سلام!
1 راستی که دیگر شما واقعا دست شیطان را از پشت بسته اید!
2 استفاده ار روایات دینی و حکایات فولکوریک شمشیر دولیه ای است.هم آن قدر با ذهن مخاطب آشنایند که اثر بلافاصله در ذهن مخاطب چون قند آب می شود و هم آن قدر در دسترسند که نمی شود نادیده گرفت خطر زوال خلاقیت های ذهنی نویسنده را.یک مدت با شعر چنین کارهایی کردم.اتفاقا موفق هم بودم .اما بعد از آن چنان شد که دیگر دنیای شاعری را گذاشتم کنار!
3 قرار بود که اولین نیاشم.به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر!
4 موفق باشید!
-----------------------------
ممنونم. بیشتر از حکایات فولکوریک یک واقعه سیاسی مهم در چند سال اخیر در نظرم بود....
نمی دونم این تصویر از چه فکری در ذهن شما رسم شده ولی فکری که به ذهن من انداخت عالی بود! شما محشری!
برداشت من اینکه این آقای فرشته با این کارش به انسانیت من توهین کرده و کارش اصلاً درست نبوده! کاری که در جامعه ای که توش زندگی می کنم ادعای انجام دادنش رو دارن. تازه با اون لباس نظامی و اون چکمه ها!
salam shoma kojae donya gharar darid ? ta be hal az khodetan soal kardid. man jae shoma ra dar karetan nemibinam.chera hame chiz ra az bala negah konim?tars nadare agar az nazdiktar lams konim
Arezoo
-----------------------------
من مثل همیشه جایی در دنیای ذهنی خودم قرار دارم و این فضای ذهنی هم تحت تأثیر جامعه ای که در آن زندگی کردم و دنیایی که این جامعه را احاطه کرده و چندین پارامتر دیگر ساخته شده. به نظرم دغدغه خیر و شر، خوب و بد، فرشته و شیطان بخشی از این فضا را نشان می دهد. دقت کنید می بینید
ای ولا . زندان ابو غریب منظورت بود نه؟ ههمم
من که این فرشته زشت رو دوست دارم گر چه واقعا از این بد تراشو کرد با شیاطین. مفت چنگش
---------------------------------------
بله. از ابو غریب الهام گرفتم اما چیزی که در ذهنم بود شعار علیه یا به نفع یک طرف دعوا نبود. امیدوارم چنین برداشتی نشده باشد
با سلام به همه. وقتی تصویر را دیدم یاد جناب سردار ... افتادم که چندی پیش دستگیر شدند ایشان جز ستاد امر به معروف بودند ولی در خلوت ان کار دیگر میکردند.به عبارتی دست شیاطین را از پشت بسته بودند.خدا عاقبت بخیرمون کنه...
فکر نمی کنی مفهوم رو خیلی مستقیم بیان کرده باشی؟ یعنی جابه جایی مفاهیم رو خیلی مستقیم نشون می دین؟ یعنی طنز کار خیلی پیش پا افتاده است، خیلی بدیهیه مثل فیلمهای صامت که با کیک می کوبیدن تو صورت هم. به نظرم از لحاظ پرداخت موضوع و نحوه نگاه هیچ چیز تازه، جالب و یا متفاوتی نداره
---------------------------------
نه اینطور فکر نمی کنم و برداشتهای کاملاً متفاوت کامنتگذاران با اندیشه من نشاندهنده خلاف نظر شماست، هنوز برداشتی که با مفهوم منظور نظرم همخوان باشد ندیده ام. اما اگر احساس می کنید که به راحتی و مستقیماً می توانید با ایده ارتباط برقرار کنید به نوبه خودم خوشحالم و به خاطر درک بصری عالی شما تبریک می گویم. در ضمن عاشق کمدی های صامت و اسپ استیک هستم و اگر توانسته باشم به فضای ساده و تأثیرگذار آنها نزدیک شوم (که البته قرابتی نمی بینم) احساس خوشبختی می کنم!
صحبت "انگ" هاست. فوق العاده است.
در اولین نگاه به نظرم اومد ابوقریب باشه ولی از اون گسترده تره. چون داره جلوی دوربین اجرا می شه صحبت انگ زدن و ژست گرفتنه. گسترده است مفهومش.
عدم ثبات معانی حتی در بنیادی ترین مصادیق:خیر و شر.
عدم ثبات معانی (در این مورد خوب و بد) شامل این کار هم می شود به این معنا که این ایده را صرفا به من یاد اوری میکند ولی انرا بیان نمی کند ( این ارزشیابی به کارکرد مورد انتظار اثر بستگی دارد) .
اگر عدم ثبات معنی را به عنوان یک نهشته قبول کنیم هرگز از ان گریزی نخواهیم داشت ولی در عوض حق مورد سوال قرار دادن هر مفهوم و موضوعی را به دست می دهد.
من امروز داشتم سری کاهای مانا نیستانی را می دیدم. این یکی بهترین کار به نظرم آمد.
پیام این اثر همان طور که یکی از دوستان گفته خیلی رک و راست نیست اما این اتفاقا این بر ارزش کار می افزاید. اثر هنری خوب همیشه بحث انگیز است:
من مدتی به آن نگاه کردم: همه چیز درست به نظر می رسد ولی چرا من هنوز راضی نیستم؟! مگر نه این که فرشته ی گردن کلفت همه شیاطین را دستگیر کرده و به خاک خفت انداخته؟ پس چرا تصویر هنوز تلخ و نادرست به نظر می رسد؟ چرا روحانیت و زیبایی "پیروزی حق بر باطل" را احساس نمی کنم؟
اصلا من به این فرشته مشکوکم. زیرا او از فرشته بودن تنها "هاله نور" اش را دارد. از آن گذشته دلم برای شیاطین نگون بخت هم می سوزد زیرا رفتاری که با آنها می شود انسانی نیست. خلاصه که در این تصویر چقدر فرشته شیطان صفت به نظر می رسد و چقدر شیاطین مظلوم و بی دفاع هستند. با این که ظاهرا فرشته در حال انجام کاری نیک است و شیاطین هم دارند به سزای اعمال خود می رسند، هنوز حس عمیقی از بی عدالتی بر صحنه حاکم است.
به نظرم بشود در این راستا خیلی پر حرفی کرد و شاید یک مقاله کامل نوشت و حتی بیشتر، ولی بطور خلاصه آن چه که من از این اثر ارزشمند فهمیدم این است که خوب و بد مطلق وجود ندارد و همه ما باید به انسان بودن همدیگر احترام بگزاریم و با هم رفتاری انسانی داشته باشیم.
این رفتار و اعمال ماست که می تواند خوب یا بد باشد. بنابراین می توانیم فرشته بدکار یا شیطان مظلوم و بی دفاع هم داشته باشیم. فرشته بودن برای خوب بودن کافی نیست. مهم رفتار ماست که باید فرشته گونه باشد.
به عبارت دیگر ما با رفتارمان تعریف می شویم نه با مذهب، ملیت، نژاد و حتی این که کدام طرف دعوا هستیم. حتی مهم نیست طرف مقابل ما کیست: خوب است یابد، حق است یا ناحق گناه کار است یا بی گناه.
رفتار ما با دیگران، تعریف کننده و نشانگر خود ماست و نه طرف مقابل. در تصویر مورد نظر، ما رفتار فرشته را قضاوت می کنیم. این رفتار صرف نظر از این که با چه کسی انجام شده باشد و به چه منظوری، نادرست و غیر انسانی است.
نظرهای خوانندگان
سلام!
-- لعنتی ، Oct 12, 2008 در ساعت 01:57 PM1 راستی که دیگر شما واقعا دست شیطان را از پشت بسته اید!
2 استفاده ار روایات دینی و حکایات فولکوریک شمشیر دولیه ای است.هم آن قدر با ذهن مخاطب آشنایند که اثر بلافاصله در ذهن مخاطب چون قند آب می شود و هم آن قدر در دسترسند که نمی شود نادیده گرفت خطر زوال خلاقیت های ذهنی نویسنده را.یک مدت با شعر چنین کارهایی کردم.اتفاقا موفق هم بودم .اما بعد از آن چنان شد که دیگر دنیای شاعری را گذاشتم کنار!
3 قرار بود که اولین نیاشم.به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر!
4 موفق باشید!
-----------------------------
ممنونم. بیشتر از حکایات فولکوریک یک واقعه سیاسی مهم در چند سال اخیر در نظرم بود....
نمی دونم این تصویر از چه فکری در ذهن شما رسم شده ولی فکری که به ذهن من انداخت عالی بود! شما محشری!
-- بدون نام ، Oct 12, 2008 در ساعت 01:57 PMبرداشت من اینکه این آقای فرشته با این کارش به انسانیت من توهین کرده و کارش اصلاً درست نبوده! کاری که در جامعه ای که توش زندگی می کنم ادعای انجام دادنش رو دارن. تازه با اون لباس نظامی و اون چکمه ها!
salam shoma kojae donya gharar darid ? ta be hal az khodetan soal kardid. man jae shoma ra dar karetan nemibinam.chera hame chiz ra az bala negah konim?tars nadare agar az nazdiktar lams konim
-- Arezoo ، Oct 12, 2008 در ساعت 01:57 PMArezoo
-----------------------------
من مثل همیشه جایی در دنیای ذهنی خودم قرار دارم و این فضای ذهنی هم تحت تأثیر جامعه ای که در آن زندگی کردم و دنیایی که این جامعه را احاطه کرده و چندین پارامتر دیگر ساخته شده. به نظرم دغدغه خیر و شر، خوب و بد، فرشته و شیطان بخشی از این فضا را نشان می دهد. دقت کنید می بینید
ای ولا . زندان ابو غریب منظورت بود نه؟ ههمم
-- گوسپند ، Oct 13, 2008 در ساعت 01:57 PMمن که این فرشته زشت رو دوست دارم گر چه واقعا از این بد تراشو کرد با شیاطین. مفت چنگش
---------------------------------------
بله. از ابو غریب الهام گرفتم اما چیزی که در ذهنم بود شعار علیه یا به نفع یک طرف دعوا نبود. امیدوارم چنین برداشتی نشده باشد
با سلام به همه. وقتی تصویر را دیدم یاد جناب سردار ... افتادم که چندی پیش دستگیر شدند ایشان جز ستاد امر به معروف بودند ولی در خلوت ان کار دیگر میکردند.به عبارتی دست شیاطین را از پشت بسته بودند.خدا عاقبت بخیرمون کنه...
-- ساسان ، Oct 13, 2008 در ساعت 01:57 PMاین سری برای من بیشتر یک بازی ذهنی و زبانی با خیر و شر می نماید. انگار خیر و شر لغاتی هستند که در زبان های مختلف معانی شان جابجا می شوند.
-- مهدی.غ ، Oct 17, 2008 در ساعت 01:57 PMفکر نمی کنی مفهوم رو خیلی مستقیم بیان کرده باشی؟ یعنی جابه جایی مفاهیم رو خیلی مستقیم نشون می دین؟ یعنی طنز کار خیلی پیش پا افتاده است، خیلی بدیهیه مثل فیلمهای صامت که با کیک می کوبیدن تو صورت هم. به نظرم از لحاظ پرداخت موضوع و نحوه نگاه هیچ چیز تازه، جالب و یا متفاوتی نداره
-- پیمان ، Oct 18, 2008 در ساعت 01:57 PM---------------------------------
نه اینطور فکر نمی کنم و برداشتهای کاملاً متفاوت کامنتگذاران با اندیشه من نشاندهنده خلاف نظر شماست، هنوز برداشتی که با مفهوم منظور نظرم همخوان باشد ندیده ام. اما اگر احساس می کنید که به راحتی و مستقیماً می توانید با ایده ارتباط برقرار کنید به نوبه خودم خوشحالم و به خاطر درک بصری عالی شما تبریک می گویم. در ضمن عاشق کمدی های صامت و اسپ استیک هستم و اگر توانسته باشم به فضای ساده و تأثیرگذار آنها نزدیک شوم (که البته قرابتی نمی بینم) احساس خوشبختی می کنم!
صحبت "انگ" هاست. فوق العاده است.
-- آدمیزاد ، Oct 29, 2008 در ساعت 01:57 PMدر اولین نگاه به نظرم اومد ابوقریب باشه ولی از اون گسترده تره. چون داره جلوی دوربین اجرا می شه صحبت انگ زدن و ژست گرفتنه. گسترده است مفهومش.
عدم ثبات معانی حتی در بنیادی ترین مصادیق:خیر و شر.
-- سهیل ، Nov 18, 2008 در ساعت 01:57 PMعدم ثبات معانی (در این مورد خوب و بد) شامل این کار هم می شود به این معنا که این ایده را صرفا به من یاد اوری میکند ولی انرا بیان نمی کند ( این ارزشیابی به کارکرد مورد انتظار اثر بستگی دارد) .
اگر عدم ثبات معنی را به عنوان یک نهشته قبول کنیم هرگز از ان گریزی نخواهیم داشت ولی در عوض حق مورد سوال قرار دادن هر مفهوم و موضوعی را به دست می دهد.
من امروز داشتم سری کاهای مانا نیستانی را می دیدم. این یکی بهترین کار به نظرم آمد.
پیام این اثر همان طور که یکی از دوستان گفته خیلی رک و راست نیست اما این اتفاقا این بر ارزش کار می افزاید. اثر هنری خوب همیشه بحث انگیز است:
من مدتی به آن نگاه کردم: همه چیز درست به نظر می رسد ولی چرا من هنوز راضی نیستم؟! مگر نه این که فرشته ی گردن کلفت همه شیاطین را دستگیر کرده و به خاک خفت انداخته؟ پس چرا تصویر هنوز تلخ و نادرست به نظر می رسد؟ چرا روحانیت و زیبایی "پیروزی حق بر باطل" را احساس نمی کنم؟
اصلا من به این فرشته مشکوکم. زیرا او از فرشته بودن تنها "هاله نور" اش را دارد. از آن گذشته دلم برای شیاطین نگون بخت هم می سوزد زیرا رفتاری که با آنها می شود انسانی نیست. خلاصه که در این تصویر چقدر فرشته شیطان صفت به نظر می رسد و چقدر شیاطین مظلوم و بی دفاع هستند. با این که ظاهرا فرشته در حال انجام کاری نیک است و شیاطین هم دارند به سزای اعمال خود می رسند، هنوز حس عمیقی از بی عدالتی بر صحنه حاکم است.
به نظرم بشود در این راستا خیلی پر حرفی کرد و شاید یک مقاله کامل نوشت و حتی بیشتر، ولی بطور خلاصه آن چه که من از این اثر ارزشمند فهمیدم این است که خوب و بد مطلق وجود ندارد و همه ما باید به انسان بودن همدیگر احترام بگزاریم و با هم رفتاری انسانی داشته باشیم.
این رفتار و اعمال ماست که می تواند خوب یا بد باشد. بنابراین می توانیم فرشته بدکار یا شیطان مظلوم و بی دفاع هم داشته باشیم. فرشته بودن برای خوب بودن کافی نیست. مهم رفتار ماست که باید فرشته گونه باشد.
به عبارت دیگر ما با رفتارمان تعریف می شویم نه با مذهب، ملیت، نژاد و حتی این که کدام طرف دعوا هستیم. حتی مهم نیست طرف مقابل ما کیست: خوب است یابد، حق است یا ناحق گناه کار است یا بی گناه.
رفتار ما با دیگران، تعریف کننده و نشانگر خود ماست و نه طرف مقابل. در تصویر مورد نظر، ما رفتار فرشته را قضاوت می کنیم. این رفتار صرف نظر از این که با چه کسی انجام شده باشد و به چه منظوری، نادرست و غیر انسانی است.
-- فرساد ، Dec 15, 2008 در ساعت 01:57 PM