رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات ایران > «اسب تراوا» و شکست پیاپی دکترین اصلاحطلبان | ||
«اسب تراوا» و شکست پیاپی دکترین اصلاحطلبانامید حبیبینیااز مدتها پیش، گروهی از اصلاحطلبان مقیم خارج به دنبال تاکتیکهایی برای برونرفت از بنبست سیاسی- ایدئولوژیک خود و جمهوری اسلامی در برابر جنبش اعتراضی مردم بودهاند. تازهترین تاکتیک آنها که در راستای مبارزهی آرام، از سوی ابراهیم نبوی (طنز نویس) و با حمایت عطاءالله مهاجرانی (وزیر سابق ارشاد اسلامی) و سایت جرس (مستقر در ایالات متحده) مطرح شد «اسب تراوا»1 نام داشت. براساس این تاکتیک، مردم باید بهگونهای که شناسایی نشوند (یعنی مثلا بدون استفاده از رنگ سبز)، خود را به میدان آزادی برسانند و به این ترتیب حضور میلیونی خود را مانند تظاهرات سه میلیون نفری ۲۵خرداد ماه به نمایش بگذارند. در عمل همانگونه که قابل پیشبینی بود این طرح به شکست کامل انجامید و مردم (یا به قول واعظان طرح «سبزها») نتوانستند در میدان آزادی حضور بهم رسانند.
از پیش قابل پیشبینی بود که این طرح شکست خواهد خورد، در واقع فرصتی طلایی برای ابراز مخالفت قدرتمند میلیونها نفر از مردمی که به تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی معترض هستند، از میان رفت. اما چه شواهد و قراینی وجود داشت که پیشبینی این شکست را ممکن میساخت: ۱- میدان آزادی محل اجتماع هواداران حکومت بود و از مدتها قبل برای گردآوردن جمعیتی سازمان یافته که توسط ادارات، بسیج و سپاه و نیز از شهرستانهای مختلف جمعآوری شده بودند سازماندهی شده بود و امکان آنکه مردم بتوانند بدون هیچ سازماندهی خاصی خود را در میان آنها جا بزنند وجود نداشت. ۲- میدان آزادی و اطراف آن با بسیج کمسابقه نیروهای امنیتی و نظامی در محاصره قرار گرفته بود، بدیهی است که دولت نمیگذاشت به آسانی مهمترین مراسم سالیانهاش از کف برود. ۳- اصلاحطلبان به ویژه مهاجرانی، قبلا حداقل دو تجربه ناموفق برای پیوستن به جمعیت طرفدار دولت داشتند؛ یکبار وقتی مهاجرانی از مردم خواست تا به نماز جمعه خامنهای بروند و مخالفت خود را با وی ابراز کنند2 و بار دوم هم وقتی بود که همهی اصلاحطلبان فراخوان حضور در نماز جمعه رفسنجانی را دادند3. (گویا اصلاح طلبان معتقدند «تا سه نشه بازی نشه!») ۴- طرح از نظر تاکتیکی فاقد کلیه مشخصات یک طرح پخته سیاسی برای کاربرد در عمل بود، یعنی هیچ جزئیات یا توجیه عملی در پشت آن وجود نداشت. هرگونه عمل انقلابی (هرچند که اصلاحطلبان از این واژه گریزان هستند) نیازمند تفکر و بینش سازمان یافته سیاسی است و با در نظر گرفتن همه جوانب و احتمالات پیشرو و همچنین ذخیره برنامه آلترناتیو قابل ارائه است (اصطلاحا پلان B).
۵- واعظان طرح، هیج ارتباط ارگانیک و تشکیلاتی با مجریان طرح در داخل کشور ندارند و براساس شانس و تصادف (آزمایش و خطاء) و به قول عوام، الهبختکی به طرحهایی میاندیشند که خود هیچ پیشنهاد یا سازماندهی برای اجرای آن فرض نمیکنند. ۶- طرح اسب تروا، توجیه منطقی و سیاسی نداشت؛ زیرا تصور اینکه مردم را به همان مراسمی کشاند که در آن احمدینژاد در حال سخنرانی و مراسم دولتی در حال برگزاری است سبب واکنش منفی اغلب مردم شد و از شرکت در آن خودداری میکنند. این امر دقیقا در مورد نماز جمعه هم صادق است، کسانی که از کلیت نظام (با ساختار سیاسی- مذهبی آن) گریزان هستند رغبتی برای شرکت در همان مراسم یا حداقل همان مکان را ندارند، به عبارت دیگر برای اکثریت مردم «هدف وسیله را توجیه نمیکند». ۷- اصلاحطلبان فاقد برنامه عملی برای مبارزه هستند، اصلاحطلبان داخل کشور تکلیف خود را روشن کردهاند، اعتراضات در قالب «بازی بزرگان»، بازگشت به وضعیت پیش از «انتخابات» و دل خوش کردن به «انتخابات» آتی. اصلاحطلبان خارج از کشور اما در لفافه سخن میگویند، آنها میگویند نمیخواهند انقلاب کنند، بلکه میخواهند حکومت جمهوری اسلامی را حفظ کنند اما خواستار «رفرم» در آن هستند! سوال اساسی اینجاست؛ چگونه «رفرم» در درون نظام قابل اجرا است در حالیکه ماهیت بقای آن نظام بر «رفرم ناپذیری» استوار است. بهترین شاهد این موضوع هم همان «انتخاباتی» بود که به تبلیغ اصلاحطلبان با اتکاء بر موج طبقه متوسط شهری برگزار شد. اصلاحطلبان نمیدانند دقیقا چگونه باید مبارزه کنند که نظام اسلامی زیر سوال نرود و متهم به براندازی نشوند. درواقع این سردرگمی سبب از دست رفتن مکرر فرصتهای طلایی میشود4. ۸- اصلاحطلبان بخشی از بدنه نظام هستند و در نتیجه نباید از آنها انتظار داشت تا زمانی که حکومت در یک قدمی سرنگونی قرار نگرفته، دست از سیاست سه دهه گذشته خود برای مماشات و مدارا با نظام بردارند. نظامی که اکنون و موقتا به دلیل فشار بیسابقهی جناح مقابل، درگیر «دعوای خانوادگی» با آن هستند. بنابراین تاکتیک و استراتژیهای آنها راهی جز شکست پیاپی، سرخوردگی هواداران و تقویت کلیت نظام جمهوری اسلامی نخواهد داشت. ۹- مبلغان طرحهای خلقالساعه اینچنینی از درک ماهیت و پتانسیل نیروهای اجتماعی و (همچنین ساختار و کارکرد دولت) عاجزند، طرحها و ایدههای آنها همگی معطوف به «بازی بزرگان» است و نه یک جنبش واقعی اجتماعی. از همین رو، میدان سیاست برای آنها عرصهای برای رقابت جناحی و نه مبارزه اجتماعی است. بدیهی است که به مردم نیز همانند جناح مقابل چون سیاهی لشگری مینگرند که باید برایش تعیین تکلیف کرد. ۱۰- طرح اسب تراوا فاقد هدف روشن و اعلام شده بود، یعنی برای هر طرح و ایدهی «انقلابی» (با همان توضیح فوق در مورد اصلاحطلبان و واژه انقلاب) باید امکانسنجی، زمینهشناسی، تدارک، سازماندهی، تشکل و تاکتیکهای ایذائی، شناخت «دشمن»، پیشبینی موقعیت، تدارک ارتباطات و... از همه مهمتر هدف قائل شد. هدف یعنی اینکه هدف از حضور در میدان آزادی چیست؟ یا به قول عوام «و بعد چی؟» از آنجا که اصلاحطلبان خارچ از کشور، از پاسخ صریح به این سوال طفره میروند، برنامه و هدف روشنی برای «مبارزه» ندارند و به فراخوان برای ابراز وجودهای فصلی و مقطعی بسنده میکنند5.
به اعتقاد من مشکل اساسی شکست این طرح که اصلاحطلبان از مدتها پیش با تبلیغات بسیار آن را بزرگنمایی کرده و چنین وانمود میکردند که گویی در روز ۲۲ بهمن دولت (به ناگهان) در هم فرو میپاشد، نه در تاکتیک یا حتی استراتژی بلکه در «وجود» خود اصلاحطلبان نهفته است. اصلاحطلبان از زمان رهبری خامنهای جز شکست پیاپی و عقبنشینی و فرمان عقبگرد درست در هنگامهی ایستادگی، کارنامه و عملکرد بهتری نداشتهاند یا به قول عوام از آنجا که «کارد دسته خودش را نمیبرد» انتظار بیشتری از آنها نمیتوان داشت. اصلاحطلبان بنا به ماهیت، خاستگاه اقتصادی- اجتماعی و بنیانهای سیاسی و ایدئولوژیکشان تا زمانی با جنبش پیش میروند که بتوانند از آن در «بازی بزرگان» یا «چانه زنی از بالا» بهره گیرند، به محض آنکه دریابند جنبش در حال رادیکال شدن است، فرمان تسلیم میدهند. آنچه در ششم دی ماه (عاشورا) رخ داد، در تعاریف علمی جامعهشناسی سیاسی به شبه قیام شهری شباهت داشت، مردم کنترل خیابانهای اصلی شهر را تا اواخر شب در دست گرفتند و ماشین سرکوب حکومت (با وجود خشونت بیسابقه) در تمام خیابانها زمینگیر شد. آنچه در این روز رخ داد وحشت هر دو جناح غالب و مغلوب را در پیآورد؛ از همینرو اصلاحطلبان دریافتند که باید راه دیگری را در پیش بگیرند، طرحهای از پیش شکست خوردهای چون «اسب تراوا» محصول همین رویکرد تازه است. دل خوش کردن به تظاهرات ماه به ماه و درگیریهای پراکنده با وجود هزینه گزاف دستگیری، مجروح شدن و یا کشته شدن مردم، سبب خواهد شد تا به نیروهای سرکوبگر که در آستانه از دست دادن توان و درهمپاشی برای مقابله با تظاهرات هر روزه در تیر و مرداد گذشته بودند، فرصت بازسازی، دستگیری فعالان سیاسی، تمهیدات تازه و دست زدن به کشتار و اعدام مخالفان و افزایش هزینههای تجمعات اعتراضی را خواهد داد. دلخوش کردن به شایعهسازی و یا معجزه، رایزنی کسانی چون رفسنجانی و یا حتی دلخوشی به نهادهایی چون مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و... برای «تغییر از بالا» حاصلی جز پراکندهتر کردن طبقه متوسط شهری که به لحاظ اجتماعی و سیاسی دارای ویژگیهای مشخصی است، نخواهد داشت. آنان همچنین نباید مانع از پیوستن طبقات دیگر به جنبش بشوند6. تکلیف تاریخ با اصلاحطلبان حکومتی روشن است، پرونده آنها در دههی شصت، برگ سیاه ماندگار تاریخ معاصر ایران است، اما تاریخ باید تکلیفاش را با جوانانی که دست از جان شسته و به میدان مبارزه آمدهاند روشن سازد. این جوانان میدانند چه می خواهند، فقط باید آن را فریاد کنند و چشم از آسمان، شمال شهر و آنسوی مرزها برگیرند، وگرنه فرصتی تاریخی برای بنای دمکراسی در ایران از کف خواهد رفت. در این صورت اگر نه ۳۰ سال مبارزه، حداقل آرزوها و آرمانهای هشت ماه مبارزه دلیرانه در صحنه خیابان با وجود صدها کشته و زخمی و دهها هزار اسیر و آواره بر باد خواهد رفت. از شکستهای دیروز باید برای پیروزی فردا درس گرفت. پانوشت: ۱- ابراهیم نبوی در توضیح طرخ اسب تراوایش گفته بود که مردم باید با حجاب کامل و ریش انبوه و فقط برای ابراز وجود به میدان آزادی بروند، وی هشدار داده بود که شما نه برای مبارزه یا درگیری خیابانی (شورش) بلکه فقط حضور در میدان آزادی باید به این میدان بروید: «جز روابط خانوادگی و قرارهای خانوادگی هیچ قراری که نشانه تشکیلاتی بودن رفتار است از خودمان نباید بروز بدهیم. اصولا وقتی ما میدانیم باید چه کاری بکنیم، هیچ نیازی به سازماندهی نداریم. سازماندهی در شرایط پلیسی ممکن است فقط یک نقطه ضعف باشد تا یک نقطه قوت، مهمترین نیاز ما هشیاری فردی است.» (نبوی، اسب تراوا در میدان آزادی، ۱۲بهمن ۱۳۸۸ا) وی ساعتی پیش در نوار احوال (status) فیس بوکاش نوشت: «نظریه اسب تراوا از نظر تاکتیکی اشتباه بود، من رسما از همه عذر میخواهم» این عذرخواهی اگرچه با تشویق هواداران خارجنشین نبوی همراه بود اما سبب کاهش امواج انتقادات از او در میان وبلاگ نویسان داخل کشور و شبکههای اجتماعی نشده است، تا جایی که گروهی خواستار حدف حساب کاربری نبوی در سایت بالاترین شدهاند. ۲- در نماز جمعه ۲۹ خرداد، خامنهای به شدت به مردم هشدار داد و تلویحا اعلام کرد که از فردا معترضان به گلوله بسته خواهند شد. مهاجرانی از مردم خواسته بود که در همین نماز جمعه که با تمهیدات امنیتی ویژه برگزار شده بود شرکت کنند که این پیشنهاد از سوی برخی دیگر از اصلاحطلبان ناکارآمد خوانده شده بود. (مصاحبه تلویزیون بیبیسی فارسی با مهاجرانی، ۲۹ خرداد ۱۳۸۸) ۳- در نماز جمعه رفسنجانی نیز در عمل مردم نتوانستند وارد محوطه اصلی برگزاری شوند و کار به درگیریهای پراکنده در اطراف برگزاری مراسم کشید. ۴- نگاه کنید به: انتخابات و طبقه متوسط شهری ۵- موسوی و اصلاحطلبان نخواستند و نتوانستند از پتانسیل هفته نخست جنبش با وجود تظاهرات سه میلیون نفری مردم در روز ۲۵ خرداد برای مبارزه عملی علیه دولت (و نه حتی حکومت) استفاده کنند و فرصتها را یکی پس از دیگری از دست دادند. ۶- نبوی و دیگر اصلاحطلبان خارج نشین معتقدند که به جای مبارزه عملی باید به جنگ روانی پرداخت )نبوی، همان)، محصول عینی این جنگ روانی شایعهسازی و داستانسرایی، انتشار اخبار اغراقآمیز و پروژه اسب تراوا است. |
نظرهای خوانندگان
بعله...همه از اوووووووول اول میدانستند طرح شکست میخوره ولی خودشان نگفتند...الخ.معما گر حل شود آسان شود...بس کنید لطفن...
-- Asef ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMاما از بند هفتم به بعد را تائید میکنم.
حرفهای شما درست است و این نمایش ۲ بال رژیم اسلامی همچنان ادامه دارد و ماهیت این افراد مشخص میباشد و آنها سعی میکنند نظام جهنمی اسلامی پا بر جا بماند ولی تکلیف چیست وقتی تمام قدرت رسانه در داستان این افراد متمرکز است و مخالفان محروم از امکانات رسانهی ؟ما باید به دنبال راه حل های جدید باشیم.
-- arad ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMمعلق بازی و بارفيکس زدن اصلاح طلبان مذهبی کاملاً کارکرد خود را از دست داده است. طناب بازی ها، مصلحت گرایی ها و ناتوانی اصلاح طلبان مذهبی، رفته رفته منجر به پدید آمدن جامعهای پر از فساد و فحشا و فقر و بیعدالتی و تبعیض شده است! که بنیانهای اخلاقی و پیوندهای اجتماعی آن در وضعیت بحرانی به سر میبرند. حکومت مذهبی در ایران کاملاً در مدیریت یک کشور پویا و سالم و سرزنده شکست خورده است و تاريخ و مردم دنيا حکم رفوزگی آنها را صادر کرده اند.
-- Hasani ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMحسنی،
با مقاله ی امید حبیبی کاملا موافقم. اصلاح طلبان چون ریشه در سیستم( نظام) دارند از جائی که ماهیت کل نظام ارتجاعی است همان سیستم اسلامی را بطور تعدیل شده میخواهند . نه سرنگونی ان را .
-- مسعود ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMهدف اصلاح طلبان ادامه یحکومت اسلامی است.
ذات اسلام با دموکراسی که یک پدیده ی غربی است در تضاد است. اینان با همان روش عوام فریبیشان میخواهند اسلام را به دموکراسی وصله کنند که امکان پذیر نیست زیرا نفس دموکراسی سکورلاریسم است.
اگر سرنگونی نظام را بخواهند خودشان هم سرنگون میشوند و چون آنها دنبال قدرت هستد جنبش را به شکست میکشانند . وخون های ریخته را هدر میدهند. مردم باید هشیار باشند و جنبش را بدون حضور اصلاح طلبها که گذشته ای خونین دارند ادامه دهند.
بهتر است از "دیدی گفتم" ها پرهیز کنیم و به "اعتماد بنفس جنبش" آسیبی نرسانیم. در اینکه جنبش سبز نقص استرا تژیک دارد هیچ شکی نیست، اما تبیین یک استرا تژی قطعی و نهایی برای جنبشی که از شدت تکثر تمایلات در حال انفجار است، کار اسانی نیست. در غیاب یک استرا تژی شفاف هم همیشه این خطر وجود دارد که راهکارها و تاکتیکها دندان تیزی نداشته باشند.
-- SIRUS ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMدر مورد ۲۲ بهمن هم مهم این است که همه ی نیروهای انتظامی در پایان روز خسته و کوفته به پایگاههای خود برگشتند که این خود دال بر حضور و کش و قوس مردم در خیابانها بود، گیریم که در رساندن خود به میدان آزادی نا موفق بودند.
عکسهای هوای گوگل هم ادعاهای رژیم را مبنی بر حضور ۱۰ میلیونی طرفداران حکومت، باطل ساخت.
بهتر است به انتظار دیدار و رایزنی موسوی و کروبی در همین هفته بنشینیم و ببینیم میخواهند چه گلی به سر جنبش بزنند.
تاکتیک اسب تروا وقتی که همه از پیش از آن خبر دارند، محکوم به شکست است. تنها کسانی که غافلگیر شدند که به این تاکتیک امیدوار بودند. سازماندهی مخفیانه برای غافلگیری رژیم از طریق نشر راهکارها در اینترنت که برای سبز و سیاه قابل رویت است به سختی قابل انجام است. از همه بدتر همانطور که به درستی اشاره شد، با این رهبران فعلی که همگی خواهان بقای حکومت اسلامی هستند نمیتوان پیشرفت ماندنی انجام داد. چرا آقایان اصلاح طلب توضیح نمیدهند که کدام رکن این رژیم ارزش نگاهداری دارد؟ سپاه، رهبری یا امت؟
-- عینالله ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMآنچه در ششم دی ماه (عاشورا) رخ داد، در تعاریف علمی جامعهشناسی سیاسی به شبه قیام شهری شباهت داشت، مردم کنترل خیابانهای اصلی شهر را تا اواخر شب در دست گرفتند و ماشین سرکوب حکومت (با وجود خشونت بیسابقه) در تمام خیابانها زمینگیر شد.
آنچه در این روز رخ داد وحشت هر دو جناح غالب و مغلوب را در پیآورد؛ از همینرو اصلاحطلبان دریافتند که باید راه دیگری را در پیش بگیرند، طرحهای از پیش شکست خوردهای چون «اسب تراوا» محصول همین رویکرد تازه است.
از نظر من دو پاراگراف فوق بسیار بی ربط است، و به نظر میرسد زمین و زمان به هم بافته شده تا نویسنده خواسته و نظرش را تحمیل کند.
به هر حال تحلیل گر خوب آن است که قبل از وقوع یک اتفاق آن را تحلیل و نظر خود را بگوید وگرنه بعد از یک هفته هر کسی میتواند نظری مخالف ارائه کند.
در هر صورت من هم با بیشتر قسمتهای این نوشته موافقم ولی منتظرم ببینم چه راههای مثبتی ارائه میشود.
-- Iman ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMدر پاسخ به آصف، شما اگر نوشته های مخالفان را نمی خوانی تقصیر خودت است، بسیار نوشتند در باره این طرح و در باره کل جریان اصلاح طلبی و بن بست ش و غیره!
-- آشنا ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMنویسنده بارها در باره اصلاح طلبان و خواسته ها و کارکرد آنها در هشت ماه گذشته مقاله نوشته است منتهی از آنجا که این مقالات در سایت های اصلاح طلب امکان درج نداشته اند، برخی از مخاطبان از دسترسی به آنها محروم شده و تصور می کنند که نویسنده این حرفها را به تازگی مطرح کرده است، در همین زمینه بد نیست به مناظره امید حبیبی نیا و ابراهیم نبوی پیش از انتخابات هم نگاهی بندازید.
-- آشنا ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMمردم سی سال صبر کردند و تجربه این سی سال به آنها قدرت /شعور و زیرکی سبز را داد.
تجربه 22 بهمن هم بار خواهد داد. ما با خیال راحت و جای گرم برای در امدن نفس در اروپا و آمریکا نمی توانیم به آنها رهنمود بدهیم. حتی اشتباهات ملتی این چنین برای نامشروعانی مثل ج . ا. شکستی
دردآور و رسوا کننده است و یا خواهد بود.
1- تحلیل فوق پر از مقدمات نادرست و نتیجه گیریهای بدون مقدمه و بر اساس قضاوتهای خاص نویسنده است . 2- قضاوت از سوی مردم نسبت به اصلاح طلبان شاهد عینی در کوی و برزن نمی یابد و بهتر است هیچکس ابراز نظر از سوی مردم را جایگزین تحلیل منطقی نکند 3- به نظر میرسد سوار کردن دیدگاههای سنتی انقلابی چپ بر فرآیندها و اتفاقات جاری در جامعه امروز ایران نیاز به کوششی بیش از کوشش اصلاح طلبان برای خروج از بن بستهای ایدئولوژیک داشته باشد
-- محسن ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMسایت پیک نت به روز نمیشود ! ( کارشان را کرده اند و منتظر دستور جدید از اتاق فکر پوتین هستند ) سایت های زنجیره ای چپ روسی مثل اخبار روز و پیک و ایران و ... به جای تحلیل واقعی علت شکست انگشت اتهام به سوی مهاجرانی و اصلاح طلبان نشانه میروند ! اینها یادشان رفته که تا شب ۲۲ بهمن میگفتند مردم از نظام گذشته اند و اصلاح طلبان و روشنفکران دینی هیچ نقشی ندارند ! آنها حتا سلطنت طلبان و مجاهدین را هیچ می پنداشتند ! همه چیز را در کنترل نیروهای چپ ( به ادعای خودشان سکولار !) می پنداشتند و فرمان فتح آزادی میدادند و قصه چاوشسکو برای مردم میخواندند ! حتا در رادیو فردا افراد نفوذیشان مقاله پشت مقاله که اینبار دیگر حتا به روشنفکران دینی نباید اجازه داد با استفاده از قوانین دموکراسی ! به قدرت برگرداند . سلطنت در ۵۷ تمام شده ! انتخاب مردم هنوز برجاست !!!( چرا انتخاب ج ا بر جا نیست ؟؟؟). فقط سکولار باید باشد ( انهم نوع کمونیستی پروسس شده لندن و پارس و ارلاندو نشینان !). اخبار گربه رقصی روسها ( مثل تحویل اس ۳۰۰ ) و پیروزی کشتی کاران فرنگی در این وب سایت های روسی سانسور میشود . در عوض اخبار حمایت چین و ایجاد نفرت نسبت به چین و ترکیه بزرگ نمایی میشود ! هیچ کس از علت حمله زر افشان به جنبش سبز و جنبش دانشجویی در فردای ۱۶ آذر سخنی نمیگوید ( انهم در رادیو فردا ) همینطور سخنان ریس دانا که به دولت پیشنهاد کرد کمی امتیاز بدهید به کارگران و زنان تا ما از رسانه ها ( منظورش رسانه های چپ روسی است ) بخواهیم کنار بکشند ! بعد از ان بود که موسوی عقب نشست و کروبی هم بعد از اینکه دید موسوی و خاتمی و هاشمی از او دارند سو استفاده میکنند و خودشان پشت پرده در تماسند عقب نشست . جنبش های ایران تا زمانیکه چپ روسی بر اساس منافع روسیه و ضدیت کور با امریکا و اسرائیل در آنها سمپاشی و اختلال ایجاد میکند به جایی نمیرسند . ج ا باید با امریکا رابطه برقرار و اسرائیل را به رسمیت بشناسد و بسته اتمی را بپذیرد . آنوقت مساله دموکراسی در ایران مساله داخلی میشود و روس و انگلیس و فرانسه و امریکا و چین و ... مثل کشور های دیگر ( ترکیه و مالزی و اندونزی و برزیل و ...)در ان دخالت نمیکنند . بعد ملت ایران میماند و دولت . مطمینان مردم ایران این مساله را حل میکنند .
-- mirzatagi ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMتاکید موسوی بر جمهوری اسلامی و امام و انقلاب و بازگشت به ارزش های انقلاب ۵۷ چه پیامی به مردم میدهد ؟ آیا جز این است که به مردم میگوید چیزی عوض نخواهد شد ؟ همین جمهوری اسلامی را خواهیم آورد با کمی تغییرات ؟ کروبی اقلا صریحا محتوای جدیدی را بر مبنای حقوق بشر ( نه ارزش های امام و انقلاب ) نوید میدهد . موسوی در اکثر راه پیمایی ها شرکت نکرد . این با ادعای او در مورد ما بیشماریم در تضاد است . کروبی بود که با رو کردن شکنجه ها آبروی رژیم را برد و در میان هواداران رژیم شکاف انداخت . موسوی با دگر اندیشان حتا نهضت آزادی فاصله میگیرد ! همه اینها مردم را دلسرد میکند . عده ای چپ هم دور موسوی سینه میزنند چون او به اقتصاد کوپنی و دولت سرمایه داری ناکارامد معتقد است . این چپها سلطنت طلبان و مجاهدین و لیبرال ها را به شدت می کوبند حتا روشنفکران دینی و کروبی و خاتمی و نوری را ! خوب بخش هایی از مردم اینطوری پراکنده میشوند . حاصل این میشود که در ۲۲ بهمن شکست پیش میاید .
این اراجیف چیه؟ رادیو زمانه چه می کنه؟ نبوی و مهاجرانی کجا امروز در بدنه ی حکومت اند؟ و اگر این حضرتٍ گستاخ شکست طرح را به این خوبی می دانست چرا پیش از 22 بهمن این نوشته را چاپ نکرد؟
-- اکتای ، Feb 15, 2010 در ساعت 05:00 PMسید نبوی بهترست بطنزنویسی بپردازد ، نه اینکه برای مردم نسخه بپیچه بویژه در کاری که وارد نیست. پوزش ایشان که بودنش بهتره تا نبودنش دردی را چاره نمیکنه اگر ایشون بخواهد دوباره در آینده برای مردم نسخه بپیچه.
-- سبز یشمی ، Feb 16, 2010 در ساعت 05:00 PMیادمان نرود اصلاح طلبان هنوز از رانت قدرت استفاده میبرند برای همین هم شدید واهمه دارند که جنبش از این نظام بگذردبه نظر من بهترین تحلیلی را اقای بنی صدر در مصاحبه با رادیو زمانه کرده است از جنبش و شکست رژیم و نقدش به اصلاح طلبان هم نقد درست و دقیق است بدون حب و بغض شخصی
-- کامبیز پروا ، Feb 16, 2010 در ساعت 05:00 PM