکارن
-- آرش از مالزی ، Apr 22, 2010 در ساعت 01:26 PMمانای عزیز
غربی ها سیاست چماق و هویج را تا آنجا نخ نما کرده اند که این «دشمن»تراشان و نفس کش طلبان هم دندان های حریف را از «عقل» تا «نیش» چند دوری تشریح کرده اند. غربی ها توانایی مالی-سیاسی یک جنگ نو را ندارند - نیاز چندانی هم ندارند.
نظر کوچک من اینه که پرداختن به سیاست خارجی ایران از طرف نخبگانی مثل تو تاحدودی مطلوب حکومت مافیایی ایران است.
چرا در مورد مسائل داخلی ایران (که به شیب تند فاضلاب تاریخ مانسته تر است) نمی پردازیم؟
به نظر من بزرگترین سرکوب یک روشنفکر «تحمیل موضوع» تفکر است نه الزاما تحمیل یک اندیشه.
-- َآرمانی ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PM----------------------------------------
مانا: سئوال: آیا تنها استقبال کننده از ایده جنگ به عنوان حلال مشکلات، حکومت است؟ بعضی وقت ها احیانا خود ما از فرط استیصال چنین فکری به سرمان نمی زند؟ من مخالفتی با برداشت دوستان مبنی بر حکومتی دیدن فرد سقوط کننده ندارم اما محدود به این مصداق نمی شود
تجزیه ایران در قدیم هم کمابیش و حتی به دفعات اتفاق افتاده اما با یا بدون تجزیه، ایران بزرگ همیشه همان "ایران بزرگ" باقی مانده!
حتی این بار نیز اگر تجزیه ای صورت گیرد (که احتمال آن شاید قوی باشد اما نه آنقدر) مطمئن باشید مدت درازی طول نخواهد کشید و دوباره همین ترک و فارس و بلوچ و لر و کرد و عرب منطقه با یکدیگر متحد خواهند شد چون چاره ای به جز آن ندارند و گرنه تک تکشان را شرکتهای چند ملیتی خواهند بلعید و این همان چیزی است که هم بعضی از ملل جدایی خواه ایرانی و هم آن بخش از سرمایه داری تجزیه طلب جهانی به نفعشان است هر چه زودتر بفهمند تا اگر هم نقشه ای برای انحصار منابع طبیعی و انسانی منطقه به نفع خود دارند، در آن تجدید نظری بکنند چرا که چنین طرحی بعید است بتواند مدت زیادی دوام بیاورد ...
موضوع دیگر (و مهم تر از تجزیه طلبی برای ایران بزرگ و به خواست یا به دست هر کس و ناکس) آن است که دو خط کلی در جهانی سازی نظم نوین وجود دارد: یکی خواهان تجزیه کشورهای بزرگ است و دیگری درست به عکس، طرفدار آن است که تقسیم بندی های موجود در نقشه ها کمابیش به همان شکل پیشین خود باقی بمانند، و حتی اگر شد، ملل کوچک که در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند نیز به امپراطوری های معدود و یکپارچه تبدیل شوند چون به خوبی می داند اگر قرار باشد بخواهی جهانی سازی اقتصادی و سیاسی را درست اجرا کنی، بهتر است ملیت ها و ملل بزرگ و کوچک را از نظر هویت انسانی و تاریخی شان نیز "حفظ و متحد" کنی. و در منطقه ایران، که پل اصلی متصل کننده آسیا (چین، هند و آسیای جنوب شرقی) به اروپا و آفریقا (و نهایتاً به آمریکاهای شمالی و جنوبی و کانادا) است، اگر یک نظام یکدست (چه از نوع جمهوری و چه از هر نوع دیگر) وجود نداشته باشد، اصلاً به نفع تجارت و اقتصاد و سیاست جهانی نیست به ویژه اگر قرار است که همه چیز مبتنی بر صلح و سازندگی پیش برود ... (که البته اصلاً موافق طبع گروه جنگ طلب و فرصت طلب اول نیست که تنها راه و راز بقایش در جنگ افروزی میان ملت ها و فروش هر چه بیشتر جنگ افزار و فناوری های مشابه یا مربوطه است ...)
سرزمین های مرکزی و جنوبی قاره آسیا (یعنی بخش قابل سکونت آن) از دیر باز از آن سه امپراطوری بزرگ چین، هندوستان و ایران بوده (به اضافه سرزمین های آسیای جنوب شرقی که به نوعی یک اتحادیه و امپراطوری کوچک چهارم را تشکیل داده اند.)
اگر ایران بزرگ تجزیه شود، ضربه و ضرر بزرگی به تجارت جهانی وارد خواهد شد چون هنوز هم راههای زمینی برای تجارت، کم خرج ترین و پر منفعت ترین هستند، به شرطی که امنیت و یکدستی این راهها (از نظر پرداخت "یک" مالیات به "یک حکومت واحد و مستقل" هر چه بیشتر حفظ و تضمین شود. (این از علل اصلی پشتیبانی تجار از یک امپراطوری بزرگ در منطقه ایران بزرگ و جاهای دیگر دنیا بوده است که از دیر باز موجب پدید آمدن سلسله های بزرگ و قدرتمند همچون هخامنشیان در ایران شده است.)
نقش اسرائیل را نیز در این میان فراموش نکنیم: اتفاقاً «سرزمین موعود» اسرائیلی ها اصلاً در نقطه کنونی که در شصت سال اخیر در آن به زور ساکن شده اند نیست و حتی در قدیم نیز چنین نبوده بلکه مناطق وسیع تری را در بر می گیرد. این مناطق، شامل هر جایی می شود که گروهی هر چند اندک یا گاهی هم بزرگ از این قوم، چه برای کوتاه مدت و چه دراز مدت ساکن بوده اند و در آنجا حضور داشته و ریشه دوانیده اند و احیاناً مردگانی از خود را در خاک آن سرزمین ها دفن کرده و مقبره و امامزاده ای برای خود ساخته باشند، حال به عنوان برده (مثل مصر یا میان رودان، که البته در درستی داستان برده بودن این قوم در آن نقاط نیز مناقشه فراوان است!) یا به عنوان ارباب، و عمدتاً هم از نوع پنهان آن و در پشت سر شاهان یا رؤسای جمهور و انواع دیگر حکام در مناطق مختلف جهان ... همین امر باعث شده این قوم، یا دست کم بخش صیهونیست آن، خود را صاحب و مالک تمامی منطقه خاورمیانه و حتی فراتر از آن بداند.
-- ایرانی تبعیدی ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PMمانای عزیز،
برای آن استیصال که گفتی (که گاهی یک بیماری همه گیر پذیر و عینی است و به نظر من بیشتر ناشی از ندانستن توانایی های ملموس خود است تا داشتن آرمانهای تیز) این تصویر در ذهن من خشک می زند:
-- َآرمانی ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PMپا ها تنگ زنجیر شده با زنجیر زمخت سنگین فولادین به تن زبر یک درخت خشک و اره ای در دست، و خسته و مستاصل فرد در بند در پندار رهایی کمر به بریدن پاهایش می بندد.
تجزیه، تجزیه طلب، تمامیت ارضی، تک تک شدن مام میهن، این همه نگرانی برای چیست دوستان تمامیت خواهم؟
به قول خودتان قدم در راه دمکراتیزه کردن برداشتهید، در حالی که بزرگترین دغدغهتان حفظ خاک است و بالیدن به تاریخی که کمتر زمانی انسانهایش با آزادی زیستهاند.
من کوردم، ماندن با شما را به کشوری به نام کردستان ترحیح می دهم. اما این منم، آیا شما این حقوق را به عنوان اصول اولیه دمکراسی برای مردم زحر کشیده من قائل خواهید شد که خود سرنوشت خود برگزینند. اگر آری مطمئن باشید مردم نیز به نگرانی تاریخیتان دامن نخواهند زد و با هم خواهیم ماند. اما اگر سخن گفتن از آن خط قرمز است و ناخوشایند پس در پروسه تکرار مکرراتیم، استبداد، دیکتاتوری، تمامیت خواهی و...
من نمی دانم چنین اثری از هنرمند مانا نیستانی چه ارتباطی به این بحث تجزیه و تجزیه طلب بودن دارد، که ما را به بیراه می کشانید...
سپاس مانا
-- مانی ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PM-----------------------
مانا: من هم نمی دانم عزیز
ایول !
دمت گرم!
واقعیت همینه
-- Gmuosavi ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PMمن با نظر ساسان موافقم. دنیا با سیستم دایی جان ناپلئونی یعنی کار، کار انگلیسی هاست، جلو میره.حکومتهای مستبدی مثل ایران باید توسط دیگران هدایت شوند.احمدی نژاد هم اگه از طرف اسرائیل نباشه ولی در اصل آب به آسیاب اسراییلیها میریزه. با روشهای احمدی نژاد, من هم ایمان دارم که عامل اسرائیل است واگر نه هیچ ایرانی دست به این همه جنایت گسترده نمیزند.
-- soheil ، Apr 23, 2010 در ساعت 01:26 PMA GREAT CLASSIC, UNIVERSAL & INGENIOUS
-- بدون نام ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMمانی گرامی
چون در یکی دو تا از کامنت ها به موضوع ایران و تجزیه و نقش اسرائیل و مهره های سیاسی آن در ایران کنونی اشاره شده بود من هم آن مطلب را آوردم و گرنه برداشت من از کار مانا این نبود ...
-- ایرانی تبعیدی ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMNO COMMENT http://www.aawsat.com/2010/04/23/special/cartoon.jpg
-- بدون نام ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PM-----------------------------------------------------
دیدم. خب؟ قبلا در پاسخ بعضی دوستان که اشاره به کار های مشابه برای کارهای قدیم می کردند چند بار گفته ام، "ایده" کارتون با "سوژه بصری" کار یکی نیست تا یکسانی سوژه های بصری به معنای تکراری بودن ایده باشد. یکی از روش های ایده یابی فکر کردن به سوژه های تصویری رایج و کلیشه ای است از جمله: مرد تنهای کشتی شکسته در جزیره کوچک یک وجبی، یک آدم کله گنده که در محاصره بادیگاردهایش است، دن کیشوت که به اسیاب بادی حمله می کند، دیوارنگاشته های غارهای عصر حجر و.... و .... و از جمله همین فرش قرمز پهن کردن. موقعیت و فضا و زاویه دید و هیچ چیز دیگر دو کار یکسان نیست فرض بر این که عینا یکسان هم بود (چرا که نه؟ روزی چند صد بلکه چند هزار کارتون در دنیا تولید می شود مگر مکانیزم ایده یابی چقدر امکان مانور دارد؟) باز هم این زاویه دید، نگاه و اجرای من است
مانا جان قبول نداری رو بعضی از کارات به اندازه بقیه فکر و انرژِی نمیزاری
-- رضا ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMو این یکی از اون کاراست...
اما هنوزم میگم مجموعه کارات بی نظیرند
------------------------------------------
مانا: رضا جان ماهی ده کار برای زمانه می کشم که مسلما چهار پنج تایش ضعیف است سه چهار تا معمولی شانس داشته باشم یکی دو تا کار خوب. روی همه انرژی و فکر می گذارم و سعی می کنم که در حق هیچکدام ظلم نشود اما این که نتیجه موفقیت آمیز باشد یا نه همیشه دست ادم نیست. بعید می دانم اصلا چنین چیزی ممکن باشد
من نمیفهمم چرا بعضی ها متوجه معنی این کار زیبا نمیشوند و مرتب تکرار میکنند ضعیفه ضعیفه !
اگه سر در نمیاری بیخودی نگو ضعیفه
به خالق اثر بگو یه کم توضیح بده برات
مانا جان کارت درسته
-- Gmuosavi ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMعید آمد و از گفته تو کف کردیم....
-- بدون نام ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMاز شور وشعف هلهله با دف کردیم....
این کار خر و خوردن یابو کم بود....
امسال هوس کار مضاعف کردیم.......
اینم جدید ترین اس ام اس شیرازیها
ما( یعنی من و خودم هایم) در حالت «اضطرار»مان، به نماینده گی از طرف تمام پارسیان « شورش» میکنیم. ما «آنارشیست»های نیک نژادی، یک نقشه از ایران فردا درست کرده ایم و در جیب خودمان که همان همه است گذاشته ایم.
-- بدون نام ، Apr 24, 2010 در ساعت 01:26 PMآیرانی + هایم
به نظر من این کارتون قوت باقی کارهای مانا را دارد.من به همان نسبت با این ارتباط برقرار کردم که با دیگران.
-- محمدعلی ، Apr 25, 2010 در ساعت 01:26 PMاینکه یک اثر با فضای روحی شما، در اولین دیدار همسو نیست، دلیل بر ضعف کار نیست.
به نظرم این کار شاید کمی روتین تر و به روز تر بود.