«به خاطر اطلاع‌رسانی‌، ما را در بی‌خبری گذاشته‌اند»

مریم محمدی

روز چهارشنبه یازدهم شهریورماه، به دعوت سازمان ادوار تحکیم، مراسم افطاری ماه رمضان در مقابل زندان اوین برای ابراز هم‏دردی با زندانیان برگزار می‏شد که مورد حمله‏ی مأموران انتظامی قرار گرفت.

با حمیدرضا مؤمنی، پسر عبدالله مؤمنی، درباره‏ی حادثه‏ی روز چهارشنبه و نگرانی‏های خانواده از بی‏اطلاعی از آقای مؤمنی گفت‏ و گو می‏کنم:

خانواده عبدالله مؤمنی در مراسم افطار مقابل زندان اوین (عکس: ادوارنیوز)

بیش از ۷۵ روز از بازداشت پدرم می‏گذرد. حول و حوش ۳۰ روز نیز از آخرین ملاقات با او گذشته است و ایشان حتی تماسی با خانه نداشته است که فکر می‏کنم به دلیل خبررسانی از وضعیت نامناسب پدرم بوده باشد.

در آخرین ملاقاتی که با او داشتیم، وضعیت جسمی خیلی بدی داشت و تعادل روحی نیز نداشت. ما خیلی نگرانش هستیم. حدود ۳۰ روز است که حتی زنگ هم نزده است.

چهارشنبه نیز مراسم افطاری به دعوت از ادوار تحکیم وحدت در مقابل زندان اوین برگزار شد که با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شدیم. ۳۰-۲۰ نفر از نیروهای لباس شخصی با باتوم به سفره‏های افطار هجوم آوردند و جمعیت را پراکنده کردند.

در این میان، یکی از مأموران برخورد بسیار نامناسبی با مادرم داشت؛ به او توهین کردند که موجب اعتراض جمعیت شد.

با دیگران نیز برخورد داشتند؟

ما یکی دو دقیقه دیر رسیدیم؛ ولی به چند نفر از اعضای ادوار مثل آقای اسدی زیدآبادی فحش داده بودند. موقع سوار شدن به ماشین نیز در را محکم بستند؛ با باتوم به ماشین زدند و توهین کردند.

چه مدت توانستید آن‏جا بمانید؟

حدود ۱۰ دقیقه آن‏جا بودیم که درگیری بود. گفتند بروید بالاتر؛ جلوی زندان اجازه نیست. ما ۲۰۰ متر بالاتر رفتیم و مجاور اتوبان مراسم را برگزار کردیم.

عبدالله مؤمنی، عضو سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم)

وکیل پدرتان، آقای شریف برای پی‏گیری وضعیت آقای مؤمنی در این مدت مراجعاتی به مقامات داشته‌اند؟

هم خود ما و هم آقای شریف چندین مرتبه مراجعه کرده‏ایم. آقای شریف که می‏رود، می‏گویند پرونده‏ای آن‏جا نیست؛ نه پرونده‏ی پدرم هست و نه پرونده‏ی آقای زیدآبادی. هیچ‌کس هم پاسخ‏گو نیست.

در آخرین ملاقاتی که آقای مؤمنی را دیدید، متوجه شدید که ایشان در انفرادی است یا با کس دیگری هم‏سلول است؟

پدرم هنوز در انفرادی است. زمان ملاقات نیز که حدود ۱۲ دقیقه طول کشید، یک میکروفون وسط گذاشته بودند که چیزی نمی‏شد گفت. پدرم می‏گفت که حالش خوب است. اما مشخص بود که ۱۵ کیلویی کم کرده و وضعیت روحی مناسبی نداشت.

از آن ملاقات تا کنون هیچ خبری از ایشان ندارید؟

خیر؛ خبری نداریم. فکر می‏کنم به خاطر همین اطلاع‏رسانی که از وضعیت بد ایشان شده، ما را در بی‏خبری گذاشته‏اند و حتی اجازه‏ی تماسی هم نداده‏اند.