نبود شما خیلی ملموس بود. اگر احتمالا باعث رنجش بودم، عذر خواهم. قبل از هر چیز بازگشت تان خوش باد.
دوست
----------------------------------------------------
کارتونیست: دوست عزیز من جایی نرفته بودم که بازگشته باشم. اندکی بین مجموعه ماه پیش (روزمرگیها) و مجموعه این ماه فاصله افتاد که برای تجدید قوا و ایده یابی لازم بود. از نظری کسی هم نرنجیده ام. از خواندن کامنت ها خوشحال می شوم. ممنونم
تلخ و شيرين؛غفلت
---------------------------
کارتونیست: نه دوست من اجازه بده مخالفت کنم. غفلتی درکار نیست. ریشخند گرفتن رنج است که از هرکسی بر نمی آید. اتفاقاً این یکی از مثبت ترین کارهای من است
بالاخره یک روزنه از کسالت حاکم باز کردم که تا دیر نشده همراهی تون کنم.
خسته نباشید.خیلی چیزها از این بازی با رنج رو کردید. اما توجه من بیشتربه آن زمین و حرکت رقص آلود خاکی که قدم هاش ایجاد کرده جلب شده.احتمالا چون خودم هم ذهنا به همون جا کشیده شدم.
سایل
فکر نمی کنم ایده مثبت شما (سخره گرفتن رنج) به صورت کارتونی مسیحی که کشیدی بیاد. اما یه مطلب دیگه، کاش ایده های ایرانی تری رو انتخاب کنی، چیزی که حافظه تاریخی مخاطب اصلیت (اگه ایرانیا رو مخاطب اصلیت می دونی!) هم باهاش به طور ناخودآگاه ارتباط برقرار کنه! به هر حال خود دانی
------------------------------------------------
برای ایده کارتون ملیت نمی شناسم و حتی اگر بر فرض چنین چیزی وجود داشته باشد (ایده ایرانی تر) ترجیح می دهم بنا بر دلایل خودم کلاً طرف آن نروم.در هر صورت ممنونم از نظر شما!
نظرهای خوانندگان
نههه اين خيي تلخه
-- سويل ، Jun 5, 2008 در ساعت 06:53 AMنبود شما خیلی ملموس بود. اگر احتمالا باعث رنجش بودم، عذر خواهم. قبل از هر چیز بازگشت تان خوش باد.
-- بدون نام ، Jun 5, 2008 در ساعت 06:53 AMدوست
----------------------------------------------------
کارتونیست: دوست عزیز من جایی نرفته بودم که بازگشته باشم. اندکی بین مجموعه ماه پیش (روزمرگیها) و مجموعه این ماه فاصله افتاد که برای تجدید قوا و ایده یابی لازم بود. از نظری کسی هم نرنجیده ام. از خواندن کامنت ها خوشحال می شوم. ممنونم
بنظر من بازی خوبیه . میشه وسط درد و رنج هم بازی کرد.
-- یگانه ، Jun 5, 2008 در ساعت 06:53 AMتلخ و شيرين؛غفلت
-- مرتصی ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:53 AMتلخ و شيرين؛غفلت
-- مرتصی ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:53 AM---------------------------
کارتونیست: نه دوست من اجازه بده مخالفت کنم. غفلتی درکار نیست. ریشخند گرفتن رنج است که از هرکسی بر نمی آید. اتفاقاً این یکی از مثبت ترین کارهای من است
كار متفاوت و جالبي است.
-- ماني جاوبد ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:53 AMرقص مسیح: لی لی به سوی مرگ و جاودانگی
-- کیوان ، Jun 6, 2008 در ساعت 06:53 AMبالاخره یک روزنه از کسالت حاکم باز کردم که تا دیر نشده همراهی تون کنم.
-- بدون نام ، Jun 7, 2008 در ساعت 06:53 AMخسته نباشید.خیلی چیزها از این بازی با رنج رو کردید. اما توجه من بیشتربه آن زمین و حرکت رقص آلود خاکی که قدم هاش ایجاد کرده جلب شده.احتمالا چون خودم هم ذهنا به همون جا کشیده شدم.
سایل
هر كس صليب خودش را به دوش مي كشد و هر كس حق دارد بازي خودش را انجام دهد.
-- حمزه ، Jun 8, 2008 در ساعت 06:53 AMstunning
-- حمید ، Jun 11, 2008 در ساعت 06:53 AMفکر نمی کنم ایده مثبت شما (سخره گرفتن رنج) به صورت کارتونی مسیحی که کشیدی بیاد. اما یه مطلب دیگه، کاش ایده های ایرانی تری رو انتخاب کنی، چیزی که حافظه تاریخی مخاطب اصلیت (اگه ایرانیا رو مخاطب اصلیت می دونی!) هم باهاش به طور ناخودآگاه ارتباط برقرار کنه! به هر حال خود دانی
-- مهم نیست ، Jun 13, 2008 در ساعت 06:53 AM------------------------------------------------
برای ایده کارتون ملیت نمی شناسم و حتی اگر بر فرض چنین چیزی وجود داشته باشد (ایده ایرانی تر) ترجیح می دهم بنا بر دلایل خودم کلاً طرف آن نروم.در هر صورت ممنونم از نظر شما!
راستی اگه ما جای مسیحیا بودیم چی می کردیم!!!
-- ناشناس ، Jun 28, 2008 در ساعت 06:53 AMاین بیچاره از الان سوخته! پاش رو خطه!! :دی
-- آرامش ، Apr 18, 2009 در ساعت 06:53 AM