رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > دستگیریهای گسترده فعالان حقوق بشر | ||
دستگیریهای گسترده فعالان حقوق بشرپانتهآ بهرامیپس از وقایع عاشورا، طیف وسیعی از فعالین حقوق بشر، روزنامهنگاران و فعالین حقوق زنان در ایران بازداشت شدند. در طیف بازداشتشدگان منصوره شجاعی از فعالین حقوق زنان هم به چشم میخورد. فرهاد داودی همسر منصوره شجاعی در مورد دستگیری وی چنین میگوید:
من و منصوره منزل نبودیم، زمانی که به خانه آمدیم، آقایان در خانه بودند و پسرمان هم همینطور. اتفاقاً به پسرم گفتم، خوب میگفتی ما زودتر میآمدیم. گفت، گفتند نه! خبر ندهید، صبرکنید تا خودشان بیآیند. آمدیم تو و آقایان هم خیلی رفتار متعارف و نرم و حتی مؤدبانهای داشتند و گفتند که آمدیم برای دستگیری و هیچ توضیح دیگری هم ندادند. حتی من رفتار و سؤالهای اعتراضآمیزی هم داشتم که گفتند که ما هیچ بحثی نمیکنیم؛ ما فقط دستور دستگیری داریم. به هرحال صبر کردند و ایشان وسایلشان را برداشتند، و بعد لپتاپ و موبایلشان را گرفتند و بردند. این اتفاقات تا حدود ساعت سه و نیم بعد از نیمهشب طول کشید. چه ساعتی شما وارد منزل شدید؟ دوازده شب؟ بله. آمده و منتظر نشسته بودند. من فکر میکنم که ما حدود ساعت دو به خانه رسیدیم.
آیا شما ازشان خواستید که حکمی نشان بدهند؟ حکم را من ندیدم. ولی در همان برگهی سررسید رسمیشان از ما امضا گرفتند که که ما چیزی نبردیم. خود حکم را... نمیدانم، ولی من چیزی ندیدم. با نشانیای که یکی از آقایان داد، بهنظر نیازی به ارائه حکم نبود، ما فهمیدیم که داستان چیست. فعلاً هیچ خبر جدیدی نرسیده است. یعنی ایشان تماسی نگرفته است. ما هم صبر کردیم و با وکیلشان تماس گرفتیم. خانم ستوده گفتند، کمی صبر کنید و بعد برای پیگیری اقدام کنید. ما هم صبر کردیم. من سعی میکنم با وکیلشان مشورت کنم تا ببینم ایشان چه میگویند. آیا شواهدی و حرکاتی وجود داشت که شما فکر کنید ممکن است برای دستگیری ایشان بیایند؟ خبرهای دستگیری فراگیر شده بود. این خبرها که شروع شد، خود انتظار داشت که گسترش پیدا کند. اما من یکی از ادعاهایم در شب دستگیری با یکی از آقایان این بود که به چه دلیل تا این حد گسترده اقدام میکنند و منظورشان چیست. ایشان از جواب سر باز زدند؛ گفتند ما برای بحث نیامدهایم. کسانی که آمده بودند با لباس شخصی بودند یا اینکه از نیروهای انتظامی؟ نه، سه مرد و یک خانم بودند. البته اینطور که پسرم گفت، دو ماشین آمده بود که سرنشینان یک ماشین بالا نیامدند. آقای داودی، از ایشان خواستند که لپ تاپ و موبایلشان را بردارند و با خودشان بیاورند یا خودشان برداشته بودند؟ خود نیروهای امنیتی همه وسایل را از قبل در یک جعبه جمعآوری کرده بودند. یعنی قبل از اینکه ما برسیم بازرسیهایشان را انجام داده بودند. چیزی جز اینها نبردند. اما بازرسیهایشان را انجام داده بودند. تمام اتاقها، اتاق پسرم، اتاق کار خودم، همه را نگاه کرده بودند. خوشبختانه رفتار دوستانهای با پسرم داشتند. چون من نگران روحیه او بودم، چون تنها بود. بعد که ما آمدیم همگی نشستیم و مسأله حل شده و روشن بود. مثل اینکه یک سی دی از فیلم خانم بنی اعتماد را هم بردند. ولی چیز خاصی نبود. همان فیلمی که برای انتخابات تهیه کرده بودند. بله روی یوتیوب هم هست. «ما نیم از جمعیت ایرانیم» که پیش از این پخش شده بود. همان زمان میان مردم پخش شده بود و مورد مخفیای نبود. جوی که در تهران هست در واقع چه جور جوی است، جو ترس است؟ من تماس چندانی با فعالان سیاسی ندارم. اما چیزی که به شخصه میخواهم بگویم این است که برای من این سؤال است که داستان چیست و چرا. و اینرا به صراحت هم به آقایان گفتم. این طیف گسترده به چه جرمی دستگیر میشوند؟ چون خانم شجاعی، حداقل تا جایی که من میدانم، جرمی مرتکب نشده است. دستکم دلیل جرم را اگر بگویند بازهم خوب است. |
نظرهای خوانندگان
اگر چه که ایشان خیلی خونسرد از این ماجرا یاد میکنند اما این باید خیلی برای یک پدر و مادر ترسناگ باشه که بیایند منزل و سه تا میهمان ناخوانده را منتطر ببینند، انهم با این داستانهای جدیدی که میشنویم. ایا دیگر امنیتی برای کسی باقی مانده است؟
-- مینا زند ، Dec 31, 2009 در ساعت 02:25 PM