رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > «مطابق قانون، غایب را نباید دادگاهی کرد» | ||
«مطابق قانون، غایب را نباید دادگاهی کرد»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر حالی که پس از روی کار آمدن رییس جدید قوهی قضاییه و دادستان جدید تهران، بارها در خبرها آمده بود که دادگاههای متهمان حوادث اخیر دیگر به صورت علنی برگزار نمیشود، اما امروز روی سایتهای خبری داخل آمد که «روز دوشنبه، ساعت نه صبح، دادگاه برخی از این متهمان در مجتمع امام خمینی و با حضور خبرنگاران، برگزار خواهد شد». در پیگیری این خبر در تماسی که با خانم فخرالسادات محتشمیپور، همسر آقای تاجزاده گرفتم، ایشان گفت بر اساس اخباری که دارد، آقای تاجزاده و برخی چهرههای سرشناس، در دادگاه دوشنبه نخواهند بود. در تماس با خانوادهی آقای مؤمنی که به شدت نگران سلامتی او هستند، تا جایی که از احتمال زنده بودن او ابراز تردید کردهاند، پسر کوچک آقای مؤمنی در پاسخ به پرسش من که آیا مطلع است که پدرش فردا در دادگاه خواهد بود، میگوید:
آره، امروز شنیدیم، ولی خبر دقیقی ندارم. از کجا شنیدید، کی به شما اطلاع داد؟ خانم زیدآبادی به ما زنگ زد و گفت که امروز به دادگاه رفته است و آنجا شنیده است اجتمال دارد آقای مؤمنی هم فردا در دادگاه باشد. در تماسی با خانم مهدیه محمدی، همسر آقای زیدآبادی، از ایشان در این باره جویا میشوم: امروز به دادگاه رفته بودم، ظاهرا میخواهند فردا آقای مؤمنی را به دادگاه بیاورند. اما تا آنجا که خبر دارم، گفتهاند که زیدآبادی را نمیآورند. نگفتند که چرا ایشان را فردا به دادگاه نمیآورند؟ گفتند پروندهاش به شعبهی دوم بازپرسی امنیت آمده است و قرار بوده که فردا به دادگاه آورده شود، اما حالا دیدهاند که چند ابهام در پروندهاش وجود دارد و دارند دوباره بازجویی میکنند. پاسخ مرا به این شکل میدهند، اما نمیدانم! از آقای حداد میپرسم که آیا امکان دارد قرار وثیقه برای ایشان صادر شود؟ میگوید: «با آقای سبحانی صحبت کنید»، به آقای سبحانی میگویم، او میگوید: «با آقای حداد صحبت کنید»! آخر، متوجه نشدم که بالاخره چکار میخواهند بکنند. آقای سبحانی قاضی رسیدگی پرونده (بازپرس) گفت: «با این که من قرار نهایی را نوشتهام. یعنی این که پرونده، دست من تکمیل شده است، اما دوباره گفتهاند پرونده را نگه دار». آقای حداد هم گفت: «ابهاماتی در پرونده وجود دارد که آقای زیدآبادی باید جواب بدهد». برای همین، فردا، ایشان را به دادگاه نمیآورند. نتوانستید از وکیل ایشان اطلاعات بیشتری بگیرید؟ خانمی که با وکیل آقای زیدآبادی کار میکند نیز آنجا بود. او هم هرچه رفت پرسید، همین را گفتند. وقتی وکیل آقای زیدآبادی از ایشان پرسیده است که میتواند وکالتنامه روی پرونده بگذارد، آقای حیدریفر گفته که آقای زیدآبادی نامه نوشته و در آن گفته است که اصلا وکیل نمیخواهد. وقتی وکیل میخواهد نامه را ببیند، آقای حیدریفر میگوید نامهاش را پیدا نمیکند و آقای سبحانی نیز میگوید که شاید آقای حیدریفر، نامهی آقای زیدآبادی را پاره کرده باشد. یعنی اصلا مشخص نیست که در این دادگاهها چه خبر است و بالاخره، چه کسی مرجع رسیدگی کننده به این پروندهها است و اساساً، قرار است با این پروندهها چکار بشود. باور کنید، وکلا و خانوادهی متهمان جز سرگردانی، در این پروندهها چیز دیگری نصیبشان نمیشود. خانم زیدآبادی در مورد علنی یا غیرعلنی بودن دادگاهها، میگوید: تا آنجایی که آنجا داشتند حرف میزدند، دادگاه غیرعلنی است.
اما آنچنان که از خبرها برمیآید، دادگاه در ساعت نه صبح و با حضور خبرنگاران و رسانهها برگزار خواهد شد. در این مورد با آقای صالح نیکبخت، وکیل مدافع برخی از متهمین، صحبت میکنم. ایشان ابتدا در مورد وضعیت موکلین خود میگوید، انتظار ندارد آنان در دادگاه فردا حاضر باشند: از روزی که جلسات دادگاه دستگیرشدگان حوادث بعد از بیست و دوم خرداد برگزار میشود، همواره در دستگاه قضایی ایران دو طرز تفکر وجود داشته است. یک طرز تفکر که دقیقا از مهر قانون پیروی میکند و فکر میکند (درستش هم همین است) کشور را فقط با قانون میتوان اداره کرد، بر این باور بوده است که باید اصل سی و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و همچنین قوانین عادی، از جمله مادهی ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری و تبصرهی ذیل آن را رعایت کرد. این قانون به صراحت منع کرده است که جلسات دادگاه و آنچه در دادگاه گفته میشود، در روزنامهها و رادیو و تلویزیون و خبرگزاریها پخش علنی شود. زیرا آنچه در دادگاه مطرح میشود، صرفا کیفرخواستی است که فرد را متهم میکند. بعد از متهم شدن فرد، دادگاه باید رسیدگی کند که مقام بیطرف بین ادعای شاکی یا مدعیالعموم و همچنین دفاعیات متهم و وکیل او است. بنابراین، پخش علنی دادگاهی یا مراسمی که هنوز دادگاه اول رأی نداده است و صرفا بر اساس ادعای شاکی یا مدعیالعموم کیفرخواستی صادر شده است، دقیقا، از بین بردن آبرو و حیثیت افراد است. به همین جهت، این گروه مخالف بودند که جلسات دادگاه به صورت علنی برگزار شود. از سوی دیگر، تفکری در دستگاه قضایی یا حتا بیرون از دستگاه قضایی که به دستگیری یا تحقیق از این افراد رسیدگی میکرده یا دخیل بوده، وجود داشته که معتقد است این افراد برعلیه حاکمیت و انقلاب عمل کردهاند. بنابراین، از همین آغاز باید جلسات دادگاهشان، برای عبرت یا اطلاع دیگران، به صورت علنی برگزار شود. اما، دادگاه فردا باز علنی خواهد بود. یعنی طبق نظر همین گروه دوم که اشاره کردید تیغشان کندتر شده است، پیش خواهد رفت… از آنجایی که هیچکدام از این دو نتوانستند دیگری را قانع کنند و به نظر دیگری تمکین کنند، جلسهی فردا، طبق اطلاعیهای که از سوی مراجع قضایی کشور منتشر شده است، به شکلی بینابینی میان این دو نظر برگزار میشود. یعنی این که جلسه به صورت علنی برگزار میشود و اجازه داده میشود خبرنگاران، روزنامهنگاران و مردم وارد جلسات دادگاه بشوند، ولی در انعکاس متن کیفرخواست و تحقیقات و دفاعیات متهمین در جلسهی دادگاه، نام کسی به طور مشخص و صریح برده نمیشود و از حروف اول نام و نام خانوادگی استفاده میشود. همچنین اجازه داده نمیشود که نام اشخاص ثالث نیز برده شود. چرا که در جلسات قبلی دادگاهها، نام کسان دیگری نیز برده میشدند که زمانی در این کشور جزو مقامات عالیرتبهی نظام بودند. همچنین نام اعضای خانوادههای این افراد نیز برده میشد. اما مطابق قانون، غایب را نباید وارد مقولهای یا دادگاهی کرد که امکان حضور در آن را نداشته باشد. آقای نیکبخت، این سؤال پیش میآید که مگر در این دادگاه، متهمان از خود دفاع نمیکنند؟ وقتی خبرنگار و عکاس در دادگاه حضور دارد، حروف اول نام افراد چه معنایی دارد؟ وقتی که خود متهمین پشت تریبون قرار میگیرند، صحبت میکنند و عکس و مشخصاتشان چاپ میشود؟ به طور طبیعی، دیگر مانند سابق انتشار عکس و همچنین پخش فیلم آنها در تلویزیون و به صورت سریالی، هرشب آن را تکرار کردن، برگزاری جلسات بحث در این باره که فلانی این را گفت و یا این کار را کرد، نمیتواند وجود داشته باشد. جلسات دادگاه وقتی به صورت علنی برگزار میشود، میگویند آقای «ایکس» از خودش دفاع کرد و گفت که ادعاهای نسبت داده شده به من برای مثال، این که من با خارج تماس گرفتهام، کذب محض است و… به این ترتیب، گرچه جلسهی دوشنبه هم دقیقا با آنچه در آیین دادرسی کیفری آورده شده است، منطبق نیست، ولی به نظر میرسد، یک قدم اساسی به جلو برای رعایت قانون است که یکی از وعدههای آیتالله لاریجانی بود. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، میتوانیم بگوییم که ایشان قدمی مثبت، از همان آغاز راه برداشته است. اما، پرسش دیگری هم مطرح است و آن این که حقوقدانان، از جمله خود شما، همیشه معتقد بودید که دادگاههای سیاسی باید علنی برگزار شود. آیا این یک تناقض نیست؟ متاسفانه تنها چیزی که در قوانین ما خیلی با آن میانهی خوبی ندارند و نه فقط در دوران سی سالهی حاکمیت جمهوری اسلامی که حتا در دورانی مانند صدر مشروطه که آزادیهای نسبی وجود داشته و همچنین در دوران دوازده سالهی آزادیهای بعد از دوران سیاه دیکتاتوری رضاخانی تا کودتای بیست و هشت مرداد و در دوران دیکتاتوری سلطنتی نیز هیچ اقدامی در این زمینه نشد که لایحهی جرایم سیاسی تنظیم و به تصویب مجلسین آن زمان برسد. بعد از انقلاب هم با وجود این که این مساله در اصل ۱۶۸ قانون اساسی، به صراحت مورد دقت و توجه قرار گرفته، تا کنون لایحهی جرم سیاسی در قوانین ما به تصویب مجلس نرسیده است. به همین جهت، قضات دادگاهها میگویند چون لایحهی جرم سیاسی نداریم و جرم ماهیتا جرم است، چه سیاسی باشد و چه غیرسیاسی، بنابراین ناگزیر بر اساس این اصل قانون اساسی که میگوید: «مرجع تظلمات عمومی دادگستری است» و با همین قانون آیین دادرسی کیفری و قوانین عادی، به اینگونه اتهامات رسیدگی میشود. به این ترتیب، دادگاههای مشابه این را برخلاف آنچه که در اصل ۱۶۸ قانون اساسی آمده است، بدون حضور هیأت منصفه برگزار میکنند. از سوی دیگر طبق قانون، آن دادگاهها باید در دادگاههای عمومی باشد، نه دادگاههای خاص؛ یعنی دادگاهای انقلاب. که خود اینها نقض قانون است و من و دیگر همکارانم بارها و بارها به این موضوع اعتراض و به عدم صلاحیت دادگاهها ایراد گرفتهایم. |