چو مھر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
ھمه بنده ناب یزدان پاک
ھمه دل پر از مھر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نھاد
بزرگی به مردی و فرھنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و ھوش ما
چه شد مھر میھن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
ھمه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
Ferdowsi
تا امروز دلم خیلی گرفته بود چرا که در روز ٢٢ بهمن جنبش سبز ضربه ای از سوی افرادی خورد که آنان بیشرمانه این حرکت مردمی را به بن بست کشاندند... اما اکنون با دیدی فراتر و خواسته های دوچندان بیشتر, سکوتم را میشکنم و با صدایی رسا برای آزادی وطنم, فریاد زنان و قلم به دست, بر علیه این رژیم دیکتاتوری-مذهبی خواهم جنگید... زنده باد ایران
خیلی طول می کشه تا آدم بفهمش و این از تاثیر هنریش کم می کنه. اگه چماقداره سر به هوا بود یا نیمه هوا زودتر درک می شد.
-----------------------------------------------
:))))
پرکار ولی گزیده کار؛ می دانم چقدر فسفر زیاد می سوزاند این همه ایدۀ رنگارنگ امید. هرجا بحثی از کارتون است. نام "مانا" هم هست درخشان. پاینده باشی هنرمند. یا...هو
دلیل این همه تملق کردن چیست
اون هم برای کسی که یکبار کاریکاتورش سبب شد دهها جوان در آذربایجان کشته بشند.
همین کار خونین و جنون آمیز نیستانی و حمایت رژیم از وی در اون آشوبها بود که سبب شده امروز مردم آذربایجان به جنبش سبز کمترین میلی از خودشون نشون ندن.
در واقع مانا که دارین تا سقف آسمون بلندش می کنید تیشه به ریشه مبارزه و آزادیخواهی در ایران زد. به صراحت بگم مانا نشون داد که فاقد اخلاق یک هنرمند وارسته است.
-------------------------
مانا: رامین عزیز، از صمیم قلب آرزو می کنم حمایتی که رژیم از من کرد " دقیقا" با همان شکل ، شامل حال شما هم بشود. در مورد سایر مسائل هم بارها توضیح داده ام (کو گوش شنوا؟ کو منطق بحث؟) و البته خودم را فاقد چنان تأثیرگذاری می دانم که بتوانم- حتی اگر بخواهم- تیشه به ریشه جنبش یا چیز دیگری بزنم. اگر واقعا چنین توان تاثیرگذاری را داشتم ناچار نبودم هفته ای یکبار برای شما و همفکران تان یک حرف را مدام و مدام قرقره کنم آن هم بی تاثیر. ادعا ندارم هنرمندی وارسته هستم اما سعی می کنم لا اقل کمی با انصاف باشم
اینها رو ولشون کنید آقای نیستانی. خودشون نمی دونند مشکل شون چیه زمین و زمان رو لعن و نفرین می کنند. کسان دیگه باید از مفهوم کارای شما و استقبال مردم بسوزند این ها می سوزند! اینجاست که آدم شکل دشمنش می شه. کار خودتون رو بکنید
نظرهای خوانندگان
محشره مانا... نگاهي عالي... ممنون
-- آزاده هاظمي زاده ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMمانا !
-- بدون نام ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMبا عرض معذرت تو واقعا دیوونه ای !
(-;
چو مھر و وفا بود خود کیششان
-- Neda ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMگنه بود آزار کس پیششان
ھمه بنده ناب یزدان پاک
ھمه دل پر از مھر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نھاد
بزرگی به مردی و فرھنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود
کجا رفت آن دانش و ھوش ما
چه شد مھر میھن فراموش ما
که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
به یزدان که این کشور آباد بود
ھمه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم
بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
Ferdowsi
بسیار جالب وپر مغز بود دستتون درد نکنه
-- گل بهار ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMقلم نهايتا بر سانسور و سركوب پيروز خواد شد
-- بهروز ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMدرود بر مانا
تا امروز دلم خیلی گرفته بود چرا که در روز ٢٢ بهمن جنبش سبز ضربه ای از سوی افرادی خورد که آنان بیشرمانه این حرکت مردمی را به بن بست کشاندند... اما اکنون با دیدی فراتر و خواسته های دوچندان بیشتر, سکوتم را میشکنم و با صدایی رسا برای آزادی وطنم, فریاد زنان و قلم به دست, بر علیه این رژیم دیکتاتوری-مذهبی خواهم جنگید... زنده باد ایران
-- سعید ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMخیلی طول می کشه تا آدم بفهمش و این از تاثیر هنریش کم می کنه. اگه چماقداره سر به هوا بود یا نیمه هوا زودتر درک می شد.
-- علی ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AM-----------------------------------------------
:))))
باور نکردنی و فوق العاده عالیست.بدون شک یکی از برترین کارهایی است که تا کنون در زمینه کاریکاتور انجام شده و بدون شک شایسته دریافت جایزه است.
-- بهنام ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMاولین باره که تمجید میکنم. آقا این دو پاره گی و کارکرد پاها خیره کننده است.
-- بدون نام ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMسلام.بسیار عالی است همچنین یکی از کامنت گذاران شعر زیبایی از فردوسی گذاشته که اموزنده است.
-- sasan ، Feb 20, 2010 در ساعت 11:41 AMwoow..
-- Somaye ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMاینه.....عزیز جوووون اینه !!!!!!!!!!
-- بدون نام ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMشاهکاره!
-- شهرزاد ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMعالی بود.مانا بی شک بهترین کارتونیست ایرانه.
-- ضد ولایت قبیح ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMبا این نبوغ حتما رنج بیشتری هم می برید...
-- آزاد ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMدیگه عالی و بیار عالی پاسگو نیست! :)
عالی بود.مانا بی شک بهترین کارتونیست ایرانه.
-- ضد ولایت قبیح ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMآقا سسان: جنایت، جنایت است و ننگی آغشته به خون. با هیچ رنگ و پشتک وارویی پاک شدنی نیست. بدستهای خود نگاه ..
-- بدون نام ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMقلم شما، دوست گرامی، شمشیر دو دم است ....
-- بدون نام ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMپرکار ولی گزیده کار؛ می دانم چقدر فسفر زیاد می سوزاند این همه ایدۀ رنگارنگ امید. هرجا بحثی از کارتون است. نام "مانا" هم هست درخشان. پاینده باشی هنرمند. یا...هو
-- Dalghak.Irani ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMببخشید. با من بودید؟ این شمشیر دو دم قلم من است؟ اگر چنین است لطفا با یک آری یا نه مرا از بیخبری رها کنید.مطمئنا فقط سپاسگزار خواهم بود.
-- بدون نام ، Feb 21, 2010 در ساعت 11:41 AMv
-- یک هم وطن ، Feb 22, 2010 در ساعت 11:41 AMبییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییسست
-- نیما ، Feb 22, 2010 در ساعت 11:41 AMهر کسی که به جای پاسخگویی, صورت مشکلات را پاک کنه و به حذف دست بزنه به قعر دره میره. گاندی میگه سیاست بدون شرافت, فاجعه می افریند.
-- mohsen ، Feb 23, 2010 در ساعت 11:41 AMدلیل این همه تملق کردن چیست
-- رامین ، Feb 23, 2010 در ساعت 11:41 AMاون هم برای کسی که یکبار کاریکاتورش سبب شد دهها جوان در آذربایجان کشته بشند.
همین کار خونین و جنون آمیز نیستانی و حمایت رژیم از وی در اون آشوبها بود که سبب شده امروز مردم آذربایجان به جنبش سبز کمترین میلی از خودشون نشون ندن.
در واقع مانا که دارین تا سقف آسمون بلندش می کنید تیشه به ریشه مبارزه و آزادیخواهی در ایران زد. به صراحت بگم مانا نشون داد که فاقد اخلاق یک هنرمند وارسته است.
-------------------------
مانا: رامین عزیز، از صمیم قلب آرزو می کنم حمایتی که رژیم از من کرد " دقیقا" با همان شکل ، شامل حال شما هم بشود. در مورد سایر مسائل هم بارها توضیح داده ام (کو گوش شنوا؟ کو منطق بحث؟) و البته خودم را فاقد چنان تأثیرگذاری می دانم که بتوانم- حتی اگر بخواهم- تیشه به ریشه جنبش یا چیز دیگری بزنم. اگر واقعا چنین توان تاثیرگذاری را داشتم ناچار نبودم هفته ای یکبار برای شما و همفکران تان یک حرف را مدام و مدام قرقره کنم آن هم بی تاثیر. ادعا ندارم هنرمندی وارسته هستم اما سعی می کنم لا اقل کمی با انصاف باشم
اینها رو ولشون کنید آقای نیستانی. خودشون نمی دونند مشکل شون چیه زمین و زمان رو لعن و نفرین می کنند. کسان دیگه باید از مفهوم کارای شما و استقبال مردم بسوزند این ها می سوزند! اینجاست که آدم شکل دشمنش می شه. کار خودتون رو بکنید
-- حسن ، Feb 23, 2010 در ساعت 11:41 AM