رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > نگرانی از طرح اعدام معترضان | ||
نگرانی از طرح اعدام معترضانایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comنگرانی از اعدام معترضان بازداشتشده در ایران و خارج از ایران گستردهتر میشود. آیتالله علی خامنهای امروز در جمع گروهی از مردم قم، خطاب به رؤسای سه قوهی جمهوری اسلامی گفت، تظاهرات ۹ دیماه نشان داد، به توصیف وی، «ملت چه میخواهد» و افزود، آنها وظایف خود در مقابل مفسدان و اغتشاشگران را به خوبی انجام دهند.
پیشتر عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، تعدادی از بهائیان بازداشتشده در روزهای اخیر را متهم کرده بود که در سازماندهی حوادث روز عاشورا و ارسال تصویر این روز به خارج از ایران نقش داشتهاند. دادستان تهران در بخش دیگری تأکید کرده است، پنج متهمی که پروندهی آنها به اتهام محاربه به دادگاه انقلاب ارسال شده است، وابسته به سازمان مجاهدین خلق هستند. گزارشها میگویند، علاوه بر بیش از ۵۰۰ نفری که در تظاهرات یکشنبهی گذشته بازداشت شدند، در روزهای بعد ۱۸۰ نفر از روزنامهنگاران دانشجویان و فعالان حقوق بشر هم از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند. برخی از روحانیون تندرو از محارب خواندن معترضان گفتهاند که در قوانین جمهوری اسلامی مجازات مرگ در پی دارد. ۳۶ نمایندهی مجلس طرح اعدام معترضین را با عنوان محارب ظرف پنج روز امضاء کردهاند که واکنشهای بسیاری داشته است. در نگرانی از جوی که در جمهوری اسلامی در مورد طرح اعدام معترضان بوجود آمده است، ۱۶ تشکل حقوق بشری در خارج از کشور از جامعه جهانی خواستهاند، برای توقف سرکوبهای خشن در ایران اقدام کنند. با هادی قائمی، مسئول کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، در این باره گفتوگو کردهام. به طور مشخص فکر میکنید که فعالان حقوق بشر چه خواستههایی را اکنون از جامعه جهانی دارند؟ فعالان و سازمانهای حقوق بشر در سطح بینالمللی هماکنون دو مسئولیت دارند. یکی خبررسانی و تحلیل احکام است. این که چگونه حتی این افراد که از نظر خود قوانین ایران هیچ جرمی انجام ندادهاند، شامل محکومیت اعدام میشوند. استفاده از کلمهی محارب از نظر قانونی کاملاً براساس قوانین و خبررسانی در این زمینه است و نشاندادن این که این اعدامها کاملاً یک واقعهی سیاسی هستند و جنبهی سیاسی دارند، همچنین یکی از آخرین تلاشهای نیروهای حکومتی برای پایان دادن به اعتراضات است. دومین مسئولیت این سازمانها این است که جامعهی جهانی و نهادهایی را که وجود دارند، خصوصاً سازمان ملل و شورای حقوق بشر سازمان را بسیج کنند، برای دخالت در وضعیت حقوق بشر در ایران. در یکماه آینده این شورا، مطابق با آنچه از قبل برنامهریزی شده بود، قرار است پروندهی جمهوری اسلامی را در این زمینه بررسی کند و شک و تردیدی نیست که مسألهی این اعدامها، بخصوص اگر انجام شود، در تصمیمگیری این شورا بسیار مؤثر خواهد بود. به طور کلی تلاش ما این است که جامعه جهانی بتواند نقش بازدارنده را انجام دهد. یعنی فقط پس از این که این اعدامهای غیرعادلانه انجام میشود، عکسالعمل نشان ندهد، بلکه تلاش کند که این اعدامها را متوقف کند.
آقای قائمی دادستان تهران به طور آشکار از بهائیان مجاهدین خلق که به گفتهی او بازداشت شدهاند، به عنوان محارب یاد کرده است. فکر میکنید ممکن است بار دیگر کشتارهای زندانیان سیاسی سال ۶۷ در ایران تکرار شود؟ ببینید، شک و تردیدی نیست که گروهی در حاکمیت، به خصوص آنهایی که در دههی ۶۰ نقش بارزی در اعدام زندانیان سیاسی داشتند، هماکنون نیز فکر میکنند که با انجام چنین پروژهای میتوانند اوضاع را به کنترل خود درآورند. کسانی مثل روحالله حسینیان، نمایندهی مجلس، که طرح تسریع مهلت اعدام را مطرح کرده، کسانی مثل مصطفی پورمحمدی و غلامحسین اژهای که شناختهشده هستند و نقششان در اعدامهای ۶۷ مستند وجود دارد، این گونه اشخاص دارند حکومت را به این طرف سوق میدهند. در عین حال هم اکنون حکومت یکپارچهای در ایران وجود ندارد و جر و بحثهای بسیاری در میان نمایندگان مجلس و طیف اصولگرا وجود دارد. مسأله این است که آیا این طیف تندرو که خواستار خشونت بیشتر و اعدامهای وسیع هستند، پیروز خواهند شد در اعمال خواستههایشان یا نه، که این نیز بستگی به تصمیمگیریهایی دارد که بالاترین ردهی قوای ایران، به خصوص رهبر ایران انجام میدهد. چنانچه اعدامهایی در حال حاضر انجام شود، به نظر من فقط موجب التهاب و بحرانیشدن بیشتر اوضاع خواهد شد، زیرا جامعهی امروز ایران بسیار مطلعتر و آگاهتر از دههی ۶۰ است، زمانی که اطلاعرسانی به خصوص در سطحی که امروز داریم، وجود نداشت. پس اعتراضاتی که در هفت ماه گذشته دیدیم، اگر با اعدامها مواجه شود، نه تنها ساکت نخواهد شد، بلکه به صورت غیرقابل پیشبینی وسیعتر و گستردهتر خواهد شد. آقای قائمی، پرسش پایانی من این است که بسیاری از فعالان حقوق بشر ایران در بیانیهای از کشورهای جهان خواستهاند که در صورت عملی شدن اعدامها با فراخواندن سفرای خودشان از ایران، اعتراض خودشان را نشان دهند. فکر میکنید چنین کاری انجام شود؟ احتمالش هست. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا دنبال راهکردهایی هستند که چگونه میتوانند با وخامت اوضاع در ایران ، به خصوص در زمینهی دستگیریها، شکنجهها و اعدامهایی که ممکن است در پیش رو باشد، مقابله کنند. اگر ما با اعدامهای وسیع سیاسی مواجه شویم، هیچ شک و تردیدی نیست که این کشورها با حداقل اهرمهایی که در دستشان هست، مانند خواستن سفراشان از تهران، این کار را انجام دهند. رویهمرفته مسألهی مهم این است که نقض حقوق بشر در هفت ماه گذشته، موجب شده است که در سطح جهانی و در محافل جهانی دولت ایران بسیار ایزوله شود و بسیاری از کشورها که قبلاً ممکن بود در زمینهی حقوق بشر ایران توهماتی داشته باشند، متوجه شدهاند که این نکتهی بسیار مهمی است و کلاً ادامهی بحران در ایران نشان داده است که دولت احمدینژاد در حال حاضر قدرت ندارد و قدرت پایان دادن به این بحران و اعتراضات را ندارد. پس در نتیجه حمایت آن از سوی دولتها کار چندان عاقلانهای نیست در روابط بینالمللی نیست. |
نظرهای خوانندگان
باید با برگزاری یک گردهمایی بزرگ جلو این ... خوریهای زیادی را از از اینها گرفت. ما باید فرصت محاکمه و برخورد را از اینها بگیرم. از این به بعد باید هر جمعه راهپیمایی داشته باشیم. موقعی که خطیب حکممان را صادر میکند، در همانجا و در همان زمان حاضر باشیم و اعتراض کنیم. وقتی مزدوران شعار میدهند ما هم شعار خودمان را بدهم. بگذارید هر روز دستگیرمان کنند، ما بیشماریم! به امید آزادی، کوشا
-- کوشا ، Jan 10, 2010 در ساعت 08:40 PMوبلاگ یادداشتهای نیک آهنگ
دوستی میپرسید دوست داری چه حکومتی بر ایران حاکم شود؟ این سوال را بعد از خواندن بیانیه ۵ نفر از روشنفکران دینی از من پرسید.
راستش، بعد از خواندن گفتگوی لوموند با محسن کدیور، به این حس رسیدم که یا من نیازهای جامعه ایران را نمیفهمم، یا روشنفکران دینی خیال میکنند بیش از ۵۰٪ مردم ایران حکومتی مذهبی اما بدون ولایت فقیه میخواهند. وقتی از کدیور پرسیده میشود که چه راه حلی دارد، اینگونه میگوید:
پیشنهاد من برگزاری یک همه پرسی است که سه راه را در مقابل مردم قرار دهد: 1ــ جمهوری اسلامی بدون رهبر در رأس آن؟ 2 ــ جمهوری بدون پسوند اسلامی؟3ــ جمهوری اسلامی با رهبر در رأس آن؟ فکر می کنم که فرماندهان سپاه انقلاب و تعدادی از بنیاد گرایان راه سوم را انتخاب کنند، بسیاری از جوانان به راه دوم رأی دهند و پنجاه درصد مردم راه اول را ترجیح دهند. تصور من اینست که مردم خواستار سرنگونی نظام نیستند امّا دیکتاتوری به نام مذهب را هم نمی خواهند.
امیدوارم اشتباه کرده باشم، اما آیا خداییاش اکثریت یا نیمی از ایرانیان حکومتی مذهبی میخواهند؟ بعضی از جماعت روشنفکر خیال میکنند جمهوری اسلامی مشکل همه ما را حل میکند، فقط بدون ولایت فقیهاش را باید تجربه کنیم.
راستش من نمیتوانم به روشنفکران دینی اعتماد کنم که راه و چاه را به آدم نشان دهند. مملکت ما ۳۰ سال آزمایشگاهشان بوده...بس نیست؟
اگر مملکت ما باز بخواهد «اسلامی» باشد، لابد به کارشناسان و مفسران «اسلامی» احتیاج خواهیم داشت. لابد اسلامشناسان «صالح» باید راه و چاه را نشانمان دهند. و لابد چون اسلامشناسان این ۳۰ سال، صلاحیت لازم را نداشتهاند، باید منتظر درفشانی این جماعت دور مانده از قدر باشیم.
من چه مملکتی میخواهم؟
آزادی عقیده، آزادی اندیشه، شفافیت اقتصادی، شفافیت سیاسی...یک جمهوری بدون پیشوند و پسوند. یک جمهوری بدون نیاز به حکما و روشنفکران! یک حکومت بدون رهبر غیر پاسخگو. یک حکومت که همه آدمهای غیر پاسخگوی ۳۱ سال گذشته را به حرف وا دارد...
یک حکومت که از این ۵ تن بپرسد علت سکوت ۳۱ ساله در برابر آنچه بر ملت رفته چه بوده؟ سوال که البته دردناک نیست...هست؟
-- بدون نام ، Jan 10, 2010 در ساعت 08:40 PM