یک سوال اینه که آیا فهمیده؟ و میخواد مانع اعدام بشه یا داره فرار میکنه چون میدونه در هر حالتی صندلیش سقوط میکنه
-------------------------------------------
فکر کنم از حالت بدن و پا مشخص باشه که هیچکدام. گزینه سومی که ننوشتید صحیح است
طرح خیلی خوبی بود.... ولی یک اشکال مهندسی داره، وقتی چارپایه از زیر بای اون شخص خالی میشه، اون تخته زیرشون به سمت دره کج میشه(به خاطر وزن شخص دوم) ، و پس از یک کم کج شدن مطمئنا دوباره به زیر پای شخصی که اعدام شده میرسه.. با توجه به طول طناب اعدام ، احتمالا زاویه انحراف تخته بیشتر از 15 درجه نخواهد شد .... !
------------------------------------------------
اشتباه می کنید. زمین زیر تخته مقداری شیب عرضی داره که البته از این زاویه مشخص نیست و همین باعث می شه که تخته به طور عرضی کج بشه و زیر پای اعدامی بالا نیاد و همون جور کجکی سُر بخوره بره توی دره
بخدا تو نابغه ای . خیلی عالی . به قطر شاخه ای که طناب دار به آن وصل شده دقت کنید. و به جوانه های شاخه. که اگر شاخه نشکند به علت تردی شاخه؛ شاخه خم میشود. جوانه های جنبش سبز . دستت را می یوسم مانا
عزيزم آقای مانا نيستانی
کارهای شما تاريخ مصرف ندارد. انسانی، قوی، و فکرآفرين است. آفرين.
پدرت از دوستان بسيار نزديک من بود، هميشه برام شعر می خواند و داستانم را می شنيد. آن روزها من جوانکی بودم. کاش آقای نيستانی حالا بود که شعرهات را ببيند.
----------------------------
آقای معروفی عزیز خواندن نظر محبت آمیز شما که بخشی از دوران جوانی من را با مجله گردون و سمفونی مردگان ساختید، برای من بسیار خوشایند و مایه افتخار است
اون داره میره که آخرین ضربه رو بزنه... در واقع بکشه زیر صندلی و اون شخص به دار آویخته بشه... دریغ از فهم این مطلب که با آویزان شدن اون شخص خودش به ته دره سقوط میکنه!!! اون جوانه سرشاخه هم نماد رویش دوباره و ادامه حیات و حیاتی نو برای شخص اعدامیست!
دیکتاتور یک چیز را نفهمیده و هرگز نمی فهمد و آن اینکه اعدامی، متمردی است که بارها و شاید همواره در عین زنده بودن اعدام را در و یا بیرون خود تجربه کرده و مرگ را نه تنها پس نمیزند، که هر لحظه پذیرایش است. این دیکتاتور است که ترس از مرگ خود را به رونده همیشگی تعمیم میدهد.
یکی
مانا جان! هر کار جدیدت که در میاد به خودم میگم این بهترینه! دست مریزاد
دو تا سوال دارم که امیدوارم جواب بدی:
1-کجا میتونم آرشیو کلی کاراتو پیدا کنم؟
2-چرا کارهاتون رو توی صفحه ی فیسبوکتون نمیذارید؟؟
موفق باشی
-------------------------
راست اش خود من هم آرشیو کاملی از کارهام ندارم فعلاً که هرچه هست همین هایی است که برای زمانه می کشم. اما سووال دوم، کارهام رو مرتباً در فیسبوکم می گذارم و دوستان فیسبوکی در جریان هستند و می بینند
besyar khoob vaziate konoonie keshvar ra neshan dadid, hamintor vaziate felie koodetagaran ra. omidvaram bad az shekaste zoodhengame koodeta dar iran, digar sare hich kas balaye dar naravad, va shekanjeye roohi va jesmi payan yabad. beh ommide piroozi
کاره جالبی هست ولی متاسفانه نظره جالبی نسیت به شما ندارم بخاطر کاری که ساله 85 انجام دادین !!!
بعضی لحظات فراموش نشدنی هست !!
----------------------------
اشکالی ندارد. من هم نسبت به آن سال و بلایی که به خاطر سوءتفاهم به سرم آوردند نظر خوشی ندارم و طبعاً فراموش نخواهم کرد
مانای عزیز، مدتی هست که کارهای شما را نگاه میکنم، مفاهیم کارهای شما را با زبان سخت بشود بیان کرد، به قول حافظ "قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز"
شما این اسرار را در کارهای خود دارید.
هوشمندانه است و زيبا . ديكتاتور يا قاتل يا هر چيز ديگه كه مي شود بهش گفت تا وقتي كه در هوا دست و پا نزنه نمي فهمه كه داره سقوط مي كنه درست مثل اون چيزي كه الان داره در كشور ما مي گذزه
درود بر تو عزيز...
ما كه قيد جونمونو زذيم تا حداقل معاني و مفاهيمي و كه هيچ وقت نفهميديم نسل بعديمون درك كنه...اگه با مردنمون اين خونخوارها به سياهچال تاريخ مي رن پس يا علي ...50 روز نشون داديم هستيم باقيشم هستيم...
مرسی حواسم به آشفتگی اون حاکم بلند شده از صندلی رفت و عجله کردم و پا رو ندیدم شاید هم یکم امید واهی داشتم به هر حال این کار هم یکی دیگه از شاهکار های شما شد که به شدت هم تلخه ؛ لحظات آخر عمر حاکم و محکوم !
مانای عزیز درست است که کار تو امید دادن است و بسیار هم اصل و منطق جریان ها رو خوب با هنرت بیان می کنی، آره مرگ این اعدامی ها سرنگونی این جانیان است، اما من که در اندیشه ی عزیزی هستم که ازش بی خبرم با خودم فکر می کنم آن نکبت بر صندلی همانجا نشسته بتمرگد، اما عزیز من جانش را برای نفله شدن آن آشغال از دست نداده باشد!
اما با همه ی این ها کار تو عالی است و من با خود می اندیشم ای کاش به راستی چوبه ی دار به تردی و نازکی شاخه ی نقاشی تو بود تا هرگز جوانان نازنین ایران با آن کشته نمی شدند و پیش از اینکه راه نفسشان بند بیاد و گردنشان خرد شود، شاخه می شکست و جوان بی گناهمان جان به در می برد.
کاش میشد..
ممنون از کارهای فوق العاده و خلاقانه شما.اما یک سوال برای آموزش اولیه کاریکاتور شما چه روش و یا کتابی را پیشنهاد میکنید.خواهش میکنم جواب بدید با اینکه میدونم مشغلتون زیاده.
-----------------------
من در حال حاضر دو سه سالی می شه که ایران نیستم و از منابع در دسترس خبر ندارم به نظرم می رسه که قدم اول تقویت قدرت طراحی و تکنیک باشه همچنین دیدن کاریکاتور از هنرمندان طراز اول دنیا با سبک های مختلف برای این که ببینیم چطور از تکنیک استفاده می کنند و به چه روش ایده یابی
جالب اینکه گهگاه برای روشن کردن "کسان"ی مجبور به توسل به برخی «ضرب المثل»های «آشنا» هستیم، هر چند موافق معنا و روش بیانش نباشیم!
- « چوب را که برداری، گربه دزده حساب کار خودش رو میفهمه» (نقل به مضمون)!
هیچ سفاکی یک شبه و یا در اثر اشتباه و یک "حماقت ساده" (که امری طبیعی است) سفاک نمی شود. هر عملکرد ویرانگر و تجلی اش در شخص، پروسه و حتا تاریخی پشت سر دارد.
ولی گذشت کردن از سفاک و بخشیدن ویرانگری، نه اشتباه بلکه قربانی کردن دوباره قربانی و بعلاوه بازی خطرناک با خود است.
نمی بخشم!7 بار
نظرهای خوانندگان
یک سوال اینه که آیا فهمیده؟ و میخواد مانع اعدام بشه یا داره فرار میکنه چون میدونه در هر حالتی صندلیش سقوط میکنه
-- گوسپند ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM-------------------------------------------
فکر کنم از حالت بدن و پا مشخص باشه که هیچکدام. گزینه سومی که ننوشتید صحیح است
perfect
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMعالی بود
-- maryam ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMآفرین به هوشت
-- meti ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMكاراتون حرف نداره من هميشه دنبال مي كنم اونا رو واقعا فكر فوق العاده اي دارين ... چه جوري مي تونم تمام آرشيوتون رو داشته باشم ؟
-- ناص ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMطرح خیلی خوبی بود.... ولی یک اشکال مهندسی داره، وقتی چارپایه از زیر بای اون شخص خالی میشه، اون تخته زیرشون به سمت دره کج میشه(به خاطر وزن شخص دوم) ، و پس از یک کم کج شدن مطمئنا دوباره به زیر پای شخصی که اعدام شده میرسه.. با توجه به طول طناب اعدام ، احتمالا زاویه انحراف تخته بیشتر از 15 درجه نخواهد شد .... !
-- مهندسی ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM------------------------------------------------
اشتباه می کنید. زمین زیر تخته مقداری شیب عرضی داره که البته از این زاویه مشخص نیست و همین باعث می شه که تخته به طور عرضی کج بشه و زیر پای اعدامی بالا نیاد و همون جور کجکی سُر بخوره بره توی دره
افكارتون حرف نداره.اين ذهن متمايز قابل قدردانيه. به بهترين وجه روزهاي آخر يك خودكامه رو نشون داديد.
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMیک شاهکار دیگه.
-- احسان ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMهنر یعنی این!
-- یاشار ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMچه ایده ی مکانیکی ای!
-- لمما ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM5 ستاره ی تمام.
بخدا تو نابغه ای . خیلی عالی . به قطر شاخه ای که طناب دار به آن وصل شده دقت کنید. و به جوانه های شاخه. که اگر شاخه نشکند به علت تردی شاخه؛ شاخه خم میشود. جوانه های جنبش سبز . دستت را می یوسم مانا
-- مرتضی ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMman aasheghe in karetoonam.aaliye kheili alye....
-- shilan ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMmerC
یکی از نکات جالبش اینه که برای نجات خودش از سقوط این طوری حمله ور شده!!
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMNice!:)
-- Samad ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMعزيزم آقای مانا نيستانی
-- عباس معروفی ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMکارهای شما تاريخ مصرف ندارد. انسانی، قوی، و فکرآفرين است. آفرين.
پدرت از دوستان بسيار نزديک من بود، هميشه برام شعر می خواند و داستانم را می شنيد. آن روزها من جوانکی بودم. کاش آقای نيستانی حالا بود که شعرهات را ببيند.
----------------------------
آقای معروفی عزیز خواندن نظر محبت آمیز شما که بخشی از دوران جوانی من را با مجله گردون و سمفونی مردگان ساختید، برای من بسیار خوشایند و مایه افتخار است
شما نابغه اید آقای نیستانی
-- زیبا ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMاین ایده ها چه جوری میان تو ذهنتون.
-- فرزاد ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMواقعا زیبا و پر معنا.
به امید پیروزی..
پاینده باشید.
... و لبخندی که روی لب اعدامیست .
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMاون داره میره که آخرین ضربه رو بزنه... در واقع بکشه زیر صندلی و اون شخص به دار آویخته بشه... دریغ از فهم این مطلب که با آویزان شدن اون شخص خودش به ته دره سقوط میکنه!!! اون جوانه سرشاخه هم نماد رویش دوباره و ادامه حیات و حیاتی نو برای شخص اعدامیست!
-- ali ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMدیکتاتور یک چیز را نفهمیده و هرگز نمی فهمد و آن اینکه اعدامی، متمردی است که بارها و شاید همواره در عین زنده بودن اعدام را در و یا بیرون خود تجربه کرده و مرگ را نه تنها پس نمیزند، که هر لحظه پذیرایش است. این دیکتاتور است که ترس از مرگ خود را به رونده همیشگی تعمیم میدهد.
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMیکی
انها که بر صندلی بودند حالا هم ته دره ا ند.
-- sadegh ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMOMG! u r gifted!evertime I check your works i get so impressed.
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMwelldone Mana
مانا جان! هر کار جدیدت که در میاد به خودم میگم این بهترینه! دست مریزاد
-- جواد ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMدو تا سوال دارم که امیدوارم جواب بدی:
1-کجا میتونم آرشیو کلی کاراتو پیدا کنم؟
2-چرا کارهاتون رو توی صفحه ی فیسبوکتون نمیذارید؟؟
موفق باشی
-------------------------
راست اش خود من هم آرشیو کاملی از کارهام ندارم فعلاً که هرچه هست همین هایی است که برای زمانه می کشم. اما سووال دوم، کارهام رو مرتباً در فیسبوکم می گذارم و دوستان فیسبوکی در جریان هستند و می بینند
گزینه سوم خودکشیه، یا خودزنی یا یه چیزی توی این مایه ها، آره؟
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMتو يك (...)
-- ali ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM---------------------------------
خودتی!
آقرین به این هوش
-- مریم ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMدل گرممون کردید.
I love it.
-- IranParast ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMآفرین، اون داره خودشو پرت می کنه... اما آزادی همراهش نمی میره! اصلا!
-- zilly ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMمانا نيستاني يك فكر است كه نقاشي مي كشد... يك دنياست
-- سبز ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMعالی لذت بردم
-- lمصطفی ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMaaaalist. kheili goya!
-- irani ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMaz karhatoon lezat mibaram. mamnoon
aaaalist. kheili gooya!
-- irani ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMaz karhatoon lezat mibaram. mamnoon
عالی لذت بردم
-- lمصطفی ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMbesyar khoob vaziate konoonie keshvar ra neshan dadid, hamintor vaziate felie koodetagaran ra. omidvaram bad az shekaste zoodhengame koodeta dar iran, digar sare hich kas balaye dar naravad, va shekanjeye roohi va jesmi payan yabad. beh ommide piroozi
-- Mehdi ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMکاره جالبی هست ولی متاسفانه نظره جالبی نسیت به شما ندارم بخاطر کاری که ساله 85 انجام دادین !!!
-- max ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMبعضی لحظات فراموش نشدنی هست !!
----------------------------
اشکالی ندارد. من هم نسبت به آن سال و بلایی که به خاطر سوءتفاهم به سرم آوردند نظر خوشی ندارم و طبعاً فراموش نخواهم کرد
برعكسش درسته. در محاسبات اشتباه شده. كمي بيشتر فكر كنيد
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMدمت گرم خیلی جالب و پر محتوا
-- کیوان ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMمانای عزیز، مدتی هست که کارهای شما را نگاه میکنم، مفاهیم کارهای شما را با زبان سخت بشود بیان کرد، به قول حافظ "قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز"
-- فرید ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMشما این اسرار را در کارهای خود دارید.
هوشمندانه است و زيبا . ديكتاتور يا قاتل يا هر چيز ديگه كه مي شود بهش گفت تا وقتي كه در هوا دست و پا نزنه نمي فهمه كه داره سقوط مي كنه درست مثل اون چيزي كه الان داره در كشور ما مي گذزه
-- سارا ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMاعدامی لبخند جالبی به لب داره.
-- Breezeofpersia ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMخیلی تاثیر گذاربود.
درود بر تو عزيز...
-- ققنوس ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMما كه قيد جونمونو زذيم تا حداقل معاني و مفاهيمي و كه هيچ وقت نفهميديم نسل بعديمون درك كنه...اگه با مردنمون اين خونخوارها به سياهچال تاريخ مي رن پس يا علي ...50 روز نشون داديم هستيم باقيشم هستيم...
یعنی این حماقت تا انتها ادامه خواهد داشت و او به چارپایه ضربه خواهد زد یا اینکه ... ؟!
-- میم ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM?in bar shakhe neshaste kist? ke bon miborrad
-- omid ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMYou are great.
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMwhat a fantastic job you've done with htis cartoon
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMwell done
یک دنیا حرف حق در این تصویره فوق العاده بود آفرین به نگاه تیزبینت
-- جهش سبز ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMمرسی حواسم به آشفتگی اون حاکم بلند شده از صندلی رفت و عجله کردم و پا رو ندیدم شاید هم یکم امید واهی داشتم به هر حال این کار هم یکی دیگه از شاهکار های شما شد که به شدت هم تلخه ؛ لحظات آخر عمر حاکم و محکوم !
-- گوسپند ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM(...)
-- eros ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AM----------------
dont even make fun of this subject plz
عالي بود
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMکوثری دیدم که عاشق پیشه بود
وی به خون عشق ها وابسته بود
زندگی در غوطه های دمبدم
مستی شّربش بهائی رسته بود
رنگ خونش با شراب کوثریش
جان سهراب و ندا وابسته بود
گه ز خود رستم/ زمانی جلد یارب یا علی
با « رضا»ی خاطرش وارسته بود
در نهانگاه وجود اعوجاج هستی اش
-- بدون نام ، Aug 5, 2009 در ساعت 05:30 AMسیر ناشو "مار" مرگی بسته بود
با درازای زمان میزیست اوی
حکم قتل اش پیشه ی سربسته بود
یکی
مانای عزیز درست است که کار تو امید دادن است و بسیار هم اصل و منطق جریان ها رو خوب با هنرت بیان می کنی، آره مرگ این اعدامی ها سرنگونی این جانیان است، اما من که در اندیشه ی عزیزی هستم که ازش بی خبرم با خودم فکر می کنم آن نکبت بر صندلی همانجا نشسته بتمرگد، اما عزیز من جانش را برای نفله شدن آن آشغال از دست نداده باشد!
-- شهرزاد ، Aug 6, 2009 در ساعت 05:30 AMاما با همه ی این ها کار تو عالی است و من با خود می اندیشم ای کاش به راستی چوبه ی دار به تردی و نازکی شاخه ی نقاشی تو بود تا هرگز جوانان نازنین ایران با آن کشته نمی شدند و پیش از اینکه راه نفسشان بند بیاد و گردنشان خرد شود، شاخه می شکست و جوان بی گناهمان جان به در می برد.
کاش میشد..
سلام بر مانای عزیز. لذت بردیم!
-- نون اضافه ، Aug 6, 2009 در ساعت 05:30 AMزنده باد...
-- نسیم ، Aug 6, 2009 در ساعت 05:30 AMممنون از کارهای فوق العاده و خلاقانه شما.اما یک سوال برای آموزش اولیه کاریکاتور شما چه روش و یا کتابی را پیشنهاد میکنید.خواهش میکنم جواب بدید با اینکه میدونم مشغلتون زیاده.
-- فرهاد ، Aug 6, 2009 در ساعت 05:30 AM-----------------------
من در حال حاضر دو سه سالی می شه که ایران نیستم و از منابع در دسترس خبر ندارم به نظرم می رسه که قدم اول تقویت قدرت طراحی و تکنیک باشه همچنین دیدن کاریکاتور از هنرمندان طراز اول دنیا با سبک های مختلف برای این که ببینیم چطور از تکنیک استفاده می کنند و به چه روش ایده یابی
doroste!saffakan hamishe dar oje birahmi ghorbanie yek hemaghate saade mishan.be shoma tabrik migam.
-- ariana ، Aug 6, 2009 در ساعت 05:30 AMجالب اینکه گهگاه برای روشن کردن "کسان"ی مجبور به توسل به برخی «ضرب المثل»های «آشنا» هستیم، هر چند موافق معنا و روش بیانش نباشیم!
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 05:30 AM- « چوب را که برداری، گربه دزده حساب کار خودش رو میفهمه» (نقل به مضمون)!
هیچ سفاکی یک شبه و یا در اثر اشتباه و یک "حماقت ساده" (که امری طبیعی است) سفاک نمی شود. هر عملکرد ویرانگر و تجلی اش در شخص، پروسه و حتا تاریخی پشت سر دارد.
ولی گذشت کردن از سفاک و بخشیدن ویرانگری، نه اشتباه بلکه قربانی کردن دوباره قربانی و بعلاوه بازی خطرناک با خود است.
نمی بخشم!7 بار
dar javabe aghaye javad
ba ejazeye khode aghaye neyestani bayad begam ke archive kheyli az karaye aghaye neyestany ro mitoonid tooye website
www.haditoons.com
bebinid
http://www.haditoons.com/profile.php?artist_uid=30
-- shilan ، Aug 7, 2009 در ساعت 05:30 AM-----------------------------------------
بخشی از کارها آنجاست. بله. ممنونم
ما ایرانی ها میکشیم وفحش میدهیم یا میپرستیم ودست بوس هستیم
-- بدون نام ، Aug 7, 2009 در ساعت 05:30 AMنوشته های برخی دوستان گواه حرف من است.
تبريك به هوش هنر وخلاقيت منحصر به فرد شما
-- مازيار ، Aug 8, 2009 در ساعت 05:30 AMنبوغ محض!
-- محمد ، Sep 12, 2009 در ساعت 05:30 AM