رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > پیروزی آزادی | ||
پیروزی آزادیسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.com
آنگسن سوچی، رهبر مخالفان دولت میانمار، برمهی سابق، روز جمعه پس از تحمل هفتسال حبس خانگی، حکم آزادی خود را دریافت کرد.
آنگسن سوچی که برندهی جایزهی صلح نوبل سال ۱۹۹۱ و رهبر حزب «اتحاد ملی برای دمکراسی» است، در ۲۱ سال گذشته، بیش از ۱۵ سال را در زندان و حبس بهسر برده است. حزب این فعال اجتماعی در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۹۰ پیروز شد، اما دولت نظامی میانمار از بهرسمیت شناختن نتایج آن انتخابات امتناع کرد و از آن سال، آنگسن سوچی پیوسته در حصر و زندان بهسر برده است. حزب «اتحاد ملی برای دمکراسی» هفتهی پیش انتخابات پارلمانی این کشور را تحریم و دولت در پی این موضعگیری، آن را منحل اعلام کرد. آنگسن سوچی دیروز در جمع هواداران خود حاضر شد و گفت خواستار گفتوگو با رهبران دولت است. او افزود که به حاکمیت قانون و حقوق بشر باور دارد. از نوشابه امیری، روزنامهنگار در پاریس پرسیدهام: برخی بر این باورند که فشارهای بینالمللی و تلاشهای فعالان حقوق بشر موجب آزادی و رفع حصر آنگسن سوچی شده است. بهنظر شما، مهمترین عامل آزادی و رفع حصر او چه بوده است؟ بهنظرم، حتماً عوامل مختلفی درگیرند. یعنی نمیشود روی یک عامل تکیه کرد و آن را تعیینکننده دانست. البته که فشارهای خارجی تأثیر خود را دارند، اما من اعتقاد دارم، هر اتفاقی باید در درون خود جامعه تحلیل شود. فکر میکنم باید جامعهی برمه یا میانمار را نگاه کرد و دید چه عواملی دست به دست هم میدهد که نتیجهی آن، چنین میشود که البته فشارهای خارجی هم میتواند در آن مؤثر باشد. خانم آنگسن سوچی، اولاً سالهای زیادی است که در داخل کشور هستند و از آن گذشته موفق شدهاند نیروهای سیاسی مختلف با سلایق مختلف سیاسی را بهشکلی گرد هم بیاورند و نوعی اتحاد عمل را به نمایش بگذارند. در کنار این میشود از حکومت میانمار گفت و اینکه بههرحال میزان عقلانیتی که نشان میدهند، ظاهراً با میزان عقلانیت در بین حکام سیاسی کشور ما بههیچوجه قابل مقایسه نیست. خلاصه، این مجموعه دست به دست هم داده و به آزادی مبارک ایشان ختم شده است. آنگسن سوچی دیروز در اولین دیدار با مردم، اعلام کردند که به حاکمیت قانون و حقوق بشر باور دارند. چگونه میشود با یک نظام توتالیتر و حکومت نظامیای شبیه میانمار به مبارزه پرداخت، ولی در عین حال تلاش کرد که این مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر را در چهارچوب قانون موجود بهاجرا گذاشت؟ همین قانون موجود حصر هفت سالهی او را رقم زد و حتی هفتهی پیش منجر به انحلال حزب اتحاد ملی برای دمکراسی شد. اولا من فکر میکنم آنهایی که در راه دمکراسی و حقوق بشر و آزادی فعالیت میکنند، اصلاً سلاح دیگری جز پایبندی به قانون و حقوق بشر ندارند. یعنی اینکه ما تمام مدت مبارزه میکنیم و مرگ بر استبداد و مرگ بر مستبد میگوییم، در عین حال باید این نکته در ذهن ما باشد که بتوانیم شعار زندهباد آزادی را بدهیم و به ابزار و وسایلی که ما را برای رساندن به آزادی یاری میرساند، پایبند باشیم. یکی از آنها هم همین قانونی بودن و حقوق بشر است. نکتهی دوم در ارتباط با قانون این است که مثلاً در کشور خودمان در چهارچوب تفسیری که آقایان در حکومت از قانون دارند، حتماً نمیشود این کار را کرد. برای اینکه زبانی که آنها اسمش را قانون میگذارند، اصلاً زبان قانونی نیست. وقتی از قانون صحبت میکنیم، یعنی همین نهادهای بهشکلی تأیید شده در هر مملکتی. یعنی اگر حتی به همانها هم پایبندی وجود داشته باشد و برای عملکرد در درون آن کوشش شود، قاعدتاً راه برای تصحیح قوانین باز میشود. طبعاً من با ایشان خیلی موافقم و فکر میکنم بهترین راهحل را دارند ارائه میدهند. بهخاطر اینکه فکر میکنم اگر حداقل بر اجرای همان قانونی که دیکتاتورها سعی میکنند به شیوهی خودشان تفسیر کنند، پافشاری کنیم ، بعد میتوانیم به جهت بهبود قوانین در آن چهارچوب قانونی عمل و حرکت کنیم.
آنگسن سوچی، روز شنبه، ۱۳ نوامبر، در سخنان خود هنگام دیدار با مردم، در خصوص تحریمهای بینالمللی گفت اگر مردم مخالف این تحریمها باشند، او هم در این زمینه تجدید نظر خواهد کرد. بهطور کلی، آیا تحریمها به مبارزه برای دمکراسی و حقوق بشر در نظامهای توتالیتر کمک میکنند یا مانع از آن میشوند؟ بستگی دارد. من فکر میکنم برای هیچ جای دنیا نمیشود یک فرمول واحد در نظر گرفت. همانطور که هرگز نمیشود گفت چون این نظام دیکتاتوری است پس اصولاً نباید در انتخابات شرکت کرد و همانطور که این فرمول با توجه به توازن نیروها و تغییرات اجتماعی، میتواند دچار تغییرات بشود، موضوع تحریمها هم همینطور است. بستگی به شرایط هر کشور و بستگی به توازن قدرتهای جهانی دارد. البته در این میان، این ملتها هستند که باید تعیین کنند. اما ملتها چه زمانی میتوانند در این زمینه بحث کنند؟ وقتی که به دقت بدانند تحریمهایی که قرار است اعمال شود، چیست؟ چرا دارد تحمیل میشود؟ ریشههای آن در کجاست؟ و چگونه میشود دچار این تحریمها نشد؟ در کشور خودمان، در عمل وسایل ارتباط جمعی دولتی اجازه ندادهاند که مردم ما بدانند ما بر سر چه پروندهای داریم به سمت تحریمهایی میرویم که میتواند بنیانهای اقتصادی کشور ما را برهم بریزد. مردم نمیدانند که ما در این پروندهی هستهای اگر چگونه عمل میکردیم، به چه نتیجهای میرسیدیم. من دارم راجع به مجموعهی مملکتمان صحبت میکنم که تحت بمباران رسانههای خبری دولتی هستند. از اطلاعات پراکندهای که از این طرف و آن طرف میرسد، اصلاً ما نمیتوانیم دریابیم این پروندهی هستهای که آقایان حق مسلم خودشان میدانند، چیست؟ اصلاً این حق مسلم ما برای ما تعریف نشده است. هر ملتی باید بداند بر سر چه چیزی دارد مبارزه میکند، برای آن مبارزهاش چه ترفندها و چه استراتژیهایی را باید در پیش بگیرد و چه تاکتیکهایی داشته باشد. سپس بر اساس آن تصمیم بگیرد. بههرحال آزادی و رفع حصر آنگسن سوچی خبر خوبی برای همهی مبارزان حقوق بشر و دمکراسی در تمام دنیا بوده و هست. با این خبر خوش، آیا میشود مقایسهای داشت بین شرایط موجود در میانمار و جنبش مردمیای که در ایران اتفاق افتاده است؟ آیا میتوان تفاوتها و شباهتهایی را در این مبارزه دید؟ حتماً. یعنی بههرحال موضوع و مقولهی مبارزه برای آزادی در همه جای دنیا مشابهتهای خود را دارد، اما تفاوتهایی هم دارد و این تفاوتها به زمینههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی و مسائل مختلف دیگری برمیگردد. بههرحال ما هم در ایران، در طول همین یک سال گذشته، با تکیه بر این نوع مبارزهی بدون خشونت، تاکید بر مبارزهی مدنی و جا افتادن بحثهای مدنی و اینکه جنبش با خودش، رهبران خود و چهرههای خود و کادرهای خود را بهوجود بیاورد، بسیار رشد کردهایم. چیزی که بهنظرم میرسد این است که نیروهای سیاسی در میانمار به دلیل همین سوابق، از تشتت کمتری برخوردارند. در کشور ما این مسائل پیچیدهتر میشود. در مجموع، نتیجهای که میشود گرفت این است که اگر واقعاً یک ملت و چهرههای آن ملت- نمیخواهم بگویم قهرمانان آن ملت- کسانی که گردانندگان و مدیران یک حرکت سیاسی هستند، موقعیتها را درست تشخیص بدهند و در جهت سازماندهی درست عمل کنند، این خواست برحق اصلاً نمیتواند پایانی داشته باشد، جز رسیدن به پیروزی و به نتیجه. من اطمینان دارم اگر ما هم به این ظرایف توجه کنیم، در کشور ما هم این اتفاق میافتد. این اتفاق، این پیروزی آزادی و کنار زدن مستبد و استبداد، نتیجهی اجتنابناپذیر تاریخ است. |