رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاریخ > پارکینگ بر مزار خطیب مشروطه رادیو زمانه > خارج از سیاست > میراث فرهنگی > پارکینگ بر مزار خطیب مشروطه | ||
پارکینگ بر مزار خطیب مشروطهاردشیر طیبیتهران، تیر ماه ۱۳۲۶ هجری قمری: جنگ سختی بین آزادیخواهان و قزاقهایی که به سرکردگی کلنل لیاخوف مجلس را به توپ بستهاند در گرفته است. مدافعان مجلس بیش از دو ساعت دوام نمیآورند ولی در همین مدت ۲۴ قزاق را کشتهاند. رضاخان اولین درجهی خود را، به خاطر ایستادن پشت توپ یکی از سربازان کشته شده، میگیرد.
ساعتی بعد بهبهانی، طباطبایی، قاضی قزوینی، ملک المتکلمین، میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، قاضی ارداقی و... که از صبح برای حفاظت از مجلس در آنجا حضور داشتند، بعد از مبارزهای جانانه از دیوار پشت مجلس میگریزند و به باغ امینالدوله میروند. محسنخان امینالدوله به بهبهانی و طباطبایی و چند تن دیگر پناه داد ولی میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین را بیرون کرد. آنان به خانهی سید حسن، مدیر نشریهی حبل المتین، پناه بردند تا با تاریک شدن هوا به ری و حرم شاه عبدالعظیم بروند. اما طولی نمیکشد که امینالدوله با تلفن به باغ شاه زنگ زده و آنها را لو میدهد. متعاقب آن، قزاقها سر میرسند و هر سه را دستگیر میکنند و آنها را در حالی که به شدت مضروب و زخمی کردهاند به باغ شاه میبرند و محمدعلی شاه با ناسزاهای فراوان پذیرای آنان میشود. ملک المتکلمین در همان حال خطابهای غرا دربارهی آزادی و ظلم حکومت ایراد کرد و گفت که از هر قطره خون او نهالی برای آزادی روییده خواهد شد و شاه در جواب به او میگوید که تو به نحوی کشته خواهی شد که خونت بر زمین ریخته نشود و دستور میدهد او را با طناب خفه کنند ولی با مقاومت معجزه آسای این مرد بزرگ، توفیق نیافتند و با ضرب شمشیر و دشنه او را به طرز فجیعی به شهادت رساندند. لحظاتی پیش از شهادت، ملک المتکلمین این بیت را با صدایی گیرا فریاد میزند: «ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما / بر بارگه عدوان آیا چه رسد خزلان» به دنبال او میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل را هم شهید کردند و به دستور محمدعلی شاه، پیکر خون آلود آن دو در خندقی واقع در باغ شاه رها شد. همان شب تعدادی از مشروطه خواهان پیکر آنان را در گورستانی که در جنوب باغ شاه بود به خاک سپردند. تهران، اردیبهشت ۱۳۸۶ هجری شمسی: خیابان کمالی، خیابان مخصوص، ضلع جنوب شرقی بیمارستان لقمان، بن بست شهید ابراهیمی، آخرین خانه سمت چپ. این آدرس مزار بزرگترین اهالی قلم و سخن دوران مشروطه است. خانهای مهجور و قدیمی که به سختی میتوان باور کرد اینجا بنیانگذاران آزادیخواهی و مردمسالاری آرمیدهاند. صدای آمبولانسهایی که دقیقه به دقیقه وارد بیمارستان لقمان میشوند فضا را پر کرده است و نقیضهی بینظیری در کنار مقبره ایجاد میکند. نقیضهای که شاید تا چند وقت دیگر بیشتر هم به چشم بیاید؛ چون قرار است در طرح توسعهی بیمارستان لقمان، این ملک و خانههای اطرافش همگی به فضای بیمارستان اضافه شوند و تبدیل به فضای سبز و پارکینگ شوند!
روی دیوار حیاط، و درست روبهروی در ورودی، لوحی وجود دارد که این خانه را مزار ملکالمتکلمین، میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل، قاضی قزوینی و خدیجه سلطان (همسر ملک المتکلمین) میداند. هرچند که دکتر محیط طباطبایی، باستان شناس، این اطلاعات را مستند نمی داند. پای همین دیوار، سنگ قبری وجود دارد که روی آن نام «ملک المتکلمین» به همراه آیهای از قرآن و شعر «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز» حک شده است. در حیاط چند سنگ قبر دیگر هم وجود دارد که مربوط به فرزندان ملک المتکلمین است. روی یکی از قبرها هم نام نصرالله جهانگیر، به تاریخ فوت ۱۳۷۳ هجری قمری حک شده و از این رو نمیتواند مزار شخص میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل باشد. قاسم عسگری اکنون سی سال است که با خانوادهاش در این خانه زندگی میکند. او در جوانی، در دفتر یکی از نوادگان ملک المتکلمین کار میکرده و چون خانهای نداشته به پیشنهاد خانوادهی ملکزاده در این محل سکونت کرده است. عسگری میگوید: «روز اولی که به این خانه آمدم نمیدانستم چه بزرگانی اینجا دفن شدهاند؛ اما به مرور زمان و با دیدن استادان و دانشمندان بزرگی که در این سالها به زیارت قبر این شهدا آمدهاند متوجه اهمیت موضوع شدم و از آن زمان خودم را سرایدار ملت ایران میدانم». عسگری دربارهی اقداماتی که شخصا برای جلوگیری از تخریب این بنا کرده است میگوید: «دو سال قبل که مدیر کل میراث فرهنگی میهمان یک برنامهی تلویزیونی بود، با برنامه تماس گرفتم و مشکلات اینجا را گفتم ولی اثری نداشت». قاسم عسگری از پیشنهادهای گوناگون سودجویان ماجراهای جالبی تعریف میکند: «هر چند وقت یکبار، اشخاصی پیدا میشوند و میخواهند سنگ قبر را از من بخرند یا حتا آن را بدزدند. یکبار هم آقایی آمد و گفت که زیر این سنگ گنج نهفته است من هم به او گفتم که بله گنجی بسیار گرانبها نهفته که همان ایمان و تفکر آنهاست و چیزی که شما دنبالش میگردید اینجا وجود ندارد». بیمارستان لقمان تمام خانههای اطراف این بنا را خریده است و در تلاش برای اضافه کردن این بنا به محوطهی بیمارستان است. چند ماه پیش قدیر افرند، معاون حفظ و احیای اداره میراث فرهنگی تهران، دربارهی اقدامات انجام گرفته از سوی سازمان میراث فرهنگی گفته بود: «نامهنگاری به شهرداری منطقه و بیمارستان لقمان دربارهی اهمیت این مقبره صورت گرفته و درخواست تکمیل پروندهی این اثر تاریخی به دفتر حفظ و احیای آثار تاریخی سازمان میراث فرهنگی سپرده شده است». اما در تماسی که اخیرا با این سازمان گرفتیم، مسئولین حفظ و احیا و معاونت پژوهشی از ارائهی هرگونه پاسخی در این رابطه خودداری کردند و کسی حاضر به مصاحبه نشد.
از نوادگان میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل خبری در دست نیست. نوادگان ملکالمتکلمین نیز همگی در خارج از کشور به سر میبرند، به جز دو نوهی ایشان به نامهای ناهید و مینا ملکزاده که هر دو پیگیر وضعیت این آرامگاه هستند. مینا ملکزاده میگوید: «این ملک به خاطر قدمتش، هیچگاه سند نداشته است و بنچاق داشته که آن هم سالها پیش در یک آتش سوزی از بین رفته است. مدتی پیش مسئولین بیمارستان با من تماس گرفتند و خواستند که بخشی از این بنا را در اختیارشان قرار دهم که برای توسعهی بیمارستان استفاده شود. من هم با توجه به اینکه توسعهی بیمارستان را امری خداپسندانه میدانم موافقت کردم به شرط اینکه بیمارستان برای این زمین سند تهیه کند. نزدیک دویست متر از زمین را به رایگان در اختیارشان قرار دادم. اما تا به امروز بیمارستان هیچ اقدامی نکرده است». یکی دیگر از اتفاقات مربوط به این مقبره، گم شدن مجسمهی نفیس ملک المتکلمین است. این مجسمه نه تنها یکی از آثار ارزشمند استاد ابولحسن صدیقی، مجسمهساز معروف و سازندهی تندیس فردوسیست بلکه یکی از یادمانهای دوران مشروطه به شمار میرفت. تندیس تمامقد ملک المتکلمین که از سنگ مرمر تهیه شده بود، تا سال ۷۸ در پارک شهر قرار داشت و پس از آن به انبار سازمان پارکها منتقل شد . خرداد ماه سال گذشته بود که اعلام شد این مجسمه گم شده است و پس از آن خبری از این مجسمه در دست نیست. مینا ملکزاده در این رابطه میگوید: «یکی از اقداماتی که پیش از این قرار بود برای نجات مقبرهی ملک المتکلمین انجام شود ساماندهی آن و گذاشتن مجسمه در کنار آن بود که متأسفانه با گم شدن این مجسمه ناتمام باقی ماند». دکتر نعمت احمدی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، از بیتوجهی مسئولین بیمارستان و سازمان میراث به این بنا متعجب میشود و میگوید: «در همه جای دنیا تلاش میکنند تا برای کشورشان افتخارات جعلی دست و پا کنند. باعث تعجب است که به خاطر توسعهی بیمارستان میخواهند به مزار نمادهای مقاومت و مشروطه خواهی، در عرصهی قلم و سیاست، تعرض کنند». دکتر احمدی اضافه میکند: «متأسفانه در چند وقت اخیر، از این دست بی توجهیها کم ندیدهایم و میراث فرهنگی ما در معرض تهدید جدی قرار دارد. یک روز نقش جهان و چهارباغ اصفهان، روز دیگر مقبرهی کوروش کبیر و حالا هم مقبرهی ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل». طبق مادهی ۲۷ اعلامیهی جهانی حقوق بشر، میراث فرهنگی و آموزههای ارزشمند آن در زمرهی حقوق بنیادین و اولیهی بشر است و طبق مادهی ۱۵ میثاق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، دولتها مکلف هستند از این قوانین پاسداری و از هر نوع تعرض و تجاوز به آن جلوگیری کنند. |
نظرهای خوانندگان
hardam azin bagh bary mirasad tazahtaraz tazatary mirasad
-- بدون نام ، May 5, 2007 در ساعت 10:29 AMاین هم از عجایب روزگار ماست که هنوز مطلبی که هیچ ربطی به رضا شاه ندارد را شروع نکرده اسم او را به میان می آورد تا او را در راستای ضد مشروطیت نشان بدهد. ناآگاه از اینکه رضا شاه بود که نهال پژمرده مشروطیت را با تلاشهای خود بارور کرده و جانی دوباره به آرمانهای مشروطیت بخشید. کینه ورزی نسبت به رضا شاه را کناری بگذاریم که از پچگرائی فقط همین کینه توزی را یاد گرفته اید و بس.
-- یک دوست ، May 7, 2007 در ساعت 10:29 AMبه نظر نمی رسد نگارنده خصومتی با رضا شاه داشته باشد. در ابتدای متن اتفاقات مهمی که در آن روز افتاده به سرعت مرور می شود و یکی از مهمترین این اتفاقات درجه دار شدن رضا خان است و به گواهی تاریخ حقیقت دارد.
-- مینا ، May 9, 2007 در ساعت 10:29 AM