صبر کن ببینم چه کار هوشمندانه ای...صندوق رای رو چرا برداشتین؟! احتمالاً فیس بوکی هارو خوشبین تر یافتین! شایدم چون صندوق حواس ادم رو از اخر ماجرا پرت میکرد! البته این طرح با روحیه من یکی سازگارتره چون هنوز موندم کی بده کی بتتر! این قضیه هم خودش هزارتوییه! ولی هنوزم میگم جناب تحریمی محترم هم اون تو داره فکر میکنه یعنی میخوام بگم اونم خودشو به یه نحوی مسئول میدونه که رای نمیده!
--------------------------------------
این فضا، فیس بوک نیست، می بینید که اسم این مجموعه هم اینجا تحریم یا تحریمی ها نیست.بیشتر درباره انتخاب است و در این دو سه طرح، انفعال

رقابت سالم با متخلف:

انتخابات سال 1388:
در انتخابات شرکت کنید تا این دو میلیون تقلب را خنثی نمایید.

انتخابات سال 1392:
در انتخابات شرکت کنید تا این 10 میلیون تقلب را خنثی نمایید.

انتخابات سال 1396:
آی مردم بیایید در انتخابات شرکت کنید هر چند این حضور آگاهانه تاثیر دنیوی برای شما ندارد اما با حضور خود می توانید معصیت متقلبین را صد چندان کنید تا در فردای قیامت خداوند بیشتر عذابشان دهد.
شعار ما تغییر برای عذاب متقلبین در آن دنیا. بله ما میتوانیم.

باز هم ما تحریمی ها.
ولی بازهم دوستت دارم.
انتخاب های ما بیشتر از 4 کاندیدای از پیش تعیین شده است..تحریم فقط رای ندادن نیست. هانا آرنت را مطالعه فرمائید

یادمه که یه قصه بود از یه کرم که توی سیب میگشت و میخورد بدم میگفت دنیای شیرینم چه بزرگه د میشه رفت تو باجه بسته و تکون نخورد میشه هم رفت تو لابیرنت و چرخید شاید فقط شاید..
-----------------------
بله اونجا هم می شه گم شد

اگر برایتان مثل روز روشن باشد که ته این لابیرنت نیز بسته است و ره بجایی ندارد، در آنصورت رفتن بداخل آن فقط بر گمراهی و پیچیده تر شدن وخامت اوضاع شما نخواهد افزود؟
من طرفدار تحریم انتخابات در ایران نیستم ولی نگرش شما نیز برایم کمی بدور از واقعیت مینماید.
شاید اگر تفاوت کاندیدهای گوناگون را بنقد میکشیدی جالبتر بود تا موضعت را در برابر بقول خودت انفعال.
شاید شرکت بیشتر مردم در انتخابات با جو موجود در ایران باعث پیروزی موسوی در مقابل احمدینژاد بشود، که یک احمدینژاد مودب و ترسو است و این بگمان من کاری در جهت بهتر شدن آینده ایران نیست بهیچ روی!
انگار 12 سال به عقب برگردیم و باز برسیم به احمدینژاد! چگونه این قابل توجیه است؟! در حالیکه بنگر من بیش از 12 سال به عقب برگشت خواهیم نمود؛
-------------------------------
برایم مثل روز روشن نیست که انتهای مسیر بسته است. این مسیری نیست که یک انتخابات به تنهایی آغازش کرده باشد. چیزی را که علاقه داشته باشم می کشم و خوشبختانه دیده ام که در این علاقه تنها نیستم. مدل کاری را که شما مد نظر دارید دوستان دیگر انجام می دهند بگذاریم این تنوع کاری باشد. با نظر شما هم موافق نیستم چرا که بر مبنای پیشفرض هایی بنا شده که خودتان مسلم می دانید . ممنونم

شاید طبیعی است که فقط «حالِ» از خود بیخود شدن و یا در واقع از ابتدا بی خود بودن را به تصویر کشیدید.
فرقی نمیکند کدام کاندید پیروز شود. رنج من «فردایی» در پس «امروز» است که گریبانگیرشان می شود.
شور بختانه نابکاران خود را وارد بازی بی مرزی کردند که انسانیت را مجبور کردند جواب درخوری به آنان بدهد.
یک فردانگر
-----------------------------------
برای رسیدن به فردای بهتر باید قدمی برداشت که لابد شما برداشته اید من هم نظری درباره شما ترسیم نکرده ام درباره کسانی که منفعل در حجره مانده اند و انفعال را به نسل های بعد می آموزند، طرحی کشیده ام.

مانای عزیز
به خودم شادباش می گم، که هنرمند کشورم چنین شعر و شعوری دارد. پاینده باشی

من خیال توهین به کسی ندارم. اما منفعل فقط به فردیت خود توهین میکند. وقتی مسیر باد عوض شود، یا شرایط جدید را می پذیرد و یا حتا به به و چه چه راه میاندازد.
فردانگر

درضمن منفعلان به نابکاران هم خیانت میکنند. زیرا قبل از اینکه قربانیِ ادامه فعالیت اش شود، اجازه ادامه فعالیت اش را میدهند.
فردانگر

به نظر من انتخاب از بین 5 گزینه به این پیچیدگی نیست. (4 کاندید یا هیچکدام) ...
اگر منظور مانا را درست درک کرده باشم ...
اگر من میخواستم این مضمون را نشان دهم. یک کشتی در حال غرق شدن نشان میدادم با چهار قایق که هر کدام یک مشکلی دارد اما یکی خیلی خیلی پرمشکل است ، و بقیه کمتر مشکل دارند.
اما به هر حال، ماندن در کشتی ، بدترین انتخاب است چون غرق شدن حتمی است.  

این طرح هم خیلی جالب است. به نظر من ، خورشید پشت دیوارها بسیار مهمتر از خود دیوارها است که همه تصویر را پر کرده اند.
اینکه برخی افراد، خود را در اولین کوچه بن بست قرار داده اند و فکر میکنند دنیا به آخر رسیده است هم جالب است.
درود بر اندیشه مانا ...