رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > کشتار ۶۷؛ سیاهترین پروندهی جمهوری اسلامی | ||
کشتار ۶۷؛ سیاهترین پروندهی جمهوری اسلامیپانتهآ بهرامیپروندهی باز و ۲۲ سالهی کشتار ۶۷، یکی ازتاریکترین زوایای دوران حکومت جمهوری اسلامی است که تا سالها سکوتی سیاه و مرگبار روی آن کشیده شده بود.
حال چندسالی است که به مدد اینترنت، بازماندگان و یاران جانباختگان ۶۷، نوری بر این سیاهترین پروندههای تاریخ ایران تابیده شده است. جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۷ طی مدتی کوتاه در ماههای مرداد و شهریور، هزاران زندانی سیاسی را سر به دارکرد. تا زمانی که حکومت فعلی بر سریر قدرت است امکان روشن شدن همهی نکات این پرونده وجود ندارد. هنوز پس از گذشت ۲۲ سال فهرست دقیقی از قربانیان این جنایت در دست نیست. اگرچه فهرستهای مختلفی منتشر شده ولی از آنجا که هنوز همهی خانوادهها امکان ارائه نام فرزندانشان را نداشتهاند، فهرست کاملاً دقیقی وجود ندارد. کمیتهی همبستگی با خواستهای مردم ایران در واشنگتن، سپتامبر امسال برنامهای را برای عدم فراموشی این قتل عام سیاسی و باز شدن نکات مبهم این فاجعهی انسانی برگزار کرد. دو تن از سخنرانهای این برنامه از بازماندگان کشتار ۶۷ بودند: منیره برادران و ایرج مصداقی. سخنران بعدی رویا برومند یکی از بنیانگذاران بنیاد عبدالرحمان برومند بود. رویا برومند روی یکی از نکات اساسی این پروژه کشتار دست میگذارد و آن بیتوجهی به قربانیان فارغ از تعلقات سیاسی و سازمانی، بهعنوان انسان است؛ انسانهایی که دارای آمال و آرزوهای بشری هستند.
او ادامه میدهد: «به نظر من یک جنبهی خیلی مهم فراموش شده و آن کسانی است که زنده ماندهاند. آن قسمت فاجعه آنانی هستند که یا در زندان بودند و آن کابوس را تجربه کردهاند و یا خانوادهی فرد زندانی بودهاند و در بیرون از زندان عزیزانشان را از دست دادهاند. برای هر دو گروه، زندگی بسیار دردناک، پر از غصه و گرفتاری بوده است. ما بهعنوان افرادی که در امنیت و در خارج از کشور زندگی میکنیم، باید لااقل شرایط آنها را بفهمیم. برخی از نکات ظریفی که به فهم این کشتار کمک میکنند هنوز بر ما روشن نیستند. مثلا اینکه آیا مخالفت با سازمان مجاهدین سیاسی است و یا مذهبی؟ آیا این کشتار برنامهریزی شده بوده یا نه؟ آیا مجاهدین بهانهای دست آنها دادند، یا اینکه حاکمیت به هر حال دست به این جنایت میزد؟ در مورد کسانی که کشته شدهاند فقط ما میدانیم طرفدار مجاهدین، فداییان، پیکار و یا حزب توده بودهاند ولی توجه نمیکنیم که خود این افراد خارج از گرایشهای سیاسی چه کسانی بودهاند و در چه موقعیتی بازداشت شدهاند؟ برخی از آنها در سنین بسیار کم دستگیر شدند؛ در سنین ۱۶، ۱۷ سالگی. در موقعیت خیلی عادی برای هر نوجوانی در این سن و سال پیش میآید که با دیدن یک بیعدالتی به خیابان بیاید و اعتراض کند. همانگونه که سال گذشته، در خیابانهای تهران شاهد آن بودیم. نوجوانان و جوانان ۶۷ اما بهای بسیار گرانی را برای ابراز نارضایتیشان پرداختند. ما یادمان میرود که این افراد چه کسانی بودند. برای جامعهی بینالملل شاید فقط چند سازمان و حزب سیاسی در پیوند با این افراد جلوی چشم بیاید ولی برای ما بهعنوان یک ایرانی باید این پدیده بسیار پیچیدهتر باشد.» گزارش قاضی جفری رابرتسون ایرج مصداقی، پژوهشگر حدود یک دهه از عمر خود را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است. او اولین کسی بود که در مورد راهروهای مرگ اوین در مرداد ماه ۶۷ نوشت. او پس از گذشت بیست و اندی سال بر این باور است که هنوز مستند کردن اعدامهای دسته جمعی مرداد و شهریور ۶۷ بهطور مستقل انجام نشده است.
او میافزاید: «ما بهطور مستند کم کارکردهایم. اکثر کارهایی که در مورد ۶۷ مطرح شده خاطراتی هستند که اینجا و آنجا نوشته شدهاند. این خاطرات گاه میتوانند با عدم دقت همراه باشند. افراد بعد از سالها و گاهی دههها به گذشته برمیگردند و این میتواند با اشتباهاتی همراه باشد. ما میتوانیم با کنار گذاشتن این خاطرات و فارغ از منافع شخصی و سیاسی به پیدا کردن حقیقت کمک کنیم. بنابراین آنچه وظیفهی ماست برای افشای یکی از بزرگترین جنایتها علیه بشریت آن است که در همهی زمینههایی که برایمان امکانپذیر است کار کنیم.» بر اساس پژوهش قاضی جفری رابرتسون، حتی زمامدارانی که از این جنایت حمایت کردهاند باید دادگاهی شوند. در مورد خانوادههای جانباختگان نیز مطرح میکند که آنان نیز مورد نقض حقوق بشر قرار گرفتهاند. او همچنین اشاره به کمکاری گزارشگر ویژهی سازمان ملل در آن دوران میکند. بنابراین در کدام بخشها هنوز کمبود وجود دارد؟ مصداقی: آنچه جفری رابرتسون انجام داده اتفاقاً چیزی جدیدی نیست. او قدم در آغاز یک راه طولانی گذاشته است و کار او یک اهمیت اساسی دارد. پیش از این بازماندگان و یا قربانیان مطالبی را مطرح میکردند که میتوانست با حب و بغض همراه باشد و یا اتهاماتی را علیه رژیم مطرح کنند ولی کار جفری رابرتسون از این زاویه مهم است که اولاً او فردی مستقل است. دوماً حقوقدان و قاضی است و یکی از افراد برجسته در سطح بینالملی است. او در دادگاه سیرالئون بوده و یکی از قضات سازمان ملل است. بنابراین حرفی را که قبلاً زده شده امروز کسی مطرح میکند که یک قاضی در سطح بینالمللی است. او تحقیقاتی را که کرده است مطرح میکند و دست روی نکات درستی میگذارد؛ هم مسئولیتهای رژیم را مطرح میکند و هم عواملی که در این جنایت دست داشتند، کسانی که از آن پشتیبانی کردند، کسانی که بعدها این زمینهها را ایجاد کردند و یا کسانی که در پردهپوشی این جنایت در داخل شرکت کردند را مطرح میکند. بعد روی مسئلهی مهمی که تاکید میکند موضوع جامعهی بینالمللی و بهویژه سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر از گزارشگران ویژه تا گزارشگران موضوعی مثل گزارشگران مربوط به شکنجه، گروه کار مفقودین اجباری و گزارشگر اعدامهای شتابزده و خودسرانه است که در عمل هیچکدام به وظایف خود در پیوند با اعدامهای دسته جمعی سال ۶۷ عمل نکردند. بهخاطر منافع سیاسی و نزدیکی به نظام جمهوری اسلامی در عمل چشم بر این جنایات بستند. این هم از نکات بسیار مهمی است که قاضی جفری رابرتسون روی آن تاکید میکند و نمونههایی از آن موارد میآورد.
تردیدی نیست تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت سیاسی باقی است، نمیتوانیم به همهی جوانب و اسناد و مدارک پی ببریم و نمیتوانیم آنها را مجبور کنیم که این اسناد را در اختیار نهادهای بینالمللی بگذارند، ولی این مسئله باعث نمیشود که ما به حقخواهی در سطح بینالمللی دست نزنیم و به این بهانه نهادهای بینالمللی به وظایف خود عمل نکنند. بسیاری از دادگاهها پس ازدوران گذار تشکیل شدهاند؛ چه در یوگسلاوی، سیرالئون و یا برمه، چه دادگاههای محلی، بینالمللی و یا دادگاههای ترکیبی. برای هر کاری میتوان یک نقطهی شروع داشت. مثلاً کیفرخواستی برای عمرالبشیر صادر شده است اما او هنوز در قدرت است. بهعنوان جنایت علیه بشریت ما میتوانیم این موضوع را دنبال کنیم و خواهان آن شویم که مقامات جمهوری اسلامی از گریز از کیفر و یا مصونیت از پیگیری حقوقی برخوردار نباشند و ما بتوانیم آنها و کسانی را که در این جنایت شرکت داشتهاند به پای میز محاکمه بکشانیم. نسلکشی قاضی جفری رابرتسون، گزارشی را با همکاری بنیاد برومند منتشر کرده است که علاوه بر اینکه برای اولینبار است تحقیقی از سوی یک منبع مستقل، حرفهای و با نکاتی جدید دربارهی اعدامهای دهه ۶۰ منتشر میشود، این کشتار را بهعنوان نسل کشی مطرح کرده است. به این ترتیب میتوان عاملان و آمران آن را تحت عنوان جنایت علیه بشریت محاکمه کرد. این نکتهای است که هنوز اجماعی از سوی حقوقدانان در مورد آن وجود ندارد. از رویا برومند میپرسم: آیا بنیاد برومند آمادگی شرکت در دادگاهی را دارد که خواستار محاکمهی زمامداران جمهوری اسلامی است؟ چراکه نمیتوان دولتها را محاکمه کرد و باید افراد در این میان محاکمه شوند. رویا برومند: در این گزارش برای اولین بار کشتار ۶۷ از سوی یک حقوقدان معتبر، بهعنوان نسلکشی مطرح شده است. نسلکشی است بهخاطر اینکه عدم اعتقاد به خدا دلیل مرگ بسیاری از اعضای گروههای چپ و کمونیستی بوده است. سئوالاتی که در دادگاههای چند دقیقهای از آنها شده در مورد اعتقاد و یا عدم اعتقاد به مذهب و اینکه خانوادهها به خدا معتقد بودهاند یا نه، نشان میدهد این افراد بهخاطر ارتداد و اینکه جوابشان مورد پسند هیئت مرگ نبوده اعدام شدهاند. نکتهی مهم این است که از نظر بین المللی، جنایت علیه بشریت اجبار به رسیدگی و نسلکشی، اجبار بیشتری برای رسیدگی دارد. کاری که بنیاد برای کارزار و افرادی که کشته شدهاند و خانوادههایشان کرده این است که یک حقوقدان معتبر، تحقیق و تجزیه تحلیل معتبری انجام داده و در اختیار کسانی که به دنبال عدالت هستند گذاشته است. جامعهی بینالملل مجبور است به این گزارش توجه کند. کار بنیاد برومند نیز رفتن به دادگاه نیست بلکه مستند کردن این فجایع است. کار ما مستند کردن نقض حقوق بشر و به ویژه یادبود قربانیان دههی ۶۰ است. |
نظرهای خوانندگان
سلام ازاینکه بیادکسانی هستیدکه ناجوانمردانه وبدون هیچگونه امکان دفاع ازخود، به بیرحمانه ترین شکل ممکن کشته شدند، ممنونم. بعنوان یکی ازبازماندگان این جوانان که درشهریورسال 60 اعدام شدواز عدالت اسلامی این رژیم فقط محل دفن را به مانشان دادند، پیشنهادمیکنم درسایت محلی برای معرفی این عزیزان ترتیب داده شودتابتوان آماردرستی ازجنایات انجام شده جمع آوری نمود. ممنون
-- بازمانده ، Oct 20, 2010 در ساعت 02:30 PMبا سلام اگه می شه راهنمایی کنید که چه طوری اسم کسانی که اعدام شدن رو به لبست اعدامی ها اضاف کنیم
-- سارا ، Oct 20, 2010 در ساعت 02:30 PM"سوال از خانم پانته آ بهرامی: در گزارش شماهیچ حرفی از سخنان خانم برادران و عکسی از او انعکاس نیافته است، معنای این کار شما چیست؟
سوال از دبیر وب سایت زمانه: آیا شما از خانم بهرامی سوال نکردید که چرا در گزارش خود یکی از سخنرانان مراسم را کاملا حذف کرده است؟"
..............................................
اولا اگر شما از برنامه ای گزارشی تهیه می کنید دلیل ندارد از هر سه یا هر پنج سخنران نقل قول بیاورید به دلیل اینکه ۱۰ دقیقه گزارش نمی تواند در بر گیرنده همه سخنرانان باشد.
دوم در ضمن من اسم نام منیر برادران را بعنوان سخنران آورده ام بنابراین ایشان را حذف نکرده ام.
سوم حتما مهم بود برایم که یکی از سخنرانان زن باشد که لادن برومند را انتخاب کردم چون تنها سخنران از یک بنیاد بود.
بین دو سخنران زندانی سیاسی سابق زن و مرد، زندانی سیاسی مرد را انتخاب کردم که همه فقط زن نباشند و این تعادل رعایت شده باشد
در ضمن من سعی می کنم در کارهایم تعادل را بشدت رعایت کنم و معمولا از کسانی که کمتر در رسانه ها انعکاس دارند ، آنها را بیشتر مطرح کنم. خانم برادران به نسبت زندانیان سیاسی دیگر بسیار در رسانه ها مطرح شده اند.
من حتی در فیلمی که در مورد زندانیان سیاسی تهیه کرده ام با ایشان مصاحبه نکرده ام و علت فقط به این بر می گردد که امکان به دیگران هم داده شود.
اما در مورد گزارش زمانه همان سه مورد بالا مطرح بوده
پانته آ
-- کویر ساکت ، Oct 21, 2010 در ساعت 02:30 PMدوستانی که مایل اند اطلاعاتی را درباره عزیزان جان باخته مستند و ثبت کنند، میتوانند به نشانی زیر، بخش یادبود، مراجعه کنند: http://www.iranrights.org/index-fa.php
-- رضا ، Oct 21, 2010 در ساعت 02:30 PMدر اینجا صفحاتی برای هر یک از قربانیان در نظر گرفته شده است، که با افزودن اطلاعات بیشتر درباره جان باختگان، کامل تر و غنی تر میشود.