درود بر تو مانا جان...
first impression این است که از خون دستی برخاسته ، ولی بعد از تامل همه می فهمند که چه می گویی و چه زیبا می گویی..
امیدواریم چنین باشد ، خصوصا با سرعتی که تو به آن داده ای که خون بر اثر سرعت فرو رفتن در هوا مانده است
قلم توتم, من است,توتم ماست,به قلمم سوگند,به خون سیاهی که از حلقومم می چکد سوگند,به رشحه ی خونی که از زبانش میتراود سوگند,به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند...
که توتم مقدسم را نمی فروشم,نمی کشم,گوشت و خونش را نمی خورم,به دست زورش تسلیم نمی کنم,به کیسه ی زرش نمی بخشم,به سر انگشت تزویرش نمی سپارم.دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم,چشم هایم را کور می کنم,گوشهایم را کر می کنم,پاهایم را می شکنم,انگشتم را بند بند می برم,سینه ام را می شکافم,قلبم را می کشم,حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم...
اما قلمم را به بیگانه نمی دهم
نظرهای خوانندگان
You will sink in our blood.
-- maryam ، Jun 18, 2009 در ساعت 02:27 AMکابوس یک خائن!
-- بدون نام ، Jun 18, 2009 در ساعت 02:27 AMیکی
سلام مانا
-- مدير ، Jun 18, 2009 در ساعت 02:27 AMامروز بچه ها در راهپيمايي کاريکاتورهايت را پرينت کرده و نشان مي دادند.(5شنبه)
---------------------------
امیدوارم مسالمت آمیز بوده باشد
یک سال پیش دیدم پشت یک مینی بوس روی شیشه اش نوشته بود انچنان سکوت میکنم بلندتر از هر فریاد
-- madar ، Jun 18, 2009 در ساعت 02:27 AMدرود بر تو مانا جان...
-- علی ، Jun 19, 2009 در ساعت 02:27 AMfirst impression این است که از خون دستی برخاسته ، ولی بعد از تامل همه می فهمند که چه می گویی و چه زیبا می گویی..
امیدواریم چنین باشد ، خصوصا با سرعتی که تو به آن داده ای که خون بر اثر سرعت فرو رفتن در هوا مانده است
... اما فعلا خشونت سازان حاكم هستند.
-- سروش ، Jun 19, 2009 در ساعت 02:27 AMMarg bar dictator.
-- ardalan ، Jun 19, 2009 در ساعت 02:27 AMقلم توتم, من است,توتم ماست,به قلمم سوگند,به خون سیاهی که از حلقومم می چکد سوگند,به رشحه ی خونی که از زبانش میتراود سوگند,به ضجه های دردی که از سینه اش بر می آید سوگند...
-- اشک ، Jun 19, 2009 در ساعت 02:27 AMکه توتم مقدسم را نمی فروشم,نمی کشم,گوشت و خونش را نمی خورم,به دست زورش تسلیم نمی کنم,به کیسه ی زرش نمی بخشم,به سر انگشت تزویرش نمی سپارم.دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم,چشم هایم را کور می کنم,گوشهایم را کر می کنم,پاهایم را می شکنم,انگشتم را بند بند می برم,سینه ام را می شکافم,قلبم را می کشم,حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم...
اما قلمم را به بیگانه نمی دهم
سلام
-- اراکده ، Jul 13, 2009 در ساعت 02:27 AMخوبی؟ کپل خوان حالشون چطوره ؟ منو یادتون میاد؟ ...
-----------------
سلام ممنون،م بله. اما لطفاً اینجا پیام خصوصی نگذارید!
این خنجر میتوانست از صندوق رأی بیرون آمده باشد.
-- ایرانی ، Dec 11, 2009 در ساعت 02:27 AM