کورذهن ...
-----------------------------------
دوست عزیز می دانم سخت است اما سعی کن آرامشت را حفظ کنی. عصبانیت قدرت تفکر و تصمیم گیری را از آدم می گیرد
دست شما درد نکند.
برای فریب، باید فریبنده شد. کمی خودی تر، باید ابتدا خود را فریفت و پنهان کرد، وحتا با پوشاندن ...و ... ها به عنوان «هویت انسانی»، تا در هیبت ضروری ظاهر شد.
ورزنده و ورزیده ( به اندازه فهم نسبی از رموز «شیفته گی»)، شگردهای شگرف تری یافته و پی می گیرند.
آینه شکنی برای فقرا صرف ندارد! تغییر زاویه و یک چشمک،عکس فوری- تقدیم به خود.
نمی بینن مانا یا نمی خوان ببینن؟واقعا دیگه باید چکار کرد تا ببینن تا بشنون تا بفهمن ؟؟؟ الان شنیدم حداقل امروز 4 نفر کشته شدن.مگه ما چه چیز غریبی میخوایم جز کمی آزادی؟
مانا دوست عزیزم امروز ۴ نفر را در تهران کشتند در ماه حرام به مردم حمله کردند و جنایت کردند حالا اگر به من پیشنهاد میکنی که آرام باشم و من میگم باشه ولی چه راه حلی داری؟ما همه استاد تحلیل هستیم ولی راه حل ارائه نمیدیم من از شما میخوام به عنوان یک ایرانی با اونهای که توی خیابون کتکت میزنن چه کار میکنی؟ برای این پرسیدم چون پیشنهادت را قبول کردم و آرام شدم ولی میخوام راه حل نیز بگی.
-----------------------------
دوست عزیز حفظ آرامش برای رسیدن به مرحله ای است که بشود به راه حل فکر کرد. در حال حاضر چون خودم هم نتوانستم آرام بشوم جوابی برای ات ندارم. حالا اشکالی ندارد شما هرچه می خواهد دل تنگت بگو فوق اش با معیارهای سایت همخوان نبود حذف می شود در عوض شاید حالت بهتر بشود
«چشمها را بگویید تا دیگر نبینند و گوشها را تا دیگر نشنوند و زبانها که دیگر ... هیچ سخن نگویند»
ما دو نوع کوری داریم: یکی «کوری مادرزادی» که شامل «مذهب و مذهبیان» میشود. یعنی هر چقدر هم که «عقل و عقلانیت» برای «بینش صحیح» تلاش کند «ذات بد این گروه», اجازه درک و فهم این مهم را به آنان نمیدهد. و دومین کوری شامل کسانی میشود که منافع شخصیشان این را اقتضا میکند که نه تنها «نبینند بلکه نشنوند و نگویند»... ولی انصافأ «خیانت این گروه» را به خاطر «حب جاه و عشق به مقام» چگونه میتوان توجیح کرد!؟؟
این آدم علامتهای حک شده در ذهنش را می خواند، نه آنچه می بیند. حقا که چنین است...
تنها راهش آن است که حقیقت در چشمش فرو کرد! به گانم کم کم همین اتفاق خواهد افتاد...
دوست عزیزی که دنبال راه حل میگردی خدمتت عرض کنم که یگانه راه پیروزی در این جنبش اعتصابات عمومی است آنچنان که در سایر کشورهایی که دچار دیکتاتوری بودند نیز یگانه راه از پا در آوردن دیکتاتورها اعتصابات عمومی بوده.راه حل کاملا مشخص است فقط باید جرات و جسارت آن را داشته باشیم و البته پای هزینه های ان هم بایستیم و البته در قبال تحمل این هزینه ها آینده ای بهتر در انتظار خواهد بود.
یکی از بهترین جنبه های هنر تجسمی از این نوع، گوناگونی برداشتهاست! و جالبتر اینکه بدونی شاید برداشت تو و یک اقلیتی به برداشت و منظور خود آفریننده نزدیکتر باشه تا برداشت اکثریت. کلید کار اینجا اینه که هر بیننده ای، عینیت یافتن این مرد روی مبل نشسته را در کدوم شخصیتها یا گروههای اجتماعی می بینه. بسیار هوشمندانه کار شده. سپاسگزارم
این آقا کور نیست.خیلی هم خوب می بینه.حتی کوچکترین علامتها رو هم می خونه.فقط مغزش کار نمی کنه و قدرت استدلال نداره .من اینو فهمیدم .
مثل یک بازنده که باخته ولی دوباره بازی میکنه تا شاید باختشو جبران کنه ولی بیشتر می بازه.
اين مَلك بوده و فردوسِ برين جايش بود
آدم آورد در اين دير خرابآبادش . . .
برداشتها:
1ـ بزاريد مردم زندگيشون رو بكنند ميتونه نميبينه حرفي هست!!!
2 ـ بزاريد آخرين عكس يادگاريش رو بگيره (برو بچ عكسش رو گرفت وانت رو سريع از روش رد كنيد اين پيري جون علامتش رو ببينه)
3 - فتوشاپِ دو تا عكس رو بهم چسبوندي اي جلب اين كاره هم بودي ;-) فالس د.وز ميدوزدتا
4 ـ چرا اين پيري چارتا ميخ گوشههاي عكس رو نديده، مشكل دارهها از ما گفتن
.
.
.
حالم بده، دارم جفنگ ميگم
عالي بود جوون
يا حق
در این هفت ماه گذشته پرسش های زیادی مطرح کردید. اما واضح ترین اش علنا جستجوی چرایی مرگ ندا بود.
گمان کنم اکنون بهترین پاسخ پیش روست.
جنگ بدوی ترین منش ایرانی با مدنیت!
همان بدویتی که قبل از زرتشت هم اسب را بدلیل نیازهای زمان اسطوره کرد، اکنون ندای مدرن را اسب ماده ای می شناسد که حسین را سواری داد.
بدویت مذاب با استفاده از ابزار مدرن، آنرا به سخره گرفته تا شاید ریشه آنرا قطع کند.
نظرهای خوانندگان
کورذهن ...
-- sasan ، Dec 27, 2009 در ساعت 06:34 AM-----------------------------------
دوست عزیز می دانم سخت است اما سعی کن آرامشت را حفظ کنی. عصبانیت قدرت تفکر و تصمیم گیری را از آدم می گیرد
دست شما درد نکند.
-- بدون نام ، Dec 27, 2009 در ساعت 06:34 AMبرای فریب، باید فریبنده شد. کمی خودی تر، باید ابتدا خود را فریفت و پنهان کرد، وحتا با پوشاندن ...و ... ها به عنوان «هویت انسانی»، تا در هیبت ضروری ظاهر شد.
ورزنده و ورزیده ( به اندازه فهم نسبی از رموز «شیفته گی»)، شگردهای شگرف تری یافته و پی می گیرند.
آینه شکنی برای فقرا صرف ندارد! تغییر زاویه و یک چشمک،عکس فوری- تقدیم به خود.
نمی بینن مانا یا نمی خوان ببینن؟واقعا دیگه باید چکار کرد تا ببینن تا بشنون تا بفهمن ؟؟؟ الان شنیدم حداقل امروز 4 نفر کشته شدن.مگه ما چه چیز غریبی میخوایم جز کمی آزادی؟
-- آرمین ، Dec 27, 2009 در ساعت 06:34 AMمانا دوست عزیزم امروز ۴ نفر را در تهران کشتند در ماه حرام به مردم حمله کردند و جنایت کردند حالا اگر به من پیشنهاد میکنی که آرام باشم و من میگم باشه ولی چه راه حلی داری؟ما همه استاد تحلیل هستیم ولی راه حل ارائه نمیدیم من از شما میخوام به عنوان یک ایرانی با اونهای که توی خیابون کتکت میزنن چه کار میکنی؟ برای این پرسیدم چون پیشنهادت را قبول کردم و آرام شدم ولی میخوام راه حل نیز بگی.
-- sasan ، Dec 27, 2009 در ساعت 06:34 AM-----------------------------
دوست عزیز حفظ آرامش برای رسیدن به مرحله ای است که بشود به راه حل فکر کرد. در حال حاضر چون خودم هم نتوانستم آرام بشوم جوابی برای ات ندارم. حالا اشکالی ندارد شما هرچه می خواهد دل تنگت بگو فوق اش با معیارهای سایت همخوان نبود حذف می شود در عوض شاید حالت بهتر بشود
«چشمها را بگویید تا دیگر نبینند و گوشها را تا دیگر نشنوند و زبانها که دیگر ... هیچ سخن نگویند»
-- سعید ، Dec 27, 2009 در ساعت 06:34 AMما دو نوع کوری داریم: یکی «کوری مادرزادی» که شامل «مذهب و مذهبیان» میشود. یعنی هر چقدر هم که «عقل و عقلانیت» برای «بینش صحیح» تلاش کند «ذات بد این گروه», اجازه درک و فهم این مهم را به آنان نمیدهد. و دومین کوری شامل کسانی میشود که منافع شخصیشان این را اقتضا میکند که نه تنها «نبینند بلکه نشنوند و نگویند»... ولی انصافأ «خیانت این گروه» را به خاطر «حب جاه و عشق به مقام» چگونه میتوان توجیح کرد!؟؟
این آدم علامتهای حک شده در ذهنش را می خواند، نه آنچه می بیند. حقا که چنین است...
-- آزاد ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMتنها راهش آن است که حقیقت در چشمش فرو کرد! به گانم کم کم همین اتفاق خواهد افتاد...
فقط ای کاش علامتهایی که این مردک می خواند دقیقا شبیه علامتهای روی چارت نصب شده بر روی دیوار نبود.
-- بهمن ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMso nice,like yourself! I love you baby! good luck
-- koo ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMدوست عزیزی که دنبال راه حل میگردی خدمتت عرض کنم که یگانه راه پیروزی در این جنبش اعتصابات عمومی است آنچنان که در سایر کشورهایی که دچار دیکتاتوری بودند نیز یگانه راه از پا در آوردن دیکتاتورها اعتصابات عمومی بوده.راه حل کاملا مشخص است فقط باید جرات و جسارت آن را داشته باشیم و البته پای هزینه های ان هم بایستیم و البته در قبال تحمل این هزینه ها آینده ای بهتر در انتظار خواهد بود.
-- میرزا کوچک ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMbaraye behtar shodane mafhoome in tasvir, behtar bood ke oon koore alamat haro ham eshtebah mikhoond! injoori yani inke nesbat be aksare chizha bardashte eshtebah dare.
-- بدون نام ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMoon ke yaroo mikhoneh, bayad bar-aks bood. yaani yaroo eshtebah khoondeh. ba arz-e poozesh az ezhar-e nazar dar kar-e shoma ostaad-e aziz. tashakor.
-- golabi natanz ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMمتشكرم مانا
-- علي ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMکمتر آدمی به باهوشی تو دیدم، جداً وحشتناکی
-- Mohsen ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMترجيح مي دادم رو صندلي كسي كه نشسته بود شبيه ديكتاتور امروز باشد نه ديروز !!
-- كوروش ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMیکی از بهترین جنبه های هنر تجسمی از این نوع، گوناگونی برداشتهاست! و جالبتر اینکه بدونی شاید برداشت تو و یک اقلیتی به برداشت و منظور خود آفریننده نزدیکتر باشه تا برداشت اکثریت. کلید کار اینجا اینه که هر بیننده ای، عینیت یافتن این مرد روی مبل نشسته را در کدوم شخصیتها یا گروههای اجتماعی می بینه. بسیار هوشمندانه کار شده. سپاسگزارم
-- شبیر ، Dec 28, 2009 در ساعت 06:34 AMگفته اند اگر خداوند کسی را بخواهد نابود کند، عقلش را می گیرد. مشکل اینها تنها کوری چشم نیست .....
-- یک دوست ، Dec 29, 2009 در ساعت 06:34 AMاین آقا کور نیست.خیلی هم خوب می بینه.حتی کوچکترین علامتها رو هم می خونه.فقط مغزش کار نمی کنه و قدرت استدلال نداره .من اینو فهمیدم .
-- سحر ، Dec 30, 2009 در ساعت 06:34 AMمثل یک بازنده که باخته ولی دوباره بازی میکنه تا شاید باختشو جبران کنه ولی بیشتر می بازه.
اين مَلك بوده و فردوسِ برين جايش بود
-- رها ، Dec 31, 2009 در ساعت 06:34 AMآدم آورد در اين دير خرابآبادش . . .
برداشتها:
1ـ بزاريد مردم زندگيشون رو بكنند ميتونه نميبينه حرفي هست!!!
2 ـ بزاريد آخرين عكس يادگاريش رو بگيره (برو بچ عكسش رو گرفت وانت رو سريع از روش رد كنيد اين پيري جون علامتش رو ببينه)
3 - فتوشاپِ دو تا عكس رو بهم چسبوندي اي جلب اين كاره هم بودي ;-) فالس د.وز ميدوزدتا
4 ـ چرا اين پيري چارتا ميخ گوشههاي عكس رو نديده، مشكل دارهها از ما گفتن
.
.
.
حالم بده، دارم جفنگ ميگم
عالي بود جوون
يا حق
گریستم از درد. این طرح در تاریخ جهان می ماند.
-- آشو ، Dec 31, 2009 در ساعت 06:34 AMایول، مرسی، خیلی عالی بود
-- بدون نام ، Dec 31, 2009 در ساعت 06:34 AMدر این هفت ماه گذشته پرسش های زیادی مطرح کردید. اما واضح ترین اش علنا جستجوی چرایی مرگ ندا بود.
-- بدون نام ، Dec 31, 2009 در ساعت 06:34 AMگمان کنم اکنون بهترین پاسخ پیش روست.
جنگ بدوی ترین منش ایرانی با مدنیت!
همان بدویتی که قبل از زرتشت هم اسب را بدلیل نیازهای زمان اسطوره کرد، اکنون ندای مدرن را اسب ماده ای می شناسد که حسین را سواری داد.
بدویت مذاب با استفاده از ابزار مدرن، آنرا به سخره گرفته تا شاید ریشه آنرا قطع کند.
مانای عزیز اون فقط نگاه میکنه ولی نمیبینه .این کتابت هم عالی بود تو مینویسی نمیکشی .
-- سودابه ، Dec 31, 2009 در ساعت 06:34 AMمو اون سرگشته خارُم در بیابون
که هر بادی وزه پیشِش دونُم
... عریان
نمدونُم چرو یهو زن شدُم
-- بدون نام ، Jan 2, 2010 در ساعت 06:34 AMگمون کُنُم مام وطن شدُم
...