رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۷ اردیبهشت ۱۳۸۷
گفت‌وگو با حسین شاه‌حسینی عضو حزب ملت ایران درباره جلوگیری از برگزاری مراسم سالگرد قتل داریوش و پروانه‌ فروهر در تهران

«حتی اجازه‌ی برگزاری ختم را هم نمی‌دهند»

مریم محمدی

گفتگو با حسین شاه‌حسینی را از اینجا بشنوید.

پنجشنبه یکم آذرماه، نهمین سالگرد قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری، از فعالان سرشناس سیاسی و رهبران حزب ملت ایران بود.

قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر، آغازگر به قتل رسیدن شماری از نویسندگان و روشنفکران ایرانی بود که به عنوان «قتل‌های زنجیره‌ای» در تاریخ مبارزات سیاسی ایران ثبت شد. دولتمردان جمهوری اسلامی به قتل داریوش و پروانه فروهر توسط عوامل وزارت اطلاعات اعتراف کردند.

روز پنجشنبه در تهران، برای دومین سال متوالی از برگزاری مراسم سالگرد مرگ آنان توسط فرزندانشان، پرستو و آرش فروهر جلوگیری شد. در این رابطه با حسین شاه‌حسینی از اعضای حزب ملت ایران، لحظاتی پس از آن که از ورود او به مراسم جلوگیری به عمل آمد، گفت‌وگو کردیم:


داریوش فروهر

آقای شاه‌حسینی ما انتظار داشتیم شما الان در منزل فروهرها باشید!

من ساعت یک و نیم رفتم منزل آقای فروهر، ولی متأسفانه تمام کوچه‌هایی که منتهی می‌شود به منزل ایشان، همه بسته بودند و پلیس ایستاده بود و نرده هم گذاشته بودند؛ و علاوه بر این تعداد بسیار زیاد پلیس در لباس شخصی در کوچه‌های فرعی و اطراف خیابان هدایت و علاوه بر این در تعدادی ماشین‌های سواری نشسته بودند.

با تعداد زیادی دوربین عکس برمی‌داشتند و آن‌هایی هم که پیاده بودند، از حرکت مردم جلوگیری می‌کردند؛ از اینکه بیایند و بروند، همه آن‌ها را به کوچه‌های فرعی راهنمایی می‌کردند. در عین حال در خود خیابان هدایت راه‌ها بسته بود. حتی راه ماشین نبود. تا ساعت ۲:۱۰ که من آن‌جا بودم، ترافیک بسیار سختی ایجاد شده بود.

چون مأمورین من را می‌شناختند، در عین حال که آرش (پسر مرحوم فروهر) از منزل بیرون آمد، چون به او گفتند که شاه‌حسینی آمده سر کوچه، با یکی دیگر از رفقای مرحوم فروهر آمد. هر چه اصرار کردند به مأمورین (بی‌فایده بود.)

مسئول، آدمی بود که لباس مشکی تنش بود و دارای ریش و قیافه‌ای هم بود. هر چه من سؤال کردم، ایشان گفت اصلاً لزومی ندارد. گفت خانواده هستند و شما هم درست است و ما می‌دانیم که رفیق آقای فروهر هستید و اسم و مختصاتتان را هم می‌دانیم. ولی اجازه نداریم هیچ کسی غیر از خانواده‌ی فروهر وارد خانه بشود.

من هم حدود ۱۵-۱۰ دقیقه آن‌جا بودم و دیدم در دور و بر هر لحظه مزاحمت ایجاد می‌کنند، من هم برگشتم آمدم.

از خانواده فروهرها چه کسانی آن‌جا بودند؟

پرستو الان در داخل خانه است؛ آرش هم در داخل خانه است و مادر مرحوم پروانه و خواهران پروانه و همچنین برادر پروانه و خواهر مرحوم فروهر. این چند نفر داخل خانه هستند. آرش به من گفت این‌ها در داخل خانه هستند.

به نظر شما این همه مخالفت‌ها در زندگی و اینک پس از مرگ فروهرها با آن‌ها چه توجیهی دارد؟

آن‌جا من بهشان اعلام کردم؛ در یکی از مجلاتی که در تهران به نام شهروند منتشر می‌شود و با آقایان مصاحبه داشتند، من‌جمله آقای موسوی تبریزی که دادستان انقلاب زمان آقای خمینی بوده. (موسوي تبريزی) می‌گوید وقتی در مورد آقای فروهر سؤال می‌کنند، آقای خمینی رسماً به آقای دادستان انقلاب تهران می‌گوید «آقا مگر می‌شود در نظام جمهوری اسلامی داریوش فروهر با آن خدماتی که کرده به مملکت و به دین، او به زندان بیفتد؟ بروید سریع آزادش بکنید» که آزادش می‌کنند.

اظهار نظر آقای خمینی در مورد فروهر این بود که در نظام جمهوری اسلامی فروهر نباید در زندان باشد و به همین جهت در اسرع وقت آقای فروهر را از زندان آزادش کردند. ولی بعد در همین نظام جمهوری اسلامی، خود مرحوم فروهر و پروانه را با کارد ، با ۱۴ تا ۱۷ ضربه از بین بردند.

او به هیچ وجه با نظام جمهوری مخالف نبود؛ او با حکومت فردی مخالف بود. قبلاً هم تاریخ نشان می‌دهد که در نظامات گذشته هم داریوش فروهر آن موقع که در کنار جبهه‌ی ملی ایران بود، با حکومت فردی مخالف بود و موافق حکومت قانون بود.

معلوم است وقتی در خانه را می‌خواهند ببندند، کار بی‌قانونی می‌خواهند بکنند. یعنی هیچ قانونی اجازه این را که کسی در خانه‌اش می‌خواهد یک بزرگداشت برای پدر و مادرش بگیرد، (نمی‌گیرد.) برای مرحوم آیت‌الله طالقانی اجازه دادند؛ برای مرحوم بازرگان دادند؛ برای آقای بهشتی دادند؛ برای سایر آقایان دیگر دادند.

ولی چه طور شده در مورد داریوش فروهر؟ مگر چه کرده؟ این زن و شوهر چه کرده‌اند که حتی در خانه‌شان هم حق ندارند فرزندانشان جمع بشوند و ادای احترامی بکنند؟ آیا این با موازین قانونی منطبق است؟ فقط آن‌هایی که حقوق بشر را رعایت نمی‌کنند و برای سایرین غیر از خودشان، حقی قائل نیستند، حتی اجازه‌ی برگزاری ختم و بزرگداشت را هم نمی‌دهند.

به نظر شما چرا هر سال در مورد این مراسم بیشتر از گذشته سخت می‌گیرند؟

من اعتقاد و نظرم بر این است که جامعه‌ی ما، جامعه‌ی سیاسی ما، در حالتی است که رشد فکری‌اش خیلی خیلی بالا رفته. هر چه جامعه‌ سیاسی ما رشد فکری‌اش بیشتر می‌شود، برای این که جلوی این رشد گرفته بشود، جو خفقان بیشتر مسلط می‌شود.

ولی متأسفانه این جبر تاریخ است که دیگر جلوی این حرکتی را که پیش آمده؛ جلوی این که مردم بد را از خوب، خوب را از بد، و قانون و قانون‌مندی و قانون‌مداری را بفهمند، دیگر گذشته است و دیگر جلوی این کارها را نمی‌شود گرفت.

محتمل است یک مدتی هم مثل حالا با شعار بگویند آقا ما قانون‌مندیم. ولی بعد همین هم، مورد اعتراض قرار می‌گیرد و بر مبنای این تجربه‌ای که من در این سن دارم، آن چه حق است، می‌ماند و ظلم و بیدادگری پایدار نخواهند ماند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

چو رفتند شيران از اين مرغزار

كند روبه لنگ آنجا شكار

-- بدون نام ، Nov 24, 2007 در ساعت 01:03 PM

خیلی جالب بود همین طور است کسانی که فکر میکنند با بگیر و ببند میتوانند جلوی اعتراض مردم را بگیرند هنوز در خواب خوش دوران پهلوی به سر می برند.

-- بدون نام ، Nov 25, 2007 در ساعت 01:03 PM

ملک با کفر میماند اما با ظلم نه!

-- ali ، Nov 25, 2007 در ساعت 01:03 PM

آقای بدون نام با سلام سرکار اغراق می کنيد. من سلطنت طلب نيستم ولی انصاف هم چيز خوبی ست. چه طوفانی ما را بيدار خود کرد و به انصاف نزديک. جمهوری اسلامی از آدمکش ترين حکومتها ست که تا کنون بر ايران زمين حکم رانده. با اينحال شما ملاکتان هنوز هم دوره ی پهلوی ست. به انصافی سرطان جامعه است. برای همين هم با داوری درست بايد گفت که گر چه ما با آدمکش ترين حکومت عصر حاضر طرفيم ولی حکومت شاه نيز مطلوب ما نبود و نخواهد بود. ايکاش ما حکومتی می داشتيم که حکومت شاه بسيار سياه و ظالم می نمود ولی متاسفانه اين طور نيست. ما با حکومت قاتلان روبروييم. و داريوش و پروانه نمونه ای است از خروار بی کران ظلم این حکومت
مجيد ار تهران

-- مجيد ، Nov 25, 2007 در ساعت 01:03 PM

من در کودکی خبر قتل اقا وخانم فروهر راشنیدم ولی چون در سنین کودکی بودم هیچ نمیدانستم از شما خواهش دارم ما را از واقعیات (بیشتری) با خبر سازید

-- mnd ، Apr 26, 2008 در ساعت 01:03 PM