رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانههای غرب و ايران > پدیدهی شهرام امیری و بازی با رسانهها | ||
پدیدهی شهرام امیری و بازی با رسانههاپانتهآ بهرامییادداشت پیش روی، نه درباره شهرام امیری و گرهگشایی از سناریوهای مختلفی است که در مورد وی مطرح شده، که نقدی بر برخورد رسانهها با موضوع شهرام امیری است.
هفته گذشته سرخط مهمترین خبرهای بسیاری از رسانهها با موضوع شهرام امیری، دانشمند هستهای ایران، پیوند خورده بود. او در ژوئن سال گذشته زمانی که برای مراسم حج به عربستان سعودی رفته بود، به ایران باز نگشت. اینکه ماموران سیا او را ربودهاند یا او با پای خود به سفارت آمریکا در عربستان رفته، روشن نیست و موضوع بحث این یادداشت نیز نیست. رسانههایی را که درگیر این موضوع شدهاند میتوان به سه بخش تقسیم کرد: اول رسانههای داخل ایران، دوم رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، و سوم رسانههای غیر فارسیزبان مثل رسانههای عربی و یا انگلیسیزبان. «شهرام امیری قبل از کشف تاسیسات غنیسازی اورانیوم در قم ناپدید شد و احتمالاً امیری اطلاعات پنهان برنامه هستهای ایران را به غرب داده است.» جمله فوق را رجا نیوز از قول آسوشیتد پرس بیان کرده است. رجا نیوز که از سایتهای نزدیک به دولت ایران است، در مقالهای از «رمزگشایی از سناریو ناپدید شدن امیری» نام برده. در واقع، استفاده از کلمه سناریو بر دقیق نبودن اطلاعات تاکید دارد. اینکه شهرام امیری جاسوس یکجانبه است و یا جاسوس دوجانبه، همه حدس و گمانهایی است که رسانهها را به خود مشغول کرده. دکتر عطا هودشتیان، استاد علوم سیاسی، علت دقیق نبودن اطلاعات را اصول امنیتی بینالمللی میداند که بر اصل پنهانکاری بنیان نهاده شده.
وی اضافه میکند بهخاطر پنهانکاریای که هم از سوی دولت آمریکا و هم از سوی دولت ایران وجود دارد، موضعگیری مشخص دربارهی پیشینهی شهرام امیری، کارهایی که کرده و نیتی که داشته، هنوز ممکن نیست. دکتر هودشتیان بر این باور است که دولت جمهوری اسلامی هر زمان که با بحران داخلی و یا خارجی روبهروست، با طرح مسائلی از این دست که طبعاً از نظر اطلاعرسانی نادقیق و بر پایهی حدس و گمان است، سعی در منحرف کردن افکار عمومی دارد. وی برای مثال، به بسیج مطبوعاتی هفتهی گذشته اشاره میکند که موضوع مهم اعتصاب بازار را عملاً به حاشیه راند و آنگونه که میبایست مورد توجه قرار نگرفت. وی میگوید: مسئلهی اعتصاب در حال گسترش است، تهران اندکی خاموش شد، اصفهان جنجالش گسترش پیدا کرد و سپس در مشهد و بعد نیز در تبریز این مسئله جدی شد. اما حتی رسانههای فارسیزبان خارج از کشور هم اخبارشان متوجه امیری بود. جنجالهایی که در مورد او در روزنامهها وجود دارد، مبتنی بر استراتژی عمومی دولت احمدینژاد است، چه ما در داخل ایران روزنامه مستقلی نداریم که بتواند از تبلیغات دولت احمدینژاد انتقاد راستین بهعمل آورد. روزنامههای داخل ایران، عمدتاً بر ناپدید شدن و ربوده شدن شهرام امیری از سوی آمریکا تاکید کردهاند که این موضعگیری بهخاطر عدم وجود رسانههای مستقل در ایران، بسیار طبیعی است. دکتر هودشتیان در مورد رسانههای غربی میگوید: نیویورک تایمز مشخصاً اعلام کرد اطلاعاتی که شهرام امیری دربارهی کلاهکهای اتمی به سیا و آمریکا داده، اطلاعات مهمی بوده. واشنگتنپست نیز اخبار مشابهی را منتشر کرد. اما جنجالبرانگیزتر از همه، روزنامهی انگلیسی دیلیتلگرام است که شهرام امیری را نه جاسوس سیا بلکه یک جاسوس دوجانبه خواند. از یکسو، دیلیتلگرام عنوان میکند که بازگشت شهرام امیری به ایران یک نوع شکست استراتژی بینالمللی آمریکاست، چون آمریکا نتوانسته موضوع را خوب جمع کند. از سویی، روزنامههای دیگر این بازگشت را نشانهی شکست استراتژی احمدینژاد میدانند، چرا که مسلماً شهرام امیری به هر حال به آمریکا رفته و اطلاعاتی را در اختیار سیا قرار داده که باید بازبینی شود. آنچه در هر سه رسانه، یعنی رسانههای داخل، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و رسانههای بینالمللی مشترک است، مشغول شدن همهی آنها به موضوع شهرام امیری برای چند روز بود. از زمانی که او از آمریکا خارج و به ایران وارد شد، حداقل دو روز تمام سرخط اول رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، از بیبیسی گرفته تا صدای آمریکا را به خود اختصاص داد. درحالیکه در آن دوران سه خبر مهم یعنی اعتصاب بازار، سنگسار سکینه محمدی آشتیانی و بمبگذاری زاهدان را تحتالشعاع قرار داد. دکتر هودشتیان معتقد است همهی رسانهها، بهویژه رسانههای خارج و حتی اپوزیسیون، گرفتار بازی هوشمندانه و جنجالبرانگیز دولت ایران شدند. این ماجرا به گونهای برنامهریزی شد تا نشان دهد دولت احمدینژاد برتر است و کسی که که به زور آمریکا او را به گروگان گرفته (آنگونه که دولت ایران ادعا میکند) و از او اطلاعات گرفته، ایران توانسته با فشار بینالمللی بازگرداند.
دولت ایران حداقل برای چندروزی توانست این ماجرا را در رسانهها مطرح کند و نکتهی اسفناک این است که اپوزیسیون چند روزی به دنبال این جنجالها بودند، چه ما میدانیم چنین چیزی غیر ممکن است؛ او یا به خواست خود به آمریکا رفته و یا اگر به خواست خود نرفته نمیتوانسته به این سادگی بازگردد. بنابراین، رسانهها و سایتهای خارج از کشور هم تحت تاثیر آن قرار گرفتهاند. دکتر عطا هودشتیان به پیشینهی این نوع بازیهای رسانهای در تاریخ سیسالهی جمهوری اسلامی اشاره میکند و میافزاید: ما نباید ماجرای دکتر علی محمدی را فراموش کنیم که او هم بهعنوان دانشمند اتمی مطرح شد. دولت ایران او را ترور کرد و بعد به گردن دولتهای خارجی انداخت. چگونه فردی مثل شهرام امیری را میگذارند برود و برگردد و دکتر علی محمدی که از او نامها و نشانههایی مبنی بر مخالفتش با دولت جمهوری اسلامی در دست است، ترور میشود. آخرین ترفند سیاسی معلم فرانسوی است که در ایران محاکمهاش کردند و بعد او را با قاتل شناختهشده مرحوم بختیار معامله کردند. پرسش این است که آیا رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، باید به بازیهای رسانهای که حاکمیت ایران گهگاه به راه میاندازد، آگاهانه نگاه کنند و یا به دنبال این جنجالهای مطبوعاتی بروند و از زاویه دیگری با آنها هماهنگ شوند. دکتر عطا هودشتیان میگوید: رسالت رسانههای خارج از کشور و اپوزیسیون که میخواهند اندکی عمیق بنگرند، آن است که مورد تهییج روزنامهنگارانهی سطحی قرار نگیرند و از روزنامهنگاری معمول داخل کشور که در برخی موارد، در سرخطهای رسانههای فرانسویزبان، انگلیسیزبان و آلمانیزبان هم هست پرهیز کنند و قدری ژرفتر بنگرند. اینطور تحت تاثیر وقایع قرار گرفتن، همان ماجرای حیلههای بینالمللی تبلیغاتی دولت احمدینژاد است که تلاش دارد افکار عمومی را مثل کشتی از این سو به آن سو بکشاند و از موضوعات مهمتر منحرف کند. ما باید هرچه بیشتر از این فکر سریعالقلم فاصله بگیریم و موضوعات را با عمق و تامل بررسی کنیم و با فاصله به مسائل اجتماعی بنگریم، صبر کنیم و بعد تحلیل کنیم. علاقهمندانی که مایلند جزییات این گفتو گو را بشنوند، میتوانند به فایل صوتی بالای یادداشت مراجعه کنند. |
نظرهای خوانندگان
جای شگفتی است چرا تحلیلگران عارشان میاید که بگویند امریکا از ایران رودست خورده است ؟ نظر من اینست که آقای امیری ابدا دانشمند هسته ای نبوده است فقط با امور هسته ای مرتبط بوده است انهم نه اینکه بطور جدی چیزی بداند که محرمانه یا در حد فوق محرمانه باشد اماطی یک برنامه ریزی حسابشده به اطلاع مقامات امریکا میرسانند که دانشمند هسته ای ایرانی در مناسک حج بسر میبرد وانها فورا ارتباط ایشان را با موارد فعالیت های هسته ای تایید میگیرند انگاه نامبرده ربوده میشود تا اینجایش احتمال دارد حتی خود اقای امیری در جریان چیزی نبوده باشد . انوقت ایران به درستی اعلام میکند که امریکا ایشان را ربوده است . در طی اقامت اقای امیری در امریکا انها سعی میکنند از ایشان حرفی در بیاورند که طبیعتا چون ایشان چیز محرمانه ای نمیدانسته چیزی هم نگفته است پس ماجرای رشوه پیش میاید زیرا انها ( امریکائیها ) هنوز متوجه نشده اند که ایشان حقیقتا چیزی نمیداند وتصور میکنند که حاضر به گفتن نیست اما قضیه پنجاه میلیون دلار هم قادر به گره گشائی نمیشود از اینطرف سیستم اطلاعاتی ایران برای انکه سنگ تمام بگذارد میتواند تهدید های کوچکی نسبت به خانواده اقای امیری بعمل بیاورد تا موضوع به گوش امیری هم برسد و از وسوسه شدن احتمالی برای قبول رشوه دور بماند امریکا در طی این پروسه مدام از عزیمت خود اقای امیری به امریکا میگوید زیرا هیچ چاره دیگری ندارد در مقابلش ادمی وجود دارد که با چنته خالی ایستاده است ویک رسوائی اطلاعاتی که ایران مثل سرطان به گلویش چسبیده است لذا خانم هیلاری در یک ریسک شرم الود میاید واطلاع میدهد که امیری خودش امده خودش هم میتواند برود وامیری هم میرود انچه امیری میگوید بنظر من حقیقت محض است واینکار را میتوان یک موفقیت اطلاعاتی ایران نامید ظمن اینکه نشان میدهد امریکائیها تا چه حد مشتاق هر اقدامی برای دانستن در مورد فعالیت های هسته ای ایران هستند وخود این باز یک موفقیت اطلاعاتی برای ایران است
-- باقر ، Jul 28, 2010 در ساعت 06:00 PM